طي روزهاي اخير تحليل ها و دلايل مختلفي براي اقدام هماهنگ اردوغان و وهابي ها در موج جديد هدف گرفتن شاه اسماعيل صفوي، موسس حاکميت صفوي و احياگر وحدت ملي ايران مطرح شده است.
اما، به نظر مي رسد مهمترين علت، احساس شکستي است که دشمنان و رقباي بزرگ تمدن ايراني يعني صهيونيسم و انگليس و آمريکا و مجموعه غرب از پايداري و مقاومت غيرقابل درهم شکستن هويت و تمدن ايراني تحت حاکميت جمهوري اسلامي و به ويژه رهبري امام خامنه اي (مدظله) دارند و اين احساس شکست آنها، تراوشاتي همچون موضع گيري مقامات ترکيه و سرکردگان سازمان هاي تروريستي وهابي عليه شاه اسماعيل صفوي نيز دارد.
با مواجهه تهديدها و قلدرمآبي هاي آمريکاي ترامپي با بن بست در به تسليم کشاندن ايران که پس از مواجهه حيله گري ها و سياست ورزي هاي آمريکاي اوبامايي با همان بن بست، در واقع اين تهديدات ترامپي شايد آخرين تير باقي مانده براي امپرياليسم آمريکا در به زانو درآوردن ايران است، هيچ ترديد و شبهه اي باقي نمانده است که جمهوري اسلامي ايران بدون متلاشي کردن يا پوساندن درک هويتي و تمدني ملت ايران قابل شکست دادن نيست!
تضعيف اقتصادي، تحريم گسترده و حداکثري و محاصره تجاري، ضربات نظامي و ده ها طرح و نقشه ديگر و حتي خيانت هاي داخلي و فساد و تباهي تاسف آور قشري از دولتمردان ايراني نتوانسته است جمهوري اسلامي ايران تحت رهبري امام خامنه اي را وادار به پذيرش شکست بکند و عواملي همچون ترکيه تحت رهبري اردوغان و کشورهاي عرب ثروتمند منطقه و جريان هاي ضداسلامي همچون وهابيت، به خوبي اين واقعيت ايران را مشاهده مي کنند و با خون دل و کينه و نفرتي که هر از گاهي برون مي دهند، به دنبال چاره جويي براي به شکست کشاندن اين ايران قوي و محکم و پايدار هستند و جنگ روحي و رواني و هويتي مهمترين اين چاره جويي هاست.
اينکه اردوغان و کورتولموش به عنوان سران ترکيه و قامت سليمان (سرکرده وهابي هاي جمهوري آذربايجان) در يک زمان مشخص و کاملا هم آوا و هماهنگ شروع به فحاشي و هتاکي به شاه اسماعيل صفوي کردند و مدعيان دروغين ميراث شاه اسماعيل در باکو مهر سکوت بر لب زدند، قطعا ناشي از همين کينه اي است که اينان و پشتيبانان غربي و صهيونيست ها آنها از پايداري هويت و تمدن ايراني به دل گرفته اند و شاه اسماعيل يکي از ارکان و پايه هاي هويت ايران اسلامي - شيعي و بلکه مهمترين پايه موجود اين هويت و تمدن است که به نسل ما به ارث رسيده است. افسوس که در گذشته در خصوص سرقت ميراث شاه اسماعيل لاقيد و بي اعتنا مانده ايم و اکنون نيز در مقابل هتاکي و اهانت به سرسلسله احياگران وحدت ملي ايران واکنش متناسبي نداريم.
