اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

مال حلال و حرام در قرآن و روايات‏

قرآن و روايات به طور مكرّر گوشزد مي‌كنند كه خداوند براى احدى از طريق حرام روزى قرار نداده، هركس به شغل مشروعى روى مي‌‏آورد، به اندازه سعى و كوشش و به كار انداختن قدرتش روزى به دست مي‌آورد.

مال حلال و حرام در قرآن و روايات‏

كتاب سعادت بخش الهى در بسيارى از آيات مردم را بهطور جدّى از آلوده شدن و نزديك گشتن به مال حرام نهى مىكند، نمونهاى از آن آيات نورانى را در قرآن بدينصورت مىخوانيد:

 [إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً] «1».

بىترديد كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مىخورند، فقط در شكم خود آتش مىخورند و به زودى در آتش فروزان در آيند.

    [يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً* وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلِيهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً] «2».

    اى اهل ايمان! اموال يكديگر را در ميان خود به باطل [و از راه حرام و نامشروع] مخوريد، مگر آن كه تجارتى از روى خشنودى و رضايت ميان خودتان انجام گرفته باشد و خودكشى نكنيد؛ زيرا خدا همواره به شما مهربان است.* و هر كه خوردن مال به باطل و قتل نفس را از روى تجاوز [از حدود خدا] و ستم [بر خود و ديگران] مرتكب شود، به زودى او را در آتشى [آزار دهنده و سوزان] درآوريم؛ واين كار بر خدا آسان است.

    [الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلَّا كَما يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَسِّ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهى فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَ مَنْ عادَ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ] «3».

    كسانى كه ربا مىخورند [در ميان مردم و براى امر معيشت و زندگى] به پاى نمىخيزند، مگر مانند به پاى خاستن كسى كه شيطان او را با تماس خود آشفته حال كرده [و تعادل روانى و عقلىاش را مختل ساخته] است، اين بدان سبب است كه آنان گفتند: خريد و فروش هم مانند رباست. در حالى كه خدا خريد و فروش را حلال و ربا را حرام كرده است. پس هر كه از سوى پروردگارش پندى به او رسد و [از كار زشت خود] بازايستد، سودهايى كه [پيش از تحريم آن] به دست آورده مال خود اوست و كارش [از جهت آثار گناه و كيفر آخرتى] با خداست و كسانى كه [به عمل زشت خود] بازگردند [و نهى خدا را احترام نكنند] پس آنان اهل آتشاند و در آن جاودانهاند.

روايات كه توضيح و تفسيرى بر آيات قرآنند، در باب مال حرام مسائل مهمّى را به شرح زير بيان مىكنند:

    قالَ رَسُولُ اللّه صلى الله عليه و آله: أَرْبَعٌ لا تَدْخُلُ بَيْتاً، واحِدَةٌ مِنْهُنَّ إِلّا خَرِبَ وَلَمْ يَعْمُرْ بِالْبَرَكَةِ:

    الخِيانَةُ وَالسِّرقَةُ وَشُرْبُ الْخَمْرِ وَالزِّنا «4».

    پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: چهار چيز است كه هريك از آنها وارد خانهاى شود آن خانه خراب مىشود و آباد به بركت نگردد: خيانت، مال دزدى، شرب خمر، زنا.

    قالَ النَّبِىُّ صلى الله عليه و آله: مَنْ خانَ جارَهُ شِبْراً مِنَ الْأَرْضِ جَعَلَهَا اللّهُ طَوْقاً فى عُنُقِهِ مِنْ تُخُومِ الْأَرَضينَ السَّابِعَةِ حَتّى يَلْقَى اللّهَ يَوْمَ الْقِيامَةِ مُطَوَّقاً إِلّا أَنْ يَتُوبَ وَيَرْجِع «5».

