سه برابر شدن بودجه فرهنگي، يک رخداد بزرگ است
اين سه برابر شدن بودجه فرهنگي، واقعاً يک رخداد بزرگ است. هنرهاي تجسمي هيچگاه به اين اندازه بودجه نداشتهاند. حتي موسيقي و نمايشگاهها نيز در حوزههاي مختلف از دين و مذهب تا تئاتر و سينما، از اين تغيير بينصيب نبودهاند. اگر به سينما بعد از دوران کرونا و ورشکستگي سالنهاي سينما کمک نميشد، ممکن بود سينماي ايران براي هميشه نابود شود.
به صندوق اعتباري هنر کمک نميکرديم ورشکسته ميشد
به صراحت ميگويم که اگر درباره کنسرتهاي موسيقي و فعاليتهاي حوزه تجسمي اين اتفاق نميافتاد به سمت تعطيلي ميرفتند و اينجاست که اهميت اين حمايتها بيشتر نمايان ميشود. همچنين، اگر کمکهاي جدّي به صندوق اعتباري هنر انجام نميشد، بسياري از هنرمندان در دوران سخت اقتصادي خانهنشين ميشدند و حتي حقوق و بيمهاي براي آنها وجود نداشت. واقعاً تصور کنيد که در آن شرايط، اين افراد نهتنها از عهده تأمين معيشت خود برنميآمدند، بلکه در تأمين نيازهاي اوليه خود نيز با مشکل مواجه بودند.
اين تغييرات نشاندهنده اهميت حمايت از هنر و هنرمند در جامعه است.
هزينههاي پزشکي بسياري از افراد تأمين شد و اين امر به نوعي تأمين معيشت اوليه آنها بود. بهعلاوه، ما به بخش گردشگري نيز کمکهاي قابل توجهي کرديم. تعداد زيادي راهنماي گردشگري در کشور فعال هستند و طرحهاي بومگردي و اعتباراتي که به گسترش هتلها و ارتقاء استانداردهاي آنها اختصاص يافت، نمونهاي از اين حمايتهاست.
سرمايهگذاري در هتلداري و مشوقهايي مانند معافيتهاي مالياتي براي توسعه گردشگري و بومگردي، همچنين تسهيلات در تعرفههاي آب، برق و گاز، به ما اين امکان را داد که اين بخشها را از حالت تجاري خارج کنيم. اين تخفيفها و حمايتها منجر به ايجاد رغبت و انگيزه براي سرمايهگذاري گسترده در صنعت گردشگري شد.
اينجا صرفاً وزير به تنهايي نميتواند انجام بدهد و نيازمند قانونگذاري است
بهطور طبيعي، اين تغييرات نيازمند قانونگذاري است و نميتوان انتظار داشت که صرفاً وزير به تنهايي اقدام کند. صندوق اعتباري هنر نيز به حمايت مالي بيشتري نياز دارد و بسياري از اين مسائل نياز به تصويب قانون دارند تا از نظارتهاي سختگيرانه دستگاههاي نظارتي مصون بمانند.
انتظار ميرود حجم آگهيهاي بازرگاني در صداوسيما به حداقل برسد
اگرچه سهم صداوسيما از بودجه نيز بهطور قابل توجهي افزايش يافته، اما انتظار ميرود که بحث حجم آگهيهاي بازرگاني را به حداقل برسانند و از طرفي کيفيت آثار نمايشي بالا برود. در اين ميان، صداوسيما در عرصه فضاي مجازي وارد شد، اما پروژههايي مانند تلوبيون و سروش با چالشهايي روبهرو شدند. ما اميدواريم که صداوسيما در حوزه رسانههاي نوين با بودجه مناسب فعاليت کند و به اهداف خود دست يابد.
