دوم شهريورماه مصادف است با سالروز تولد يکي از برجستهترين عالمان شيعه که در سلوک و عرفان و مراقبه و تقوا بي نظير بود.
آيت الله محمدتقي بهجت زاده 2 شهريور 1295 بود و در ارديبهشت 1388 دار فاني را وداع گفت. اين عالم عامل که در عرفان و فقه و عبادت بينظير بود، در عين حال بين عموم مردم نيز مشتاقان فراواني دارد که ميخواهند از او و سبک و سيره زندگياش بدانند.
محمدعلي عباسي اقدم نويسندهاي است چند سالي ميشود تمام تمرکز خود را بر روي نوشتن از زندگي عالمان گذاشته است. کتاب کرشمه ماه يکي از کتابهاي اين نويسنده است که امسال درباره زندگي آيت الله بهجت منتشر شد. درباره اين کتاب و شخصيت آيت الله بهجت با محمدعلي عباسي اقدم گپ و گفتي داشتيم که در ادامه ميخوانيد:
* آقاي عباسي اقدم! چه انگيزه و هدفي باعث شد که به نگارش سبک زندگي و سيره آيتالله بهجت پرداختيد؟
-بدون شک در جامعه اسلامي، يکي از راههاي رسيدن به زندگي سالم، سازنده و آرامبخش، توجه و اهتمام ويژه به شيوه زيست بزرگان و از جمله علماي رباني و شناخت سبک زندگي و سيره عملي اين قلهها است. شديداً معتقدم جامعهاي ميتواند سالم، پويا و بالنده باشد که بزرگان و مشاهير خود را به «درستي» و آنگونه که هستند، بشناسد و از آنها الگوبرداري کند. پرداختن به اين دغدغه مهم از جمله انگيزههايي بود که باعث شد در ادامه نگارش سبک زندگي علماي رباني، سومين دفتر مجموعه «قلهها به آسمان نزديکترند» را به سبک زندگي آيتالله بهجت اختصاص بدهم.
* نگارش کرشمه ماه چقدر طول کشيد؟ براي نگارش اين اثر با چه مشکلات و چالشهايي روبرو بوديد؟
-تحقيق و پژوهش «کرشمه ماه» که سومين دفتر از مجموعه «قلهها به آسمان نزديکترند» است، بيش از يک سال زمان برد. چون منابع مکتوب بسيار کمتري از آيتالله بهجت در دسترس است. البته مطالب زيادي در فضاي مجازي به ويژه در اينترنت در باره ايشان وجود دارد اما صحت و سقم و منابع اين مطالب نامشخص و گاه مغشوش است. چالش مهم ديگر اينکه خود آيتالله بهجت به واسطه منش و سلوک خاصي که داشته اهل سکوت و کتمان بود. ايشان در طول زندگي با برکت خود چيز زيادي در باره کارها و اوضاع و احوال خود نگفته و ننوشته است. حتي سالها اجازه نميداده که درسهاي ايشان ثبت و ضبط شود. از طرفي خيلي از احوالات و نظرات ايشان حتي از ديد شاگردان برجستهاش نيز پنهان مانده است.
به قول آيتالله کشميري: «آيتالله بهجت بسيار کتوم بود. يعني کوه کتمان بود.» به عبارتي نَم پس نداده است. از هر جا که رد شده، برگشته و رد پاي خود را کامل پاک کرده که چيزي از ايشان باقي نماند.
*براي نگارش کرشمه ماه بيشتر از چه منابعي بهره بردهايد؟ آيا منابع مورد استفاده از کتابهاي منتشر شده بوده يا به افراد يا شاگردان ايشان هم مراجعه داشتيد؟
-در نگارش اين کتاب سعيام بر اين بوده که از اکثر منابع موجود اعم از کتابها و نشريههاي مختلف، مقالهها، مصاحبهها، روايتها و خاطرههاي موجود استفاده کنم. براي نگارش فصول مختلف کتاب «کرشمه ماه» علاوه بر منابع مختلف، بيشتر از خاطرات و روايتهاي بستگان، نزديکان و شاگردان برجسته ايشان بهره برده و همچنين از سخنرانيها و بيانات آيتالله بهجت نيز استفاده کردهام. ضمن اينکه در طول تحقيق، قريب به اتفاق منابع موجود را بررسي کردم. يکي از ضعفهاي عمده کتابهايي که در باره زندگينامه شخصيتها و مشاهير به ويژه علماي بزرگ نوشته ميشود، اکتفا کردن و راضي شدن به چند منبع دم دستي و بيتوجهي به تحقيق و پژوهش جامع در اين زمينه است. حال آنکه پرداختن اصولي به شيوه زيست يک عالم بزرگ، نيازمند تحقيق و پژوهش همه جانبه است.