    نبىّ اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: هركس به اندازه يك وجب از زمين به همسايه خيانت كند، خداوند همان مقدار را از آخر زمينهاى هفتگانه، همچون حلقه به گردنش اندازد، تا خدا را به همان صورت در قيامت ملاقات كند، مگر توبه كند و مال مردم را به صاحبش برگرداند.

    قالَ أَبُو عَبْدِاللّه عليه السلام: ثَلاثٌ مَنْ كُنَّ فيهِ زَوَّجَهُ اللّهُ مِنَ الْحُورِ العَينِ كَيْفَ شاءَ، كَظْمُ الْغَيْظِ وَالصَّبْرُ عَلَى السُّيُوفِ لِلّهِ عَزَّوَجَلَّ وَرَجُلٌ أَشْرَفَ عَلى مالٍ حَرامٍ فَتَرَكَهُ لِلّهِ عَزَّوَجَلَ «6».

    امام صادق عليه السلام فرمود: سه چيز است هركس آنها را دارا باشد، هرگونه بخواهد خدا حورالعين تزويج او مىكند. فرو خوردن خشم، استقامت در ميدان جنگ و ترك مال حرام به هنگام روبرو شدن با حرام.

    قالَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ عليه السلام: إِنَّ اللّهَ يُعَذِّبُ سِتَّةً بِسِتَّةٍ.. إِلى أَنْ قالَ: التُّجارُ بِالْخِيانَةِ «7».

    اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: خدا شش طايفه را به شش چيز عذاب مىكند.. تا فرمود: تاجران را به خيانت در كسب.

    عَنْ أَبى الْحَسَنِ الثّالِثِ عليه السلام قالَ: كانَ فيما ناجى مُوسى رَبَّهُ: إِلهى ماجَزاءُ مَنْ تَرَكَ الْخِيانَةِ حَياءً مِنْكَ؟ قالَ: يا مُوسى لَهُ الأَمانُ يَوْمَ القِيامَةِ «8».

    ابى الحسن سوّم [امام هادى] عليه السلام فرمود: موسى در مناجات با حضرت حق عرض كرد: خدايا! جزاى كسى كه به خاطر حياى از تو ترك خيانت كند، چيست؟ خداوند فرمود: اى موسى! امان از عذاب در روز قيامت.

   

مال حلال در قرآن و روايات

 

آيات قرآن و رواياتى كه در توضيح آيات آمده، مردم را دعوت مىكنند كه در اين زندگى چند روزه، براى گذران امور زندگى جز بر سر سفره حلال ننشينند و به غير از حلال و مال پاكيزه از چيزى استفاده نكنند؛ زيرا مال حلال ايجاد نورانيّت كرده و در انسان شوق به عبادت به وجود مىآورد.

قرآن و روايات به طور مكرّر گوشزد مىكنند كه خداوند براى احدى از طريق حرام روزى قرار نداده، هركس به شغل مشروعى روى مىآورد، به اندازه سعى و كوشش و به كار انداختن قدرتش روزى به دست مىآورد و كسب مال مىكند، مالى كه از هر جهت براى او حلال و حتّى در روز قيامت به خاطر رفتن دنبال حلال از اجر عظيم الهى برخوردار است.

    [يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ اشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ] «9».

    اى اهل ايمان! از انواع ميوهها و خوردنىهاى پاكيزهاى كه روزى شما كردهايم بخوريد و خدا را سپاس گزاريد، اگر فقط او را مىپرستيد.

    [وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنِينَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ] «10».

    و خدا براى شما همسرانى از جنس خودتان قرار داد و از همسرانتان، فرزندان و نوادگانى پديد آورد و از نعمت هاى پاكيزه و دلپذير به شما روزى داد، [با اين همه لطف و رحمت] آيا به باطل ايمان مىآورند و نعمت هاى خدا را ناسپاسى مىكنند؟!

    [وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلًا] «11».

    به يقين فرزندان آدم را كرامت داديم و آنان را در خشكى و دريا [بر مركبهايى كه در اختيارشان گذاشتيم] سوار كرديم و به آنان از نعمت هاى پاكيزه روزى بخشيديم، وآنان را بر بسيارى از آفريدههاى خود برترى كامل داديم.

