اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

معجزه آفتاب

شعر از علي شهودي

معجزه آفتاب

به چشم خويش نديديد شب سحر گرديد؟

چگونه خرمن بيداد شعله ور گرديد؟

 

نکرد معجزة آفتاب را باور

کسي که منکر دستان بارور گرديد

 

ز  ايستادگي ما زمانه شد مبهوت

مباز خويش که هنگامه  ظفر گرديد

 

فريب  راهزنان عقيده را  مخوريد

از اين گروه پر از کيد بر حذر گرديد

 

که بود گفت که ما را توان رفتن نيست 

دوباره داغ دل خلق تازه تر گرديد

 

گرفت سينه ام آتش ز دست نامردان

ز بوي سوختنم شهر باخبر گرديد

 

امير قافله گفتا به قله نزديکيم

هلا ز قله مبادا به دره بر گرديد

 

حرام باد به کام کسي که از اين باغ

ثمر بخورد و سپس منکر ثمر گرديد

 

دو شاخه بود در اين باغ هم درخت آري

چه روزها که بر اين دو گذشت و سرگرديد

 

يکي درون اجاقي خموش هيزم شد

يکي به دست پليد کسي تبر گرديد

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.