قيامي از آذربايجان در تاييد امام زمان شکل خواهد گرفت

به عنوان اولين سوال، کتاب عصر ظهور به زبانهاي مختلفي در سطح جهان ترجمه شده و گسترش يافته است. اين کتاب چهل سال قبل تأليف شده و پيش‌گويي هايي در خصوص انقلاب اسلامي ايران و حوادث فلسطين داشته‌ايد. اما انتقاداتي در داخل کشور نسبت به آن صورت گرفته است. در خصوص بازتابهاي بين‌المللي اين کتاب مطالبي بفرماييد.

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله رب العالمين أفضل الصلوة والسلام علي سيدنا ونبينا وحبيبنا وشفيعنا محمد وآله الطاهرين

عذرخواهي مي‌کنم اگر فارسي بنده، سليس و روان نيست. اما سعي خواهم کرد مقصود خويش را بيان کنم. الحمد لله بنده از جواني نسبت به امام زمان علاقمند بودم و در نجف بدنبال احاديث مهدوي و تقريبا حديثي باقي نماند مگر اينکه آن را بررسي کرده باشم. شيعه را با امام زمانش مي‌شناسند.

انقلاب ايران، اولين زمينه سازان ظهور

بعد از وقوع انقلاب اسلامي در ايران، حال بنده تغيير پيدا کرد. چرا که اهل سنت و شيعه متفق‌القول هستند که اولين زمينه‌سازان ظهور امام زمان اهل سرزمين مشرق و قوم سلمان، اهل قم، اهل خراسان و اهل طالقان (نه به معناي شهر طالقان بلکه اهل جبال البرز) هستند. حدود نه عنوان حديث اهلبيت(ع) وجود دارد که مردم ايران را توصيف کرده است. شيعه و سني متفق‌القول هستند که شروع زمينه‌سازان ظهور از خراسان و ايران هستند.

وهابيت معتقد بودند، طالبان ياران مهدي موعود هستند

چند سال قبل در ميان وهابيت ادعا کردند که مهدي در ميان ما ظهور کرده است و او را نزد آقاي بن‌باز مفتي عربستان بردند ولي او گفت: شروع کار، مهدي از مشرق است. سرمايه‌گذاري کردند بر روي چچن (شيشان) بنابراين خودشان هم قبول دارند.

مراحل قيام ايرانيان از انقلاب تا ظهور

در روايات آمده است که ياران امام زمان از خراسان هستند و اهل پرچم‌هاي سياه هستند و برخي در اهل سنت معتقد شدند طالبان همان ياران مهدي موعود هستند اما بعدها از حرف‌شان عدول کردند. روايت رايات سود با شرط بخاري و مُسلم، صحيح است. و احاديث مختلف آن را در مستدرک الحاکم و غيره مي‌توانيد ببينيد.

 شيعه هم بر طبق اعتقادات خودش، رواياتي دقيق‌تر و صحيح‌تر از امام باقر(ع) دارد که مي‌فرمايد: «كَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا وَ لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَاسْتَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ». (نعماني، الغيبة، ص273).

 حضرت فرمودند: کأنّي با علم امامت مي‌بينيم قومي از سرزمين مشرق، قيام کردند و حقوق خودشان را از جهان خواستند، يعني در امور ما دخالت نکنيد و اجازه بدهيد در حکومت و روش زندگي مستقل باشيم، اما با آنها مخالفت مي‌شود (يَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ)، وقتي مي‌بينند که دنيا به آنها اجازه نمي‌دهد حقوق خودشان را داشته باشند، سلاح بدست مي‌گيرند و دشمن را تهديد مي‌کنند، اينجاست که دشمنان مي‌پذيرند اما ايراني ها نمي‌پذيرند و شروطي دارند و سرانجام آنها پرچمشان را نمي‌دهند مگر به دست مهدي موعود.