    [يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ] «12».

    اى پيامبران! از خوردنىهاى پاكيزه بخوريد و كار شايسته انجام دهيد؛ مسلماً من به آنچه انجام مىدهيد، دانايم.

         [يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالًا طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ] «13».

    اى مردم! از آنچه [از انواع ميوهها و خوردنىها] در زمين حلال و پاكيزه است بخوريد و از گامهاى شيطان پيروى نكنيد؛ زيرا او نسبت به شما دشمنى آشكار است.

    [وَ كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالًا طَيِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ] «14».

    و از نعمت هاى حلال و پاكيزهاى كه خدا روزى شما فرموده بخوريد و از خدايى كه به او ايمان داريد، پروا كنيد.

    اكتفا به مال حلال واقعيّتى است كه قرآن مجيد و روايات به آن دستور دادهاند و چه نيكو است كه انسان در اين چند روزه محدود زندگى، خود را از حرام حفظ كند و آنچه را از حلال به دست مىآورد، به اندازه حاجتش خرج كرده، بقيّه را با خداى خود از طريق صدقات و انفاق و ساير كارهاى خير معامله كند. در روايات بابى هست تحت عنوان باب كفاف كه روايات جالب و مهمّى، چه نيكو است به بعضى از آنها اشاره شود:

    قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: قالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ: إِنَّ مِنْ أَغْبَطِ أَوْلِيائِى عِنْدى رَجُلٌ خَفيفُ الْحالِ، ذا حَظٍّ مِنْ صَلاةٍ، أَحْسَنَ عِبادَة رَبِّهِ بِالْغَيْبِ وَكانَ غامِضاً فى النّاسِ، جُعِلَ رِزْقُهُ كَفافاً فَصَبَرَ عَلَيْهِ عَجَّلَتْ مَنِيَّتُهُ فَقَلَّ تُراثُهُ وَقَلَّتْ بَواكِيهِ «15».

    پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند عزّوجلّ فرمود: نيكوحالترين دوست من نزد من بندهاى است كه امور دنيايى و مادّىاش سبك و از نماز بسيار بهرهمند است، در پنهانى عبادت پروردگارش را بسيار نيكو به جاى مىآورد و با اين حال بين مردم از شهرت برخوردار نيست، روزى و زندگى مادّىاش به اندازه كفاف نياز اوست و بر اين زندگى صابر است، نزديك مرگ، ارثش كم و گريه كننده بر او اندك است.

    كنايه از اين كه اموالش را خرج حق كرده، از اين نظر چيزى براى ماندن نگذاشته و در بين مردم هم شهرت فوقالعاده ندارد، تا جمعيّت كثيرى بر مرگش بنالند!!

    قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: اللهُمَّ ارْزُقْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ وَمَنْ أَحَبَّ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ العِفافَ وَالْكِفافَ وَارْزُقْ مَنْ أَبْغَضَ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ المالَ وَالْوَلَدَ «16».

    پيامبر صلى الله عليه و آله به پيشگاه حق عرض كرد: پروردگارا! محمّد و آل محمّد و دوستان محمّد و آل محمّد را عفّت شكم و شهوت و اقتصادى پاسخگوى نياز عنايت كن و به دشمنان محمّد و آل محمّد ثروت و اولاد بده!!

    چون در تاريخ حيات، ثروت و اولاد زياد باعث غرور و كبر و خودخواهى و ظلم شده، از اين جهت پيامبر صلى الله عليه و آله براى دشمنان آن را درخواست مىنمايد و در حقيقت نفرين مىكند.

    قالَ: أَوْحَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلى مُوسى عليه السلام يا مُوسى لا تَفْرَحْ بِكَثْرَةِ المالِ، وَلا تَدَعْ ذِكْرى عَلى كُلِّ حالٍ فَإِنَّ كَثْرَةَ الْمالِ تُنْسِى الذُّنُوبَ وَإِنَّ تَرْكَ ذِكْرى يُقْسِى الْقُلُوبَ «17».

