سرشماري عمومي کشاورزي از 12 آبان در سراسر کشور آغاز شده است. اين سرشماري که بعد از سرشماري عمومي نفوس و مسکن، دومين سرشماري بزرگ و مهم کشور است پس از 10 سال و به صورت ميداني انجام ميشود.
با اين حال برخي از کارشناسان نگاه انتقادي به سرشماري در کشوري که توسعه در آن اتفاق نيفتاده است دارند. به عقيده آنان وجود آمارهاي صرفا دولتي نميتواند خسارتهاي ناشي از سياستگذاريهاي اشتباه را برآورد کند. آن هم در کشوري که هر بخش از آن مستعد کشت يک محصول خاص است، اما عدم بهرهوري و کشت سنتي پايههاي آماري براي يک برنامهريزي اصولي را سست کردهاست.
آنگونه که در سايت آمار ايران آمده است، مطابق توصيه سازمان غذا و کشاورزي ملل متحد (FAO) سرشماري کشاورزي بايد در بازههاي زماني حداکثر ده ساله انجام شود. در برخي از کشورها مانند آمريکا، ژاپن، چين و کانادا، سرشماري کشاورزي هر 5 سال يکبار انجام ميشود. اطلاعات حاصل از اين سرشماري، تأمين کننده نيازهاي چارچوبي و آمار پايه اين بخش در سطح کوچکترين واحد جغرافيايي مورد نياز مرکز آمار ايران، وزارت جهاد کشاورزي، سازمانهاي متولي تنظيم بازار، برنامه ريزان، پژوهشگران و ... است.
با اين حال آمارهاي کشاورزي چه کمکي ميتوانند به بهبود برنامهريزي و سياستگذاريهاي حوزه کشاورزي کنند؟ سياستگذاران چقدر براي تدوين اسناد توسعه به آن اعتنا ميکنند؟ و آيا آمارها متضمن کاهش تصميم سازيهاي نادرست در سرنوشت و آينده بخشهاي مختلف اقتصادي کشور هستند؟
سالها است که در ايران چيزي به نام توسعه کشاورزي به کناري نهاده شد و خاک ميخورد. بهانه هم مباحثي، چون کم آبي و خشکسالي است، اما تجربه جهاني چيزي غير از اين ميگويد. آنجا که برخي از کشورها به سمت توسعه کشاورزي با فناوريهاي نوين رفتند و موضوع امنيت غذايي و افزايش توليد در سطح را جدا از توسعه ندانستند.
آمارهاي ما همه دولتي است
در اين رابطه عباسعلي ابونوري، کارشناس اقتصاد کشاورزي، گفت: اعتقادي به آمارگيري کشاورزي يا سرشماري کشاورزي به شکل موجود ندارم. خصوصا که آمارها نتوانستهاند کمکي به توسعه اقتصادي کنند. در ايران چه کسي آمار را توليد ميکند؟ از مرکز آمار ايران گرفته تا بانک مرکزي و... همه دولتي هستند و تمام اين آمارهايي که اصولا مطرح ميشود فقط يک بازي اعداد است. من به هيچ کدام از آمارها اعتقادي ندارم. زيرا مثلا ميزان توليد گندم در ايران را اگر شما از سه جا بپرسيد؛ از وزارت جهاد کشاورزي از مرکز آمار ايران و از بانک مرکزي هم بپرسيد که مثلاً در سال 1402 يا 1401 ميزان توليد گندم در ايران چقدر بوده است؟ به عنوان مثال وزارت جهاد کشاورزي اعلام ميکند 13 ميليون تن در سال ما گندم توليد کرديم، مرکز آمار ميگويد 11 ميليون تن و بانک مرکزي هم عددي ديگر. فکر ميکنند که يک ميليون تن گندم چيزي نيست که بخواهيم اينقدر دقيق بگوييم. اين وضعيت و روند موجود است؛ بنابراين وقتي آمار دقيق وجود ندارد و نميتوانيم سياستگذاري درست داشته باشيم عملا آمارگيري بياثر است. به عنوان مثال وقتي نميتوانيم از قابليت ايران در حوزه پرورش دام استفاده کنيم و مجبور به واردات گوشت از روسيه ميشويم ما چطور ميتوانيم امنيت غذايي خود را تامين کنيم و صحبت از برنامهريزي در حوزه کشاورزي ايران کنيم. مگر کشورهايي مثل روسيه چقدر قابليت کشاورزي و دامداري دارند که ما نداريم؟
اين کارشناس اقتصادي در خصوص توسعه بخش کشاورزي هم بيان کرد: اصولا کشورها به خصوص بعد از جنگ جهاني دوم و حتي قبل از آن، کشاورزي را محور توسعه اقتصادي قرار دادند. از آن زمان به بعد تمام کشورهاي توسعه يافته و بعضي از کشورهاي بزرگ قبل از اينکه به توسعه اقتصادي برسند مثل کشورهاي آمريکا، کانادا، دانمارک، استراليا که به توسعه کشاورزي پرداختند. بر همين اساس ميتوانيم ادعا کنيم کشوري که ميخواهد به توسعه پايدار برسد مسلما بايد کشاورزي را زير بناي توسعه خود قرار دهد؛ بنابراين براي اينکه بتوانيم کشاورزي کنيم ماده اصلي و اوليه ما به اصطلاح کشاورزي خاک و آب است. اما نيروي انساني را ميتوانيم مکانيزه کنيم.
