اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

هشت سفارش امام حسن عسکري(ع) به شيعيان

- بخش اول

امام حسن عسکري(ع)، يازدهمين پيشواي شيعيان، در سال 232 ه. ق چشم به جهان گشود. پدرش امام دهم، حضرت هادي عليه السلام و مادرش بانوي پارسا و شايسته، «حديثه» است که برخي از او بنام «سوسن» ياد کرده اند.

هشت سفارش امام حسن عسکري(ع) به شيعيان

اين بانوي گرامي، از زنان نيکوکار و داراي بينش اسلامي بود و در فضيلت او همين بس که پس از شهادت امام حسن عسکري عليه السلام پناهگاه و نقطه اتکاي شيعيان در آن مقطع زماني بسيار بحراني و پر اضطراب بود.

از آنجا که پيشواي يازدهم به دستور خليفه عباسي در «سامراء»، در محله «عسکر» سکونت (اجباري) داشت، به همين جهت «عسکري» ناميده مي شود. از مشهورترين القاب ديگر حضرت، «نقي» و «زکي» و کينه اش «ابو محمد» است. او 22 ساله بود که پدر ارجمندش به شهادت رسيد. مدت امامتش 6 سال و عمر شريفش 28 سال بود، در سال 260 ه به شهادت رسيد و در خانه خود در سامراء در کنار مرقد پدرش به خاک سپرده شد.

 

مظلوميت امام حسن عسکري (ع)

 

حجت الاسلام علوي تهراني در مورد مظلوميتهاي امام عسکري گفت: امام حسن عسکري به همراه پدرشان در کودکي به اجبار به منطقه سامرا تبعيد شدند. علت نامگذاري لقب عسکري اين بود که ايشان در سامرا و در منطقهاي بنام عسکر (که لزوماً نظامي هم نبوده) مستقر بودند.

وي ادامه داد: شرايط امامت ايشان طبق فرمايش حضرت، بسيار سخت بودهاست. حضرت در مقام پاسخ به نامه عدهاي از شيعيان، فرمودند: «شيعيان در مورد امامت هيچيک از پدرانم، مانند من در شک و ترديد نبودهاند.»

دوران امام هادي و امام عسکري در شدت اختناق حاکمان زمان خود بودهاست. سه دليل براي اين خفقان ذکر شدهاست:

 

دليل اول: شرايط سخت ملاقات با امام

اين کارشناس ديني گفت: شيعه براي ملاقات با امام هادي به سختي از شر نگهبانان خلاص ميشد و خدمت حضرت ميرسيد. امام در يک اتاق زنداني بودند در حاليکه بر روي حصيري نشسته بودند و در مقابل ايشان قبري آماده بود. يعني اگر حرفي ميزدند، تکليف معلوم بود.

وي افزود: با اين شرايط، نميتوانستد آشکارا امام بعد از خود را معرفي کنند؛ لذا معرفي امام عسکري در چند ماه آخر عمر ايشان اتفاق افتادهاست.

 

دليل دوم: تضعيف امام عسکري عليهالسلام

وي ادامه داد: امام عسکري (ع) برادري بنام سيدمحمد داشتند که اکنون در سامرا داراي بارگاه است. عدهاي از شيعيان آن زمان، حتي در زمان امام هادي، به امامت سيدمحمد گرايش پيدا کردند. سيدمحمد مورد تأييد بود. او بسيار بزرگوار بود و پناه شيعيان به حساب ميآمد اما به هيچ عنوان خود را امام نميدانست. حاکمان وقت، در جهت انحراف افکار شيعيان روي امامت ايشان مانور ميدادند.

 

دليل سوم: خيانت برخي از وکلاء ائمه

علوي تهراني گفت: وکالت از عصر امام کاظم شروع شد تا شرايط سخت ارتباط امام با مردم، تسهيل شود. اما برخي از وکلاء بعد از شهادت امام کاظم، مردم را به امامت حضرت رضا راهنمايي نکردند و گروه واقفيه را شکل دادند. شخصي از اين گروه به امام رضا نامه نوشت که: «پدر شما زنده است، او همان مهدي است که خواهد آمد اما اکنون از نظرها پنهان است، او هرگز توصيهاي در مورد شما نکردهاست.»

وي افزود: به اين ترتيب، همه اموال مسلمين را بين خود تقسيم کرده و خيانت کردند. ساير امامان نيز از خيانت برخي وکلاء مصون نبودند.

