اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

تجربه خطرناک هراس‌افکني اقتصادي در ايام ويژه در دنيا هم وجود دارد؟

ميکرو بلاگرهاي اقتصادي در کمين جيب مردم

در چند سال اخير و علي‌الخصوص از زمان شيوع پاندمي کرونا، زيست مردم بيش از پيش با سوشال‌مديا گره خورد. در روزهايي که کسب‌وکارها يکي‌يکي در حال تعطيلي بودند و بعضا کارمندان خانه‌نشين مي‌شدند، همه به دنبال راهي براي نجات خود مي‌گشتند.

ميکرو بلاگرهاي اقتصادي در کمين جيب مردم

در همان زمان بود که پديده بلاگري، بهعنوان يک پديده نو بيش از پيش جدي شد، زيرا بلاگري اقتصادي بخشي از اين اکوسيستم را تشکيل ميداد.

طي سالهاي اخير و بهويژه پس از شيوع کرونا در جهان، مردم به واسطه تسهيلات بانکي و کمکهاي دولتي که ميگرفتند يا به واسطه پساندازي که در دوره خانهنشيني عايد آنها شد (ذخيره منابع به دليل محدوديت سفر و مسافرت) بيش از پيش احساس نياز به سرمايهگذاري را احساس کردند.

در اين شرايط، در کنار اقتصادخواندهها و متخصصان حوزههاي مالي، سيل انبوهي از بلاگرهاي اقتصادي نيز پيدا شدند که گرچه تحصيلات عالي در زمينه اقتصاد و حوزههاي مالي نداشتند اما اقدام به توليد انبوهي از مطالب در حوزه سرمايهگذاري در بازار داراييها کردند.

کارشناسان حوزههاي اقتصاد و مالي ميگويند اين وضعيت مختص ايران نبوده و در دنيا نيز با شدت کمتري وجود داشته و حتي چهرههايي مانند ايلان ماسک نيز از اين فضا سوءاستفادههاي خود را کردهاند، اما با اين تفاوت که ميزان آسيبپذيري فالوورها از مشاورههاي عمدتا غلط و کاناليزه شده و جهتدار بلاگرهاي اقتصادي در ايران بيش از دنيا بوده است.

دليل اين امر هم عدم تمايل ايرانيان به استفاده از نهادهاي مالي و مشاورهاي براي سرمايههاي خرد و تمايل به سرمايهگذاري مستقيم و فردي به جاي سپردن منابع به صندوقهاي سرمايهگذاري است.

آرش صفري، پژوهشگر بازارهاي مالي و مهدي دولت، فعال اقتصادي ميگويند گرچه بلاگرهاي اقتصادي بعضا به سواد مالي مردم هم افزودهاند اما هر دو متفقالقولند که فعاليت بلاگرهاي کمسواد و سودجو ميتواند آسيبهاي جدي به سرمايههاي مردم و تقويت بخشهاي غيرمولد وارد کند. به گفته اين کارشناسان، بهترين پروتکل براي کاهش آسيبهاي ناشي از فعاليت بلاگرهاي اقتصادي، تقويت سواد مالي جامعه و فرهنگسازي براي استفاده مردم از روشهاي غيرمستقيم سرمايهگذاري است.

 

پديدهاي که از دل کرونا متولد شد

 

آرش صفري، پژوهشگر بازارهاي مالي در گفتوگو با «فرهيختگان» درباره تاثير بلاگرهاي اقتصادي در رفتار سرمايهگذاري مردم اظهار داشت: «در 10 تا 12 سال اخير که فضاي مجازي و سوشالمديا در دنيا و ايران پررنگ شده تاثيرات، ضريب نفوذ و ضريب استفاده جامعه و رسانه از طريق فضاي مجازي بسيار بالا رفته است. اوج رفتارهاي موثر بر بازارهاي سرمايهگذاري توسط بلاگرها در دوران شيوع پاندمي کرونا مشاهده ميشد، يعني زماني که ضريب نفوذ اينترنت و فضاي مجازي بين سالهاي 2019 تا 2022 شدت يافت. در آن زمان بهواسطه تعطيلي کسبوکارها تمايل به سرمايهگذاري، تريد و دريافت سيگنال نهتنها در ايران بلکه در همه جاي دنيا افزايش پيدا کرد که اين موضوع در انتهاي سال 98 و ابتداي سال 99 در ايران رخ داد. يکي از دلايل جدي ورود مردم به اين عرصه فضاي مجازي و فعاليت بلاگرها بود. در دنياي امروز روزنامهها در حال پارادايم شيفت هستند و مردم بيشتر تمايل دارند از طريق تلفن همراه و سوشالمديا محتواها را دنبال کنند و محتواي خود را بارگذاري کنند. اين محتواها کاملا آزادانه و بدون نظارت جدي و حتي بدون اينکه تخصص افراد به اثبات برسد يا داراي مدرک مالي خاصي باشند در هر حوزهاي منتشر ميشود.»

