اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

پشت پرده کليپ‌هاي برهنگي؛ جنگ رواني يا آزادي‌خواهي؟

از سال 1401 تاکنون يکي از پرچالش‌ترين و پربسامدترين محتواهاي فضاي مجازي تصاويري از بانوان مکشفه‌اي است که در ملأ عام برهنه شده يا با لباسي حداقلي در منظر مردم حضور مي‌يابند. اين افراد معمولاً علاوه بر چنين پوششي در برابر واکنش‌هاي مردم دست به رفتار افراطي مي‌زنند. اين کليپ‌ها به سرعت در فضاي مجازي وايرال شده و واکنش‌هاي زيادي را به خود جلب مي‌کنند.

پشت پرده کليپ‌هاي برهنگي؛ جنگ رواني يا آزادي‌خواهي؟

چندي پيش کليپي از يک خانم ميانسال اصفهاني با پوششي حداقلي در يکي از بانکهاي اصفهان منتشر شد که کارمند بانک حاضر به ارائه خدمات به او نشده بود. مطابق معمول به سرعت اين تصاوير در فضاي مجازي منتشر شد. با نگاهي به نظرات مخاطبان درمييابيم که عده بسياري از بازديدکنندگان اين عمل را تقبيح کرده، برخي به قوانين پوشش در ايران و جهان اشاره کردند و برخي نيز معتقدند نبايد در مخالفت با حجاب هم زيادهروي کرد و به چنين اعمالي روي آورد.

عدهاي هم موافق اين عمل بوده و اين کار را نشانه شجاعت و يا حتي عملي اعتراضي خواندند و عنوان کردند که براي مخالفت با جمهوري اسلامي هرگونه رفتاري لازم است و کارمند بانک حق ندارد از دادن خدمات به اين زن خودداري کند. اما نظرات مخالف با اين عمل تنها به قشر مذهبي يا طرفدار حجاب، معطوف نميشود و با اندک بررسي ميتوان فهميد که اقشار مختلف مردم با سلايق و اعتقادات متفاوت با چنين عملي موافق نيستند.

 

قوانين پوشش در دنيا

 

قانون پوشش در کشورهاي دنيا اعم از مسلمان و غير مسلمان طيف گستردهاي دارد. اکثر کشورها براي حضور در ادارات، دانشگاهها و مراکز دولتي قوانين پوشش خاصي دارند که ممکن است با جوامع اسلامي هم متفاوت باشد، اما افراد براي دريافت خدمات ملزم به رعايت اين قوانين هستند. در برخي موارد الزام به پوشيدن کت و شلوار يا دامن رسمي براي افراد در بانکها و وزارتخانهها يا ممنوعيت پوشيدن شلوارک، تيشرت، لباسهاي باز يا نامرتب در محيط کار وجود دارد.

مثلاً در آمريکا و کانادا در بسياري از ادارات دولتي اجازه نميدهند افراد با صندل يا لباس ورزشي در محل حاضر شوند در ژاپن و کره جنوبي نيز مردان موظف به استفاده از کراوات هستند و پوشيدن کفش اسپرت نيز ممنوع است. همچنين استفاده از تاتوي قابل مشاهده و پيرسينگ صورت در بسياري از ادارات اروپا و آسيا ممنوع است.

در برخي کشورها رنگ موي غير طبيعي در دانشگاهها مانند صورتي و سبز ممنوع است. در واقع همه کشورها براي حضور در محيط کارهاي رسمي Dress Code دارند، حتي اگر کشور سکولار باشند.

در برخي ايالتها در آمريکا پوشيدن لباس خواب در فروشگاهها جرم تلقي ميشود و موجب اخذ جريمه خواهد شد. برهنه شدن نيز در کشورهاي مختلف نيز جرم محسوب شده و مجازاتهايي را در پي دارد و جريمههاي نقدي تا 1000 دلار يا زندان تا 6 ماه را به دنبال دارد. در اروپا اين امر از 5 تا 15 هزار يورو و تا 2 سال زندان به همراه خواهد داشت، خصوصاً اگر در معرض ديد کودکان باشد. در عربستان برهنه شدن در ملأ عام شلاق زندان و يا حتي اعدام دارد و مالزي براي مجرمين مجازات زندان در نظر ميگيرد.