    موسى بن جعفر عليه السلام از پدرش نقل مىكند كه خدا به موسى فرمود: به زيادى مال خوشحال مشو و يادم را در هيچ حالى فراموش مكن، زيادى مال گناهانت را فراموشت مىدهد و ترك ياد من قلبت را سخت مىكند.

از آيات و روايات استفاده مىشود كه انسان نسبت به تأمين معيشتش نبايد بىتفاوت بماند و به بيكارى و سستى و تنبلى و تنپرورى تكيه كرده، منتظر باشد امور زندگيش را ديگران اداره كنند كه تنپرورى و سربار مردم بودن از گناهان است.

و از طرفى انسان حق ندارد تمام همّت و نيرويش را در دنيادارى و دنياخواهى خرج كند و به ازدياد ثروت و مال پرداخته، از حق و حقيقت باز بماند و از رسيدن به رشد و كمال و مقام والاى آدميّت محروم شود و در نتيجه به لعنت حق و عذاب الهى گرفتار آيد.

حق اين است كه انسان با نيروى خدا داده و با توجّه به حدود الهى و مقرّرات پاك پروردگار و به كار گرفتن دستورهاى اوليا، دنبال كسب و كار رفته و خودش عهدهدار اداره امور معيشت خود و اهل و عيالش گردد.

انسان در مسير كسب و كار، بايد سعى كند از حلال به دست آورد و به طور حلال خرج كند و مازاد آن را با خداى خود معامله كرده و به وسيله خرج كردن مال در راه خدا، كسب آخرت آباد و رضوان الهى نمايد. خلاصه مطلب اين كه انسان بايد در حدّ عفاف و كفاف تحصيل مال كند و در حدّ به دست آوردن آخرتى آباد مازاد مال را در راهى كه حضرت مولا دستور داده خرج كند و به عبارت ديگر، از طرفى تاجر مال در حدّ عفاف و كفاف باشد و از طرف ديگر با همان مال، تاجر و كاسب آخرتى هم چون آخرت انبيا و اوليا گردد.

انسان اگر بخواهد، فقط تاجر دنيا و كاسب ثروت و مال باشد، از نظر حق محكوم و از انسانيّت به دور است.

از رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله در اين زمينه روايتى به اين مضمون نقل شده:

ما أُوحِىَ إِلَىَّ أَنْ اجْمَعِ الْمالَ وَكُنْ مِنَ التَّاجِرينَ وَلكِنْ أُوحِىَ إِلَىَّ أَنْ [

فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ* وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ] «18». «19» به من وحى نشده مال جمع كن يا تاجر باش، بلكه به من وحى شده «تسبيحگوى و حمد پروردگار بجاى آر و از سجدهكنندگان باش و خدا را تا رسيدن مرگ بنده باش».

به سلمان گفتند: ما را وصيّت كن. گفت: اگر مىتوانيد در راه حج يا در جبهه جهاد، يا در حال آباد كردن مسجد حق بميريد، در حال تجارت مال و خيانت، از دنيا نرويد.

آرى، اگر تاجر از مرز عفاف و كفاف بگذرد و در راه زياد كردن و جمع ثروت افتد، در حقيقت در ميدان حبّ دنيا كه رأس همه گناهان است افتاده و دچار ظلم و فسق و فجور و خيانت خواهد شد و اگر در اين حال بميرد خائن به خدا و انبيا و امامان و خائن به نفس خويش مرده است.

