اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

پشت‌ پرده بي‌قانوني‌ها در نمايش‌خانگي

(بخش اول)

مجتبي برزگر: صنعت رسانه و توليد محتوا در کشور با چالش‌هاي متعددي روبرو است که به ويژه در عرصه نمايش خانگي و صداوسيما محسوس‌تر شده است. سيداحسان قاضي‌زاده هاشمي، دبير شوراي نظارت بر صداوسيما، در مصاحبه‌اي به تبيين اين مشکلات پرداخته و به بررسي نياز به قوانين مشخص براي سازمان ساترا و تأثير فقدان اين قوانين بر عملکرد آن اشاره کرده است.

پشت‌ پرده بي‌قانوني‌ها در نمايش‌خانگي

وي بر لزوم رسيدگي به تضادهاي موجود در پرداخت دستمزدها و مميزيهاي تلويزيون و نمايش خانگي تأکيد کرده و نسبت به عدم شفافيت و ناهماهنگي در سياستهاي توليد و توزيع محتوا انتقاد کرده است.

به گزارش تسنيم، قاضيزاده هاشمي به ويژه به چالشهاي دستمزدها و شرايط ناعادلانهاي که تهيهکنندگان با آن مواجهاند، اشاره کرد و نگراني خود را از توليدات پرهزينهاي که با توجه به محدوديتهاي مالي و فني همچنان در حال توليد هستند، ابراز کرد. وي همچنين به فقدان قانون در زمينه نظارت بر نمايش خانگي اشاره کرده و تأکيد کرد که اين وضعيت نه تنها به ضرر توليدکنندگان و مخاطبان است، بلکه به نفع صداوسيما نيز نخواهد بود.

علاوه بر اين، قاضيزاده هاشمي به ضرورت همکاري بين وزارت ارشاد و صداوسيما و اهميت افزايش کيفيت توليدات رسانهاي در جذب مخاطب پرداخته و بر لزوم ايجاد نهادهاي مستقل نظارتي تأکيد کرده است. او معتقد است که اگر اين چالشها به سرعت حل نشوند، صداوسيما در حفظ مرجعيت خود با خطرات جدّي مواجه خواهد شد. در اين مصاحبه به بررسي نظرات و تحليلهاي وي در خصوص چالشهاي موجود و راهکارهاي پيشنهادي براي بهبود وضعيت صنعت رسانه پرداخته شده و در نهايت، راهحلهاي عملي براي خروج از اين معضلات به بحث گذاشته شده است.

اين روزها که نمايندگان مجلس ناظر بر نهادها و سازمانها انتخاب ميشوند چند گزينه از کميسيون فرهنگي مجلس در حال بررسي است که به زودي راهي شوراي نظارت بر صداوسيما خواهند شد. سيداحسان قاضيزاده هاشمي در اين دوره مجلس شوراي اسلامي در کميسيون صنايع و معادن حضور دارد و به تعبيرِ خودش ديگر در شوراي نظارت بر صداوسيما عضويتي نخواهد داشت.

او در دورههاي دهم و يازدهم مجلس شوراي اسلامي بهعنوان نماينده اين قوه، عضو شوراي نظارت بر رسانه ملّي بوده است. او همچنين در دو دوره انتخابات دوازدهم و سيزدهم رياستجمهوري بهعنوان نماينده اين شورا در کميسيون بررسي تبليغات انتخابات رياستجمهوري عهدهدار وظيفه بود،

اما با اين اوصاف همواره در بحث فرهنگ، هنر و ورزش کشور حضور فعالي داشته است و جزو دغدغهمندان اين حوزهها بهشمار ميرود، چرا که در ماجراي حق پخش تلويزيوني ورود جدّي داشت و يا در بحث شفافيت مالي صداوسيما و افزايش سهم فرهنگ در بودجه کشور.

قاضيزاده هاشمي در بخش اولِ گفتوگو که چند روز گذشته منتشر شد به جريانِ پخش کالاهاي لوکس و تجملگرا در آگهيهاي بازرگاني که به دوره صداوسيماي گذشته برميگردد و کُددار کردن بودجههاي صداوسيما و جلوگيري از پخش بيرويه تبليغات در تلويزيون قدمهاي بلندي برداشته شد، اشاره کرد.

بسياري او را به آن صحبتهاي جسورانه درباره مانعتراشيهاي دولت دوازدهم بعد از ساخت و پخش سريال «گاندو» ميشناسند، روزهايي که دولتمردانِ وقت بهدنبال گروگانگرفتن بودجه صداوسيما بهخاطر ساخت «گاندو» بودند.