اين کارشناس ديني اظهار داشت: جريانهاي مخالف تشيع در عصر امام عسکري از اين خفقان به نفع خود استفاده ميکردند. تصوف يکي از آنها بود که از زمان امام صادق شکل گرفته بود و حضرت درباره آنها فرموده بودند: «آنها دشمن ما هستند، هرکسي به آنان تمايل داشته باشد از آنان است و با آنها محشور ميشود.»

وي در مورد شهر سامرا افزود: سُرّ مَن رَأي، محل دفن امام است. امام عسکري فرمودند: هرکسي ميخواهد از غم، رها شود و سرور و شادماني پيدا کند، به زيارت من بيايد.

 

نامههاي امام حسن عسکري به شيعيان

 

حجت الاسلام طبسي استاد حوزه در مورد شرايط دوران امام حسن عسکري و نامههاي آن حضرت به شيعيان گفت: زمان امام حسن عسکري (ع) شرايط بسيار سختي بودهاست. تقريباً همان شرايط پدرشان امام هادي را داشته بعلاوه مشکلات عديده ديگري نيز مطرح بودهاست. مسئله مکاتبات در زمان امام هادي و امام حسن عسکري (ع) بسيار زياد بود. مکاتبات امام هادي و امام حسن عسکري (ع) به شيعيان مخصوصاً به قميها نکات زيادي داشتهاست.

وي افزود: امام حسن عسکري (ع) که غالب ايامي که دوران امامتشان بود در زندان سپري شد در زمان آزادي و از زندان نامههايي به شيعيان فرستادند. از جمله اين نامهها، به احمد بن اسحاق است که آن زمان نماينده مردم در قم بود. حضرت امام حسن عسکري راجع به تولد امام زمان در اين نامه بشارت دادند و همچنين به ايشان گفتند اين مژده فعلاً نزد تو مکتوم بماند. يعني به کسي خبر ندهيد.

طبسي يادآور شد: امام عسکري ميفرمايد عليرغم اينکه دشمنان ميخواستند مرا را بکشند تا اين نسل طيب و طاهر به دنيا نيايد فرزندم به دنيا آمد. يکي از نامهها اين چنين بود.

اين پژوهشگر مسائل ديني ادامه داد: بعضي از نامهها حتي به صورت علني هم نبود. اينطور بود که حضرت چوبدستياي در خانه داشتند که داخل چوبدستي خالي بوده و گاهي وقتها حضرت براي بعضي از شيعيان نامه مينوشتند و با رساندن اين چوبدستي توسط نامهرسانان يا پيشکارشان، نامه را بدست شيعيان ميرساندند. اين پيشکار ميگويد چوبدستي را از طرف امام بردم، در بين راه ديدم که شخصي چند گوسفند همراه دارد که آنها را بطرفي ميبرد. بعد ميگويد به من گفت اينها را به اين سو راهنمايي کن. من چوبدستي را برداشتم و به اين گوسفند زدم يک دفعه ديدم چوبدستي دو تا شد و مقداري از نامهها از داخل چوب بيرون افتاد. گفت فوراً اينها را جمع و جور کردم و به اصحاب رساندم. وقتي برگشتم امام بسيار ناراحت شد فرمود چرا چنين و چنان کردي، بعد معلوم شد که حضرت در اين چوبدستي نامههايي ميگذاشته که به دست اصحابش برساند. خلاصه از بين نامههاي فراواني که از حضرت مينوشتند، بسياري از اين نامهها براي قم بود. تا زمان مرحوم صدوقنامهها نزد ايشان بوده اما بعد از فوت مرحوم صدوق، گم شدهاست و هيچيک از اين نامهها فعلاً موجود نيست.

 

زمينهسازي امام عسکري (ع) براي غيبت

 

اما امام حسن عسکري (ع) چگونه شيعيان را براي دوران غيبت فرزند خود؛ حضرت مهدي (عج) آماده نمود؟! از آنجا که غايب شدن امام و رهبر هر جمعيتي، يک حادثه غيرطبيعي و نامأنوس است و باور کردن آن و نيز تحمل مشکلات ناشي از آن براي نوع مردم دشوار ميباشد، پيامبر اسلام و امامان پيشين به تدريج مردم را با اين موضوع آشنا ساخته و افکار را براي پذيرش آن آماده ميکردند. اين تلاش در عصر امام هادي (ع) و امام عسکري (ع) که زمان غيبت نزديک ميشد، به صورت محسوستري به چشم ميخورد. چنانکه در زمان امام هادي (ع) آن حضرت اقدامات خود را نوعاً توسط نمايندگان انجام ميداد و کمتر شخصاً با افراد تماس ميگرفت.

