استاد جلال محمدي، نويسنده، روزنامهنگار و شاعر پيشکسوت کشورمان که از اواخر دهة شصت (1360) تحليهاي و مقالاتش دربارة جمهوري آذربايجان در رسانهها منتشر ميشود، فعاليتهاي گستردهاي دربارة قفقاز داشته است، فعاليتهايي که قريب 40 سال تداوم يافته است.
اخيرا و در پي انتشار شايعاتي دربارة دستگيري دو چهرة شاخص مقاومت آذربايجان (حسينيون/ حسينچيلر) که پس از چند روز طبق خبر ايرنا معلوم شد، «تحت نظر » بودهاند، مقالهاي به قلم ايشان منتشر شده که براي علاقمندان به مسائل جمهوري آذربايجان و سياستهاي دولت باکو دربارة ايران شايان توجه است.اين مقاله تقديم حضور خوانندگان ميشود:
****
انتشار شايعة بازداشت دو رزمندة شناخته شده و انديشمند گروه مقاومت حسينيون (آذريهاي قفقاز)در ايران، بازتاب گسترده، سؤال برانگيز و نگران کنندهاي در پي داشته است.
در اين باره چند نکته به نظر ميرسد؛
1- نخست اينکه دو چهرهاي که شايعة بازداشت يا قرنطينه يا حفاظت و طبق خبر منتشره در خبرگزاري رسمي ايرنا «تحت نظر » بودن آنها در فضاي مجازي پيچيده، يعني آقايان اورخان محمداف و شيخ توحيد ابراهيمبيگلو به عنوان دو مدافع حرم از گروهمقاومت حسينيون( آذريهاي قفقاز) شناخته ميشوند که سابقه جهاد در رکاب سردار دلها و فرمانده بزرگ مبارزه با تروريسم در منطقه را دارند و شايان اکرام و احترام و تعظيم و تجليل هستند.
2- برادران اورخان محمداف و شيخ توحيد ابراهيمبيگلو دو چهره شناخته شده در ايران و به ويژه در ميان علاقمندان به مسائل جريان مقاومت از جمله مقاومت آذريهاي قغقاز و دنبال کنندگان مسائل قفقاز ميباشند.
سخنرانيها و تحليلها و روشنگريهاي اين دو مجاهد حسينيون طي سالهاي اخير در ايران پيرامون نفوذ رژيم صهيونيستي در جوار مرز 900 کيلومتري ايران، عمق و ابعاد روابط باکو با رژيم صهيونيستي، ماهيت و اهداف جنگ 2020 ائتلاف شيطاني باکو، آنکارا و رژيم اشغالگر قدس، فزوم مواجهه تمدني با مسائل قفقاز و تهاجم از اين منطقه به آذربايجان ايران و... براي ائتلاف شيطاني ياد شده و عوامل آنها در ايران و جريان قومگرا ( پانترکيسم) بسيار ناراحت کننده بوده است.
3- اين دو فرد در ميان دلدادگان آرمان و انديشههاي امام خميني و رهبر حکيم انقلاب اسلامي در قفقاز نيز شناخته شده هستند و حتي به عنوان الگويي جديد براي جوانهاي ديندار و ايرانگرا و انقلابي در جمهوري آذربايجان به شمار ميروند.
4- طي سالهاي گذشته شايعاتي درباره اقداماتي مبني بر محدودسازي رسانهاي دو برادر ياد شده به طرق مختلف وجود داشت و البته فراتر از شايعات، ويدئويي از اورخان محمداف در فضاي مجازي است که در آن وي به صراحت از فشارها سخن ميگويد. چرا؟
5- رسانههاي باکو از اقدام دولت الهام علياف براي بازداشت اعضاي حسينيون با معرفي آنها به عنوان تروريست!؟ از طريق اينترپل و اعلان قرمز به کشور خبر دادهاند.
6- دي ماه گذشته طالح يوسفاف( حاجي تقي) از اعضاي حسينيون در روسيه دستگير و به باکو بازگردانده شد. از حمايت ايران از اين مجاهد خبري منتشر نشده است. بديهي است که وي براي رسيدن به ميدان جنگ با جريان خونخوار تکفير در سوريه مانند اعضاي زينبيون و فاطميون، از طريق ايران سفر کرده است. اگر چنين نيست بايستي شفافسازي شود تا افکار عمومي آگاه شود. و اگر چنين است بايستي مورد حمايت جمهوري اسلامي قرار ميگرفت.