 

* آيا شما عضويتي در شوراهاي مربوط به ساترا داشتيد؟

بله، در گذشته عضويتي داشتم و مدتي نيز در شوراي سياستگذاري آنجا فعاليت ميکردم. اما اين عضويت بهطور حقوقي نبوده است و تنها به عنوان يک شخص حقيقي حضور داشتم.

 

مهمترين ضعف ساترا، فقدان قانون است/ ما به صداوسيما اعلام کردهايم اين وضعيت به نفعتان نخواهد بود

 

* شوراي نظارت تا چه اندازه توانسته است به مشکلات موجود در عرصه نمايشخانگي رسيدگي کند؟ يکي از مهمترين مشکلاتي که تهيهکنندگان امروز تلويزيون با آن مواجهند، تضاد موجود يا اصطلاحاً همان يک بام و دو هواييهاست که ميانِ دستمزدها و مميزيهاي تلويزيون و شبکه نمايشخانگي وجود دارد. برخي از تهيهکنندگان از اين شرايط ناعادلانه رنج ميبرند. به عنوان مثال، در مورد دستمزدها، ما شاهد وضعيت ناهماهنگ و دوگانهاي هستيم؛ برخي سريالها با بودجهاي بالغ بر 200 تا 300 ميليارد تومان توليد ميشوند، در حالي که لوکيشن و بستر اصلي آن صرفاً به فضاهاي آپارتماني محدود ميشود. حتي خبرهايي از دستمزد برخي بازيگران به گوش ميرسد که با رمز ارز و دلار پرداخت ميشود. بهنظر شما براي حل اين تضاد چه راهکارهايي وجود دارد؟

در عرصه نمايش خانگي، ما با چندين چالش روبرو هستيم. يکي از اين چالشها مربوط به عملکرد ساتراست. همانطور که در ابتداي صحبت اشاره کردم، ساترا بايستي بهعنوان يک تنظيمگر (رگولاتور) عمل کند، اما اين نقش به يک قانون مشخص نياز دارد. اکنون، مهمترين ضعف ساترا از نظر من، فقدان قانون است. اين کمبود قانوني، ساختار قدرت را تحت تأثير قرار داده و آسيبهاي جدي به ساترا وارد کرده است. ما به صدا و سيما اعلام کردهايم که ادامه اين وضعيت به نفع آنها نخواهد بود.

هماکنون، ساترا در زمينه موضوعاتي که مربوط به شکايات از برنامههاي پلتفرمهاست، با چالشهاي جدّي مواجه است. شکاياتي که به دستگاه قضايي ارائه ميشوند، غالباً به صدور رأي نميانجامند، زيرا دستگاه قضايي بهدرستي ميگويد که قانوني براي برخورد و مجازات در اين زمينه وجود ندارد. آييننامهها الزام قانوني ندارند و قانون واقعي تنها آن چيزي است که به تصويب مجلس و تأييد شوراي نگهبان رسيده باشد. در بسياري از موارد، دستگاه قضايي به نفع ساترا رأي نميدهد.

پلتفرمها ميدانند فقدان قانون وجود ندارد هرکاري ميخواهند انجام ميدهند

 

* وضعيت اين لايحه به کجا خواهد رسيد؟

به علت فقدان قانون، مصوبات و آييننامهها در دستگاه قضايي به پيگيري نميانجامند. پلتفرمها نيز به خوبي از اين وضعيت آگاهند و در بسياري از عرصهها، آنچه که دلشان بخواهد، انجام ميدهند. اين امر آنها را به سمت عدم شفافيت سوق ميدهد. بنابراين، فقدان قانون باعث شده نه ساترا بهخوبي ميداند چه اختياري دارد و نه پلتفرمها خود را ملزم به رعايت اصول و قوانين ميدانند. به همين دليل، نميتوانم به مواردي که شما در خصوص قراردادها اشاره ميکنيد، پاسخ صريح و جامعي بدهم؛ در واقع نه تأييد ميکنم و نه تکذيب.

 

* آيا در دولت چهاردهم، وزارت ارشاد ميتواند بهطور طلبکارانه عمل کند و جايگاه خود را از صداوسيما بگيرد؟

هماکنون وزارت ارشاد در زمينه تعيين و تدوين آييننامهها داراي اختيارات قانوني است و بايد براي قانونگذاري اقداماتي انجام دهد. در اين راستا، لازم است که با صداوسيما همکاري و شراکت داشته باشد.

