حجاب در اسلام براي زنان ضروري
مقدمه:
پوشش سه نياز اساسي انسان را تامين ميکند : 1- حفاظت در برابر سرما و گرما -2- حفظ عفت و عورت و پاکي ظاهري و اجتماعي -3- آراستگي و زيبايي انسان . اينها در عرض و کنار يکديگر هستند.
پوشش هر جامعه ناشي از جهان بيني و اعتقادات و فرهنگ خاص در هر جامعه است. البته ممکن است در طول تاريخ به علت ورود فرهنگهاي بيگانه و رفت و آمدها و سفرها يا پيروي از نفس اماره و عوامل گوناگون پوشش زن و مرد تغيير کند . از نظر اسلام پوشش متين آنست که نياز فوق را تامين کند و با وقار باشد. براي زنان که جاذبه هاي خاصي دارند اسلام محدوديت هايي براي مصونيت آنان از گزند بددلان يا جوانان بي اخلاق وضع کرده است که در ادامه مقاله بحث خواهد شد.
غلبه غريزه جنسي و بحث بي حجابي :
جوان در دوران بلوغ به علت هاي مختلف ، دچار هيجان و ميل جنسي زيادي مي گردد ، هرگاه اين هيجان ها و فشارهاي جنسي با ديدن صحنه هاي تحريک کننده و صورتهاي بزک کرده زنان بي حجاب همراه باشد ، جوان را آنچنان بي اختيار مي کند که دوست دارد با هر وسيله ممکن شهوت خود را خاموش سازد .
چنانچه حضرت امام رضا (عليه السلام) مي فرمايد :
« حرم النظر الى شعور النساء ... لما فيه من تهييج الرجال و ما يدعو من التهييج اليه من الفساد و الدخول فيما لا يححل و لا يحمد »
« خداي متعال چشم اندازي به گيسوان زنان را حرام دانست زيرا موجب تحريک مردان گشته و در نتيجه آن ، مفاسد و انحرافاتي به وقوع خواهد پيوست که نه حلال است و نه پسنديده .» [1]
پس از بي حجابي زنان و تحريک غريزه جنسي مردان و آنگاه که جوان از ايمان و اعتقاد به مباني ديني دور شد ، بدون شک براي خاموش کردن شهوت خويش راهي ندارد جز اين که به استمنا ، لواط و تجاوز به ناموس ديگران رو کند و آنجاست که علاوه بر مخالفت فرمان پروردگار به بيماري هاي خطرناک و پيشامدهاي ناگوار گرفتار مي شود . تا آنجا که در گزارشي از وضع آمريکا چنين آمده است که : در آمريکا تعداد بيمارستان هايي که اختصاص به امراض جنسي و مقاربتي دارد به 650 بيمارستان مي رسد . [2]
خواننده محترم ! به نظر شما چه کسي در گسترش يافتن اين بيماري ها بيشتر از ديگران مقصر است ؟
آيا زنان بي حجابي که عامل اصلي انحراف جوانان هستند در جرم و کيفر آنان شريک نيستند ؟ و آيا اينان نبودند که با خودنمايي و هرزگي خود غرايز جوانان را تحريک کرده و روانه فساد نمودند ؟ البته شکي نيست که جوان متدين و خدا ترس هرگز با مشاهده اين صحنه ها به راه حرام قدم نمي نهد ، اما آيا تمايلات او برانگيخته نمي شود ؟
و آيا بي حجابي زنان باعث آزار روحي و عصبي او نمي گردد ؟
پس در هر حال زنان بي حجاب بايد کيفر نابساماني هاي اجتماعي و رواني که براي ديگران پيش مي آورند را به عهده بگيرند.
گفتگو با زن مسيحي که به اسلام گرويد
يکي از دانشمندان محترم ديني ، داستان جالبي در رابطه با حجاب در کتاب خود نگاشته است که اينک خلاصه آن را برايتان نقل مي نمايم .
مي گويد : روزي زني مسيحي به همراه شوهر خود نزد من آمد و اظهار داشت که : همسرم مسلمان است و هميشه بين من و او درباره آيين اسلام بحث هاي جنجال برانگيزي رخ مي دهد و معمولاً گفتگوي ما بدون نتيجه دلخواه تمام مي شود .
من در باره قوانين اسلام پرسش هاي زيادي دارم و به علت علاقه اي که به پذيرش حق و بسياري از دستورهاي ديني شما احساس مي کنم ، دوست دارم از زبان شما چند موضوع مهم برايم تشريح گردد ، تا در صورت بر طرف شدن شبهه ها، به آيين اسلام درآيم .