7- جريان شيعيان پيرو ولايت فقيه به ويژه چهرههاي برجسته اين جريان از سال 1995 و پس از حاکميت حيدر علياف زير شديدترين فشارها و آزارها قرار داشته و شهداي متعددي نيز تقديم کردهاند و تعداد زيادي از آنها در زندان هستند. جرم اصلي آنها علاقه به ايران و انقلاب اسلامي است.
8- باکو از زمان جنگ دوم جهاني و اشغال آذربايجان ايران توسط شوروي (جدا کردن آذربايجان از تسلط دولت مرکزي با تشکيل فرقه دمکرات از آذر 1324 تا آذر 1325) تاکنون، مهمترين کانون فعاليت براي ايجاد بحران قومي و تجزية آذربايجان ايران بوده است. بعد از فروپاشي شوروي نيز اين روند به رغم تغيير دولتهاي مختلف در ايران از هاشمي رفسنجاني تا رئيسي ادامه يافته است و اخيرا نيز تشديد شده است.
جاذبه و اهميت باکو براي رژيم صهيونيستي و ديگر دولتهاي ضدايران، به جز عوامل ديگر، دسترسي به ايران و اشتراک مذهبي- قومي مردم آن سامان با بخشي از ملت ايران است.اينهمان نقطه وحدت باکو با دولتهاي ضدايران است، در حالي که در اصل، از نقاط وحدت آنان با جمهوري اسلامي است.
9- تجزية آذربايجان ايران و تشکيل آذربايجان واحد در قاموس دولتي آذربايجان به عنوان «آرمان ملي» تعريف شده و اين ايده در تمام شئون سياسي، فرهنگي، اقتصادي دولت باکو از کتابهاي درسي تا «کنگره دولتي آذريهاي جهان» و تشکيل لابي جهاني آذري و موضعگيريهاي مقامات باکو ظهور و بروز دارد.فعاليت در اين راستا توسط دولت باکو از پيدايش جمهوري آذربايجان در 1991 تاکنون ادامه يافته وگستردهتر و عميقتر شده است.
10-يکي از شگردهاي دايمي دولت باکو براي پيشبرد اهداف خود در ايران به ويژه از کار انداختن کارشناسان و فعالان آگاه و روشنگر در ايران، معرفي آنها به عنوان «موانع روابط!» به مسئولان ايراني در سطوح مختلف (وزارت خارجه، استانداران مناطق آذري، سازمانهاي فرهنگي و ارتباطاتي و...) است. اين کار هم توسط مقامات باکو، سفارتخانه و کنسولگري در ايران و هم توسط بيزنسمنهاي سياسي و...انجام ميشود. اين نکتة مهمي است.چرا که طبق سياست باکو، روابط جمهوري آذربايجان با ايران، طي سي سال از حد معين و تعريف شدهاي فراتر نرفته است. قبل از شکلگيري حسينيون، دولت باکو خط لوله باکو جيهان را که نزديکترين و امنترين مسير آن از آذربايجان ايران بود، از مسير گرجستان احداث کرد. عدم لغو رژيم ويزا با ايران، ايجاد محدوديتهاي شديد در روابط مرزنشينان، رابطه با صهيونيسم و رژيم اشغالگر قدس، انتشار کتابهاي درسي ضدايراني، سرکوب شيعيان ايرانگرا، تبديل شدن جمهوري آذربايجان به پايگاه امريکا در اشغال افغانستان و عراق، روابط دولتي با گروهکهاي ضدايراني تجزيهطلب و سازمان تروريستي منافقين، اعزام صدها تن از تکفيريهاي جمهوري آذربايجان به سوريه و...اقداماتي است که توسط دولت باکو قبل از تشکيل حسينيون صورت گرفته است. با اين رويکرد ضدايراني، دولت باکو چگونه حسينيون را مانعي در روابط دو طرفه معرفي ميکند؟
11- روابط همسايگي و عادي ايران و ارمنستان، هيچ ربطي به سياستهاي ضدايراني دولت باکو، روابط استراتژيک اين دولت با صهيونيسم و سياست اشغالگري اين دولت (نقش فعال در همکاري با امريکا در اشغال افغانستان و عراق و اعزام نيروي نظامي به اين دو کشور، عضويت در ائتلاف غربي- عربي- عبري عليه سوريه، تلاش براي اشغال ژئوپلتيک پيوستة ايران و ايجاد کريدور در شمال ارس) ندارد. باکو از روابط عادي تهران- ايروان همواره به مثابة سوژهاي براي تخريب چهرة درخشان ايران استفاده ميکند. بيان رهبر حکيم انقلاب در اين باره بسيار قابل تامل است؛« بر خلاف ميل امريکاييها، روابط ايران و ارمنستان، بايد مستحکم، مستمر و دوستانه باشد»، «بر خلاف ميل امريکاييها...» زه بيان روشنتر، تخريب و تضعيف روابط تهران- ايروان در اصل خواستة امريکاييهاست.