 

سبقت انسانرسانهها از رسانههاي رسمي

 

صفري در ادامه گفت: «امروز ممکن است يک بلاگر با بازديدهاي ميليوني و با لايکهاي چند صد هزارتايي از يک رسانه يا اخبار رسمي بيشتر ديده شود. اين امر سبب ميشود بلاگرهاي اقتصادي بتوانند به ذهن مردم سمت و سو بدهند؛ اين تاثير در بازارهاي مختلف متفاوت است. بهطور مثال اگر بازار سرمايه و کريپتوکارنسي را از يکديگر جدا کنيم تا حدودي سازمان بورس و دولت تلاش کردند با اعمال تنبيهات و اعمال قانون که در بورس هم وجود دارد و همچنين تشکيل کمپينها به فعاليت فضاي مجازي سر و سامان بدهند. در اين شرايط اگر شخصي سيگنالدهي خلاف واقع انجام ميداد يا بهصورت علني کلاهبرداري ميکرد توسط سازمان بورس رصد و حتي کدها و حسابهاي کاربري تعدادي از اين افراد بسته ميشد. در کريپتوکارنسي، بازار بسيار آزادتر از بازار سرمايه است. دولت در آن نقشي ندارد، فضا بسيار پيچيدهتر است و متمرکز نيست و فضا براي فعاليت بلاگرها بسيار راحتتر است. هنوز مکانيسمي در دنيا براي پديده بلاگري و اينفلوئنسري تبيين نشده است و هنوز بسياري از دولتها نميدانند چگونه بايد با اين موضوع نو برخورد کنند.»

 

از ايلان ماسک تا ترامپ

 

آرش صفري تکميل کرد: «در دنيا ميبينيم که برخي افراد مانند ايلان ماسک با يک سيگنال در توييتر شخصي خود ميتوانستند يک ارزي مانند دوجکوين را بهشدت جابهجا کنند و پامپ و دامپ رخ ميداد. ترامپ، بهعنوان يکي از فعالترين رئيسجمهورهاي تاريخ ايالاتمتحده با صحبتهاي خود تاثير شگرفي در بازار سرمايه به جا ميگذاشت. در بازار کريپتو نيز مارک سيلور با يک توييت نرخ بيتکوين را جابهجا ميکرد. اين تاثيرات قابل کتمان نيست. در بازارهاي بزرگتر که حجم آن بيشتر است رسانههايي مانند بلومبرگ، جيپيمورگان تاثيرات بيشتري بر بازارها دارند تا يک تکبلاگر اما در بازارهاي کوچکتر مثل بازار کريپتو افراد با قد و قواره کوچکتر ميتوانند تاثيرات جديتري به جا بگذارند.»

 

بالاترين تاثير بلاگرها روي نسل Z است

 

اين کارشناس اقتصادي ادامه داد: «در طرف ديگر ماجرا بايد توجه داشت که برخي افراد حتي براي جلب نظر و توجه مخاطب راضي هستند به مردم بهصورت رايگان آموزش بدهند. همچنين برخي بلاگرها با توليد محتوا در فضاي مجازي سواد مالي مردم را افزايش دادهاند بهگونهاي که سواد مالي مردم قابل قياس با چند سال گذشته نيست. مخاطب ميتواند با يک سرچ ساده در بازار رقابتي جلب فالوور و کمي هوشمندي سواد مالي و اقتصادي خود را افزايش دهد و محتواهاي خوب و فاخر نيز پيدا کند. تاثير اين بلاگرها روي نسلهاي متفاوت نکته حائز اهميتي است. من فکر ميکنم بالاترين تاثير بلاگرها روي نسل Z است و به همين دليل تاثير زيادي در جهتدهي به بازار کريپتو دارند. به نظر ميرسد ساير نسلها تاثيرات کمتري از اين موضوع ميگيرند.»

