اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

پشت‌پرده حذف فيزيکي دانشمندان هسته‌اي در خاورميانه

زينب اميدي: از روز جمعه 23 خرداد ماه 1404، ايران شاهد يکي از حساس‌ترين فصول تاريخ معاصر خود بود؛ دوراني که در آن جنگي 12 روزه را تجربه کرد و در پسِ پرده‌ي اين درگيري‌هاي گسترده، ترورهاي هدفمند دانشمندان برجسته هسته‌اي کشور، عمق اين جنايت را دوچندان ساخت.

پشت‌پرده حذف فيزيکي دانشمندان هسته‌اي در خاورميانه

اين حملات از سوي رژيم غاصب صهيونيستي با هدف حذف چهرههاي علمي و تاثيرگذار کشور براي ضربه زدن بر پيکره دانش و پيشرفت ايران صورت گرفت.

اقدامي که يادآور تلخ رخدادهايي چون شهادت مسعود عليمحمدي، مجيد شهرياري، داريوش رضايينژاد، محسن فخريزاده و ديگر فرزندان اين آب و خاک بود. در اين گزارش، به تحليل ابعاد مختلف اين جنگ تحميلي 12 روزه، اهداف پشت پردهي حملات اسرائيل و تأثيرات ويرانگر ترور دانشمندان هستهاي بر روند علمي و سياسي خواهيم پرداخت.

 

* چرايي و ماهيت پديده ترور دانشمندان هستهاي

 

ترور هدفمند دانشمندان هستهاي طي دهههاي اخير به الگويي ثابت در نبردهاي اطلاعاتي و امنيتي بدل شده است؛ از قاهره تا بغداد، تهران و فراتر. روشي که هدفش توقف جهش علمي کشورهاي مستقل با اتکا بر دانش دانشمندان بومي خودشان است. اما اين سلاح خاموش چه تبعاتي براي آينده دانش و امنيت بينالملل داشته است؟

ترور فيزيکي دانشمندان علوم راهبردي، از جمله فيزيک هستهاي، زماني اوج گرفت که رقابتهاي تسليحاتي و ژئوپليتيکي بر سر دستيابي به فناوريهاي پيشرفته و بهخصوص سلاحهاي هستهاي شدت گرفت. اين اقدام که در زمره جنايات جنگي و نقض آشکار حقوق بشر قرار ميگيرد، با هدف اصلي فلج کردن يا بهشدت کند کردن برنامه هستهاي يک کشور صورت ميپذيرد. اين روش، هزينههاي سياسي و ديپلماتيک کمتري نسبت به حملات مستقيم نظامي براي کشور مهاجم دارد، اما اثرات تخريبي عميقي بر توانمنديهاي علمي و نيروي انساني متخصص کشور هدف ميگذارد. استفاده از اين تاکتيک، غالباً با استفاده از عوامل داخلي يا سازمانهاي نيابتي صورت ميگيرد تا ردپاي اصلي پنهان بماند. حملات معمولاً با جزئيات اطلاعاتي بالا و با شناسايي دقيق برنامه روزانه، مسير تردد و محل سکونت فرد هدف برنامهريزي ميشود.

 

* ايران؛ قرباني اصلي سياست حذف فيزيکي استعدادهاي هستهاي

 

جمهوري اسلامي ايران در دو دهه اخير، بيشترين و بارزترين قربانيان ترور در ميان دانشمندان هستهاي خود را داشته است. اين ترورها که عمدتاً در تهران و در سالهاي 2010 تا 2020 ميلادي رخ دادند، بسياري از استعدادهاي درخشان کشور را از جامعه علمي ايران حذف کرد:

مسعود عليمحمدي (2010): استاد فيزيک دانشگاه تهران، در مقابل منزلش با انفجار موتورسيکلت بمبگذاري شده به شهادت رسيد. او در پروژه تحقيقاتي بر روي شتابدهندههاي ذرات فعاليت ميکرد.

مجيد شهرياري (2010): استاد دانشگاه شهيد بهشتي و از متخصصان برجسته فيزيک هستهاي که در حوزه تحقيقات راديوايزوتوپها فعاليت داشت. او نيز هدف حمله موتورسيکلت بمبگذاري شده قرار گرفت.

داريوش رضايينژاد (2011): پژوهشگر ارشد دانشگاه علم و صنعت ايران در زمينه مهندسي برق و از همکاران پروژه هستهاي، در حالي که فرزند خردسالش در خودرو حضور داشت، ترور شد.

