شعر از عباس خوشعمل کاشاني
حيدر صفدر امير المؤمنين
آسمان فضل را شمس اليقين
در مديح همسر پاکش بتول
ماه عصمت قرّة العين رسول
گوهرمضمون به نام عشق سفت
«زوجتي خير نساء الامّه» گفت
اي علي را بهتر از جان فاطمه
پرده ي ناموس قرآن فاطمه
کوثر جوشان «اعطينا» تويي
ليله ي القدر را معنا تويي
امّ الاسمايي و امّ المومنين
اسم اعظم مر تورا نقش نگين
دُرج محفوظ خدا را دُرّه اي
مکتب آزادگي را حُرّه اي
احمد مرسل که نور ديده است
مريم الکبري تو را ناميده است
اي شرف بخشاي طغراي ارب
غرّةالغرّاي حوراي عرب
نور کوثر جلوه ي جان تو بود
آيه ي تطهير در شان تو بود
آفريد از نور خود ايزد تو را
غير نورالله نمي زيبد تو را
لايق قدر تو لولاک آمده
خاکبوس گامت افلاک آمده
اي عبادت را ز نامت اعتبار
وز عبادات تو حق را افتخار
اي که برتر مستجاب الدّعوه اي
پيش تو شاهين فکرت، صعوه اي
بر تو اي داناي اعصار و قرون
ذات حق آموخت علم «ما يکون»
گرچه شد ممزوج مهرت خاک ما
خود نمي گنجي تو در ادراک ما
در يم مهر تو مستغرق شدن
هست مفهوم به حق ملحق شدن
شد به تأييد خدا او را سپاس
فاطمه از نام فاطر اقتباس
کيست فاطر؟ خالق جان آفرين
نور مطلق در سماوات و زمين
اي خدا را در بيان تعريف تو
«خوش عمل» درمانده از توصيف تو
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.