راه مستقيم حق اين است كه انسان برابر با دستور خداوند، هم كاسب مال باشد و هم كاسب فضيلت؛ چه بهرههاى عظيمى كه انسان مىتواند از طريق خرج كردن مال در راه خدا به دست آورد و چه كارهاى خيرى از قبيل ساختن مسجد، كتابخانه و مدرسه، به مستمندان و آبروداران كمك كردن و ... كه با مال مىتواند انجام دهد؟

به همين خاطر اسلام براى تجارتى كه نتيجهاش، اداره امور معيشت اهل و عيال و انجام انواع كارهاى خير و خداپسندانه است، فضيلت بسيار مهمّى قائل شده و در قرآن مجيد از تاجران و كاسبان بيدارى كه تجارت و كسب را وسيله رسيدن به رضوان حق قرار دادهاند تعريف كرده:

[رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ] «20».

مردانى كه تجارت و داد و ستد آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و پرداخت زكات باز نمىدارد «21».

در زمينه تشويق براى به دست آوردن مال حلال روايات بسيار جالبى در آثار اسلامى آمده كه قسمتى از آن را مىخوانيد:

    قالَ رَسُولُ اللّه صلى الله عليه و آله: مِنَ الذُّنُوبِ ذُنُوبٌ لا يُكَفِّرُها إِلّا الهَمِّ فى طَلَبِ الْمَعيشَةِ «22».

    رسول الهى صلى الله عليه و آله فرمود: از گناهان، گناهانى است كه كفّارهاى جز غصّه در راه طلب روزى ندارد.

    وَقالَ صلى الله عليه و آله: التّاجِرُ الصَدُوقُ يَحْشُرُ يَوْمَ القِيامَةِ مَعَ الصَّدِّيقينَ وَالشُّهَداءِ «23».

    و نيز پيامبر عزيز اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: تاجرى كه با تمام وجودش در راستى است، روز قيامت در صف صدّيقين و شهدا محشور مىشود.

    وَقالَ صلى الله عليه و آله: مَنْ طَلَبَ الدُّنْيا حَلالًا تَعَفُّفاً عَنِ الْمَسْأَلَةِ وَتَوْسيعاً عَلى عَيالِهِ وَتَعَطُّفاً عَلى جارِهِ لَقَى اللّهَ وَوَجْهُهُ كَالْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ «24».

    آن حضرت فرمود: كسى كه به خاطر نجات از گدايى و وسعت دادن به عيالو همدردى با همسايه به دنبال دنياى حلال برود، خدا را با صورتى همانند ماه شب چهارده ملاقات خواهد كرد.

    قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: عَلَيْكُمْ بِالتِّجارَةِ فَإِنَّ فيها تِسْعَةَ أَعْشارِ الرِّزْقِ «25».

    پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: بر شما باد به تجارت كه نه قسمت از ده قسمت رزق در آن است.

    وَقالَ صلى الله عليه و آله: الاسْواقُ مَوائِدُ اللّهِ فَمَنْ أَتاها أَصابَ مِنْها «26».

    و نيز آن حضرت فرمود: بازارها سفرههاى خدايند، پس كسى كه به سوى آنها رود نصيب و بهره از آنها خواهد برد.

    وَرُوِىَ أَنَّ عيسى عَلى نَبِيّنا وَآلِهِ وَعَلَيْهِ السَّلامُ رَأى رَجُلًا فَقالَ لَهُ: ما تَصْنَعُ؟

    فَقالَ: أَتَعَبَّدُ قالَ: وَمَنْ يَعُولُكَ؟ قالَ: اخِى قالَ: اخُوكَ أَعْبَدُ مِنْكَ «27».

    گفتهاند: عيسى مردى را ديد. به او گفت: كارت چيست؟ گفت: عبادت.

    عيسى پرسيد: چه كسى تو را اداره مىكند؟ گفت: برادرم. فرمود: برادرت از تو عابدتر است.