اين معنا در زمان امام عسکري (ع) جلوه بيشتري يافت؛ زيرا امام از يک طرف، با وجود تأکيد بر تولد حضرت مهدي (ع) او را تنها به شيعيان خاصّ و بسيار نزديک نشان ميداد و از طرف ديگر تماس مستقيم شيعيان با خود آن حضرت روز به روز محدودتر و کمتر ميشد، به طوري که حتي در خود شهر سامّرا به مراجعات و مسائل شيعيان از طريق نامه يا توسط نمايندگان خويش پاسخ ميداد و بدين ترتيب آنان را براي تحمل اوضاع و شرائط و تکاليف عصر غيبت و ارتباط غير مستقيم با امام آمده ميساخت.

«احمد بن اسحاق»، يکي از ياران خاص و گرانقدر امام عسکري (ع)، ميگويد: به حضور امام عسکري (ع) رسيدم ميخواستم درباره امام بعد از او بپرسم، حضرت پيش از سؤال من فرمود: اي «احمد بن اسحاق»! خداوند از زماني که آدم را آفريده تا روز رستاخيز، هرگز زمين را از «حجت» خالي نگذاشته و نميگذارد. خداوند از برکت وجود «حجت» خود در زمين، بلا را از مردم جهان دفع ميکند و باران ميفرستد و برکات نهفته در دل زمين را آشکار ميسازد.

عرض کردم: پيشوا و امام بعد از شما کيست؟ حضرت برخاست و به اتاق ديگر رفت و طولي نکشيد که برگشت، در حالي که پسر بچهاي را که حدود سه سال داشت و رخسارش همچون ماه شب چهارده ميدرخشيد به دوش گرفته بود. فرمود: «احمد بن اسحاق»! اگر پيش خدا و امامان محترم نبودي، اين پسرم را به تو نشان نميدادم، او همنام و هم کنيه رسول خداست، زمين را پر از عدل و داد ميکند. چنانکه از ظلم و جور پر شده باشد. او در ميان اين امت (از نظر طول غيبت) همچون «خضر» و «ذوالقرنين» است، او غيبتي خواهد داشت، که (در اثر طولاني بودن آن) بسياري به شک خواهند افتاد و تنها کساني که خداوند آنان را در اعتقاد به امامت او ثابت نگه داشته و توفيق دعا جهت تعجيل قيام و ظهور او ميبخشد، از گمراهي نجات مييابند.

طبسي در مورد اينکه امام حسن عسکري (ع) چگونه مردم را با دوران غيبت امام زمان (عج) آماده کردند گفت: يکي از کارهاي امام حسن عسکري (ع) اين بود که مردم را براي پذيرفتن امام غايب آماده ميکردند زيرا قبل از اين همه امام را ميديدند و با امام صحبت ميکردند و از اين جهت مشکلي نداشتند اما بعد از سال 260 ه.ق مردم با نبود امام کمکم آشنا شدند و اين آشنايي قهراً و طبعاً زمينهسازي اي ميخواست که حضرت اين کار را انجام دادند.

طبسي در ادامه گفت: يکي از آن زمينهسازيها اين بود که حضور امام حسن عسکري (ع) در ميان مردم کمتر شد. مسئله عمدي هم بود که در نبود امام نيز ميتوان با امام اتصال برقرار کرد؛ لذا بسياري از افرادي که ميخواستند خدمت امام عسکري (ع) برسند امام آنها را نهي ميکرد و ميفرمود شرايط فعلاً مناسب نيست؛ لذا بعضي از افرادي که ميخواستند خدمت به امام حسن عسکري برسند امام در بين راه پيام رساني فرستاد که برگرديد و وارد سامرا نشويد.

وي افزود: يکي از مواردي که حضرت نسبت به آماده کردن مردم براي امامت امام زمان (عج) انجام داد همين بود که مردم کمتر با ايشان تماس پيدا کنند.