 اين روايت، تفصيلاتي نيز دارد که مستدرک الحاکم روايت مي‌کند و سند آن به شرط بخاري و مسلم صحيح است. از ابن مسعود نقل مي‌کند: اطراف پيامبر نشستيم در حالي که ايشان سرحال بودند ايشان به همه سؤالات پاسخ مي‌دادند و اگر سؤالي هم نبود خودشان شروع به صحبت مي‌کردند و الحمدلله بسيار سرحال بودند. اينجا بود که از درب حيات مسجد کودکاني وارد شدند که در ميان آنها حسنين هم بودند و تا چشم پيامبر به آنها افتاد اشک‌شان جاري شد. ما از اين تغيير حالت شان سؤال کرديم و ايشان فرمودند «إنّ أهلبيتي اختار الله لنا الآخره علي الدنيا» اهل‌بيت من بعد از من مبتلا به انواع فشارها و بلاها مي‌شوند و من سفارش مي‌کنم به قرآن و اهلبيتم و اين امر ادامه دارد تا زمينه‌سازان امام مهدي، اين روايت از اهل‌سنت است،

علت مهاجرت به ايران

وقتي من شنيدم که انقلاب ايران واقع شد به ياد چنين رواياتي افتادم و همان زمان تصميم گرفتم که به ايران بيايم. البته مؤيدات مختلفي هم وجود دارد مانند روايت رجل من قم  و براي اين رهبر ايران، اصحاب قلوب کزبر الحديد که اينها با دشمنانشان مقابله مي‌کنند و پيروز مي‌شوند و زمينه را براي ظهور حضرت آماده مي‌کنند که البته روايت آن مرسله است اما گفته مي‌شود ارسال روايت در حالي که قرائن مؤيدي هم دارد. لذا بنده از ابتداي مسئله انقلاب ايران شکي نداشتم که اين مسئله زمينه ساز ظهور حضرت است اما اينکه سؤال مي‌شود اين امر چه مقدار طول مي‌کشد بنده عرض مي‌کنم نمي‌دانم، اما همين‌قدر مي‌دانم که اين انقلاب زمينه‌ساز ظهور حضرت است. بنده به ايران آمدم و مدت دو سال هم در جنگ شرکت کردم و دوستاني مانند عماد مغنيه و ذوالفقار هم بودند و در زمينه دفاع براي زمينه‌سازي ظهور حضرت اقدام کردم.

پيش‌بيني آقاي کوراني از توقف جنگ ايران و عراق

بنده کتاب عصر ظهور را قبل از فتح خرمشهر نوشتم که منتشر شد. در اين کتاب توصيف را بر طبق روايات انجام دادم و همچنين نقش انقلاب اسلامي ايران را هم گفتم و پيش‌بيني کردم که اين جنگ متوقف مي‌شود که برخي ناراحت شدند. روزي مرحوم سيداحمد خميني تماس گرفتند و راجع به توقف جنگ سؤال کردند که چرا اينطور گفتيد؟ گفته شد: صرفا احاديث را تحليل کرده است.

 اين کتاب در ايران، معروف شد و تاکنون صد وبيست بار به چاپ رسيده است اما اشکالاتي هم دارد. بنابراين کار دايرة المعارف و فرهنگ موضوعي امام مهدي(عج) را در چهل فصل به انجام رساندم. يک فصل مربوط به ايرانيان است، يک فصل مربوط به عربستان است، يک فصل مربوط به يمن و فصلي هم مربوط به عراق است و تمامي اين چهل فصل احاديث مهدوي هستند.

آيت‌الله خامنه اي، رهبر زمينه‌سازان ظهور

به هر حال بنده به جهت فعاليت در زمينه‌سازي ظهور حضرت به مشرق هجرت کردم و به امام خميني و رهبر معظم انقلاب آيت‌الله خامنه اي افتخار مي‌کنيم که فرماندهان و رهبران زمينه‌سازان ظهور هستند. آنچه که بنده نسبت به سياست خارجي هم اطلاع دارم اينطور است که محور مقاومت در حال تشکيل است که همه ياوران امام زمان هستند و در برابر آنها هم محور سفياني هم وجود دارد و مؤيدات و قرايني هم وجود دارد.

رايات سود و پرچم‌هاي سياه، آيا از احاديث جعلي است؟

سوالي مطرح است که احاديث رايات سود، در تراث شيعي اصالت ندارد و بيشتر متاثر از روايات عامه است. پاسخ مي‌فرمائيد؟

اصل احاديث رايات سود از اهل‌بيت، صحيح السند است. اما وقتي بني‌عباس قيام کردند توسط ابومسلم خراساني بر عليه بني‌اميه ادعا مي‌کردند که الرضا من آل‌محمد و مي‌گفتند ما فردي از اهلبيت را براي حکمراني مي‌خواهيم اين حديث رايات السود را برايشان آوردند و به ابومسلم نوشتند که پرچم‌هاي سياه داشته باشيد و لباس سياه هم بپوشيد اينجا بود که روايت پيامبر اکرم به نفع عباسيون مصادره شد. بنابراين ادعاي مهدويت از همان زمان بوده است. بعنوان مثال منصور عباسي هم نام پسرش را مهدي قرار داد تا از اين مسئله سوءاستفاده کند.