مصطفي احمدي روشن (2012): معاون بازرگاني و حملونقل سايت غنيسازي اورانيوم نطنز. ترور وي با موتورسيکلت بمبگذاري شده در تهران رخ داد.

محسن فخريزاده (2020): يکي از برجستهترين دانشمندان هستهاي و دفاعي ايران و رئيس سازمان پژوهش و نوآوري وزارت دفاع. ترور او در آبسرد دماوند با ترکيبي از حمله مسلحانه و احتمالاً پهپاد صورت گرفت و واکنشهاي گستردهاي را برانگيخت.

اين ترورها با هدف ضربه زدن به برنامه صلحآميز هستهاي ايران و ايجاد اختلال در روند تحقيقات علمي صورت گرفته است. جامعه علمي ايران و نهادهاي بينالمللي بارها اين اقدامات را محکوم کردهاند.

 

* مصر، عراق و ديگران؛ پروندههاي خاموش ترور در منطقه

 

پيش از ايران، کشورهاي ديگري نيز در منطقه خاورميانه قرباني چنين ترورهايي بودهاند:

علي مصطفي مشرفة (مصر-1950): يکي از اولين موارد ترور دانشمندان هستهاي است. اين دانشمند مصري که از برجستهترين شاگردان آلبرت اينشتين بود که در اوايل سال 1950 به دست مأموران موساد ترور شد. افتخارات مشرفة باعث شد تا ملک فاروق لقب «پاشا» را به وي بدهد اما وي با حکومت مصر چندان ارتباط خوبي داشت. تحليلگران معتقدند که دولت وابسته ملک فاروق با همراهي صهيونيستها در مرگ مشرفه نقش داشته است. او همچنين نخستين کسي بود که متوجه شد از هيدروژن ميتوان به فناوري ساخت بمب دست يافت اما اخلاق اسلامي اين دانشمند مصري، مانع از ادامه بررسي اين موضوع شد که البته آمريکاييها و روسها بعدها به تحقيقات وي دست يافته و با تکميل آن به بمب هيدروژني دست يافتند. بررسيهاي علمي وي تا پيش از ترورش، به بيش از 200 مطالعه علمي رسيده بود. او مطالعات بسيار زيادي در مورد اتم انجام داد اما نهايتاً در سال 1950 ميلادي به طرز مشکوکي جان خود را از دست داد که تحقيقات بعدي نشان داد رژيم صهيونيستي در اين ترور مشکوک نيز نقش مستقيم داشته است.

سميره موسي (مصر - 1952): اولين دانشمند هستهاي زن مصري که در حين سفر تحقيقاتي به آمريکا در کاليفرنيا کشته شد. گمانهزنيهاي قوي مبني بر دخالت سرويسهاي اطلاعاتي خارجي در اين ترور وجود دارد، زيرا او تلاش ميکرد تا از فناوري هستهاي آمريکا براي مصارف صلحآميز در مصر استفاده کند و حتي اعلام کرده بود که اگر لازم باشد، همانند دانشمندان اسرائيلي، در آمريکا حقوق هستهاي خواهد گرفت. مرگ او در يک سانحه رانندگي مشکوک در حالي رخ داد که تنها 26 سال سن داشت.

نبيل القليني (مصر-1975): دانشمند هستهاي مسلماني است که سرنوشت وي به معمايي پيچيده براي دانشمندان هستهاي تبديل شده است، چرا که وي از سال 1975 ميلادي مفقود شده و هنوز هم هيچ اطلاع دقيقي از وي در دست نيست. اين اتفاق در شرايطي روي داد که وي در مأموريتي کاري از سوي دانشگاه قاهره به کشور چکاسلواکي رفته بود تا مطالعات و تحقيقات بيشتري در حوزه هستهاي انجام دهد.

يحيي المشد (عراق - 1980): مهندس و دانشمند هستهاي برجسته عراقي که نقش کليدي در برنامه هستهاي اين کشور، بهويژه در طراحي راکتور اوزيراک (تموز) داشت. او در شهر بوئنوس آيرس آرژانتين، جايي که براي پيگيري خريد تجهيزات هستهاي رفته بود، به طرز مرموزي به قتل رسيد. گزارشهاي متعددي انگشت اتهام را به سمت سرويس اطلاعاتي اسرائيل (موساد) نشانه رفتند که در آن زمان به شدت با برنامه هستهاي عراق مخالف بود.