 

مکانيسم برخورد با بلاگرهاي متخلف

 

صفري درباره مکانيسمهاي برخورد با تخلفات بلاگرها عنوان کرد: «آنچه امروز ميتواند به بهبود اوضاع کمک کند مکانيسمهاي پلتفرمهايي است که بلاگرهاي اقتصادي در ذيل آن فعاليت ميکنند. پلتفرمها اين امکان را فراهم کردهاند که اگر يک بلاگر کلاهبرداري ميکند، از اين راه اخاذي ميکند يا يک فرآيند پانزي را دنبال ميکند با بلاک و ريپورت کردن آن شخص به پلتفرم اطلاع ميدهيم و ميتوانيم بستر فعاليت آن شخص را از او بگيريم. اين مکانيسم بسيار به مکانيسم بازار آزاد نزديک است و خود کاربر و مشتري ميتواند از اين طريق بهتر از دولت به کنترل فعاليت اين افراد کمک کند و در اين فضاي باز و آزاد که مشخص نيست آيا افراد گواهينامه يا تحصيلات مرتبط دارند يا از محل خاصي تاييد شدند يا خير، مردم ميتوانند بهترين کنترل را داشته باشند. در آخر مردم در بلندمدت خلاف واقع عمل نميکند. در طولانيمدت فعالان اقتصادي که فهم صحيحي از ماجراهاي اقتصادي دارند فعاليت ميکنند. وظيفه دولت در اين زمينه فرهنگسازي است. دولت ميتواند با فرهنگسازي، نحوه انتخاب آموزش بهتر و ارائه راهکارهايي براي جلوگيري از درگير شدن مردم در کلاهبرداري و... اقدام کند.»

وي درباره تاثير برخي بلاگرها در حبابي شدن قيمتها تکميل کرد: «قطعا تاثير ميگذارد و نمونه تاثير آن ايلان ماسک است.

در ايران ديديم بهواسطه تشديد رفتار گلهاي و خصوصا در بازاري که عمق کمي دارد و سهام و ارزهاي ديجيتالي که عمر کمي دارند عمليات سفتهبازانه و قيمت سهام را بهشدت تحت تاثير قرار ميدهد.

در بلندمدت يک فرد نميتواند چنين تاثيري به جاي بگذارد؛ چراکه هميشه افراد نميتوانند آينده را بفروشند. در يک بازار با در نظر داشتن اينکه اغلب بازارها و عمل سفتهبازانه جمع صفر هستند، در آخر همه متوجه ميشوند که يک شخص در حال سوءاستفاده از دنبالکنندگان خود است و بازي سيگنال يک بازي هميشگي نيست.»

 

تفاوت بلاگرهاي ايراني و خارجي

 

آرش صفري درباره تفاوت تاثير بلاگرها در ايران در مقايسه با جهان گفت: «علت اصلي اين موضوع اين است که فرهنگ سرمايهگذاري غيرمستقيم در کشور ما زياد باب نيست. در ساير کشورها اغلب مردم سهام خود را به صندوقها، شرکتهاي بزرگ و سبدگردانها ميدهند و عملا به متخصصان برونسپاري ميکنند و متخصصان امر تحت تاثير بلاگرهاي اقتصادي نيستند. در ايران دليل اصلي پررنگ بودن تاثير بلاگرها اين است که اغلب مردم فکر ميکنند خودشان بهتر و بهطور مستقيم ميتوانند دارايي خود را مديريت کنند و همين امر سبب ميشود با تبليغات وارد فضاي سيگنال گرفتن و پيدا کردن سهام شوند. وقتي شما در کشوري زندگي ميکنيد که چند سال پياپي 40 درصد تورم دارد و افراد تحت فشار هستند و دائما فقيرتر ميشوند مردم بيشتر در تقلاي اين هستند که بتوانند سرمايه خود را با سوددهي بهتر مديريت کنند. از سوي ديگر نيز نسل جدي از فرزندان ما، يعني نسل Z به شغل تريدري و معاملهگري علاقهمند شده و به آن ورود کردهاند. اين موضوع نيز تمايل به دريافت سيگنال از بلاگرها را تشديد ميکند.»

