اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

نگاهي به سير تطور شعرعاشورايي در آذربايجان

- بخش اول

روند رويش و رشد شعر عاشورايي در آذربايجان چه در حوزه‌ي زبان فارسي و چه در حوزه‌ي زبان آذربايجاني، بسيار پيشتر از عهد صفوي در آذربايجان آغاز شده‌بود و البته اين روند با آغاز عهد صفوي شتاب افزونتري گرفت.

17:41
نگاهي به سير تطور شعرعاشورايي در آذربايجان

رشد و شکوفايي شعرعاشورايي در ايران و  به ويژه در منطقه ي آذربايجان آن، پيش و بيش از آنکه در سايهي حمايت حکومت صفوي از شاعران شيعي صورت بندد، نتيجهي طبيعي استقرار يک حکومت فراگير شيعي و رها شدن شيعيان و شاعران شيعه از اتهامهاي سنگين مانند کفر و ارتداد و اتهامهاي فرقوي مانند حروفيگري و نقطويگري و... بود که در پوشش اين اتهامها شاعران شيعه مانند نعيمي و عمادالدين نسيمي به قتل ميرسيدند و يا چون ناصر خسرو آوارهي کوهستانهاي بيکسي و غربت ميشدند. در واقع پيش از آنکه حمايت دولتهاي شيعه از شاعران اهلبيت«عليهالسلام» در رشد و شکوفايي شعر عاشورايي تاثير داشتهباشد، رها شدن اين شاعران از فشار و آزار و کشتار، در گسترش و شکوفايي اين جريان ادبي موثر بودهاست، يعني همين که حکومتها کاري به کار شاعران شيعه نداشتند و آنان را تحت فشار و آزار قرار نميدادند، خود نوعي حمايت از شعر شيعي و فرصت و رخصتي براي بالندگي شعر شيعي محسوب ميشدهاست!

شعراي شيعي حتي در روزگاراني که حکومت در دست کساني جز شيعيان بود، از ذکر مصيبتهاي اهل بيت در اشعار خويش دريغ نکردند ... اما از روزگار صفويه به بعد شاعران ما در اين زمينه به دليل آزادي بيشتر در بيان اين مصيبتها اهتمام ويژهاي به کار بردهاند.1

به بيان ديگر، اگر شاعراني چون قطران تبريزي و خاقاني شرواني و ظهير فاريابي و ديگران، در بيت يا ابياتي از سرودههاي خود به اقتضاي موضوع و مضمون از واقعه ي عاشورا ياد ميکردند و نام مقدس امام حسين«عليهالسلام» يا ديگر امامان شيعه را ميآوردند، بعد از زوال حاکميتهايي که امثال نسيمي را به جرم تشيع پوست ميکندند و به دار ميآويختند، اندک اندک توانستند بيواهمه و آشکارا دربارهي قيام عاشورا و شهداي کربلا و خاندان وحي شعر بسرايند، بيآنکه به اتهامهايي چون حروفيگري تکفير شده و سر به تيغ و دار بسپارند و يا به زنجير و زندان دچار آيند.

شايد در روزگار ما و در کشوري چون ايران، آسان نميتوان درک کرد که شاعران شيعه در قلمروي حاکميتهاي ضدّ اهلبيت«عليهمالسلام» با چه رنجها و آزارها و فشارهايي روبرو بودند، ولي زندگي و شهادت شاعران و اديباني چون دعبل خزاعي(148- 245هجري) و ابن سکّيت اهوازي(شهادت 243 هجري) و سيدعمادالدين نسيمي و هلالي جغتايي استرآبادي(شهادت 936 هجري)، کميت بن زيد(شهادت 126 هجري) و دهها شاعر شيعه، گواه روشني است بر اينکه شاعران نميتوانستند بيخوف و هراس از دار و تيغ و زنجير و زندان براي خاندان رسولاکرم «صلواتاللهعليه وآله» و خصوصا دربارهي عاشورا شعر بگويند و شعر سرودن در ثنا و رثاي آن بزرگواران تبعات سنگيني داشت. کميت بن زيد اسدي، تنها و تنها به جرم سرودن شعر براي اهلبيت«عليهمالسلام» و بيان مظلوميت آنان و ستمهاي دشمنان، همواره تحت تعقيب حاکميت ستم قرار داشت و عاقبت در 97 سالگي در محراب و بعد از نماز عشاء توسط مأمور حکومت با دشنهاي زهرآگين زخم خورد و به شهادت رسيد. 2

ابن سکيت که تقيه ميکرد و حتي معلم فرزندان متوکل عباسي بود، عاقبت با بيان سخني حق، که در درستي آن کسي ترديد روا نميدارد، به شهادت رسيد. وقتي متوکل از او دربارهي مقايسهي فرزندانش(المعتز بالله و المؤيد بالله!) با فرزندان علي«عليهالسلام» يعني حسنين«عليهمالسلام» سؤال کرد، اين شاعر شيعهي ايراني ديگر تقيه را روا ندانست و پرده از حقيقتي برداشت که هر عاقلي آن را تصديق ميکند. ابن سکيت پاسخ داد؛ قنبر، غلام علي از تو و فرزندانت برتر است. پس متوکل دستور داد، غلامان ترک، زبان او را از پشت گردن بيرون کشيدند و بريدند! 3