* آيا در نگارش اين اثر از کتابهاي خود آيتالله بهجت هم استفاده کردهايد؟ به خصوص از کتاب معروف «رحمت واسعه» که طرفداران زيادي هم دارد؟
-در «کرشمه ماه» به قدر وسع خود از آثار مکتوب آيتالله بهجت براي معرفي منش و سلوک ايشان استفاده کردهام. منتهي در اين آثار چيز دندانگيري در باره سبک زندگي و سيره عملي ايشان پيدا نکردم. از طرفي، هنوز همه آثار به جا مانده از ايشان چاپ و منتشر نشده است. آيتالله بهجت تا زماني که خود در قيد حيات بودند اجازه ندادند که آثار و تقريرات ايشان چاپ و منتشر شود.
*گويا هيچ ميل و رغبتي براي چاپ و نشر آثار علمي خود نداشتند؟
-بله. همين طور است. برخي از شاگردان و مقلدانش حتي حاضر بودند با هزينه شخصي، آثار علمياش را چاپ و منتشر کنند اما باز اجازه نميداد. ميفرمود: «بسياري از نوشتههاي علماي بزرگ چند صد سال [به صورت] خطي مانده، چاپ آنها از چاپ کتابهاي من مهمتر است. اگر آنها را انجام داديد، آن وقت پولتان را براي چاپ کتاب من بدهيد.» وقتي براي چاپ آثارش بيش از حد اصرار ميکردند، ميفرمود: «اول مرا بکشيد، بعد آثارم را چاپ کنيد» جالب است که اشعار بسيار زيادي از ايشان نيز به يادگار مانده که توسط يکي از شاگردان نزديکشان، حجت الاسلام دکتر محمد روحي جمع آوري و تدوين شده اما متاسفانه تاکنون به مرحله چاپ نرسيده است.
*در باره آيتالله بهجت کتابهاي زيادي نوشته شده که هر يک به نوبه خود حائز اهميت است. در هر يک از اين کتابها به وجوه مختلف شخصيت برجسته آيتالله بهجت پرداخته شده است. به نظر شما کدام ويژگي ايشان کمتر مورد توجه و مداقه قرار گرفته است؟
-در باره آيتالله بهجت کتابهاي متعدد و متنوعي تأليف و منتشر شده است. در هر يک از اين آثار به برخي از وجوه شخصيت ايشان به ويژه بعد عرفاني اشاره رفته اما به ابعاد ديگر اين شخصيت بزرگ از جمله وجوه علمي، فقهي و حتي سياسي آيت الله بهجت کمتر پرداخته شده است. از طرفي آثار مختلفي در باره نظرات، ديدگاهها و بيانات معظم له به رشته تحرير در آمده و در برخي آثار نيز زندگي نامه ايشان دستمايه پژوهش و تحقيق قرار گرفته است اما به نظر بنده در ميان آثار منتشر شده به سبک زندگي و سيره عملي ايشان بسيار کمتر پرداخته شده است. آيتالله بهجت يک عالم عامل و يک فقيه کامل بود. يک اصولي ناشناخته و يک عارف متقي و راه رفته بود که در همه اين حوزهها تمام قد ظاهر شده اما آن چنان که بايد معرفي و شناخته نشده و همچنان گمنام است.
*به نظر ميرسد عليرغم نگارش کتابهاي متعدد، هنوز برخي از ابعاد شخصيت آيتالله بهجت همچنان مغفول و ناشناخته مانده است؟
-آيت الله بهجت در ميان علماي معاصر، يک چهره خاص و کم نظيري است. چهرهاي که شناسايي و معرفي آن نيازمند مطالعه و تحقيق و پژوهش دقيق و همه جانبه است. هر کدام از وجوه اين شخصيت ممتاز تاريخ معاصر، نيازمند بررسي و مطالعه جداگانه است. تاکنون آثار زيادي در باره ويژگيهاي مختلف اين چهره استثنايي به رشته تحرير در آمده اما بعد از 14 سال از رحلت اين عالم متقي، بازشناخت و باز تعريف وجوه مختلف به ويژه وجوه علمي و فقهي اين شخصيت کم نظير، بر اساس نيازها، سليقهها و ذائقههاي امروزي، بسيار حياتي و ضروري به نظر ميرسد. در شرايط کنوني که گرايش و توجه به معنويت و دينداري اندکي کم رنگ شده، پرداختن به سبک زندگي به ويژه نقش معنويت، اخلاق، دينداري و «بندگي» در زندگي آيتالله بهجت از اولويت اصلي برخوردار است. آيتالله بهجت شخصيتي است که در لحظه به لحظه زندگياش، مکارم اخلاقي، دينداري و خداخواهي نقش بسيار برجسته و تعيين کنندهاي داشته است.
آيت الله بهجت حتي در خانوادهاش هم گمنام بود
*يکي از وجوه بارز شخصيت آيتالله بهجت، گمنامي ايشان است. به نظرم به واسطه همين گمنامي، خيلي دير مرجعيت را پذيرفت. در اين باره توضيح بيشتري بفرماييد.