کشاورزي محور توسعه ما قرار نگرفته است
ابونوري بيان کرد: از 165 ميليون هکتار مساحت ايران تقريبا 50 ميليون هکتار آن قابل کشاورزي است که از آن 50 ميليون هکتار حدود 18 ميليون هکتار را به زير کشت برديم و از اين 18 ميليون هکتار، تقريبا 13 ميليون هکتار آن به طور مستمر زير کشت است. بيش از 70 درصد سطح زير کشت مستمر ما يعني بيش از حدود 9 الي 10 ميليون هکتار از زمينهاي کشاورزي ما زير کشت گندم و جو است که مسلما بازدهي مناسبي بايد داشته باشد، اما ندارد. متاسفانه گندم و اصولاً بسياري از محصولاتي که در ايران کاشته ميشود به درد خوراک دام ميخورد و ما هنوز به آن انقلاب سبز که در هند انجام شد و يکي از قحطيزدهترين کشورهاي دنيا را تبديل به بزرگترينترين صادر کننده گندم در جهان تبديل شده، نرسيديم. ما چنين اقداماتي انجام نداديم. حتي بعد از انقلاب اسلامي هم متاسفانه هيچ انگيزهاي براي اينکه کشاورزي را محور توسعه اقتصادي قرار بدهيم نداديم.
وي اضافه کرد: البته در برنامه اول و دوم پنج ساله توسعه کشور، کشاورزي را محور قرار داديم، ولي متاسفانه، چون مديريت ضعيف و کارايي بسيار پاييني انجام گرفته، موفق به تحقق اهداف مد نظر نشديم. نه تنها در اين سالها، بلکه به طور قطع به خودکفايي هيچ محصولي نرسيديم و حتي در برخي محصولات هم وارد کننده شديم. به عنوان مثال ما هيچوقت وارد کننده جو نبوديم، اما بزرگترين وارد کننده آن شديم. در حال حاضر هلند بزرگترين صادرکننده محصولات کشاورزي بدون آب و خاک است. البته من نميخواهم کشور ايران را با کشور هلند که کشاورزي بدون آب و خاک انجام ميدهد مقايسه کنم. اما خاک هلند يک پنجم خاک ايران هم نميشود. در تمام دورهها به خاطر بازيهاي سياسي، به کشاورزي هدفمند توجهي نکرديم و هر وقت صحبت از کشاورزي ميشود بلافاصله ميگويند ايران کشور کم آبي است.
هلند بدون آب و خاک، بزرگترين صادرکننده محصولات کشاورزي
ابونوري در ادامه تصريح کرد: اما ايران هميشه بزرگترين و پر آبترين رودخانهها را از غرب ايران از همدان تا خوزستان دارد. پس بايد پرسيد آيا کشاورزي در اين مناطق توسعه و گسترش پيدا کرده يا خير؟ آيا در اين مناطق توانستيم کشاورزي مدرن را توسعه داده و کشاورز تربيت کنيم يا کولبري بيشتر شده است؟ هر بخش از خاک ايران يک مزيت کشت دارد که ما اين مزيتها را نشناختيم و نميتوانيم ايران را به بزرگترين توليدکننده تبديل کنم. ما نه تنها هيچ هدف معيني براي توسعه کشاورزي نداريم مسلما هم کار دست کاردان نيست و فرقي نميکند که اينجا وزير کشاورزي چه کسي باشد. آيا صادقانه کار ميکند يا مساله چاي دبش را ايجاد ميکند؟ کسي که در اين ساختار دلسوزانه کار کند پيدا نميشود.
اين کارشناس اقتصاد کشاورزي اضافه کرد: ما نتوانستيم از منابع موجود استفاده کنيم. واقعا کشوري مثل هلند چکار ميکند؟ چگونه بدون آب و خاک به بزرگترين صادرکننده محصولات کشاورزي بدل شده است؟ چند سال قبل کارشناسي از هلند آمده بود و حسرت آب و خاک و گلخانههاي ايران را ميخورد و ميگفت که ايران ميتواند يکي از بزرگترين توليدکننده و صادرکننده محصول گل رز در دنيا باشد. اما ما چه ميکنيم؟ جشن گلاب ميگيريم و نوزاد در گل ميغلتانيم و به همينها اکتفا ميکنيم. دو دهه پيش، دولت هلند برنامهاي ملي و جامع را براي توسعهي کشاورزي پايدار در اين کشور اجرا کرد. دو برابر شدن توليدات کشاورزي و کاهش استفاده از منابع به يک دوم بود از جمله اهداف اين برنامه بود. اما هلنديها تنها به صادرات محصولات کشاورزي بسنده نکردند و تجهيزات کشاورزي، مواد مصرفي و دانش کشاورزي را هم در جملهي صادرات خود قرار دادند. علاوه بر اينها رشد صادرات فناوري کشاورزي از هلند بسيار سرسامآور است. ماشينآلات، گلخانهها، سيستمهاي تابش نور، راهکارهاي آبرساني و بذرهاي مقاوم در برابر خشکسالي از جمله مواردي هستند که در بازار جهاني با استقبال خوبي روبهرو شدهاند. اينها همه قابليتهايي بود که ميتواسنيتم در کشور خودمان هم اجرايي کنيم و اما به همين آمارها بسنده کردهايم.
منبع: اقتصادآنلاين
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.