12- اعزام پهپاد به نطنز از جمهوري آذربايجان توسط رژيم صهيونيستيدر 1393، استفاده از باکو در ترور دانشمندان و سرقت مدارک هستهاي ايران، تلاش براي ايجاد خونريزيهاي قومي در ايران از طريق باکو، اعزام پهپاد از باکو براي بمباران نيروهاي مقاومت در عراق، استقرار نيروهاي اسرائيلي در نزديکي مرزهاي ايران تحت پوشش ساخت دهات هوشمند و طرحهاي کشاورزي و حضور وزير صهيونيستي در 7 کيلومتري مرز ايران، حضور عناصر صهيونيستي- امريکايي و انگليسي در مرز ايران و حتي در پل خداآفرين و انتشار فيلمهاي آن در فضاي مجازي و...اخباري است که در رسانههاي باکو، ايران و رسانههاي ساير کشورها منتشر شده است. چطور اين امور و امور ديگر مصرح در بندهاي پيشين که توسط دولت باکو انجام ميگيرد، مانعي در روابط دو سويه پديد نميآورد؟
13- طي سي سال گذشته و حتي در جريان جنگ اول قراباغ و حضور مستشاران ايران در جمهوري آذربايجان تاکنون، مقامات رسمي باکو از ايلچيبيگ تا حيدر و الهام علياف در موضعگيري عليه تماميت ارضي ايران و بستن اتهامات وقيحانه بر ايران مصر بودهاند. در حالي که جمهوري آذربايجان حدود 6 ميليون جمعيت دارد، بارها همين الهام علياف گفته که دولت آذربايجان، دولت 50 ميليون آذريهاي جهان است! يعني فردي که خود و پدرش قريب سي سال است از طريق زد و بند با مافياي جهاني قدرت بر اقليتي از شيعيان آذري جهان حکومت و تسلط دارد، براي اکثريت آذريهاي جهان هط و نشان ميکشد؟
14- در جريان جنگ تحميلي هشت ساله بر ايران، هزاران مجاهد از افغانستان، عراق، لبنان و کشورهاي دور و نزديک حتي از فرانسه و مجاهداني از شيعيان ترکيه داوطلبانه براي دفاع کشور صاحبالزمان «عليهالسلام» در جبههها حضور يافته و بسياري به فيض شهادت و جانبازي نايل شدند. هرگز شنيده نشد که حتي يک تن از اين غيورمردان به دليل «منافع کشور!» از ايران اخراج يا به دولت خارجي تحويل داده شوند. جريان مقاومت در دهة 80 در عراق و دهة90 (1390) در منطقه نيز در بستر ايجاد شده در دفاع مقدس شکل گرفت.
15- دستاوردهاي شگفتانگيز جريان مقاومت در منطقه در تامين امنيت و آيندة ايران، جهش جايگاه و گسترش نفوذ ايران در منطقه و جهان، دفع جنگ از مرزها و داخل ايران و...امروز بر کسي پوشيده نيست. فراموش نکنيم که گفتمان «تنشزدايي مذاکره و...» در اواخر دهه 70 و اوايل دهة 80 تا مرز تعطيلي مقاومت و خلع سلاح حزبالله لبنان و تبديل آن به حزب سياسي و شير بييال و دم پيش رفته بود.
16- مقاومت آذريهاي قفقاز (حسينيون/حسينچيلر) توسط سردار جهاني و دورانديش مقاومت، شهيد انديشمند و صاحب مکتب، حاج قاسم سليماني بنيان نهاده شده است، آن هم نه تنها براي حضور رزمندگان حسينيون در سوريه، بلکه براي روزي که آن سردار دورانديش آمدنش را پيشبيني کرده بود؛ شرارت صهيونيسم در قفقاز جنوبي. اگر جنگ 2020 و حوادث بعد از آن به درستي ادراک شود، ميبينيم که روز به روز پيشبيني سردار در حال تحقق است. به قول يک مقام صهيونيستي «دسترسي به ايران» براي اسرائيل روز به روز از سوي دولت باکو تسهيل ميشود تا جايي که وزير صهيونيست به 7 کيلومتري مرز ايران ميرسد و...
