اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

چرا فاطمه(س) پاره تن رسول خدا(ص) بود؟

سيدمحمود جوادي: اين روزها مصادف با ايام شهادت جانسوز حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها است. حادثه‌اي که سرآغاز مظلوميت خاندان مطهر پيامبر اکرم (ص) شد و اين مظلوميت تا شهادت ديگر اعضاي اين خاندان ادامه يافت و همچنان نيز ادامه دارد.

چرا فاطمه(س) پاره تن رسول خدا(ص) بود؟

در اين ايام که مجالسي در جاي جاي کشور براي ترويج و نشر خصوصيات و ويژگي هاي اين بانوي دوعالم برگزار ميشود، ما نيز در اينجا قصد داريم در نشر فرهنگ فاطمي و زنده نگه داشتن ياد و منزلت دخت گرامي پيامبر اکرم (ص) سهم و دين خود را در حق ايشان ادا کنيم.

 

هتک حرمت خانه حضرت زهرا (س)

 

حمله ناباورانه عدهاي - به ظاهر - از ياران پيامبر (ص) به خانه دخت گرامي رسول خدا حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها که منجر به شهادت مظلومانه آن حضرت شد بر هيچکس پوشيده نيست و از وقايع مسلّم تاريخ است که منابع معتبر شيعه و اهلسنت بر صحت آن گواهي ميدهند. متاسفانه با اين همه سند و مدرک روشن، باز بعضي از دشمنان اهل بيت عليهم السلام تعبير «افسانه شهادت» را به کار مي برند و اين حادثه تلخ را ساختگي ميپندارند!

روايات بسياري در کتابهاي اهلتسنن وجود دارد که ثابت ميکند، برخي از اصحاب مقرب پيامبر (ص) به خانه حضرت زهرا (س) هجوم برده و آنجا را به آتش کشيدهاند؛ درحاليکه فاطمه زهرا (س) به همراه نوادگان رسول خدا در داخل خانه بودهاند. تعداد مورخان مشهور و بنام زيادي که اين واقعه را روايت و ثبت کرده اند آنقدر زياد است که ذکر نام تک تک آنها و شرح جزئيات آن در اين مقال نميگنجد و همه بر اين نقطه متفقالقول هستند که هجوم به خانه حضرت زهرا (س) يک حادثه مسلّم و غير قابل انکار است.

يورش به خانه دختر گرامي رسول خدا (ص) پس از ماجراي «سقيفه» يک اتفاق سادهاي نيست که بخاطر برخي ملاحظات به فراموشي سپرده شود با اين حال ما در اينجا بخاطر اجتناب از هرگونه شبههاي که ميتواند بهانه به دست وحدت ستيزان بدهد قصد نداريم به جزئيات اين واقعه اشاره کنيم اما ميتوانيم در حد مختصر به حواشي اين هجوم بپردازيم و از آن بعنوان لکه ننگي بر پيشاني برخي از ياران پيامبر اکرم (ص) ياد کنيم؛ چراکه اين حادثه نقطه سياه و تاريکي در تاريخ اسلام است.

 

تبعات هجوم به خانه حضرت زهرا (س)

 

شکي نيست که وقوع شکاف عميق ميان اهل بيت عليهم السلام و برخي از صحابه پيامبر (ص) که بعدها منجر به شکاف در ميان امت پيامبر (ص) شد و تا به امروز ادامه دارد از پيامدهاي بسيار تلخ حمله به خانه حضرت زهرا (س) بود و آشکار کننده چهره ي پنهان نفاق و فرصت طلبي نزد برخي از اين افراد در آن زمان بود. اين حمله نشان داد چگونه دشمنان اهل بيت موفق شدند ديانت را فداي سياست و جنگ قدرت کنند و تا کجا توانستند حق را پايمال کرده و باطل را جاي آن بنشانند. اتفاقي که به دليل فاصله زماني کوتاهي که با رحلت پيامبر (ص) داشت براي بسياري ناباورانه و بهتآور بود.

يکي از تبعات سنگين اين حمله، شکستن  پهلوي دخت گرامي رسول خدا (ص) بود که منجر به سِقط شدن حضرت محسن (ع) و در نهايت موجب شهادت آن حضرت (س) شد، حادثه جانگدازي که پس از رحلت پيامبر (ص) داغ بزرگ ديگري را بر دل خاندان رسالت بويژه حضرت علي عليه السلام گذاشت.

علاوه بر شکستن پهلوي حضرت زهرا (س) جسارت سيلي زدن به صورت آن حضرت نيز از اتفاقات ناگوار ديگري بود که در حق دخت گرامي پيامبر اکرم (ص) روا داشته شد و تا امروز تلاش زيادي شده است بر آن سرپوش گذاشته شود. البته برخي سرپوش گذاران اين ماجرا را بطور قطع رد مي کنند اما برخي محققين معتقدند طبق شناختي که نسبت به روحيه برخي اصحاب پيامبر (ص) وجود دارد و با توجه به اسائه ادب و اهانت آنها به رسول خدا (ص) پيش از رحلت، ماجراي سيلي زدن به حضرت زهرا (س) دور از تصور نيست و اين روحيه چنان آشکار و زبانزد خاص و عام بود که در کتب اهلسنت و هم در کتب شيعه به آن اشاره و تصريح شده است.

تلاش حضرت زهرا (س) با آن شرايط دردمند جسماني در دفاع از ولايت امير المومنين علي عليه السلام و بازپس گيري فدک، از کارهاي بزرگ و بسيار برجسته آن حضرت بود که نشان ميداد چگونه اين بانوي بزرگ در آن جامعه زنستيز تا پاي جان در دفاع از امام زمان خود ثابت قدم بود و در برابر ظلم پا پس نکشيد.

