اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

همسرکشي به خاطر مالکيت خانه 50 متري

ساعت 6 بعد از ظهر دوشنبه 20 شهريور مأموران کلانتري 132 نبرد، در تماس با بازپرس اميرحسين عليمردان از قتل زن ميانسالي در پارکينگ خانه‌اش خبر دادند.

همسرکشي به خاطر مالکيت خانه 50 متري

به دنبال اين گزارش، بازپرس کشيک قتل تهران به همراه تيم بررسي صحنه جرم، راهي محل شدند. جسد زن ميانسال در حالي که با ضربه چاقو به قتل رسيده بود در پارکينگ مجتمع مسکوني قرار داشت. شوهر مقتول که عامل اين جنايت بود در چند قدمي او ايستاده و ابراز ناراحتي و پشيماني ميکرد.

مرد 52 ساله در تحقيقات اوليه به قتل ناخواسته همسرش اعتراف کرد. به دستور بازپرس شعبه دهم دادسراي امور جنايي تهران، متهم در اختيار کارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي پايتخت قرار داده شد و تحقيقات در اين خصوص ادامه دارد.

 

گفتوگو با متهم

 

چطور با همسرت آشنا شدي؟

23 سال قبل، در خانه برادرم ميهمان بودم، فتانه (همسرم) را براي اولين بار آنجا ديدم. او در همسايگي خانه برادرم زندگي ميکرد و آن روز او هم آنجا دعوت بود همديگر را ديديم و به او علاقهمند شده و با او ازدواج کردم.

ازدواجي که حاصلش دو دختر است و الان نميدانم جواب بچه هايم را چي بدهم؟ زندگي ما خوب بود و همه چيز از زماني شروع شد که من تصميم گرفتم خانهاي خريداري کنم.

 

شغلت چيست؟

پاکبان هستم. چند سال قبل، پسانداز سالها کارم را با يک وام 16 ميليون توماني روي هم گذاشتم و توانستم خانهاي 50 متري بخرم.اما براي اينکه وام نياز به ضامن داشت خانه را به نام همسرم کردم و خودم ضامنش شدم و اقساط را هم خودم پرداخت ميکردم. اما همين خانه شد بلاي جان من و زندگي خودم و دخترهايم.

 

يعني همسرت مالک خانه شد؟

بله البته قرار بود وام خانه که تمام شد او سند را به نام من کند، اما او قبول نميکرد. ميگفت چه فرقي دارد که خانه به نام چه کسي باشد.اما من ميخواستم خانهاي که پولش را خودم پرداخت کردهام به نام خودم باشد.

من حتي حاضر بودم که سه دانگ خانه را به نام من بزند، اما همسرم قبول نميکرد. ميگفت اگر حرف بزني هم تو و هم دخترهايم را از خانه بيرون ميکنم. فتانه رابطهاش با دخترها هم خوب نبود.

 

هيچ راه چارهاي براي پايان اين درگيري پيدا نکرديد؟

تمام راهها را رفتم اما بيفايده بود. چندين بار او را تهديد به طلاق کردم اما همسرم به جاي اينکه بترسد و از تصميمش منصرف شود، از طلاق استقبال کرد. ميگفت خانه به نام خودم است و بعد از طلاق شماها را بيرون ميکنم و به تنهايي زندگي ميکنم. او هميشه مرا متهم ميکرد که مشکل روحي و رواني دارم.

 

روز حادثه چه اتفاقي افتاد؟

من شيفت شب هستم و صبح که به خانه آمدم، کمي استراحت کردم.

دخترم ميخواست خودرواش را از نمايندگي تحويل بگيرد که به همراه او رفتم و بعد از بازگشت به خانه دوباره استراحت کردم چرا که شب دوباره بايد به محل کارم ميرفتم.اما همسرم ميگفت تو مشکل روانيداري و بايد پيش مشاور بروي من خيلي با اين موضوع موافق نبودم. ميگفتم ما که ميخواهيم طلاق بگيريم چرا بايد پيش مشاور برويم.روز حادثه هم نوبت مشاوره داشتيم و سر همين مسأله باهم کمي جر و بحث کرديم.

به من گفت تو ديوانهاي و مشکل از تو است و اين ماجرا بايد مشخص شود.

 

بعد چه اتفاقي افتاد؟

به ناچار حاضر شدم تا برويم اما به قدري عصباني بودم که يک چاقو از آشپزخانه برداشتم و داخل جيبم گذاشتم.اما قصدم کشتن همسرم نبود، به پارکينگ آمديم و دوباره دعوايمان شد و من ناخواسته با چاقو ضربهاي به همسرم زدم که مرگش را رقم زد.

 

چه کسي موضوع را به پليس خبر داد؟

با سر و صداي ما همسايهها به پارکينگ آمدند اما زماني که همسرم روي زمين افتاد خودم به اورژانس زنگ زدم.

من آدم زحمتکشي هستم و قاتل نيستم. فقط ميخواستم او را بترسانم. همسرم مدام غر ميزد و خانهاي را که با دسترنج خودم خريداري کرده بودم به نامم نميکرد.همسرم را دوست داشتم و حالا شرمنده دو دخترم هستم. باور کنيد چاقو را همين طوري زدم اما کشته شد.

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.