در بحث نظارت بر نمايشخانگي نياز به سازماني مشابه «آفکام» داريم
* اين همکاريهاي مشترک که اخيراً به اوج خود رسيده، موضوعي قابل تأمل است. دکتر جبلي به اهميت تعامل ميان نمايشخانگي و صداوسيما اشاره کردهاند. آيا شما روند قانوني و منطقي توليد سريال و برنامهسازي مشترک بين تلويزيون و يک پلتفرم خاص (شبکه نمايشخانگي) را روند و رويکرد مناسبي ميدانيد؟
در اين زمينه، نياز به سازماني مشابه «آفکام» داريم. اين سازمان بايد بتواند مجوزها را صادر کند و در عين حال از وقوع تعارض و تضاد منافع جلوگيري کند. اين نگراني وجود دارد که خود سازمان به عنوان رقيب تلقي شود، زيرا هم مسئول نظارت است و هم ممکن است از نظر مالي تحت تأثير قرار گيرد.
البته پيش از اين نيز شاهد پخش برخي سريالها از پلتفرمها و سپس پخش آنها در شبکههاي تلويزيوني بوديم. اين موضوع چيز جديدي نيست و در گذشته نيز تجربه شده است.
* منظورتان از سازماني شبيه به «آفکام» اين است که نظارت بر نمايشخانگي به سازماني فرايِ صداوسيما و ارشاد واگذار شود؟
بله، آفکام به عنوان يک سازمان مقررهگذاري عمل ميکند و تجربههاي موفقي در کشورهاي مختلف دارد. اين سازمان براي شبکههاي خصوصي تلويزيوني مجوز فعاليت صادر ميکند؛ مثلاً پرس تيوي در انگليس براي فعاليت خود از آفکام مجوز ميگيرد. نکته حائز اهميت اين است که آفکام خود توليدکننده فيلم و سريال نيست.
اين مدل ميتواند بهگونهاي عمل کند که سازماني مستقل، فراتر از توليدکنندگان، مسئول نظارت باشد. به اين ترتيب، اگر يک توليدکننده بخواهد به طور مستقيم با مخاطب خود ارتباط برقرار کند، ميتواند بدون اين که نهاد نظارتي خود نيز توليدکننده باشد، مسئوليتهاي خود را ايفا کند.
قانون مشخص ميکند که صداوسيما و وزارت ارشاد ضوابط ساترا را رعايت کنند
* منظورتان اين است که يک پژوهشگاه يا دانشگاه، يا نهاد ديگري که منافع خاصي در هردو بخش نمايشخانگي و صداوسيما نداشته باشد، به عنوان نهاد تنظيمگر عمل کند؟
بله، قاعدهگذاري و نقش نهادهاي نظارتي بايد فراتر از صرفاً اجراي قوانين باشد تا در آينده به چالشها و انتقادات نپردازند. در حال حاضر، قانون مشخص ميکند که صداوسيما و وزارت ارشاد ضوابط ساترا را رعايت کنند. اما وقتي بحث از جريمهها و شکايتها پيش ميآيد، اين سوال مطرح ميشود که کدام قانون ميتواند اين موارد را محکوم کند و چه نوع مجازاتي براي آن تعيين شده است؛ در حال حاضر هيچ کدام از اين موارد مشخص نيست.
بحث حق پخش مسابقات ورزشي و شفافيت مالي صداوسيما را براي اولين بار پيگيري کرديم
* آيا نکته ديگري وجود دارد که بخواهيد مطرح کنيد؟
ميخواستم بگويم که برخي از فعاليتهاي صورت گرفته براي اولين بار بوده همين حق پخش، حق پخش در کشور ما بهطور رسمي پايهگذاري شد، اين مفاهيم در قوانين بينالمللي وجود دارد، اما در ايران هنوز چنين عباراتي بهطور رسمي تعريف نشده بود. اکنون سازمان برنامه و بودجه نيز به اين موضوع توجه کرده و حق پخش را در بودجه لحاظ کرده است.
ما به دنبال شفافيت هستيم. در بسياري از کشورهاي دنيا، اگر شما به عنوان يک حامي مالي در يک برنامه شرکت کنيد، نميتوانيد از حمايت مالي خود در برنامههاي ديگر به صورت همزمان بهرهبرداري کنيد. براي مثال، اگر شما به يک تيم ورزشي مبلغي پرداخت کردهايد و سپس در برنامهاي تنها بخشي از لوگوي آن تيم نمايش داده شود، ميتوانيد شکايت کنيد. اما در کشور ما، هنوز چنين مفهومي وجود ندارد و نيازمند تعريف و تنظيم آن هستيم.
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.