    عَنِ الْباقِرِ عليه السلام قالَ: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فى حَجَّةِ الْوَداعِ: أَلا إِنَّ الرُّوحَ الأَمينَ نَفَثَ فى رُوعى أَنَّهُ لا تَمُوتُ نَفْسٌ حَتّى تَسْتَكْمِلَ رِزْقَها فَاتَّقُوا اللّهَ عَزَّوَجَلَّ وَاجْمِلُوا فى الطَّلَبِ وَلا يَحْمِلَنَّكُمْ اسْتبْطاءَ شَىْءٍ مِنَ الرِّزْقِ أَنْ تَطْلُبُوهُ بِشَىْءٍ مِنْ مَعْصِيَةِ اللّهِ جَلَّ وَعَزَّ فَإِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَتَعالى قَسَّمَ الأَرْزاقَ بَيْنَ خَلْقِهِ حَلالًا وَلَمْ يُقَسِّمْها حَراماً فَمَنِ اتَّقَى اللّهَ عَزَّوَجَلَّ وَصَبَرَ أَتاهُ اللّهُ بِرِزْقِهِ مِنْ حِلِّهِ وَمَنْ هَتَكَ حِجابَ السِّتْرَ وَعَجَّلَ فَأَخَذَ مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ قُصَّ بِهِ مِنْ رِزْقِهِ الْحَلالِ وَحُوسِبَ عَلَيْهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ «28».

    امام باقر عليه السلام فرمود: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در آخرين سفر مكّه فرمودند: آگاه باشيد كه روح الامين به قلبم ندا كرد كه جاندارى نمىميرد مگر آن كه به تمام روزى مقرّر شدهاش برسد، تقواى خدا پيشه كنيد و همه همّت و قدرت خود را در طلب روزى خرج نكنيد، بلكه اختصار در كسب را مراعات نماييد و اگر چيزى از روزى شما در رسيدن به شما كندى كرد، آن را از راه معصيت نجوييد، خداى تبارك و تعالى روزى را از طريق حلال بين بندگانش قسمت كرده و اين قسمت را از راه حرام قرار نداده، هركس تقوا پيشه كند و بر حرام صبر نمايد به روزى حلالش مىرسد، هركس پرده حيا و حرمت را بدرد و از غير حلال كسب روزى نمايد، از مقدار حلالش كاسته خواهد شد و در قيامت آنچه از حرام به دست آورده به حساب او خواهد آمد.

    عَنِ الصَّادِقِ عليه السلام قالَ: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: مَلْعُونٌ مَنْ أَلْقى كَلَّهُ عَلَى النَّاسِ «29».

    امام صادق عليه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: كسى كه سربار مردم است از رحمت خدا دور است.

 

    لقمان حكيم به فرزندش فرمود:

    از كسب حلال براى از بين بردن فقر كمك بگير؛ زيرا كسى فقير نشد مگر اين كه دچار سه بلا گشت: كممايگى در دين، ضعف در عقل، از بين رفتن جوانمردى و از اين سه بلا بزرگتر سبك شمرده شدن پيش مردم است.

اوزاعى، ابراهيم ادهم را ديد بستهاى هيزم بر گردنش گذاشته و براى فروش مىبرد. گفت: اى ابا اسحاق! تو كجا و هيزمكشى؟ تمام برادرانت حاضرند مخارج تو را به گردن گرفته و زندگيت را اداره كنند. ابراهيم گفت: اى اوزاعى! اين سخن را بگذار كه به من رسيده، هركس براى طلب حلال خود را به ذلت افكند بهشت بر او واجب مىشود.

با توجّه به آياتى كه در اين زمينه گذشت و رواياتى كه از مهمترين كتب حديث نقل شد، انسان به اين نتيجه مىرسد كه انسان اسلامى و عارف عاشق از اين كه ديگران از محصول رنج و زحمتشان زندگى او را اداره كنند بيزار است، بلكه انسان خدايى براى رفع نياز خود و احتياج زن و فرزند از كسب حلال طلب روزى كرده و از راه حلال براى جلب رضايت و خشنودى مولا مىكوشد و در تمام لحظات، دنيا و مال دنيا و كسب دنيا و درهم و دينار دنيا را وسيله به دست آوردن آخرتى آباد قرار داده و هرگز نخواهد گذاشت دنيا با تمام مظاهر دلفريبش او را فريفته و مغرور نموده و از خدا و راه پاك الهى منحرف نمايد.

