شعر از ميلاد يعقوبي
ما را غلام کوي حسن آفريده اند
مبهوت و مات روي حسن آفريده اند
ما را پياله نوش شراب محبتش؛
مست از خم و سبوي حسن آفريده اند
خورشيد را به اين همه نقش و نگارها
از طلعت نکوي حسن آفريده اند
روشن ز نور روي مهش گشته روزها
شب را اسير موي حسن آفريده اند
آري ز مقدمش همه جا بوي گل گرفت
گل را ز رنگ و بوي حسن آفريده اند
دارند اوليا همه خُلق حسن، ولي
حيرانشان به خُلق حسن آفريده اند
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.