ابن‌کثير هم از متعصبين اهل‌سنت است، مي‌گويد رايات السود دو مورد است، رايات السود بزرگ بني‌عباس هستند، اما رايات السود صغار در زمان ظهور مهدي از خراسان حرکت کرده و به عراق مي‌آيند و با مهدي بيعت مي‌کنند. در واقع، عباسيان رنگ سياه را انتخاب کرده‌اند مي‌خواستند حديث پيامبر را مصادره کنند. لذا اصل اين حديث، صحيح است.

آيا انقلاب ايران، همان بني‌عباس ثاني است؟

به مناسبت اينکه فرموديد بني‌عباس، سوالي که مطرح است امروزه در فضاي مجازي، خيلي تبليغ مي‌کنند که انقلاب امام خميني همان بني‌عباس آخرالزمان است. آيا صحيح است؟

اميرالمؤمنين(ع) خبر دادند که حکومت بني عباس بدست مغول از بين مي‌رود. بني‌عباس مدت 520 سال حکومت کردند و بدست هلاکوخان مغول در سال 560 هجري سقوط کردند. اما خط فکري و اعتقادي بني‌عباس در برابر اهل‌بيت بود. لذا به تمام دولت‌هاي مخالف با اهلبيت مي‌گويند بني‌عباس. و الا بني عباس تمام شدند اما منش و رفتار سياسي آنها باپرجا هستند و حکومت‌هاي مخالف شيعه و اهل بيت، مقصود است.

اگر گفته شود انقلاب ايران زمينه‌ساز ظهور است، آيا اين تطبيق منهي‌عنه است؟ يا چون زمان براي ظهور، تعيين نشده ست، اشکالي ندارد؛ اصولا چه تطبيق‌هايي، منع شده است؟

اهلبيت(ع) گفتند قطعاً زمينه‌سازان ظهور حضرت مهدي ايرانيان و خراسانيان و اهل قم و از سرزمين مشرق هستند و اين ثابت شده است. بنده در کتاب شرح داده‌ام که مراحل دولت آنها شش مرحله است. همچنين عباسيون مخالف ايرانيان هستند، چرا که عباسيون با خط اهلبيت مخالفت دارند.

آيا خراساني، سيد و از بني‌هاشم است؟

جناب استاد کوراني، در مصاحبه‌اي فرموده بوديد که خراساني، سيد نيست و اين مساله در ميان مخالفان انقلاب، خيلي بازتاب داشت. مجددا توضيح مي فرمائيد؟

 ابدا اينگونه نگفتم. خراساني، حاکم ايران است، همانطور که در يمن و عراق هم حاکم وجود دارد. در خصوص خراساني که خدمت امام عصر مي‌رسد و با ايشان بيعت کند، روايات شيعي، نگفته‌اند که او سيد است يا سيد نيست، پس نفي نمي‌کنم بلکه روايات، ساکت است.

در سال ظهور، يماني اهدي الرايات است

در روايات آمده است در سال ظهور، در ايران کشمکش اتفاق مي‌افتد. سفياني ظاهر مي‌شود، اهالي سوريه و اردن و فلسطين را مي‌گيرد و غربيون به او کمک مي‌کنند. در اين اوضاع امام ظاهر مي‌شوند و به يماني در يمن اشاره مي‌کنند. يماني هم مي‌گويد من زمينه ساز دولت مهدوي هستم. در مدت که امام به يماني ارجاع مي‌کند در ايران اختلاف پيش مي‌آيد و عده‌اي مي‌گويند ما به يماني ارجاع نمي‌کنيم و دو خط در ايران ايجاد مي‌شود. خط خراساني و فرمانده نيروهايش شعيب بن صالح که همراه او سادات زيادي هستند سادات براي تأييد اين سيد خراساني و فرمانده نيروهايش قيام مي‌کنند و خط ديگر هم مخالفين آنها هستند.

قيام آذربايجان در تاييد حکومت ايران قبل ظهور

امام فرمود «لابد لنا من آذربايجان» در اين مرحله آذربايجان قيام مي‌کند اگر آذربايجان قيام کرد و خراساني و ... را تأييد کرد اينجاست که ما پيروز مي‌شويم. مانند اينکه انتخاباتي برگزار شود و خراساني و يارانش پيروز بشوند. اينجاست که خراساني و يارانش خدمت امام مي‌رسند. در آن وقت امام به عراق مي‌رسد.