عارف مىداند كه مال وسيله است نه هدف، عارف مىداند كه دنيا ومال دنيا در صورتى ارزش دارد كه از راه حلال به دست آيد و در راه خدا مصرف گردد، عارف مىداند كه اگر همه دنيا را با هرچه در او هست مجّانى به او ببخشند، ولى در آن رضايت و خشنودى حضرت دوست نباشد، به اندازه آب بينى خوك جذام گرفته ارزش ندارد!!

عارف اگر دنبال كسب و مال برود، به خاطر حبّ مال و شهوت دنياخواهى نيست، بلكه دنبال كسب رفتن عارف و اتّصال عاشق به مال دنيا فقط به خواست مولا انجام مىگيرد كه عارف بدون دستور حق ارزشى براى همه دنيا قائل نيست، چه رسد به مقدار مال بسيار محدودى كه مىخواهد با آن سدّ جوع كرده و بدنش را بپوشاند!!

در اين كه چه اندازه بايد با دنيا و مال دنيا رابطه داشت روايت جالبى بدين مضمون رسيده:

قالَ ثَوْبانُ، قُلْتُ يا نَبِىَّ اللّه ما يَكْفينى مِنَ الدُّنْيا، قالَ: ما سَدَّ جَوْعَتَكَ، وَوارى عَوْرَتَكَ وَإِنْ كانَ لَكَ بَيْتٌ يُظِلُّكَ فَبَخٍّ بَخٍّ وَإِنْ كانَ لَكَ دابَّةٌ تَرْكَبُها فَذاكَ وَأَنْتَ مَسْئُولٌ عَمّا سِوى ذلِكَ «30».

ثوبان مىگويد، به پيامبر خدا گفتم: از دنيا چه مقدار مرا كفايت مىكند؟

فرمود: به اندازهاى كه گرسنگىات را برطرف كرده و بدنت را بپوشاند و اگر خانهاى داشته باشى، پس خوشا به حالت، خوشا به حالت و اگر مركبى براى سوارى بگيرى خوب است و مازاد بر اين چهار برنامه را در قيامت بايد پاسخ بگويى.

خداوند بزرگ و انبيا الهى و امامان عزيز و عارفان وارسته و عاشقان مست جام معرفت و حكيمان و ناصحان و دلسوزان به طور دائم سفارش مىكردند كه فقط به دنياى حلال روى آوريد و مازاد مال حلال را با خداوند مهربان معامله كنيد و در خوردن و پوشيدن و خرج كردن حلال هم در حدّ ضرورت استفاده نماييد و وقت گرانبهاى خود را كه بايد صرف فضيلت و ادب و انسانيّت گردد، خرج دنياى غيرحلال و غيرضرورى ننموده و از دل بستن به مال و فرح و انبساط نسبت به ثروت، سخت بپرهيزيد و سعى كنيد در فرقه دنياپرستان داخل نشويد و در زمره اهل دنيا به حساب نياييد.

و به قول عطّار نيشابورى:

نداى غيب به جان تو مىرسد پيوست

كه پاى در نه و كوتاه كن زدنيا دست

هزار باديه در پيش بيش دارى تو

تو اين چنين ز شراب غرور ماندى مست

جهان پلى است بدان سوى چه كه هر ساعت

پديد آيد از اين پل هزار جاى شكست

به پل برون نشود با چنين پلى كارت

برون بجه زچنين پل كه نيست جاى نشست

چو سيل پل شكن از كوه سر فرود آرد

بيفتد پل و در زير پل بمانى پست

تو غافلى و به هفتاد، پشت شد چو كمان

تو خوش بخفتهاى و تير عمر رفت از شست «31»

          بياييد از دنيا به اندازه لازم برداريم و در اين برخورد اگر سهم بيشترى نصيب ما شد، آن سهم را تبديل به عمل صالح كنيم.