برهنه شدن به دليل توهين به عفت و نقض حريم عمومي و نيز در جهت حفظ امنيت رواني کودکان و همچنين جلوگيري از هرج و مرج اجتماعي ممنوع است و اين کشورها نميخواهند خيابان به صحنه هرزه نمايي تبديل شود.

در برخي ايالتهاي آمريکا (مثل فلوريدا)، ورود با لباس حداقلي به بانک يا رستوران ميتواند باعث ممنوعيت ورود شود. در برخي از کشورهاي اروپايي اگر کسي به طور غيرمتعارف برهنه يا کملباس به يک بانک يا اداره برود، ممکن است به دليل اختلال در نظم عمومي يا توهين به عفت عمومي از او شکايت شود يا خدمات به او ارائه نشود. برخي مکانها (مثل رستورانهاي لوکس يا بانکها) دِرِس کد (Dress Code) دارند و ممکن است به افراد با پوشش نامناسب اجازه ورود ندهند.

در برخي مکانهاي خصوصي مثل بانکها، هتلها و شرکتها حتي اگر قانون دولتي وجود نداشته باشد، اين مؤسسات ميتوانند سياست پوشش خود را تعيين کنند و در صورت عدم رعايت، از ارائه خدمات خودداري کنند.

يعني اگر از جنبه قوانين مدني يا امنيتي هم به پوشش بنگريم، اين امر معمولاً مطابق سياستها و قوانين کشورها تعيين ميشود و افراد در پوشش در چنين محيطهايي آزاد نيستند. اين استانداردهاي پوشش در جوامع مختلف غير از رعايت احکام ديني، در راستاي حفظ حرفهايگري، رعايت امنيت و جلوگيري از حواسپرتي است, و حتي در کشورهايي که در آنها بحث حجاب مطرح نيست هم براي انجام کارهاي اداري و بانکي افراد ملزم به رعايت حدي از پوشش بر اساس قوانين آن کشور هستند.

 

حق انتخاب پوشش يا تخريب سرمايههاي اجتماعي؟

 

علاوه بر اينها انتشار کليپهاي برهنگي و ترويج پوشش حداقلي در جامعه، صرفاً يک اعتراض خودجوش نيست، بلکه بخشي از مهندسي اجتماعي برنامهريزيشده است که با هدف گسست نسل جوان از هويت ديني و ارزشهاي فرهنگي طراحي شده است. اين پديده با سوءاستفاده از شعارهاي آزادي، حجاب را به يک امر سياسي تقليل ميدهد و از زنان بيحجاب و حتي برهنه به عنوان نماد شجاعت، قهرمان سازي ميکند.

اين پديده با سوءاستفاده از شعارهاي آزادي، حجاب را به يک امر سياسي تقليل ميدهد و از زنان بيحجاب و حتي برهنه به عنوان نماد شجاعت، قهرمان سازي ميکند

رسانههاي معاند نيز با بزرگنمايي موارد محدود، تصويري مخدوش و تقليلگرايانه از جامعه ايران ارائه ميدهند و در حالي که ميليونها زن محجبه و با پوشش مناسب هر روز در جامعه حضور مييابند، روي کليشه برهنگي مانور ميدهند.

اين جريان بيش از آنکه درباره حق انتخاب پوشش باشد، به دنبال دوقطبيسازي جامعه، تخريب سرمايههاي اجتماعي و ايجاد بيثباتي سياسي است. با تبديل حجاب، اين امر پر سابقه در تاريخ پوشش ايرانيان، به يک خط قرمز ايدئولوژيک، نسل جوان را در تضاد بين ارزشهاي سنتي و تبليغات رسانههاي معاند قرار ميدهد و آن را به ابزاري براي مبارزه با نظام جمهوري اسلامي تبديل ميکند.