طبسي تصريح کرد: تماسهاي مردم هم اينطور بود که بعد از امام حسن عسکري (ع) در غيبت صغري براي اتصال با امام زمان هيچ راهي نبود و اين نايبهايي که در زمان خود امام حسن عسکري (ع) شخصيتهاي بسيار معروفي بودند، اينها را معين کردند تا در مدت زماني با اين وسيله با امام زمان (عج) ارتباط داشته باشند. آن هم با نامه و نه ديدار حضوري؛ و سپس غيبت کبري شروع شد خود امام حسن عسکري (ع) نسبت به نايبان عامشان که علما و فقهاي زمان خود بودند آنها را به رشد رساندند که مردم اينها را شناختند از جمله همين ابن بابويه قمي است که حضرت امام حسن عسکري (ع) نامه مفصلي براي او مينويسد تا مردم او را بهتر بشناسند.

اين محقق و پژوهشگر معارف ديني اظهارداشت: افرادي که در قم و غير قم رشد پيدا کرده بودند افرادي مانند زکريا ابن آدم و ديگر شخصيتهاي عظيمي که در کنار اهل بيت (ع) بودند يا اشعريهايي که در کنار اهل بيت (ع) بودند شاگردان ائمه بودند اينها کمکم رشد پيدا کردند همه اينها زمينه اي شد براي اينکه مردم ياد بگيرند با نبود امام چگونه ميشود زندگي کرد.

اين روزها متعلق به امام عسگري (سلاماللّهعليه) است، که ميتواند الگوي همهي مؤمنان، بخصوص جوانان باشد. اين امامي که موافقان، شيعيان، مخالفان، غير معتقدان، همه، شهادت دادند و اعتراف کردند به فضل او، به علم او، به تقواي او، به طهارت او، به عصمت او، به شجاعت او در مقابل دشمنان، به صبر و استقامت او در برابر سختيها، اين انسان بزرگ، اين شخصيت باشکوه، وقتي به شهادت رسيد، فقط بيست و هشت سال داشت. در تاريخ پرافتخار شيعه، اين نمونهها را کم نداريم. پدر امام زمان عزيز ما با آن همه فضيلت، با آن همه مقامات، با آن همه کرامات، وقتي با سم و جنايت دشمنان از دنيا رفت، فقط بيست و هشت سال داشت؛ اين ميشود الگو؛ جوان احساس ميکند يک نمونهي عالي در مقابل چشم دارد. آن امام بزرگوار، جوادالائمه (عليهالسّلام) است که در بيست و پنج سالگي شهيد شده است؛ اين امام عسگري (عليه الصّلاة و السّلام) است که در بيست و هشت سالگي به شهادت رسيده است؛ و اين همه فضيلت، اين همه مکرمت، اين همه عظمت، که نه فقط ما به آنها قائليم و مترنّميم، بلکه دشمنانشان، مخالفانشان، کساني که اعتقاد به امامت آنها نداشتند، همه اعتراف کردند.

 

هشت سفارش امام حسن عسکري(ع) به شيعيان

 

امام حسن عسکري عليه السلام ـ به شيعيان خود: شما را سفارش مي کنم به تقواي الهي و پارسايي در دينتان و کار و کوشش براي خدا و راستگويي.

و اداي امانت به کسي که امانتي به شما سپرده است، نيکوکار باشد يا تبهکار.

و سجده طولاني و نيکو همسايه داري؛ زيرا محمّد صلي الله عليه و آله براي اين امور آمده است.در ميان عشيره هايشان، نماز بخوانيد، در تشييع جنازه هايشان، شرکت ورزيد، از بيمارانشان، عيادت کنيد، حقوق آنان، را بگزاريد.

زيرا هرگاه فردي از شما در دينش، پارسا و در گفتارش، راستگو باشد و امانت را ادا کند و با مردم خوشخويي کند، گفته شود: اين شيعه است و اين، مرا شاد مي سازد.

از خدا پروا کنيد و مايه آراستگي ما باشيد، نه باعث ننگ و زشتي.

هرگونه دوستي را براي ما جلب کنيد و هرگونه زشتي را از ما دور سازيد؛ زيرا هر خوبي که در حقّ ما گفته شود، ما اهل آن هستيم و هر بدي که درباره ما گفته آيد، نه چنانيم.

ما را در کتاب خدا، حقّي است و با رسول خدا، خويشاونديم وخداوند، ما را پاک شمرده است و جز ما، هر کس چنين ادعايي کند، دروغ گوست.