محمد توخي حسين:(عراق-2004) دکتراي علوم هستهاي و دانشمند شاغل در صنايع هستهاي عراق از سال 1984 در سال 2004 و در مسير بازگشت به منزلش توسط افراد ناشناس به رگبار بسته شد.

«نبيل احمد فليفل»، از دانشمندان جوان هستهاي فلسطينيتبار در کشور مصر بود. او زماني به عنوان يک دانشمند هستهاي مطرح شد که 30 سال بيشتر نداشت. او با اينکه وضع مالي خوبي نداشت و از اهالي اردوگاه آوارگان «الأمعري» در اراضي اشغالي بود، تمام پيشنهادهاي غربيها براي کار در خارج را رد کرد. وي اعتقاد داشت که يک دانشمند مسلمان بايد به وطن خود خدمت کند و مطالعات علمياش را در اختيار کشور خود قرار دهد. پس از رد قاطع پيشنهادهاي غربيها براي جذب و اشتغال وي و مشاهده شدت علاقه وي براي پيشرفت هستهاي مصر، به صورت ناگهاني ربوده و چند روز بعد، پيکرش در منطقه «بيت عور» پيدا شد. تا امروز هيچ تحقيقي در مورد نحوه کشتهشدن اين دانشمند مسلمان انجام نشده است.

پروفسور «اوس عبدالکريم خليل» متخصص علوم هستهاي و قائممقام دانشگاه بعث در حمص بود. او در حالي ترور شد که ميخواست همسرش را به محل کارش برساند. وي سعي کرد با هدايت خودرو از اين حمله جان سالم به در برد اما اصابت يک گلوله به گردنش، به قتل وي انجاميد.

رمال حسن رمال(لبنان-1991): شايد نام کشور لبنان به عنوان يک کشور دارنده فناوري هستهاي را هرگز نشنيده باشيد و اساساً نامي هم از لبنان در اين حوزه مطرح نشده باشد، اما اين کشور هم دانشمنداني داشت که در مرحله طراحي برنامه هستهاي براي کشورشان، کشته شدند. «رمال حسن رمال» مشهورترين دانشمند هستهاي لبنان و از شيعيان جنوب اين کشور بود که تحصيلات خود در رشته فيزيک را در فرانسه به سطوح عالي رساند و در مراکز علمي آمريکا و کانادا نيز مشغول به کار شد. رمال در سال 1984 مدال برنز مرکز مطالعات فرانسه را دريافت کرد و نام وي در بين يکصد دانشمند برتر قرن بيست و يکم اين کشور قرار گرفت. در سال 1988 نيز وي مدال نقره مرکز مطالعات فرانسه را نيز از آن خود کرد. وي در سال 1991 به طرز مشکوکي در فرانسه کشته شد و هيچگاه درباره علت مرگ وي تحقيقي نشد. دولت فرانسه تحت تدابير حفاظتي پيکر وي را به لبنان ارسال کرد و دولت وقت لبنان نيز که تحت نفوذ پاريس بود، از انجام کالبدشکافي خودداري کرد.

در ساير نقاط جهان نيز مواردي از تهديد، ربودن يا حذف دانشمندان در حوزههاي حساس گزارش شده است، اما الگوي ترور هدفمند و مداوم در ايران، به دليل ماهيت برنامه هستهاي اين کشور و رقابتهاي منطقهاي و جهاني، برجستگي بيشتري يافته است. الجزيره در گزارشي که سال 2006 منتشر کرده است (و البته مدتي بعد از خروجي وبگاه آن حذف شد)، فاش ميکند که آمريکا با همکاري موساد 530 دانشمند و استاد دانشگاه عراقي را ترور کرده است.

بنابراين گزارش که اولين بخش آن در سال 2005 و توسط مرکز اطلاعات فلسطين فاش شد، عوامل موساد با همکاري نيروهاي آمريکايي از آوريل 2003 کار شناسايي و ترور دانشمندان هستهاي و چهرههاي علمي مرتبط با برنامه نظامي اين کشور را آغاز کردند. اين گزارش که آن زمان براي رئيس جمهور وقت جورج بوش تهيه شده بود، از عملياتي پرده برداشت که طي آن 350 دانشمند و 200 استاد دانشگاههاي عراق کشته شدند. هدف از اجراي اين ترورها، تهيساختن عراق از دانشمندان هستهاي و بيولوژي و اساتيد مجرب دانشگاهها بود.