 

من خيلي اميدي ندارم صداوسيما براي ساترا لايحهاي بياورد

 

* تکليف رفع خلأهاي قانوني و فقدان قانون که شما به آن اشاره کرديد، چه خواهد شد؟

صادقانه بگويم، با توجه به هشت سال تجربهاي که در اين حوزه دارم، بايد بگويم که حق پخش تلويزيوني مسابقات ورزشي را من به جريان انداختم. ما بارها اعلام کرديم که ورزش و صداوسيما هيچگونه قانوني ارائه نکردهاند. قرار بود لايحهاي به مجلس ارائه دهند، اما اين کار انجام نشد. ساترا را نيز ما خودمان به وجود آورديم. چرا که اگر عرصه بهطور کامل آزاد و رها باشد، هرکسي کار خود را ميکند. ما ميگوييم که لايحه را بياوريد، اما من اميدي ندارم. به شما نيز ميگويم که نه وزارت ارشاد و نه وزارت ورزش، در مورد حق پخش و يا ساترا توسط صداوسيما و وزارت ارشاد هيچيک از اين دو لايحه را به مجلس نخواهند برد.

اگر مجلس بخواهد، بايد از کميسيون فرهنگي اقدام کند و عزم و ارادهاش را براي به نتيجه رساندن اين طرح نشان دهد. در حالي که ممکن است انواع تقابلها و برخوردها از جانب اين سه نهاد وجود داشته باشد، صداوسيما ميتواند با همکاري وزارت ارشاد و وزارت ورزش، اين دو لايحه را به مجلس ببرد. اين کار به نفع همه آنها خواهد بود، اما نميدانم؛ شايد تمايل دارند که وضعيت فعلي ادامه يابد و فرآيندها در بستر مجلس باقي بماند.

ما تمام تلاشمان را در برنامههاي ششم و هفتم انجام داديم تا اين مسائل را به سرانجام برسانيم، اما تأکيد بر اين نکته ضروري است که مجلس بايد صفر تا صد اين اقدامات را بهطور کامل انجام دهد. در غير اين صورت، ممکن است فردا همين افراد بگويند که نيازهاي ما را ناديده گرفتهايد و جوانب را بررسي نکردهايد. در اين زمينه، تعهد قانوني و مسئوليت وجود دارد و لازم است اين لوايح به مجلس آورده شوند.

 

راه اصلي حفظ مرجعيت صداوسيما؛ بايد کيفيت توليدات افزايش يابد

 

* نکتهاي در مورد مرجعيت صدا و سيما مطرح کرديد. حالا که شما به اين موضوع اشاره کرديد، به نظر شما وضعيت مرجعيت صدا و سيما در شرايط حاضر و با حضور پلتفرمهاي مختلف و سهولت دسترسي مردم به محتواهاي متنوع چگونه است؟ با توجه به فضاي مجازي و اينکه شوراي نظارت نماينده مردم است، ميدانم که شما با مردم در ارتباط هستيد و نظرات و دغدغههاي آنها را ميشنويد. امروزه يکي از نگرانيهاي مردم کاهش مخاطب و ضعف سريالها و برنامههاست. برنامهها ديگر مانند گذشته جذابيت ندارند و طنزهاي امروزي به اندازه طنزهاي گذشته اثرگذار نيستند. همچنين، چهرههاي جديد نتوانستهاند مخاطبان را پاي تلويزيون نگه دارند و اين موضوع به کاهش مخاطب دامن ميزند. در عين حال، شاهد تغييراتي نيز هستيم؛ مثلاً شبکه خبر 2 به تازگي راهاندازي شده در حالي که شبکه سلامت حذف شده است. هرچند که ممکن است اين تغييرات به چابکسازي مربوط باشند، اما به نظر ميرسد بحث به سمتي ديگر رفته است. به عنوان نماينده مردم، دبير شوراي نظارت و يک دغدغهمند در حوزه فرهنگي، لطفاً بفرماييد که واقعاً مشکل تلويزيون در چه نقطهاي نهفته است که در سالهاي اخير حداقل به نارضايتي مخاطبان منجر شده است؟

به عنوان يک کارشناس فرهنگي و از ديدگاه مردمي ميخواهم به اين موضوع بپردازم که بستر مصرف محصولات فرهنگي در کشور ما به يک بازار پويا تبديل شده است. مردم به توليدات فرهنگي با کيفيت رجوع ميکنند، زيرا حق انتخاب دارند.