مهمترين پرسش من درباره قانون حجاب زنان است که : اصولاً اسلام به چه علت پوشش خاصي را براي زنان حتمي دانسته است ، مگر بين او و مرد چه تفاوتي است که يکي به حجاب نيازمند نيست و ديگري بايد با حجاب باشد ؟
دانشمند ديني مي گويد : در پاسخ به او گفتم :
بانوي محترم ! آيا تا کنون برايتان اتفاق افتاده که گذري به بازار طلا فروشان داشته باشيد ؟
آيا ملاحظه نفرموده ايد که زرگرها طلا و جواهر را براي عرضه نمودن به مشتري در پشت جايگاهي خاص ( زير شيشه محکم ) قرار داده اند ؟
گفت : آري ! اين صحنه را بارها و بارها ديده ام ، اما نمي دانم منظور شما از طرح اين سؤال در رابطه با حجاب چيست ؟
گفتم : البته توضيح خواهم داد ، ولي در ابتدا شما اين سؤال را پاسخ دهيد که چرا آنان چنين مراقبت هايي را به کار مي بندند؟
گفت : براي در امان ماندن طلاها از آسيب و سرقت و کوتاه کردن دست خيانتکاران .
گفتم : آيا فکر نمي کنيد ارزش يک بانو از طلاها و نقره هايي که فلزي بيش نيستند، بسيار بيشتر باشد ؟
در آيين حکمت بار اسلام زن يک شيء بي ارزش نيست تا بتوان آن را همانند ديگر اشياي کم قيمت در معرض آسيب ها و آفت ها قرار داد ، زن گلي است خوشبو ، موجودي است بسيار ارزنده تر از ياقوت و مرواريد و طلا و ....
آيا به نظر شما پسنديده است که ما طلا و مرواريد را در جعبه هاي آهنين محافظت کنيم و از سوي ديگر اجازه دهيم تا بانوان بدون پوشش مناسب در انظار عمومي ، مورد تماشاي همگان قرار گيرند ؟!
آري بانوي محترم ! آنگاه که زن خود را در پناه حجاب مي برد در حقيقت طمع بد انديشان را از خود قطع مي کند و چون اندامش پوشيده و زينت هايش ناپيدا است و ديگران از او چيزي نمي بينند ، کسي در او طمع نمي کند و نظر کسي به او جلب نمي شود و گويا او را به طرز ديگري مي نگرند و از تعرض به او سخت بيمناکند .
در حالي که اگر بدون پوشش اسلامي در معرض نگاه ها باشد، پيوسته در پرتگاه خطرات و تجاوزات قرار مي گيرد و به علت نمايان بودن محاسن و زيبايي هاي وي مورد رنجش و آزار هرزگان قرار خواهد گرفت .
پس مشاهده مي کنيد که حجاب جز عاملي براي محفوظ نگاه داشتن زن از آفت ها و اعطاي شرافت و بزرگواري براي زن نيست.
اين بود گوشه اي از فلسفه حجاب
آيا به عقيده شما اگر و تنها اگر فلسفه حجاب همين بود که گفتم ، گمان نمي کنيد حجاب بهتر از برهنگي باشد ؟
در اين هنگام ، جلسه را سکوت عجيبي فرا گرفت ، با نگاهي به شوهر آن زن مشاهده کردم که آثار شادي سراپاي وجودش را در بر گرفته است .
زن که اشک شوق در چشم داشت به همسر خود نگريست و گويا گمشده اي را يافته بود که سال ها به دنبالش بود . لحظه اي در فکر فرو رفت و ... شايد بهترين هديه اي که کسي مي توانست در آن هنگام به او دهد چادري بود که بتواند خود را نيکوتر از قبل بپوشاند .
از حرکات آن دو ، احساس کردم که صحبت هاي من کاملاً مورد قبول آنان قرار گرفته است ، سرانجام زن سکوت را شکست و با حالتي که با شادي و افسردگي آميخته بود گفت : اينک فقط از يک چيز رنج مي برم که : چرا دير به اين حقيقت پي بردم ؟!
او مسلمان شد و در همان جلسه با شور و شوق فراواني زبان به شهادتين گشود و نام مقدس پيامبر بزرگ اسلام حضرت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) و امير المؤمنين علي (عليه السلام) را بر زبان جاري کرد .[3]
آري بانوان محترم !
حجاب مهمترين عامل براي کسب شخصيت و پاکي به زنان است ، عاملي که با به کار بستن آن همه از سلامت اجتماعي برخوردار خواهند گرديد .