 

به حاشيه راندن مطالبات اصلي زنان

 

پديده اعتراض با بدن نوعي از مبارزه و اعتراض است که بدن انسان را به ابزاري براي اعتراض سياسي و اجتماعي تبديل ميکند. اين امر ريشه در نظريات فمنيستي و جنبشهاي اعتراضي قرن 21 دارد. در واقع نوعي از استفاده عمدي از بدن برهنه يا نيمه برهنه در فضاي عمومي رسانهها، براي بيان اعتراض، با اين ادعا که «اين بدن من است، پس حق دارم آن را نمايش دهم» که با هدف شوکرساني، جلب توجه رسانهها و به چالش کشيدن هنجارهاي اخلاقي حاکم صورت ميگيرد.

اين امر در ايران با تقابل با حجاب شرعي صورت ميگيرد و با بزرگنمايي و دستکاري رسانهاي اتفاق ميافتد. اين کار هدف جلب توجه فوري رسانهها را فراهم ميکند اما به دليل ناهمخواني فرهنگي در ايران عملي شکست خورده است. زيرا در فرهنگ ايراني اسلامي نه يک اعتراض بلکه يک هنجارشکني غير قابل پذيرش است. اين را از طيفهاي مختلف مخالف اين عمل در نظرات پستهاي صفحات مجازي ميتوان شاهد بود.

 

رسانههاي معاند از اين امر نه براي حمايت واقعي زنان بلکه در راستاي بياخلاق نشان دادن مردم سو استفاده ميکنند

 

از طرفي رسانههاي معاند از اين امر نه براي حمايت واقعي زنان بلکه در راستاي بياخلاق نشان دادن مردم سو استفاده ميکنند. علاوه بر اين مطالبات اصلي مردم ايران اقتصادي است و اگر صرفاً مطالبات زنان را هم در نظر بگيريم، مقابله با تبعيض جنسيتي و درخواست کسب حقوق برابر هم در سايه چنين رفتاري به حاشيه رفته و گم ميشود. تکرار اين تصاوير موجب ميشود مخاطبان به مرور نسبت به آن بيتفاوت شوند و با عاديسازي از اين امر حساسيتزدايي شود.

رسانههاي معاند در برابر رفتارهاي اينچنيني واکنش دوگانهاي از خود نشان ميدهند. همان رسانههايي که از برهنگي در ايران حمايت ميکنند وقتي گروهي مسيحي در آمريکا با برهنگي به يکي از سياستها اعتراض کردند آن را هرزهنگاري ناميدند. همان عملي که آنان در ايران با عنوان شجاعت قاب ميگيرند را در جوامع خودشان وحشيگري ميخوانند.

تجربه نشان ميدهد اعتراض با بدن در جوامع ديني عموماً به بنبست ميرسد. اما عادي سازي اين امر در جامعه با تکنيکهاي رسانهاي و اثرگذاري بر مخاطب ايراني امري است که نتايج غير قابل جبراني بر جامعه دارد. حتي برخي فمينيستها معتقدند استفاده از بدن زن براي اعتراض به نگاه کالايي به آنان دامن ميزند و موجب نفي کرامت انساني ميشود. زيرا انسان را صرفاً بدن او معرفي ميکند و جنبههاي عقلاني، اخلاقي و روحاني او را ناديده ميگيرد و اين امر نه براي حمايت از زنان ايراني بلکه براي ساخت روايت ايران هراسانه به کار
مي
رود.

 

عادي سازي برهنگي با عمليات رسانهاي و استفاده از الگوريتم اينستاگرام

 

تکرار پيامهاي رسانهاي در بلندمدت است که ميتواند نگرشها و باورهاي مخاطبان را شکل دهد. نمايش مکرر چنين کليپهايي ممکن است به تدريج حساسيتزدايي کند و رفتارهاي غيرمتعارف را عادي جلوه دهد. اين کليپها معمولاً با قاببنديِ «آزاديخواهي» يا «اعتراض» ارائه ميشوند تا مخاطب را به سمت پذيرش آن سوق دهند، در حالي که اهداف پشتپرده ديگري مانند تخريب هنجارهاي ديني يا ايجاد شکاف اجتماعي وجود دارد.