مگر آنان كه عمرى براى تحصيل مال و روى هم انباشتن آن رنج كشيدند، به هنگام انتقال از دنيا به آخرت، از اموال و ثروت خود چيزى با خود بردند؟

ثروت بيكران ثروتمندان، به هنگام مرگ صاحبانش، چه دستى از آنها گرفت و چه مشكلى از مشكلات وقت مرگ را براى آنان حل كرد، جز اين كه با يك دنيا حسرت و با يك جهان تأسّف بر عمر برباد رفته از دنيا رفتند!!

بياييد به فرموده امام عارفان و محبوب عاشقان حضرت على عليه السلام، از دنيا براى آبادى آخرت توشه بگيريم و از اين مسير خشنودى حق را تحصيل نماييم.

پي نوشتها:

(1)- نساء (4): 10.

(2)- نساء (4): 29- 30.

(3)- بقره (2): 275.

(4)- الأمالى، شيخ صدوق: 398، مجلس 62، حديث 12؛ بحار الأنوار: 72/ 170، باب 58، حديث 2.

(5)- الأمالى، شيخ صدوق: 427، مجلس 66، حديث 1؛ بحار الأنوار: 72/ 171، باب 58، حديث 3.

(6)- وسائل الشيعة: 12/ 179، باب 114، حديث 16016؛ المحاسن: 1/ 6، باب 1، حديث 15؛ بحار الأنوار: 72/ 115، باب 50، حديث 9.

(7)- مستدرك الوسائل: 14/ 13، باب 13، حديث 15969؛ الخصال: 1/ 325، حديث 14؛ بحار الأنوار: 72/ 171، باب 58، حديث 7.

(8)- بحار الأنوار: 72/ 170، باب 58، حديث 1.

(9)- بقره (2): 172.

(10)- نحل (16): 72.

(11)- اسراء (17): 70.

(12)- مؤمنون (23): 51.

(13)- بقره (2): 168.

(14)- مائده (5): 88.

(15)- الكافى: 2/ 140، باب الكفاف، حديث 1؛ بحار الأنوار: 69/ 57، باب 95، حديث 1.

(16)- الكافى: 2/ 140، باب الكفاف، حديث 3؛ بحار الأنوار: 69/ 59، باب 95، حديث 3.

(17)- الكافى: 2/ 497، باب ما يجب من ذكر اللّه، حديث 7؛ علل الشرايع: 1/ 81، حديث 2؛ بحار الأنوار: 67/ 55، باب 44، حديث 23.

(18)- حجر (15): 98- 99.

(19)- محجة البيضاء: 3/ 144، آداب الكسب والمعاش، باب 1؛ بحار الأنوار: 69/ 47، باب 94.

(20)- نور (24): 37.

(21)- محجّة البيضاء: 3/ 140، كتاب آداب الكسب والمعاش، باب 1.

(22)- محجّة البيضاء: 3/ 139، كتاب آداب الكسب والمعاش، باب 1.

(23)- محجّة البيضاء: 3/ 140، كتاب آداب الكسب والمعاش، باب 1.

(24)- محجّة البيضاء: 3/ 140، كتاب آداب الكسب والمعاش، باب 1.

(25)- محجّة البيضاء: 3/ 141، كتاب آداب الكسب والمعاش، باب 1.

(26)- محجّة البيضاء: 3/ 141، كتاب آداب الكسب والمعاش، باب 1.

(27)- محجّة البيضاء: 3/ 141، كتاب آداب الكسب والمعاش، باب 1.

(28)- محجّة البيضاء: 3/ 141، كتاب آداب الكسب والمعاش، باب 1.

(29)- الكافى: 5/ 72، باب الاستعانة بالدنيا على الآخرة، حديث 7.

(30)- مجموعة ورّام: 2/ 215.

(31)- عطار نيشابورى.

برگرفته از کتاب عرفان اسلامى نوشته استاد حسين انصاريان

منبع : پايگاه عرفان

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.