اما جاي بسي افسوس ! که : اغلب بانواني که بي حجابند ازفلسفه حکيمانه حجاب بي اطلاعند و به آثار ارزنده آن توجه ندارند و از پيامدهاي بي حجابي غفلت مي ورزند .
نگارنده عقيده دارد که : اگر فلسفه حجاب با بياني تازه و شيرين براي بانوان تشريح مي شد ، اغلب آنان با کمال ميل به «حجاب » معتقد مي شدند .
تفاوت زن پوشيده و برهنه
ماجراي جواني که همسرش بي حجاب بود
در اينجا مناسب مي دانم ماجرايي را که يکي از دوستان برايم نقل کرده است برايتان ذکر کنم .
مي گويد : روزي همراه همسرم در يکي از گردشگاه هاي عمومي شهر مشغول قدم زدن بودم ، در حالي که به گلها و چمن ها نگاه مي نموديم و از بوي عطر و نسيم دلپذير محل ، لذت مي برديم ، جواني که همسرش بي حجاب بود از کنارمان گذشت و با حالت تمسخر گفت : هيچ نمي دانم چرا شما همسر خود را در چادر حبس کرده ايد ؟ آيا همسر من که آزادانه با سر برهنه مشغول قدم زدن است از موهبت هاي طبيعت بهتر لذت مي برد يا خانم شما که در بند چادر قرار گرفته است ؟
من از طرز برخورد او و اين که بدون مقدمه اينچنين جسارت کرد هيچ خوشم نيامد ، ولي متانت و خونسردي خود را حفظ کردم و احساس کردم که با يک فرد بيمار روبرويم نه يک انسان متعادل و سالم . زيرا هر چه باشد همان طور که او به عقيده واهي خود سخت دلبسته است من هم به مرام صحيح خود معتقد بودم و اين رفتار را که انسان به طرز تفکر ديگران احترام نگذارد يک ضعف رواني و غرور بي اساس مي دانستم .
به او گفتم : آيا به من اجازه مي دهيد از شما پرسشي کنم ؟
گفت : بگو !
گفتم : گمان نمي کنيد ميان زن بي حجاب و بانوي با حجاب تفاوت هاي بسياري باشد ؟
گفت : چه تفاوتي ؟
گفتم : فکر مي کنيد تفاوت اتومبيل شخصي و اتومبيل همگاني (تاکسي و اتوبوس) چيست ؟ البته در مثال مناقشه نيست.
پاسخ داد : فرق آنها در اين است که : اتومبيل همگاني مورد استفاده عموم است ولي اتومبيل شخصي تنها به صاحبش اختصاص دارد !
گفتم : تصور مي کنم اينک پاسخ پرسشي که شما از من کرديد دريافت کرده باشيد !
دوست عزيز ! زن بي حجاب کالاي همگاني است ، زيرا همه مردم قادر خواهند بود تا به سيما و اندامش آزادانه نظر کنند و به زيبايي هايش به ديده شهوت چشم دوزند و چه بسا از او کامجويي نمايند ،که البته اينگونه حوادث زياد اتفاق مي افتد .
تصديق مي فرماييد که چنين زني به اتومبيل همگاني شباهت زيادي دارد ! در حالي که بانوي باحجاب تنها به شوهر خود اختصاص دارد و بيگانگان هرگز او را نمي بينند و بد انديشان با او تماسي ندارند و صورت و اندامش در برابر ديدگان خائن قرار نمي گيرد . هم از خطرات در امان است و هم شخصيتش محفوظ است و به علاوه نزد همسرش محبوب ، عزيز و بزرگ خواهد بود ، زيرا او اطمينان دارد که وي تنها به او تعلق دارد و با کسي ديگر تماسي برقرار نکرده و نمي کند .
چون سخن به اينجا رسيد ، آثار شرم و تأثر را در سيماي آن جوان مشاهده کردم ... به همين خاطر از ادامه صحبت خودداري نمودم . او در حالي که عرق شرم بر پيشاني داشت و در برابر ما احساس سرافکندگي مي کرد گفت : من منظوري نداشتم و از اين که مزاحم شدم معذرت مي خواهم . صحبت هاي شما و مثالي که مطرح نموديد کاملاً بجا و صحيح است . اميدوارم خداوند به من و همسرم توفيق دهد تا با آب توبه آثار گناهان گذشته را پاک نماييم.