اگر کليپهاي برهنگي يا هنجارشکني به صورت مکرر و گسترده نمايش داده شوند، ممکن است برخي کاربران بهتدريج آن را به عنوان يک «هنجار جديد» بپذيرند، حتي اگر در واقعيت چنين نباشد

اگر کليپهاي برهنگي يا هنجارشکني به صورت مکرر و گسترده نمايش داده شوند، ممکن است برخي کاربران بهتدريج آن را به عنوان يک «هنجار جديد» بپذيرند، حتي اگر در واقعيت چنين نباشد.

اگر شبکههاي اجتماعي يا رسانههاي معارض، تمرکز خود را روي «برهنگي به عنوان آزادي» بگذارند، اين موضوع را در کانون توجه قرار ميدهند و مسائل ديگر (مثل مشکلات اقتصادي يا فرهنگي عميقتر يا مسائل زنان) را کم رنگ ميکنند. اين کار باعث ميشود مخاطب احساس کند اين مسئله، دغدغه اصلي جامعه است.

از طرفي افراد زماني که احساس کنند نظرشان در اقليت است، از ترس انزوا، سکوت ميکنند. اين سکوت به تدريج باعث ميشود صداي اکثريت پررنگتر به نظر برسد، حتي اگر واقعاً اين طور نباشد.

اگر کاربران احساس کنند «اکثر مردم با برهنگي موافقند» (به دليل حجم بالاي کليپها و کامنتهاي مثبت)، ممکن است طرفداران حجاب از ترس طرد شدن، کمتر ابراز نظر کنند. اين اثر در فضاي مجازي قويتر است، چون کاربران نميتوانند دقيقاً ارزيابي کنند که اکثريت واقعي چه فکري ميکنند.

الگوريتمهاي پلتفرمهايي مانند اينستاگرام و توئيتر محتواي جنجالي و تعاملي را براي افزايش تعامل تقويت ميکنند. هرچه پستي لايک، کامنت يا گزارش بيشتري دريافت کند (حتي واکنشهاي منفي)، الگوريتم آن را جذاب تشخيص داده و به کاربران بيشتري نمايش ميدهد. اين سيستم باعث ميشود محتواي شوکهکننده يا هنجارشکن، حتي اگر موردپسند نباشد، به سرعت پخش شود. کاربران نيز ناخواسته به اين فرآيند دامن ميزنند. اشتراک محتوا براي انتقاد، استفاده از هشتگهاي ترند يا حتي تماشاي کوتاه آن، سيگنال مثبتي به الگوريتم ميدهد. در نتيجه، پلتفرمها با نمايش محتواي مشابه به کاربران، اين تصور غلط را ايجاد ميکنند که چنين رفتارهايي همهگير شدهاند، در حالي که ممکن است واقعيت نداشته باشد.

پلتفرمها با نمايش محتواي مشابه به کاربران، اين تصور غلط را ايجاد ميکنند که چنين رفتارهايي همهگير شدهاند، در حالي که ممکن است واقعيت نداشته باشد.

رسانههاي داخلي بايد به جاي انکار اين اعمال، بايد به باز تعريف گفتمان حجاب بپردازند و فضاي گفت و شنود انتقادي را ايجاد کنند. آنچه مسلم است در برابر چنين هجمهاي افزايش سواد رسانهاي نيز در کنار گفتگوهاي انتقادي و بينالنسلي مؤثر خواهد بود و قطعاً کار ايجابي در حوزه حجاب بر کار سلبي در اين زمينه ارجح است. اگر به ريشههاي اجتماعي اين مسئله و کلانتر از آن به موضوع کرامت زنان، ارتقا جايگاه و منع تبعيض عليه آنان بپردازند، قطعاً نتايج مثبتي در اين قضيه خواهند رسيد.

منبع: خبرگزاري مهر

 

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.