در اينجا دو بحث مهم وجود دارد: نخست، آينده راديو و تلويزيون کنوني با توجه به فناوريهاي نوين ارتباطي به کجا خواهد انجاميد. با توجه به اينکه مردم بيشتر وقت خود را صرف استفاده از گوشيهاي هوشمند و شبکههاي اجتماعي (فضايمجازي) ميکنند، بهنظر ميرسد که دنياي رسانه به سمت موبايلي شدن پيش ميرود. در آينده، با ظهور چيپستها و فناوريهاي جديد، هر فرد تبديل به يک رسانه خواهد شد و همزمان توليدکننده و مصرفکننده محتوا خواهد بود.

دوم، با توجه به نتايج افکارسنجيهايي که انجام دادهايم، هنوز راديو و تلويزيون از نظر دسترسي نسبي در موقعيت بهتري قرار دارند. اما سوال اينجاست که آيا اين نقش آفريني در آينده حفظ خواهد شد؟ با توجه به رشد سريع بستر فضاي مجازي و رقابتي که در اين عرصه وجود دارد، به نظر ميرسد که اين فضا ميتواند بهطور کامل راديو و تلويزيون را تحت تأثير قرار دهد. در واقع، مخاطب اکنون ميتواند ميان کالاها و توليدات رسانه اي  و  انتخاب کند و اين انتخاب، سرنوشت رسانههاي سنتي را رقم خواهد زد.

مخاطبان اکنون بين محصولات فرهنگي انتخاب ميکنند. در گذشته بحث درباره ماهواره و شبکههاي ماهوارهاي مطرح بود، اما اکنون مردم بهراحتي ميتوانند محصولات فرهنگي مورد نياز خود را از صدا و سيما دريافت کنند يا از پلتفرمهاي داخلي و حتي خارجي استفاده کنند. بهطور مثال، نفوذ پلتفرمهايي مانند نتفليکس و يوتيوب در دنياي امروز غيرقابلانکار است.

مخاطب ممکن است يک برنامه ورزشي را از تلويزيون ببيند، اخبار را از جايي ديگر دريافت کند، و سريال يا مستند را از ديگر منابع دنبال کند. به اين ترتيب، صدا و سيما بايد کيفيت توليدات خود را افزايش دهد تا بتواند مخاطبان را به خود جذب کند. اگر کيفيت برنامهها بالا برود، مخاطبان بهويژه آنها که به دنبال محتواهاي باکيفيت هستند، به آن اعتماد خواهند کرد.

بسياري از برنامهها نيز بهصورت انحصاري توليد ميشوند. براي مثال، در زمينه مسابقات ورزشي يا حق پخش فوتبالهاي داخلي و خارجي، بايد هزينههايي به کشورهاي ديگر پرداخت شود تا بتوان پخش زنده آنها را دريافت کرد. بنابراين، ترکيب اين عوامل نشان ميدهد که تلويزيون بايد در ارائه محتواهاي باکيفيت تلاش بيشتري کند.

در زمينه کارهاي طنز، برنامههاي کودک و نوجوان، و حتي توليد سرود و موسيقي، بايد به سمت توليد آثار فاخر و جذاب حرکت کرد. در حالي که شايد کارهاي برجستهاي وجود داشته باشد، اما تبديل آنها به يک رويه مستمر و ممتاز هنوز محقق نشده است. در غير اين صورت، تلويزيون نبايد در طول زمان با روندي کاهشي روبرو باشد.

در حال حاضر، نموداري که ترسيم ميشود نشاندهنده سير کاهشي در توليد محتوا است. در فضاي مجازي، مخاطبان به محتواي باکيفيت توجه بيشتري دارند و بهراحتي ميتوانند از محصولات تلويزيوني نيز بهرهمند شوند. اين بدان معنا نيست که صرفاً آن محتوا را بهصورت وايرال پخش ميکنند.