وي در پاسخ به سوالي درباره عمده تاثيرگذاري بلاگرها حسب نوع و حجم سرمايه اظهار داشت: «من فکر ميکنم بخش جدي تاثير بلاگرها روي سرمايههاي خرد است؛ چراکه مخاطب اين افراد مردم و فالوورهاي آنها هستند. بحث اصلي اين است که تعدادي از اين بلاگرها که قوي هم هستند جذب نهادهاي مالي ميشوند، عموما مديران سرمايهگذاري و تحليلگران شرکتهاي سرمايهگذاري هستند و سرمايهگذاران بزرگ، نهادي و حقوقي نيز بهصورت مستقيم و غيرمستقيم از آنها استفاده ميکنند. آن نهاد حقوقي و سرمايهگذاران بزرگ تحليلگر، بلاگر يا اينفلوئنسر خوب و درست را که شايد لزوما تعداد دنبالکننده خيلي بالايي نداشته باشد اما داراي اعتبار باشد را جذب ميکند. اگر يک تيم يا مجموعه بخواهد در بازار دستکاري کند، امروز يکي از راههاي جدي آن فضاي مجازي است.»

 

تفاوت سرمايهگذاري ايرانيان با دنيا

 

مهدي دولت، فعال اقتصادي تصريح کرد: «در گذشته رسانهها به شکل امروزي فعاليت نميکردند، داراي محدوديت بودند و افراد شانس کمي براي حضور در رسانه و ابراز نظرات و تحليلهاي خود داشتند. به همين دليل تريبون رسانهها بيشتر در اختيار سازمانها و نهادهاي بزرگ بود و جهتدهي به افکار عمومي و پولهاي خرد بيشتر براساس سلايق، استراتژي و تحليلهاي اين نهادها شکل ميگرفت. امروزه اوضاع اينگونه نيست و هر فردي با داشتن يک رسانه شخصي در سوشال مديا اين امکان را دارد که نظرات و تحليلهاي خود را به مردم ارائه بدهد و بسته به اقبال فرد، مردم ميتوانند از تحليلها و نظرات او پيروي کنند. در کشورهاي بزرگتر و پيشرفتهتر نگاه مردم هم به افراد از طريق رسانههاي شخصي است و هم به سازمانها و نهادهايي که سرويسهاي مختلف ارائه ميدهند و اينگونه نيست که مسير سرمايهگذاري خود را صرفا به يک نهاد يا سازمان خاص بسپارند. سرويسهاي حال حاضر پيشرفته است و ميتوان گفت تحليلهاي مختلف در قالب مجلات ديجيتال ارائه ميشود و مردم ميتوانند بر اين اساس اوضاع را بسنجند. همچنين در همه کشورها بلاگرها حضور دارند و نظرات خود را بيان ميکنند اما اوضاع به شکلي که در کشور ما اتفاق افتاده، نيست و تصميمگيريهاي مردم بيشتر متکي به نهادهاي مالي بزرگ و تاثيرگذار است. در کشورهاي بزرگ افراد ثروتمندي وجود دارند که خودشان تا حدودي مرجع هستند و مردم پشت دست خيلي از اين افراد مشهور هم بازي ميکنند و سرمايههاي خود را جاهايي ميبرند که اين افراد در آن حضور دارند. مثال اين موضوع وارن بافت است که گاهي پرتفوهاي سرمايهگذاري خود را منتشر ميکند و در معرض ديد مردم قرار ميدهد.»

 

اثر بلاگرها در بازار داراييها

 

