به سادگي فالوئر جذب مي‌کنند و پول روي پول مي‌گذارند. به دفتر کار و سرمايه و خلق ايده و خلاقيت خاصي هم نياز ندارند و کافي است در همان کلاس و درحالي‌که به درس و مشق دانش‌آموزان مي‌رسند، دوربين تلفن همراهشان روشن باشد.
کپی آدرس
اشتراک گذاری در فیس بوک
اشتراک گذاری در تویتر
پست الکترونیک
اشتراک گذاری در لینکداین
اشتراک گذاری در واتساپ
زاويه‌اش را هم طوري تنظيم کنند که جزئي‌ترين رفتار و حرکات دانش‌آموزان بي‌خبر از همه جا را از قلم نيندازد.
گاهي هم خودشان سناريويي مي‌چينند و شرايطي را به‌وجود مي‌آورند که بچه‌ها نادانسته و بي‌مزد و منت برايشان بازيگري کنند.
دستمايه اين سناريوها هم شيطنت‌ها، لغزش‌ها و اشتباهات طنزآلود کودکان دانش‌آموز يا عرض‌اندام و رفتارهاي خارج از عرف دانش‌آموزان نوجوان است که با جذب فالوئر و دريافت لايک و کامنت، درآمدي چند برابر حقوق آموزگاري‌شان براي آنها به ارمغان مي‌آورد.
آنها معلم بلاگر هستند! معلماني که به‌عنوان محرم اسرار و معتمد خانواده‌ها و دانش‌آموزان به کلاس درس پا مي‌گذارند و با انگيزه‌هاي مادي حرمت اين حريم امن را مي‌شکنند.
گزارش زير شرح حکايت ظهور معلم‌بلاگرها در نظام تعليم و تربيت کشور است و تأثيري که اين پديده بر کودکان و نوجوانان باقي مي‌گذارد.
از آهنگ تا بازي گرفتن از کودکان
روز معلم 4 سال پيش که ويدئوي همخواني يک آهنگ لس‌آنجلسي توسط دانش‌آموزاني در فضاي‌مجازي منتشر شد و اجراي همراه با رقص و ساز و آواز تعدادي از بچه‌ها متوليان نظام آموزش و پرورش کشور را به واکنش واداشت، کمتر کسي به رد پاي افرادي که در کنار دوربين فيلمبرداري مدرسه، دوربيني شخصي علم کرده و حرکات دانش‌آموزان را ثبت و ضبط مي‌کنند توجه نشان داد، اما تير صاحب اين دوربين نامحرم به هدف خورد و با انتشار رفتار بچه‌هاي از همه‌جا بي‌خبر در پيج‌هاي اينستاگرامي خود، تعداد فالوئرهايش را بي‌زحمت و بي‌دردسر به چند برابر افزايش داد.
پس از اين اتفاق، موفق بودن اين حيله سبب شد هر روز يکي از اين دوربين‌هاي شخصي معلم بلاگرها از کلاس‌هاي درس سر درآورد و امن بودن حريم مدارس را به چالش بکشند.
يک روز معلمي مازندراني با ژست و پرستيژ بلاگرها همخواني برنامه‌ريزي شده آهنگ گنگستر شهر آمل توسط دانش‌آموزان کم‌سن و سالش را در اينستاگرام منتشر کرد و روزي ديگر آقاي معلمي جوان و جذاب، سر کلاس کيف پر از ابزارهاي کاشت ناخن دانش‌آموز نوجوانش را مقابل دوربين مي‌گيرد و رو به دوربين و با لحني که دانش‌آموزانش را مخاطب قرار مي‌دهد، مي‌گويد: «بچه‌ها مثل... سر کلاس نرويد...» بعد هم تصوير شاگردش را که بعد از مدرسه به‌کار کاشت ناخن مشغول است، واضح و تمام رخ مقابل دوربين نمايش مي‌دهد.