همسر آن جوان در حالي که سر به زير داشت با حالت خود گفته هاي شوهرش را تصديق مي کرد و شايد دوست مي داشت تا اگر چادر يا مقنعه اضافي نزد ما هست به او دهيم تا خود را بپوشاند. آنان در حالي از ما فاصله مي گرفتند که من مطمئن بودم هم اينک از گردشگاه خارج شده و از اولين فروشگاه محل يک چادر خواهند خريد .
خداوند به همه ما توفيق توبه و پشيماني از گناهان و خطاها را عنايت فرمايد.
ميکروب اختلاط
از جمله پديده هاي ناشي از تمدن امروز، آفت بزرگي است به نام « اختلاط » يعني : آميختگي زنان و مردان در همه شؤون اجتماعي بدون پوشش و حجاب کامل !
ناگفته پيداست که اين شيوه ناپسند و بدفرجام ، در دين مقدس اسلام حرام است و نزد خداي متعال مبغوض و محکوم . زيرا علاوه بر آن که اين عمل به معني زير پا گذاردن قانون مقدس حجاب است باعث بروز وقايع غير انساني و ننگين و عواقب شوم اجتماعي مي شود .
دوم آنکه : راه برقراري روابط نامشروع جنسي را باز مي گذارد و رسيدن به آن را آسان مي کند .
سوم اينکه : موجب از هم گسيختگي و متلاشي شدن کانون خانواده مي شود .
و چهارم آنکه : براي مرد و زن علاوه بر زمينه سازي گناه بدبختي و روسياهي به بار مي آورد .
آري ، « اختلاط » ميکروب کشنده اي است که در بنيان جامعه رسوخ کرده و آن را از ريشه ويران مي کند .
« اختلاط » بيماري خطرناکي است که نظم و سعادت خانواده را به طور مستقيم تهديد مي کند و مانند آپانديس و سرطان است که جز با ريشه کن ساختن آن نمي توان ايمن گشت .
بي جهت نيست که : کشورهايي که به ميکروب اختلاط آلوده اند و زنان و مردان بدون داشتن حجاب با هم تماس دارند به جنايت ها و آسيب هاي اجتماعي بيشتري گرفتارند و فساد بطور هولناکي در ميانشان رو به افزايش است و آمار جنايت و تجاوز بطور تصاعدي بالا مي رود .
به ويژه در برخي دانشگاه هاي کشور که هويت خود را در اثر اختلاط از دست داده و به جاي آن که مرکز اخلاق و پاکيزگي قرار گيرد به صورت جايگاهي براي اعمال غير انساني و شرم آور در آمده است .
تا آنجا که در گزارش دکتر لندسي ( دادستان آمريکا ) آمده است که : « 45 درصد دختران مدارس مختلط پيش از آن که دوران تحصيل را به پايان رسانند ، دامن خود را لکه دار مي کنند و عفت خود را از دست مي دهند و اين نسبت در مراحل آموزشي بالاتر به طور چشمگيري افزايش مي يابد .»
روزنامه مصري الاهرام 26 آوريل 1966 م طي گزارشي مي نويسد :
« آمارهايي که از کيف هاي دختران دانشجو در انگلستان به عمل آمده نشان مي دهد که 80 درصد آنان قرص ضد بارداري با خود همراه دارند .»
اين گزارش نشانگر آن است که آنان در هر لحظه براي شهوت راني و ارتباطات جنسي نامشروع مهيا هستند و اين قرص ها را براي جلوگيري ازپيامدهاي شوم عمل زشت خود مصرف مي کنند .
اکنون پس از مطالعه و بررسي اين گزارش ها - که مشتي از خروار است - به فلسفه متين و حکمت استوار قوانين شرعي پي مي بريم و براي ما روشن مي شود که چگونه اسلام عزيز براي حفظ و حراست نسل بشر اين نوع قوانين حيات بخش را به جامعه انساني تقديم مي کند .
بر همين اساس است که اسلام هرگونه اختلاط بين زن و مرد بيگانه را به هر شکل ( چه در مدارس و دانشگاه ها و چه در مجالس جشن و اجتماعات عمومي ) تحريم مي کند و فلسفه اين حکم همانا محافظت بر خانواده و اجتماع است .
بديهي است که اجتماع زنان و مردان در مراسم حج ، حرمهاي معصومين (عليهم السلام) و مجالس عزاداري سيدالشهداء (عليه السلام) ، هرگز از نوع اختلاط حرام نيست و مانعي ندارد .
زيرا بانوان در اينگونه مجامع علاوه بر آن که با حجاب هستند با جلوه هاي بي حجابي و مفاسد بي بند و باري مواجه نيستند .
ادامه دارد
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.