آيا نهال حسينيوني که توسط سردار دلها کاشته شده، قرار است مانند مقاومت لبنان و عراق و يمن و...حفظ و پرورده شود يا حتي امکان فعاليت رسانهاي و فرهنگي نيز از آنان سلب ميشود؟ آيا اين کار ادامه راه سردار سليماني است يا بر عکس آن؟
17- در وضعيت توصيف شده، شايعة بازداشت يا قرنطينه يا حفاظت خاص دو رزمندة شاخص و شناخته شدة مقاومت حسينيون چه پيامي را به عالم ميفرستد؟ با کدام منطق و عقل سياسي قابل توجيه است؟
اين سؤال نيز مطرح است ؛ آيا وظيفة مراکز امنيتي، ايجاد امنيت براي تداوم فعاليتهاي جريان و هسته هاي مقاومت مانند حسينيون در سراسر جهان و طبق اقتضاي روز و حفظ و پروردن نهال و تبديل آن به درخت تناور و پر برگ و بار است يا اقدامي که انتشار شايعات نوميد کنندهاي را به دنبال داشته است. چنان که رسانههاي باکو و رسانههاي فارسي امريکا و انگليس به استقبال اين شايعات با اخبار رفتهاند؟ يا مثلا پرونده سازي براي کساني که در پي انتشار کاريکاتورهاي اهانتآميز دربارة ولايت فقيه در باکو، چند اعلاميه يا پرچم به ديوار کنسولگري علياف چسباندهاند؟ ترديدي نيست که ايران به عنوان کانون مقاومت جهاني در مقابل صهيونيسم و امريکا و وابستگان آنها در منطقه، بايستي امنترين نقطة جهان براي فرد فرد جريان مقاومت باشد. البته چنين است و نظام جمهوري اسلامي و ملت بزرگ ايران، به ويژه آذريهاي غيور و ولايي ايران در اين مسير حرکت ميکنند و کليّت دستگاههاي امنيتي جمهوري اسلامي نيز جزئي از نظام و حامي مقاومت هستند.
اما در اين وضعيت، سوال برانگيز است که برخي افراد تاجر- ديپلمات به عنوان سفير اسبق درباکو و راهزن فرهنگي در فلان جا، در تبريز و در يک نهاد حکومتي جلسه تشکيل داده و آشکارا ايران را به عنوان مقصر در روابط رژيم باکو با رژيم صهيونيستي معرفي ميکنند، يا در تهران به سفارت باکو رفته و عامل حادثه خانوادگي سفارت باکو را «تروريست» معرفي ميکند،اما اين افراد در کانون توجه امنيتي قرار ندارند؟
18- باور ميکنيد که روزي سيدحسن نصرالله هم در ايران توسط اطلاعات وقت بازداشت شده بود؟ روايت سيد مقاومت چنين است:« ماجرا از اين قرار بود که در سال 1361 تصميم گرفتم به قم بروم. بدون خانواده و به تنهايي راه افتادم. در هواپيما چند نفر لبناني بوديم. در ميان ما لبنانيها، يکي بود که ريشش را تراشيده بود و با دختر غيرمحجبهاي همراه بود. آنزمان در ايران موضوع حجاب مطرح نبود. وارد فرودگاه مهرآباد که شدم، مسئول امنيتي فرودگاه که براي بازرسي ما ايستاده بود، گردن بند طلا به گردنش بود و ريشش را هم تراشيده بود. کساني که بيحجاب بودند يا ريششان را تراشيده بودند، بهسادگي رد شدند؛ اما من را که با لباس روحاني بودم و چندنفر ديگر که ريش داشتند، در کناري نگهداشتند و اجازهي رفتن ندادند. به همين ترتيب تا نيمهشب در فرودگاه معطّل شديم.نيمهشب، ماشيني آمد و ما را به بازداشتگاهي برد. بازداشتگاه ما، ساختماني مصادرهاي بود که اتاقهاي کوچکي داشت. ما را داخل يکي از اين اتاقها حبس کردند. دو روز در آنجا در بازداشت بودم! شخصي آمد و چندساعت از من بازجويي کرد: تو کي هستي؟ در ايران قصد انجام چه کاري داري؟ با چه کسي رابطه داري؟
و دربارهي لبنان نيز بازجويي را شروع کرد و ...
بعد از گذشت دو روز از بازداشتم که زير نظر «اطلاعات نخستوزيري ايران» بود، بازجو بهسادگي از من عذرخواهي کرد و آزاد شدم!»
شيخ توحيد ابراهيم بيگلو و اورخان محمداف نيز بعد از 11 روز تحت نظر بودن در 12 ارديبهشت 1402 آزاد شدند!
اينگونه اتفاقات جزئي در کارهاي بزرگ جريان مقاومت نبايد تاثيري داشته باشد.
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.