خدا و مرگ را، فراوان ياد کنيد و بسيار قرآن بخوانيد و فراوان بر پيامبر صلي الله عليه و آله صلوات فرستيد؛ زيرا صلوات بر رسول خدا صلي الله عليه و آله ده ثواب دارد.

آن چه را به شما سفارش کردم پاس داريد، شما را به خدا مي سپارم و بدرودتان مي گويم.

 

نقش تربيتي و سياسي امام حسن عسکري (ع)

 

امام حسن عسکري عليه السلام در هدايت مردم و دفاع از اسلام، لحظه اي قرار نداشت.

سراسر عمر کوتاه خود را به جهاد و مبارزه در راه خدا اختصاص داد. اگرچه امام عسکري عليه السلام در اوج جواني به شهادت رسيد، ليکن تلاش و مبارزات فراوان آن حضرت در دو جبهه «فرهنگي» و «سياسي»، ثمرات گوناگوني به همراه داشت.

در بعد فرهنگي، باعث نجات اسلام از کجروي هاي فکري و بروز عقايد خرافي شد و در بُعد سياسي نيز چهره شوم حکومت هاي عباسي را ـ که به نام اميرالمؤمنين و يا خليفه مسلمين، رياست مي نمودند ـ آشکار ساخت.

 

پيکار سياسي

 

پيکار امام حسن عسکري عليه السلام ، از پسوند «عسکر» در نام مبارکشان پيداست. عسکر، در زبان فارسي به معناي لشکر و پادگان به کار برده مي شود. آن حضرت به خاطر ترسي که در دل حاکمان بني عبّاس ايجاد شده بود، تمام مدّت امامت خود را در محلّه نظاميان، بالاجبار سکونت داشت. «متوکّل»، خليفه عباسي به خاطر ترس شديدي که از امام هادي عليه السلام و فرزند بزرگوارش امام حسن عليه السلام داشت، آن دو وجود پربرکت را از مدينه به سامرّا تبعيد نمود و تا پايان عمر در حلقه و مراقبت لشکريانش نگه داشت.

بدين ترتيب، امام حسن عسکري عليه السلام تمام دوران امامت خود را در تبعيد، محاصره مأموران عباسي و يا در زندان سپري نمود. با اين همه، در مدار مخالفت حکومت بني عباس گام بر مي داشت. نه چون عالمان درباري براي ماندگاري حکومت، دعا مي کرد و نه در اعياد سلطنتي مانند ديگر شخصيت هاي مذهبي،به دست بوسي خليفه مي شتافت. حتي وقتي که خليفه به مسافرت مي رفت، در هنگام بازگشت که همه چهره هاي علمي، فرهنگي، نظامي و سياسي به پيشوازش مي رفتند و همه قبايل به ترتيب منزلت خانوادگي بر سر راهش، همراه با پرچم هاي ويژه مي ايستادند، امام عسکري عليه السلام حضور نمي يافت و بدين گونه، مشروعيت حکومت ظالم عباسي را زير سؤال مي برد.

ترس حکومت از امام تا بدانجا بود که جاسوسان مرتّب نزد امام عسکري عليه السلام آمد و شد داشتند و تمام رفتار و گفتار آن حضرت را مو به مو گزارش مي کردند. هيچ کس اجازه ورود نزد آن حضرت نداشت. برخي مأموران براي چاپلوسي، امام را نزد پادشاه عباسي خطرناک و در پي دست يازيدن به حکومت، معرّفي مي کردند و از فعّاليت هاي سياسي و ارتباط ايشان با برخي شيعيان و مخالفان حکومت خبر مي دادند.

مبارزه دليرانه و تلاش خستگي ناپذير حضرت عسکري عليه السلام باعث شد تا نيمي از شش سال امامتش، در زندان سپري گردد و در زندان مخوف عباسي زير شديدترين شکنجه قرار گيرد.

يکي از روش هاي شکنجه، تنوري بود از چوب و پر از ميخ؛ بدين گونه که ميخ ها را از بيرون کشيده بودند، چنانکه نوک تيز آن به مقدار دو يا سه سانتي متر از جداره داخل تنور پيدا بود.

امام عسکري عليه السلام و برخي شيعيان آن حضرت را درون آن قرار مي دادند و درپوشي بر آن مي نهادند و آن را به سرعت روي زمين مي غلطانيدند. ميخ ها در بدن فرو مي رفت و دردي جانکاه داشت.

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.