وصيت حضرت زهرا (س) به اميرالمومنين عليهالسلام براي تدفين شبانه و عدم حضور حملهکنندگان به خانهاش در مراسم تشييع و تدفين آن حضرت نشاندهنده عدم تسويه حساب ايشان با غاصبان حق خود و حق اميرالمومنين عليه السلام بود و موکول کردن اين تسويه حساب به يومالحساب و شکايت از آنها نزد رسول خدا (ص) در جهان آخرت دارد.

عبور ساده و بدون واکنش از کنار حادثه هتک حرمت خانه دخت گرامي پيامبر و پايمال شدن حق اهل بيت عليهم السلام و پيوند زدن آن به قضا و قدر الهي از کارهاي نابخشودني است که عيار عقيده مارا محک ميزند و ممکن است ايمان مارا به باد بدهد.

 

فضيلتي ميان هزاران فضيلت

 

تقريباً تمام فضايل و مناقب و مقاماتي که در کتب شيعه درباره فاطمه زهرا سلام الله عليها نقل شده در کتب معروف اهل سنّت نيز آمده است و اين به راستي عجيب است، زيرا کمتر چيزي ميتوان يافت که در منابع معتبر شيعه باشد ولي در کتب اهل سنت نيامده باشد.

در اينجا ميان فضائل بيشمار حضرت زهرا (س) تنها به يک فضيلت در ذيل اين مطلب بسنده ميکنيم که با ايام سوگواري آن حضرت همخواني دارد.

رسول خدا (ص) بارها و به مناسبتهاي مختلفي درباره دخترش فرمودند:«فاطمه بضعة مني». اين روايت در منابع شيعه سند صحيح دارد و علماي شيعه و اهل سنت اين روايت را قطعي ميدانند و بر تواتر آن اتفاق نظر دارند. با توجه به شان صدور اين روايت، هدف رسول خدا (ص) معرفي جايگاه دخترش در نزد خدا و رسول، و اخطار جدي براي پرهيز از آزار و اذيت پاره تنش، و نشان دادن ميزان دشمني آزاردهندگان حضرت زهرا (س) بوده است.

جان فاطمه (س) چنان با جان پيامبر اکرم (ص) گره خورده بود که او اولين فردي از اهل بيت عليهم السلام بود که به رسول خدا (ص) ملحق شد. آن لحظه که آن حضرت (س) با چشماني اشکبار لحظات واپسين حيات پدر را نظاره ميکرد صداي ضعيف و لرزاني شنيد که به سختي از سينه رسول خدا بيرون ميآيد و ميفرمايد: «دخترم؛ فاطمهام! هماکنون اين آيه از قرآن را بخوان: «محمد فقط فرستاده خداست و پيش از او، فرستادگان ديگري نيز بودند؛ آيا اگر او بميرد و يا کشته شود، شما به عقب برمي‏گرديد؟...»»

سپس فرمود: «دخترم نزديک بيا و آن قدر نزديک بيا که جز تو کسي صداي مرا نشنود.» سپس زمزمهاي در گوش فاطمه (ع) فرمود که او گريان شد. مجددا در گوش او زمزمهاي ديگر فرمود که در اين لحظه فاطمه (ع)شادان شد؛ آنچنان که خنده بر لبان مبارکش نقش بست. ايشان بر پاسخ سؤال ديگران فرمودند که لحظة اول پيامبر(ص) فرمودند: «در همين درد ميميرم» و در باب شادي و تبسماش فرمودند: تو اولين کس از اهل بيت(ع) من هستي که به من ملحق ميشود» و اين بود که من تبسم کردم.

 

غم رحلت رسول خدا (ص) و روزهاي سخت از زبان حضرت زهرا (س)

 

حضرت زهرا (س) در شعري که در رثاي پيامبر اسلام(ص) سرودهاند درباره ناگواريهاي زندگي که بر ايشان گذشته اشاره کوچکي ميکنند و ميفرمايند:

 

قل للمغيّب تحت أطباق الثري

إن کنت تسمع صرختي و ندائيا

 

صبت علي مصائب لو أنها

صبت علي الأيام عدن لياليا

 

يعني: بگوئيد به آن کسي که زير لايههاي خاک پنهان شده است، اگر فرياد و نداي مرا ميشنوي.

مصيبتهايي بر من وارد شد که اگر اين مصيبتها بر روزها وارد ميشد، آن روزها تبديل به شب ميشدند.

باز هم در اينجا ميتوان از اين دو بيت شعر اينگونه دريافت که ظرفيت وجودي تحمل حضرت زهرا (س) تا چه اندازه بزرگ و عظيم بوده است که - به اقرار آن حضرت در اين شعر - کسي ديگر جز ايشان توان و تحمل اينهمه مصيبت را ندارد. لذا بايد گفت که حضرت زهرا (س) با اينکه داراي ظرفيت بسيار بالايي در زمينه کسب مقامات معنوي و آسماني بودند، ظرفيت غير قابل تصوري در زمينه تحمل مصائب بسيار بزرگي را داشتند که کمتر کسي چنين ظرفيتي را دارا بوده است.

در پايان بايد گفت، سخن درباره شخصيت حضرت زهرا سلام الله عليها براي محققين و دوستداران ايشان و درک مقام ايشان نزد خدا و رسول خدا (ص) هرگز کار آساني نيست و هر فردي که در اين زمينه تلاش ميکند، به اندازه ظرفيت معرفتي خود قدم به عالم ژرف و عميق شناخت آن حضرت برميدارد.

منبع: تسنيم

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.