پس از شکست رژيم بعثي صدام و اعراب هم پيمانش در حمله به ايران، اين بار ترک ها و مشخصا ترکيه و حاميان غربي اين کشور ماموريت يافتند که طي چهل و اندي سال پس از انقلاب اسلامي، با انواع ترفندها و طرح ها و نقشه ها و توسعه و ارتقاي توان رقابتي و امکانات اقتصادي و نظامي و گردشگري و فرهنگي ترکيه و تمرکز بر هويت ترکي افراطي و حرکت هاي زيگزاگي در اسلام گرايي و غرب گرايي و دوستي و دشمني با صهيونيسم و هم پيماني با وهابيت و جنگ زرگري با داعش و تشکيل نسخه جبهه النصره و تحريرالشام همان سازمان تروريستي و صدها حرکت متضاد و متناقض ديگر و حتي نقشه هاي اغواگرايانه اي همچون مشارکت در دور زدن تحريم ايران و در عين حال خنجر زدن هاي از پشت به ايران، عملا جنگ هويتي را جايگزين جنگ هشت ساله نظامي عليه ايران کنند. اما، اين بار برخلاف صدام که به صراحت و شفافيت با مطرح کردن مفهوم قادسيه دوم، تمدني و هويتي بودن جنگ تحميل شده به ايران را اعتراف کرده بود، هجوم هويتي پان ترکيسم به ايران زيرپوستي تر و اعلام نشده عمل کرد و شواهد و مدارک زيادي موجود است که اين حمله اعلام نشده و چراغ خاموش پان ترکيسم در آن زمان به توصيه انگليس و مشخصا مارگارت تاچر، نخست وزير انگليس در دهه اول عمر انقلاب اسلامي ايران بود. تاچر از نخستين رهبران خارجي که با سفر به باکو در پي فروپاشي شوروي و پايه گذاري قراردادها و نقشه راه استخراج و انتقال نفت و گاز خزر از باکو به مقاصد مدنظر انگليس و صهيونيسم و نيز انجام ديدار عجيب و غريبش با ابوالفضل ائلچي بيگ، عنصري که برخلاف اردوغان آشکارا به ايران فحاشي مي کرد، اوضاع را شخصا از نزديک بررسي کرد و زمينه هاي بازگشت حيدر علي اف به قدرت در باکو را طراحي نمود. حيدر علي اف دقيقا نسخه باکويي همين اردوغان امروزي بود و قرار بر اين شده بود که او هم با توجه به تجربه و سابقه اش در جنگ هويتي شوروي با ايران، باز هم در نقاط مرکزي و کانوني طرح هاي حمله به هويت و تمدن ايراني ايفاي نقش کند و با برکناري دولت مستعجل ائلچي بيگ در باکو، حيدر علي اف بطور نسبتا زيرپوستي و با زيگزاگ زدن و گاه با نفاق و گاه با دريدگي به جنگ هويت ايراني آمد تا ايراني ها چندان متوجه خطر نشوند و حتي هنوز در ميان سياستمداران ايران، شمار زيادي وجود دارند که مکر و حيله حيدر علي اف و الهام علي اف را به پديده اي دريده مثل ابوالفضل ائلچي بيگ و تزوير و رياکاري اردوغان را به پديده هايي مثل دولت باغچه لي و مرال اکشنر ترجيح مي دهند، چراکه اين مزوّرها بطور ممتد به ايران فحاشي نمي کنند و حتي گاهي دم از دوستي و وحدت هم مي زنند!، اما آن گروه تندرو پان ترک دايم در حال فحاشي و هتاکي به ايران هستند و شمشير را از رو بسته اند! و عجيب اينکه، قمه پنهان شده ، به شمشير از رو بسته شده، ترجيح داده مي شود!
اما، اکنون کار به جايي رسيده است که دشمنان قسم خورده ايران، ديگر به هيچ وجه تحمل تداوم موجوديت ايران را ندارند! و هر از گاهي کارشناسان سياسي رسانه اي آنها، اين تمايل قلبي شان براي نابودسازي و تجزيه ايران را بر زبان هم مي آورند!