بازي دو سر باخت
شايد نوجوانان دانش‌آموز که بسياري از آنها از همان دوران دانش‌آموزي، پا جاي پاي معلم‌بلاگران خود گذاشته‌اند و در عالم مجازي به‌دنبال کسب درآمد هستند، به اقتضاي سن و سال‌شان ادعاي استقلال رأي داشته باشند و بدون جلب موافقت خانواده بپذيرند که در ازاي بازيگري در پيج‌هاي معلم‌بلاگرهاي خود به شهرت و درآمد شخصي هم دست پيدا کنند، اما قانون، خودمختاري فرزندان زير 18 سال را مجاز نمي‌داند و براساس قوانين عرفي و حقوقي کشور ريز و درشت وقايعي که بر دانش‌آموزان در محيط مدرسه مي‌گذرد، بايد با اطلاع و نظارت خانواده همراه باشد.
همين موضوع هم باعث شده معاون اجتماعي پليس فتا به معلم‌بلاگرها هشدار دهد که اگر حريم خصوصي و حقوق کودکان در فيلم‌هايي که در فضاي مجازي منتشر مي‌کنند رعايت نشود، امکان شکايت خانواده دانش‌آموزان از اين افراد وجود دارد.
به‌گفته سرهنگ رامين پاشايي‌اصل انتشار چنين فيلم‌هايي از نظر قانوني مشکلي ندارد، اما اگر در انتشار اين فيلم‌ها حقوق کودکان و حريم خصوصي دانش‌آموزان رعايت نشود، خانواده دانش‌آموزان مي‌توانند از آن معلم شکايت و موضوع را از طريق پليس فتا پيگيري کنند.
نا امني
اين هشدار و برخورد قانوني معاون اجتماعي پليس فتا به‌دنبال شکايت والديني بوده که از بازخورد منفي انتشار ويدئوهاي طنز از لغزش‌هاي کودکان خود در فضاي مجازي شاکي شده‌اند.
يکي از اين والدين که از ناامن شدن حريم مدارس توسط معلم‌بلاگرها دل خوشي ندارد، در اين‌باره مي‌گويد: «انتشار ويدئوي رفتار دخترم در پيج اينستاگرامي معلمش باعث شد بسياري از نزديکان و فاميل سر به سر او بگذارند و برچسب‌هاي نامناسبي به او زده شود.
اين برخوردها در روحيه دخترم تأثير زيادي گذاشته بود و حتي مدتي با اکراه و ناراحتي به مدرسه مي‌رفت.» او معتقد است حتي اگر چهره دانش‌آموز در ويدئوها مشخص نباشد، اطرافيان با شنيدن لحن و صداي کودک مي‌توانند حدس بزنند که آن رفتار طنزآلود از او سر زده است.
بچه‌ها با آقامعلم همکار مي‌شوند
يک روز هم آقا معلمي که ظاهرش براي بلاگري و گرفتن لايک از مخاطبان ظاهربينش چنگي به دل نمي‌زند، با پسران‌نوجوان و ماجراجوي کلاسش عقل‌هايشان را يک‌کاسه مي‌کنند و داستاني را به تصوير مي‌کشند که در آن کوتاه‌قدي معلم از سوي شاگرد رشيدش مورد تمسخر قرار مي‌گيرد و آقاي معلم‌بلاگر تلافي رفتار او را بر سر دانش‌آموزي کوتاه‌قدتر از خودش درمي‌آورد!
در همه اين هياهوآفريني‌هاي معلم‌بلاگرها در فضاي مجازي، تأثير آني و فوري انتشار اين ويدئوها بر جهش فالوئرهاي آنها قابل توجه است، به‌طوري که آقاي معلم‌بلاگر کوتاه‌قد و شاگردانش خيلي زود چندبرابر شدن فالوئرهاي پيج او را به دنبال‌کننده‌هايش اطلاع مي‌دهند و اين موفقيت بزرگ را جشن مي‌گيرند.
نکته جالب‌تر اين است که به اشتراک گذاشتن اين شادي و خوشحالي با مخاطبان‌شان هم باز به افزايش تصاعدي فالوئرها و لايک و بازديدهاي آقاي معلم‌بلاگر مي‌انجامد.
در مورد آقاي معلم جوان هم که آموزگاريش براي دختران نوجوان جاي اما و اگر دارد، توافق و تفاهم او با شاگرد ناخن‌کارش براي تبليغ مهارت او به چشم مي‌خورد.
