اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

کتک خوردن يک عالم سني در راه نقل فضائل اميرالمؤمنين(ع)

به گزارش خبرنگار حوزه انديشه خبرگزاري فارس، با نگاه به تاريخ اسلام، افراد زيادي را مي‌يابيم که به جرم دفاع از علي‌بن‌ابي‌طالب(سلام‌الله عليه) و نقل شايستگي‌ها و فضائل او، مورد بي‌مهري دوران قرار گرفتند و حتي جان خود را هم در اين راه تقديم کردند.

کتک خوردن يک عالم سني در راه نقل فضائل اميرالمؤمنين(ع)

تبعيد جناب ابوذر (رضيالله عنه) به صحراي خشک ربذه و رحلت ايشان در آن مکان نامناسب، گردن زدن حجربنعدي و عمروبنحمق (رضيالله عنهما) به دليل دفاع از مولا علي، به دار آويخته شدن ميثم تمار (رضيالله عنه) و... نمونههايي است که نشان ميدهد دفاع کردن از حقيقت گاهي با تقديم کردن جان خود بايد همراه باشد.

دفاع از حقيقت مذهب نميشناسد

اما بعضي مواقع، افرادي براي دفاع از حق اهلبيت جان خود را فدا کردند که شايد در ظاهر جزو شيعيان اهلبيت به حساب نميآمدند. احمدبنشعيب نَسائي يکي از بزرگان اهلسنت است که در راه دفاع از جايگاه رفيع اميرالمؤمنين خود در برابر نواصبِ شام، سپر قرار داد تا حقيقت پنهان نماند.

عالمي از خراسانِ ايران

ابوعبدالرحمن، احمد بن على بن شعيب نسائى، معروف به «امام نَسائي»، محدث معروف و مؤلف يکى از صحاح سته اهل سنت (سنن نسائي) است. 214 يا 215 هجري قمري در شهر نساء به دنيا آمد. نساء شهري است از شهرهاي خراسان بزرگ که در 67 فرسنگي شمال سرخس واقع شده است. منابع و آثار علمي به مسافرتهاي وي به مناطقي چون خراسان، حجاز ،عراق، شام و مصر به منظور کسب دانش و استماع حديث اشاره کردهاند.

از جمله اساتيد وي که از آنها نقل روايت کرده ميتوان به قتيبه بن سعيد، اسحاق بن ابراهيم بن حبيب، ابراهيم بن يعقوب، عيسي بن حماد، اسحاق بن شاهين، ابراهيم بن سعيد، ابوداوود سجستاني و... اشاره کرد. ابن کثير دمشقي، تاريخنگار شهير اهلسنت در اين باره مينويسد: «نَسائي به مناطق مختلفي سفر کرد و به شنيدن حديث و همراهي با بزرگان پرداخت.»

بدون شک نَسائي يکي از بزرگترين محدثان و علماي اهل سنت محسوب ميشود و در شأن و عظمت علمي او در بين سنّيان همين بس که نَسائي صاحب يکي از کتب مهم و اصلي ششگانه اهل تسنن است. صحاح سته يا کتب ششگانه اهلسنت جوامع حديثياي هستند که در آن روايات پيامبر نقل شده است و به علت سبقت و قدمتي که اين آثار دارند، همينطور به دليل جايگاه علمي نويسندگانش، از اعتبار بالايي برخوردارند. اين جوامع حديثي عبارتند از: «صحيح بخاري»، «صحيح مسلم»، «سنن نسائي»، «سنن ابو داوود»، «سنن ترمذي» و «سنن ابن ماجه».

کتابي خاص در فضائل اميرالمؤمنين

نکته مهم و اساسي در مورد زندگي علميِ اين عالم برجسته وجود کتابي است با عنوان «خصائص اميرالمؤمنين عليبنأبيطالب» که در آن فضائل اميرالمؤمنين (عليهالسلام)، حضرت زهرا (سلامالله عليها) و حسنين (سلامالله عليهما) را نقل کرده است. اين اثر جزو آثار مهمي است که علماي اهلسنت نسبت به اعتبار آن و روايات منقول در اين اثر، شهادت دادهاند. به طور مثال ابنحجر عسقلاني، حديثپژوه و يکي از استوانههاي علم رجال در بين اهلسنت، معتقد است که اکثر روايات منقول در اين اثر، جزو احاديث صحيح با سند قوي است (الاصابة، ج4 ص456). اما نکته مهمتر انگيزه و هدف او از تأليف اين اثر است. ابنکثير دمشقي در کتاب تاريخ خود با نام «البداية و النهاية» مينويسد: «وأنه إنما صنف الخصائص في فضل علي وأهل البيت ، لأنه رأى أهل دمشق حين قدمها في سنة ثنتين و ثلاثمائة عندهم نفرة من علي؛ يعني، او کتاب خصائص را در برتري علي و اهلبيت او نوشت؛ زيرا او مردمان دمشق را در سال 302 ديد که از علي نفرت دارند.»

فدا شدن در راه نقل فضائل آلالله

 اما از آن جايي که مردم دمشق به پيروي از همان سنتي که معاويه پايه گذارش بود، به بدگويي از اميرالمؤمنين خو گرفته و با تنفر از آن حضرت بزرگ شده بودند، نتوانستند تحمل کنند که کسي در فضائل آن حضرت کتابي بنويسد و در آن اثري از فضائل معاويه ديده نشود؛ از اين رو از نسائي خواستند که در فضائل معاويه نيز کتابي بنويسد؛ اما وقتي با مقاومت نسائي روبرو شدند، چنان او را کتک زدند که از دنيا رفت.

ابنکثير در اين زمينه چنين ميگويد :«نسائي به دمشق رفت. اهل شام از او خواستند که در مورد فضيلتهاي معاويه براي ايشان سخن گويد، اما نسائي گفت؛  آيا براي معاويه بس نبود که همسنگ علي شد؟ حال ميخواهيد براي او فضيلت نيز نقل کنيد؟ پس به او هجوم آورده و آن قدر به بيضه او زدند تا از مسجد بيرونش کردند (البدايه و النهايه ج11 ص 124). در جاي ديگر نقل ميکند: «او کتاب خصائص را در برتري علي عليهالسلام و اهل بيت عليهمالسلام آن حضرت نوشت. مردم از او خواستند که درباره معاويه نيز فضائلي را نقل کند، اما او چيزهايي را گفت که نبايد ميگفت و مخالفت کرد. لذا آن قدر به بيضههاي او ضربه زدند تا جان داد (البدايه و النهايه ج11 ص 124).»

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.