ديگر، دشمنان ايران از نتيجه بخشي لجن پراکني عليه انقلاب اسلامي و سپاه پاسداران و امام خميني (ره) و امام خامنه اي مدظله) و به شهادت رساندن سردار سليماني و.... مايوس و خسته شده اند و تصميم بر اين گرفته اند که به زعم خود ايران را از ريشه هاي تاريخي اش قطع کنند. طي دهه هاي گذشته و بخصوص سال هاي اخير، دشمنان ايران تهاجمات گسترده اي را عليه ريشه هاي هويتي همچون تشيع، امام علي (ع) ، سنت نوروز ، دولتمداري هخامنشي و کوروش و مفاهيمي همچون ايرانشهر و زبان فارسي که همگي در تحکيم هويت ايران نقش و تاثير حياتي دارند، به کار بستند. دشمنان هويت ايراني، گاه به بهانه ساخت سريال هاي تاريخي براي سلطان هاي عثماني به تاريخ ايران حمله کردند و گاه به بهانه ساخت سريال معاويه به تاريخ تشيع و ائمه اطهار (ع) تاختند. زماني هم که اين ترفندها کارگر نبود، به بهانه حمايت از زبان هاي محلي و مادري، زبان وحدت بخش فارسي را هدف گرفتند تا دستکم در ميان برخي قوميت گرايان که فهم قومي و ملي ناقصي دارند و عملا دنباله روي انديشه هاي دشمن و رقيب همچون پان ترکيسم و پان عربيسم و ساير افکار قوميت گرايانه تحت هدايت انگليس و صهيونيسم و آمريکا هستند، خريدار داشته باشند. گرچه اين طرح ، نيروهايي را در داخل ايران از ميان قوميت گراها و بخصوص در ميان ترک گرايان و پان ترکيست ها جذب خود کرد، اما وقايع مختلف از جمله ماجرا و فتنه اي که حول محور تيم تراکتور شکل دادند و عملا شکست خورد و نيز چشمداشتي که به رياست جمهوري مسعود پزشکيان دارند و اين نيز عملا مواجه با بن بست است، نشان داد که دشمنان ناگزيرند در زدن به ريشه هاي هويت و وحدت ملي ايرانيان نيز «ظريف تر و نقطه زن تر» عمل کنند. هدف قرار دادن شاه اسماعيل در واقع، استفاده از همان فن «نقطه زني» است. در اين «نقطه زني» دشمنان ايران، در حقيقت مرکز ثقل و کانون تاريخي وحدت و هويت ملي ايران اسلامي را هدف گرفته اند تا به زعم خود با بي اعتبار ساختن احياگر وحدت ملي ايرانيان، وحدت و همبستگي کنوني و هويت و تمدن ايراني را دچار شکست و عقب نشيني کنند. لجن پراکني و گستاخي و هتاکي و وقاحت عليه شاه اسماعيل و مقاومت و مبارزه وي و نيروهاي ايراني در جنگ چالدران ، پس از پانصد سال ، در واقع حمله جديد به آذربايجان، سر ايران است!
اگر دشمن احساس کند که در اين حمله معنوي به ايران که از حمله به سر ايران شروع شده است، دستاوردي کسب کرد و ايرانيان واکنش درخورد نشان ندادند، اين توهم در دشمن تقويت خواهد شد که بالاخره مي تواند به هويت و تمدن والاي ايراني رخنه وارد کند و زمينه شکست هاي بعدي را فراهم کند! خدا ايران را از اين بلا محافظت کند و به نسل کنوني اين همت و شايستگي را بدهد که همانند دوران شاه اسماعيل احياگر و حافظ وحدت ملي ايران باشند که خداي ناکرده چون ايران مباد، تن هيچ کدام از ما مباد! نبايد از ياد ببريم که «دين و دنيا و آخرت ما در گرو حفظ و حراست از جمهوري اسلامي ايران است» و برغم برخي ايرانيان، متاسفانه دشمنان اين را خوب فهميده اند!
* برهان حشمتي
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.