-کاملاً نکته درستي است. آيتالله بهجت قريب به 65 سال در قم زندگي کرد اما در خلال اين سالها همچنان ناشناخته بود، حتي در بين علماي حوزه علميه قم هم ناشناخته بود. سالها با آن همه مدارج علمي و فقهي، در قم کاملاً گمنام بود و کسي از مقام و منزلتش خبر نداشت. در بين علماي بزرگ هم، بيشتر بعد معنوي و تقوي ايشان مطرح بود نه بعد علمي ايشان. آيت الله بهجت از شاگردان برجسته آيت الله محمد حسين غروي (مشهور به کمپاني) و همچنين آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني بود و در فقه و اصول به مدارج بالايي دست يافت بود. حتي در فلسفه هم حرف براي گفتن داشت چون از شاگردان شناخته شده آيت الله سيد حسين بادکوبهاي بود اما با اين حال به قدري پنهان کاري ميکرد و از خودش چيزي نميگفت که حتي در پيش خانواده خود هم گمنام و ناشناخته بود؛ چه رسد به حوزه علميه. اما بعد از ديدار علامه محمدتقي جعفري با آيتالله بهجت در قم، ورق برگشت و اين گنج ناپيدا، کمي بيشتر شناخته و معرفي شد.
*ماجراي ديدار علامه جعفري با آيتالله بهجت چه بود؟ چه اتفاقي در آن ديدار روي داد که باعث معروفيت آيتالله بهجت شد؟
-علامه جعفري بيش از همه از مقام و منزلت و جايگاه علمي و عملي ايشان خبر داشت. شيخ محمدتقي را از سالهاي تحصيل در نجف ميشناخت که هر دو شاگرد آيتالله شيخ کاظم يزدي بودند و هر دو در محضر «سلمان روزگار» آيتالله شيخ مرتضي طالقاني تلمذ ميکردند. علامه جعفري خود گوهرشناس بود و قدر و قيمت اين «گوهر» کمياب را بهدرستي ميشناخت. ميگفت: «من قم، تهران، مشهد، ايران و نجف را ديدم، شيعه و سني را ديدم.
باور کنيد فقط همين يکي مانده [است]. در سال 1363 علامه جعفري پس از ديدار با آيتالله بهجت به پسر ارشدشان (حجت الاسلام علي بهجت) توصيه کردند: «بيا تمام کارهايت را رها کن و خدمت همين پير را بکن. هرچه گفت، يادداشت کن. ضبط کن. امانتدار باش. هرچه گفت بنويس و براي نسل بعدي نگهدار. تو متوجه مقام ايشان نيستي. شما ايشان را نميشناسي او به فکر دنياي خودش نيست؛ چه برسد به فکر دنياي تو باشد.» بعد از اين قضيه بود که فضا کمي فرق کرد و علي آقاي بهجت وقت و اهتمام بيشتري براي شناخت و معرفي ايشان صرف کرد هر چند در اين راه زياد موفق نشد. به قولي با همه توجهها و دقتها و به قول معروف ترفندها و کلکها باز نتوانست مشت ايشان را باز کند.
*به نظر خود شما، جالبترين و شگفت انگيز ترين خصيصه و ويژگي آيت الله بهجت چه چيزي بود؟
-شگفتترين و برجستهترين خصيصهاي که من در ايشان سراغ دارم عشق و علاقهاش به عبادت و در رأس آن نماز بود. به تعبيري شاه بيت ديوان زندگياش «نماز» بود. انگار آفريده شده بود که «نماز» عاشقانه بخواند و تفسيري عارفانه از «نماز» ارائه کند. با «نماز» نفس ميکشيد. نماز نميخواند، «نفس» ميکشيد. «نماز» شيريني زندگياش بود. پيامبري بود که با «نماز» معجزه ميکرد. با «نماز» شفا ميداد. با «نماز» دلها را ميربود و راه و رسم بندگي را نشان ميداد. با نمازش آرامش ميبخشيد و دلهاي دردمند را تسکين ميداد.
موقع نماز، واقعاً «بيجان» ميشد. خيلي نيرو از دست ميداد. حتي در زمستان، هنگام خواندن نماز، لباس ايشان خيس عرق ميشد. پنکه دستي ميگذاشتند که موقع اقامه نماز کمتر عرق کند. بعد از نماز چند دقيقهاي بي حال بود. کمي مينشست تا دو باره «جان» بگيرد. ميفرمود: «نماز خمري است خوشگوار. لذيذترين لذتهاست. در عالم وجود، مانندي ندارد.»
* آيتالله بهجت، قله عرفان و فقاهت است. با توجه به بزرگي ابعاد وجودي ايشان، چه قدر شخصيت ايشان براي عامه مردم يا همان آدمهاي معمولي دست يافتني است؟
-صعود به بلندترين و مرتفعترين قلهها، شدني و امکانپذير است به شرطي که اين صعود از دامنه اين قلهها شروع شود. يعني صعود به قلهها، پله به پله و مرحله به مرحله و قدم به قدم باشد. شناخت و دست يابي و الگوبرداري از شخصيت بزرگان به ويژه آيتالله بهجت امکانپذير و شدني است به شرطي که اين مهم پله به پله و مرحله به مرحله باشد. براي صعود به اين قله بايد به تکتک جزئيات زندگي اين مرد توجه کامل شود. الگوبرداري از زندگي اين شخصيت بزرگ، بدون توجه به مراحل شکلگيري و تکامل شخصيت اين عالم متقي امکانپذير و شدني نيست.
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.