اين معلم‌بلاگرها که در مدارس متوسطه تدريس مي‌کنند و دانش‌آموزان نوجوان‌شان را به بازي مي‌گيرند براي همراهي بي‌دردسر شاگردان‌شان ترفندي زيرکانه دارند و براي جلوگيري از بازخواست شدن دانش‌آموزان به‌دليل استفاده از تلفن‌همراه در مدرسه، از اختيارات خود به‌عنوان معلم استفاده مي‌کنند و محتواهاي توليدشده را ابتدا در پيج خود منتشر مي‌کنند و دانش‌آموزان نوجوان تشنه شهرت و ديده‌شدن با بازنشر اين محتواهاي پربيننده در پيج‌هاي اينستاگرامي خود، سهم‌شان را از اين بازي دو سر برد! برمي‌دارند.
تربيت بلاگر نوجوان
در فعاليت معلم‌بلاگرها خدشه‌دار شدن اعتماد والدين به مدارس موضوع پراهميتي است که نبايد ناديده گرفته شود. يکي از والديني که فرزند نوجوانش به همکاري با معلم بلاگر خود تمايل پيدا کرده در اين‌باره مي‌گويد: «دختر من در چند ويدئو که توسط معلمش منتشر شده حضور داشته، اما اين ويدئوها بدون اجازه خانواده‌ها منتشر شده‌اند.»
او به معتمد بودن معلمان از جانب خانواده‌ها اشاره مي‌کند و مي‌گويد: «ما با وسواس و احتياط مدارس مناسب را براي تحصيل فرزندان خود انتخاب مي‌کنيم و از معلمان انتظار داريم شرايطي فراهم کنند که محيط مدرسه مانند فضاي خانواده امن باشد، اما چنين رفتارهايي از جانب معلمان باعث مي‌شود که ما اعتماد خود نسبت به مدارس را از دست بدهيم.»
مريم يکتا (روانشناس) درباره استفاده از نوجوانان در محتواهاي اينستاگرامي مي‌گويد: «نوجوانان به اقتضاي ويژگي‌هاي خاص اين دوره از برنامه‌هايي که باعث شهرت و خودنمايي آنها شود استقبال مي‌کنند، اما فعاليت زودهنگام آنها در فضاي مجازي و ديده‌شدن در اين فضا سبب مي‌شود به فعاليت‌هاي علمي رغبت کمتري نشان دهند و آينده خود را در مشاغلي مانند بلاگري جست‌وجو کنند.»
اين روانشناس و پژوهشگر حوزه نوجوانان ادامه مي‌دهد: «دانش‌آموزان در هر سني از معلمان خود الگو مي‌گيرند و ميل به‌خودنمايي و ديده شدن در بين معلمان و دانش‌آموزان نيز تأثير نامطلوبي مي‌گذارد.»
فعاليت در شبکه شاد مورد تأييد است
علي فرهادي، معاون برنامه‌ريزي و توسعه منابع وزير و سخنگوي وزارت آموزش و پرورش تأکيد مي‌کند که هرگونه آموزش غيررسمي خارج از بستر آموزش و پرورش که در فضاي کسب‌وکاري مانند آموزشگاه‌هاي آزاد صورت بگيرد، بايد با نظارت و اخذ مجوزهاي قانوني از سازمان مشارکت‌هاي مردمي وزارت آموزش و پرورش انجام شود.
او به محدوديت‌هاي نظارت بر فضاي فناوري اطلاعات اشاره مي‌کند و مي‌گويد: «لازم است نهادهاي متولي نظارت بر حوزه فناوري اطلاعات با تصويب قوانين مناسب زمينه قانونمندشدن اين حوزه را به‌وجود آورند.»
فرهادي همچنين يادآوري مي‌کند: «آموزش و پرورش به هيچ معلمي مجوز آموزش در فضاي وبلاگي را نداده و شبکه شاد تنها بستر امن و شناسنامه‌دار براي تعامل معلمان با دانش‌آموزاناست.»
کپی آدرس
اشتراک گذاری در فیس بوک
اشتراک گذاری در تویتر
پست الکترونیک
اشتراک گذاری در لینکداین
اشتراک گذاری در واتساپ
بخش خبری آذربایجان
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.