دولت ادامه داد: «حبابهاي قيمتي به دو مدل حباب منفي و مثبت تقسيم ميشوند. ميتوان گفت بازارهاي مالي ما به قدري بزرگ است که بلاگرها نميتوانند تاثيرات عمدهاي در آن بگذارند. معمولا اين افراد ميتوانند تاثيرات خيلي کوچک و مقطعي به جاي بگذارند و بازار را حبابي کنند، اما اين حباب خيلي زود تخليه ميشود. در بسياري از مواقع حبابي شدن قيمتها به قصد فريب و سوق دادن مردم براي نقد کردن يک دارايي است. برخي از بلاگرها با توجه به حجم دنبالکنندهاي که دارند، از سمت نهادهاي مختلف به آنها پيشنهاد ميشود و سعي ميکنند با استفاده از اين فرصت بعضا سيگنالهاي غلط بدهند. اما اين موضوع براي همه صادق نيست. افراد بسيار صادقي در اين حوزه هستند و فعاليت ميکنند. با توجه به اينکه اين فضا و شرايط جديد است، مردم به مرور زمان با آن آشنا ميشوند. شاخصهاي اقتصادي ما ارتباطي به رفتار مردم ندارد، رفتار مردم ما دنبالهرو شاخصها و تصميمات اقتصادي کلاني است که در کشور اتخاذ ميشود. من در اينباره مردم را مقصر نميدانم؛ هرچند که شايد علم پايين و بعضا ترس از جاماندن سبب شود مردم ما دست به کارهايي بزنند يا به حرف افرادي گوش بدهند. درنتيجه ممکن برخي از مردم به واسطه تبليغ سودهاي بزرگ يک يا دوبار فريب بخورند و مرتکب اشتباه شوند، اما درنهايت بعد از مدتي خود مردم اين افراد را از گردونه خارج ميکنند.»

 

کاناليزه شدن سرمايهها به بخش غيرمولد

 

مهدي دولت افزود: «به نظر من نميتوانيم بلاگرها را به حدي بزرگ ببينيم که بگوييم سرمايههاي مردم را به بخشهاي غيرمولد کاناليزه ميکنند. به نظر من آن قسمتي که سرمايه را به بخشهاي غيرمولد کاناليزه ميکند نهادها و سازمانهاي مالي هستند. زماني که اقتصاد کشور مولد نيست و سود توليد بسيار پايينتر از سود سرمايهگذاري در هر جاي ديگري است، پول به سمت بازارهاي غيرمولد ميرود. بزرگترين مقصر هم شايد بانکها و نهادهاي مالي بزرگ باشند که سپردههاي مردم را جذب و به بازارهاي غيرمولد هدايت ميکنند. بلاگرها صرفا در سرمايههاي خرد ميتوانند موثر باشند، شايد از اين افراد بهعنوان مشاور هم در برخي بنگاههاي حقوقي استفاده شود. سرمايههاي کلان تا حدي که اطلاع داريم از تيمهاي تحليلي استفاده ميکنند و شايد بخش کوچکي از آن نهادها يا سازمانهاي بزرگ از کمک اين افراد بهرهمند شوند يا از آنها مشاوره دريافت کنند.»

 

فرهنگسازي راهگشا خواهد بود

 

مهدي دولت، در پايان درباره الزام فرهنگسازي در حوزه مالي يادآور شد: «در کشورهاي توسعهيافتهتر فعاليتهاي مشاورهاي شرکتها به صورت سرويسهاي متفاوت و متنوع از صندوقهاي سرمايهگذاري و مجلات تحليلي مالي، بولتنهاي دورهاي و فصلي ارائه ميشود و مردم بر اين اساس از اين اطلاعات، مشاورهها و سرويسها و خدمات استفاده ميکنند و بلاگرها نيز آزادي کامل دارند که نظر خود را بيان کنند. درصورتيکه جرم يا خطايي از سوي اين افراد رخ بدهد قاعدتا با توجه به قوانين هر کشوري قابل پيگرد قانوني است. با توجه به فضايي که در آن قرار داريم که هنوز فرهنگسازي براي آن شکل نگرفته، زمان نياز است تا مردم متوجه ترفندها و شيوههاي کلاهبرداري و فريب بشوند. نميتوان پروتکلي براي اين فضا ايجاد کرد؛ چراکه هرکسي که دنبال فريب مردم باشد، هرروز شيوههاي خود را بهروزرساني ميکند. بايد بيشتر مردم را به سمت فرهنگسازي و پيگيري اطلاعات درست سوق داد تا متوجه مضرات سرمايهگذاريهاي اغواکننده و فريبنده بشوند. بازارها دائما در حال تغيير و بهروزرساني هستند، از اين جهت که ابزارها و افراد تغيير ميکنند. اگر افراد خود را با اين شرايط تطبيق ندهند از بازارها جا ميمانند و متضرر خواهند شد.»

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.