در سحرگاه روز جمعه 23 خرداد 1404، تهران شاهد حملهاي وسيع و بيسابقه از سوي رژيم صهيونيستي بود که منجر به شهيد شدن جمعي از برجستهترين دانشمندان هستهاي، سرداران ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و جمعي از جوانان دانشجوي ايراني شد. در اين حمله تروريستي، علاوه بر شهادت چندين فرمانده عاليرتبه نظامي، تعدادي قابلتوجه از نخبگان علمي و دانشگاهي کشور نيز به شهادت رسيدند که بازتابي عميق و گسترده در جامعه دانشگاهي و نخبگاني ايجاد کرده است، اين رويداد تلخ بهمنزله حملهاي استراتژيک به سرمايههاي انساني و علمي کشور ارزيابي شده و توجه رسانهها و نهادهاي حقوقي و سياسي داخلي و منطقهاي را به خود جلب کرده است.

در اين حملات دانشمندان هستهاي نظير فريدون عباسي دواني، محمدمهدي طهرانچي ، عبدالحميد مينوچهر ، احمدرضا ذوالفقاري ، سيد اميرحسين فقهي، اکبر مطلبيزاده، منصور عسگري، سيد اصغر هاشميتبار، سليمان سليماني، علي باکويي کتريمي، سعيد برجي کازروني، سيد مصطفي ساداتي و  محمدرضا صديقي صابر به شهادت رسيدند. تعدادي از اين دانشمندان همچون؛ شهيد طهرانچي، مينوچهر، صديقي صابر و ساداتي به همراه اعضاي خانواده خود به شهادت رسيدند که اين نکته به خودي خود، پرده از وسعت جنايات رژيم صهيونيستي برميدارد.

 

* سايه موساد و سرويسهاي آمريکايي؛ بازيگران اصلي کشتار مغزها

 

بسياري از گزارشهاي امنيتي و تحليلي بينالمللي، سرويس اطلاعاتي اسرائيل (موساد) را در پشت پرده بسياري از اين ترورها بهويژه در ايران و عراق معرفي کردهاند. اتهامات وارده به موساد شامل طراحي و اجراي عملياتهاي پيچيده با استفاده از عوامل محلي، انفجارهاي دقيق و حملات هدفمند با موتورسيکلت يا خودروهاي بمبگذاري شده است.

همچنين، برخي کشورها و نهادهاي غربي نيز در طول تاريخ، منافع خود را در جلوگيري از دستيابي برخي کشورها به فناوري هستهاي بهطور جدي دنبال کردهاند. هرچند ممکن است دخالت مستقيم آنها در ترورها کمتر اثبات شده باشد، اما فراهم کردن اطلاعات، پشتيباني لجستيکي يا حتي سکوت در قبال اين اقدامات، گاهي بهعنوان همراهي تلقي ميشود. سياستهاي آمريکا در قبال برنامههاي هستهاي ايران و عراق، که غالباً با رويکردي امنيتي و بازدارنده همراه بوده، اين گمانهزنيها را تقويت کرده است.

 

* پيامدها و اثرات چندوجهي ترور دانشمندان هستهاي

 

ترور دانشمندان هستهاي، پيامدهايي عميق و چندبُعدي بر عرصههاي علمي، امنيتي-سياسي و حقوق بشري برجاي ميگذارد.

در حوزه علمي و فناورانه، حذف نيروهاي کليدي و باتجربه اگرچه لزوماً به نوقف چرخه عملي نمي انجامد اما مي تواند منجر به کندي پروژههاي راهبردي و تحقيقاتي ميشود. تربيت جايگزين براي اين متخصصان گاهي سالها به طول ميانجامد و هزينههاي هنگفتي بر دوش بخش آموزش و پژوهش قرار ميگيرد.

 

در عرصه اخلاقي و حقوق بشري، اين اقدامات مصداق بارز نقض فاحش حقوق بشر و ناديدهگرفتن مسئوليتهاي اخلاقي جامعه جهاني در قبال امنيت و کرامت علمي است. همچنين در شرايط خاص، اين نوع ترورها ميتواند به عنوان جنايت جنگي و ضدبشري مورد پيگرد حقوقي بينالمللي قرار گيرد.