 

ماجراي افزايش سهم فرهنگ از بودجه کل کشور

 

* در اين دوره مجلس شوراي اسلامي، زماني که کميسيون فرهنگي ميخواست شکل بگيرد، کسي تمايلي براي پذيرش مسئوليت نداشت. اين اتفاق با انتقادات رسانهها هم همراه شد و گفتند که نمايندگان مجلس بايد به وجود کميسيون فرهنگي اهميت دهند. اين کميسيون بهدليل همين بيتوجهي، مدتي در حالت بلاتکليفي باقي ماند. اگر تمايل داريد، درباره اين نکته هم توضيحي بدهيد که آيا واقعاً دغدغه فرهنگي وجود نداشت يا اينکه در بخشهاي ديگري مأموريتهاي جدّيتري را دنبال ميکردند؟

کميسيون فرهنگي بهعنوان يک نهاد تصميمساز، اهميت بسيار زيادي دارد و بحثهاي کليدي و اساسي در آن مطرح ميشود. من 8 سال پيش که وارد مجلس شدم، ابتدا قصد داشتم به کميسيون برنامه و بودجه بروم، اما در آن زمان تصميم روساي شعب رفتن بنده به کميسيون فرهنگي بود جالب است که بگويم دو دوره متوالي در کميسيون فرهنگي باقي ماندم. در اين هشت سال، من هفت سال عضو کميسيون تلفيق بودجه بودم و بهعنوان نماينده کميسيون فرهنگي در تلفيق بودجه فعاليت ميکردم.

اگر بخواهم گزارشي از فعاليتهاي مجلس ارائه دهم، بايد بگويم که ما توانستهايم درصدهايي از بودجه را در حوزه فرهنگ افزايش دهيم. پيش از ورود ما، سهم بودجه فرهنگي تنها 0.7 درصد از بودجه عمومي کل کشور بود، اما امسال اين رقم به حدود 2.3 تا 2.4 درصد رسيده است.

يعني سهم فرهنگ از بودجه کل کشور بيش از سه برابر افزايش يافته است. اين نکته بسيار مهمي است، چرا که تمام اين دستاوردها با زحمات و تلاشهاي فراوان بهدست آمده است. نبايد تصور کنيد که ما با صحبتهاي ساده به اين نتايج رسيديم؛ در واقع، جابجاييهايي از سهم ديگر بخشها به حوزه فرهنگ صورت گرفته است.

در اين دوره، بهدليل مسائل مربوط به منطقهاي و حوزه انتخابيه اي که به آن تعلق دارم - که کاملاً صنعتي و مربوط به توليد و اشتغال است - توجه خاصي به اين حوزه داشتهايم. برخي از عزيزان و دوستان جديدي به مجلس آمده بودند من تصميم گرفتم در اين دوره در کميسيون صنايع و معادن فعاليت کنم. در اين هشت سال، تمام تلاشهايم به مباحث کلان دستگاههاي کشور معطوف بوده و اميدوارم بتوانم در کنار حوزه فرهنگ، نقشي ايفا کنم.

با اين حال، بايد بگويم که در حوزه توليد و اشتغال، انتظارات زيادي وجود دارد. بسياري از افراد از ما انتظار دارند که نتايج ملموستري را مشاهده کنند. در حقيقت، ما تمام اين تلاشها را براي صداوسيما انجام دادهايم و بهدنبال خروجيهاي قابل مشاهدهاي هستيم. وقتي صحبت از اثربخشي اقداماتمان ميشود، گاهي احساس ميکنم که خروجيها کافي نيستند. در بعضي موارد، حتي وقتي به نتايج مثبت ميرسيم، احساس ميکنم که به رضايت وجداني لازم نميرسيم. ممکن است بعضي افراد از ما بخواهند که بودجه بيشتري تخصيص دهيم، اما بايد مسئوليتپذيري خود را در قبال اين هزينهها درنظر بگيريم و بر اثربخشي آن تأکيد کنيم.

بنده در کنار عرصه فرهنگ هستم، زيرا برخي از دستگاههاي فرهنگي بهويژه مظلوم و نيازمند کمک هستند. در عين حال، هميشه با چالشهايي مواجهيم؛ بهعنوان مثال، هر بار که دولتها ليست توزيع اعتبارات  را ارائه ميدهند، انتقاداتي مطرح ميشود.

 

من در بسياري از مواقع، محکوم به سکوت بودم

 

از اين هشت سال، بهويژه در زمينه بودجه، متوجه شدم که نميتوانم بهطور مؤثر اطلاعرساني کنم. واقعيت اين است که در شورا و کميسيونهاي مربوطه، گاهي احساس ميکردم محکوم به سکوت هستم. اگر ميخواستم درباره کارهايي که انجام دادهايم صحبت کنم، معمولاً واکنش برانگيز بود و به همين دليل سکوت را برگزيدم.

ادامه دارد

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.