کميت بن زيد را در حالي که در خانهي خدا يعني مسجد کوفه در حال خواندن قصيدهاي در مديح اهلبيت«عليهمالسلام» بود به شهادت رساندند!4

آري، از کوفه تا حلب و آذربايجان، وضعيت شاعران اهلبيت«عليهمالسلام» چنين بود. در آن روزگار، شعر به عنوان يک رسانهي معنوي و تاثيرگذار اهميت بسياري داشت و حکومتهاي ضدّ اهلبيت«عليهمالسلام» در برخورد قهرآميز با شاعران اين خاندان و کشتن و بردار کردن و حتي سوزاندن آنها ابا نداشتند و حتي براي کشتن و ترور آنها، جايزهها تعيين ميکردند. در چنين وضعيت دشواري، پيداست که سرودن شعر آييني و عاشورايي براي شاعراني ميسر است که جان بر کف نهاده و دل از عيال و مال و يار و ديار بريده باشند. در وضعيتي چنين، نميتوان از فراگير شدن جريان شعر آييني و عاشورايي سخن گفت و طبيعي است که از آن روزگاران يعني چند سدهي اول طلوع اسلام در آذربايجان که سرزميني دورتر از حجاز و عراق بود، اشعار اندکي با مضامين عاشورايي به روزگار ما رسيده باشد.

همچنين اين نکته را نيز بايد در نظر داشت که براي شکلگيري يک جريان ادبي، چه در حوزهي شعر و چه در زمينهي ديگر انواع ادبي، طول زمان خاصي نياز است و جريان شعر عاشورايي را نيز نميتوان از اين قاعده که بر اصحاب شعر و ادب بديهي است، مستثناء کرد. اگر در ديوان شاعراني چون قطران تبريزي و خاقاني شرواني و ظهير فاريابي و ديگر شاعران سدههاي پنجم و ششم هجري، ابياتي در لابلاي اشعار دربارهي حضرت سيدالشهداء«عليهالسلام» و قيام عاشورا و ثنا و رثاي اهل بيت«عليهمالسلام» ديده ميشود، رفته رفته در ديوان شاعران سدههاي بعد، مانند ديوان عمادالدين نسيمي، اشعار کاملي در همين موضوعات ميتوان يافت و با گذشت زمان، تغيير حاکميتها و باز شدن فضاي سياسي، اين جريان شعري نيرومندتر و گستردهتر ميشود.

برخورد حاکميتهاي ضدّ اهلبيت«عليهمالسلام» با شاعران اين خاندان، چنان خشن و خونين بود که شاعران بزرگ جوشن تقيه بر تن ميکردند و حتي براي در امان ماندن از ستم حاکم، براي خلفا نيز ابياتي ميگفتند و چه بسا به ايهام و ابهام و مضامين دو پهلو، مخاطب ژرف نگر را متوجه ميساختند که حرف ديگري دارند. مثلا نظامي گنجوي(حدود 537 - 608 هجري) در شرف نامه گفتهاست :

به مهر علي گر چه محکم پيام

ز عشق عمر نيز، خالي نيام! 5

يا در منظومهي ليلي و مجنون، پس از سخن راندن در توحيد، نعت پيغمبراکرم «صلواتاللهعليه وآلهالاطهار» را آغاز کرده و چون سخن به خلفا رسيده، در بيتي که به خاطر مصرع دوم آن معروف خاص وعام شده، گفتهاست:

در پاکيشان نه شک، نه ريبي

زين چار، يکي ندارد عيبي !6

پي نوشت:

1- گوشوارهي عرش(مقدمهي کتاب)، مجموعهي کامل شعرهاي آييني علي موسوي گرمارودي، انتشارات سورهي مهر، چاپ چهارم، تهران، 1393

2-  داستان زندگي کميت بن زيد، محمدرضا خوشدل، به نشر(انتشارات آستان قدس رضوي)، مشهد، 1391

3- ريحانةالادب في تراجمالمعروفين بالکنية او اللقب، محمدعلي مدرس تبريزي، انتشارات خيام، تهران، 1369

4- داستان زندگي کميت بن زيد، محمدرضا خوشدل

5- شرفنامهي نظامي گنجوي؛ کليات نظامي گنجوي،تصحيح وحيد دستگردي، انتشارات نگاه، تهران، 1381

6- ليلي و مجنون نظامي، اين بيت در تصحيح دستگردي وجود ندارد و به اعتقاد دستگردي، بنا بر مقالهاي که در مجلهي ارمغان منتشر کرده، ممکن است الحاقي در دورهي صفوي باشد! در حالي که اين سخن وي منشاء علمي ندارد. فرض کنيم که بيت ياد شده الحاقي است، با بيت «به مهر علي گر چه محکم پيام / ز مهر عمر نيز خالي نيام» چه کنيم که در شرفنامه به تصحيح خودِ وحيد دستگردي نيز آمدهاست؟

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.