جامعه بينالمللي، بهويژه سازمان ملل متحد و نهادهاي حقوق بشري، بارها ترور دانشمندان هستهاي را محکوم کردهاند. اين محکوميتها به دليل نقض حقوق بنيادين بشر و حق حيات، بيتوجهي آشکار به قوانين و عرفهاي بينالمللي و همچنين پيامدهاي ناگوار اين اقدامات بر پيشرفت علم و دانش در سطح جهاني صورت گرفته است. بسياري از بيانيهها، بر اين نکته تأکيد دارند که هدف قرار دادن دانشمندان، نه تنها جنايتي عليه افراد بلکه اقدامي عليه آينده علمي و توسعه مشترک بشري است و جامعه جهاني نبايد در برابر اين نوع نقضهاي جدي حقوق بشر و اصول انساني سکوت کند. با اين حال، در عمل، پيگيري قضايي و بينالمللي اين جنايات با موانع متعددي مواجه است، بهويژه زماني که عاملان به سرويسهاي اطلاعاتي قدرتمند وابسته باشند و شواهد کافي و قابل ارائه در مجامع بينالمللي وجود نداشته باشد. رسانههاي مستقل و افشاگر نيز نقش مهمي در روشنسازي اين موارد داشتهاند، هرچند گاهي با فشارهاي سياسي يا سانسور مواجه شدهاند.

 

* آينده پژوهشهاي راهبردي زير فشار تهديد و ترور

 

پديده ترور دانشمندان، اين پيام را به جامعه علمي جهان ميفرستد که فعاليت در حوزههاي راهبردي، بهويژه فناوريهاي دوگانه (با کاربرد صلحآميز و نظامي)، ميتواند با ريسکهاي امنيتي مرگباري همراه باشد. اين وضعيت، ضرورت توجه به امنيت فيزيکي و اطلاعاتي دانشمندان را بيش از پيش آشکار ميسازد.کشورهايي که هدف چنين حملاتي قرار ميگيرند، ناچارند بخش قابل توجهي از منابع خود را صرف حفاظت از نخبگان علمي کنند. از سوي ديگر، اين حملات ميتواند به تقويت اراده ملي براي پيگيري مستقل مسير علمي و دفاع از دستاوردهاي فناورانه بينجامد.

 

در آخر...

ترور دانشمندان هستهاي نه صرفاً يک اقدام امنيتي يا نظامي بلکه ابزاري براي تحقق اهداف ژئوپوليتيک کلان در عصر جديد است؛ سياستي که آثار آن فراتر از جغرافياي کشورهاي هدف، امنيت و ثبات علمي جهان را تحت تاثير قرار ميدهد. اين پديده، در درجه اول، تلاش سازمانيافتهاي براي ممانعت از پيشرفت فناوريهاي استراتژيک، بهويژه در حوزه هستهاي، تلقي ميشود که با هدف قرار دادن نخبگان علمي، چرخههاي دانش و نوآوري را کند يا متوقف ميسازد.

ايران به عنوان قرباني اصلي اين سياست حذف فيزيکي، شاهد بود که چگونه شهادت دانشمنداني چون شهرياري، عليمحمدي، رضايينژاد و فخريزاده و ... در خلال نگاههاي بي اعتناي جهاني، پيامدهاي امنيتي و سياسي گستردهاي را به همراه داشت. اين الگوي ترور، که ردپاي آن در پروندههاي علمي کشورهاي مصر و عراق نيز مشاهده ميشود، انگشت اتهام را به سوي سرويسهاي اطلاعاتي خاص، به ويژه موساد، نشانه ميرود که با بهرهگيري از عمليات پيچيده و غالباً پنهان، به دنبال بازدارندگي و برهم زدن موازنه قدرت منطقهاي و بينالمللي هستند.

پيامدهاي اين اقدامات تنها به جنبههاي علمي و فناورانه محدود نميشود؛ بلکه ابعاد وسيعتري از جمله ايجاد وحشت در جامعه علمي، زير سوال بردن استقلال پژوهشگران و تشديد تنشهاي سياسي و امنيتي را در بر ميگيرد. نقض آشکار حقوق بشر و اصول انساني در اين ترورها، اگرچه اغلب با سکوت يا محکوميتهاي صرفاً لفظي از سوي مجامع بينالمللي مواجه شده، اما بار مسئوليت اخلاقي و حقوقي سنگيني را بر دوش جامعه جهاني ميگذارد تا از علم و دانش به عنوان سرمايه مشترک بشريت در برابر چنين خشونتهاي سازمانيافتهاي حراست کند. در نهايت، اين تهديدات دائمي، آينده تحقيقات استراتژيک را در هالهاي از ابهام فرو ميبرد و کشورها را ناگزير به بازنگري در پروتکلهاي امنيتي و حفاظتي براي دانشمندان خود و تقويت عزم ملي در برابر چنين فشارهايي واميدارد.

منبع: خبرگزاري تسنيم

 

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.