اشاره فرموديد به قيام آذربايجان. اما فقط در نسخه مرحوم مجلسي در بحارالانوار، نسخه «لنا» است اما در ساير نسخه‌ها و کتب متقدم نسخه «لنار» است يعني آتشي از آذربايجان. کدام صحيح‌تر است؟

اينجا خطاي نساخين وجود دارد. چرا که در ادامه مي‌گويد: «لابد لنا من آذربيجان» يعني اذا قام اهل آذربيجان، شما آماده باشيد، اگر قيامي در آذربايجان در ياري امام عصر، شکل مي‌گيرد چرا ادامه حديث مي‌فرمايد: «کونوا احلاس بيتوکم»؟ از شرکت در آن برحذر باشيد.

(مکث استاد...) اين يعني خودتان را نکشيد، يعني انتخابات مهمي در ايران صورت مي‌گيرد که در اين انتخابات، کشمکشي ايجاد مي‌شود که خراسانيان پيروز مي‌شوند.

رجفه الشام: زلزله يا جنگ در سوريه؟

همزمان با زلزله ترکيه، مجددا  بحث رجفه الشام دوباره در ميان منتظران، داغ شده است. آيا شما کماکان معتقد هستيد رجفه، مقصود زلزله ويران‌گري با بيش از صدهزار کشته است؟

رجفه، ظاهراً جنگ سوريه است. چرا که رواياتي داريم که زلزله و خسف بعد از رجفه است. به تازگي مراجعه کرده ام که در اين روايات آمده است و بعد از آن يک يا دو خسف است، يک خسف در حرستا و نزديک دمشق است. يک خسف هم در جابيه.

 در اين صورت، زلزله ترکيه و سوريه منطبق بر اين مسئله نيست. برخي خيال مي‌کنند رجفة همان زلزله است، اما دو حديث از امامان معصوم داريم که رجفة را غير از زلزله دانسته اند. اما برخي رجفة را به زلزله تفسير کرده اند. اما بنده اخيراً نگاه کردم و معتقدم رجفه ميت اختلاف رمحان و جنگ است و از نظر قبلي‌ام در کتاب عصر ظهور، عدول کردم.

استاد کوراني: يماني از يمن است

جريان مدعي مهدويت و يماني وجود دارد و احمد اسماعيل بصري ابتدا خودش را يماني معرفي کرد و بسياري از امتيازات امام دوازدهم را براي خودش مصادره کرد. با اينکه در ديدگاه مشهور آمده است که يماني از يمن است چگونه اتاق فکر غربي ها و مستشرقين غربي که اين جريان را پرورش دادند ايشان را به جاي يمن از عراق معرفي کردند؟

اين مسئله موافق با تعصبي است که برخي افراد دارند و مي‌گويند يماني از عراق خواهد بود. اين نسبت‌ها بدليل حس ملي‌گرايي است و مي‌گويند يماني از خودمان است اما در احاديث داريم يخرج اليماني من اليمن و نيز در روايات داريم: «يخرج کاسر عينه بصنعاء»، يک نفر قيام مي‌کند و چشمان او مانند چشم آهو، شکسته است و او موفق نمي‌شود و يماني بعد از او مي‌آيد.

در ميان ايراني ها سؤال مي‌شود که مردم يمن شيعه دوازده‌امامي نيستند. آيا ممکن است يماني در جايي ظهور کند که پيروان او اثني‌عشري نباشند؟

خود يماني، شيعه است و امام او را راهنمايي مي‌کند که چطور کار کند و مسئله را به گونه متحول کند که تمام يمن به سمت امام گرايش پيدا کنند.

برخي استدلال مي‌کنند يماني لازم نيست از يمن خروج کند،  بلکه اصالتا يمني باشد، نيز کافي است.

در روايات آمده است که او از خود يمن قيام مي‌کند و از احاديث ظاهر مي‌شود که او نائب الخاص و واجب الاطاعة است. يعني او با امام ارتباط دارد و امام به ايشان ارجاع مي‌کند. البته يماني بايد معجزاتي از امام داشته باشد تا باور کنيم.

حوادث مصر قبل ظهور

وارد تحولات جغرافياي ظهور مي‌شويم. نقش مصر در تحولات عصر ظهور را چگونه مي‌بينيد؟

در مصر، زمينه ولايت اهل‌بيت و ظهور اهلبيت بسيار قوي است. با اينکه وهابيون فعاليت زيادي در آن کشور داشته اند، اما توده مردم مصر محبّ اهلبيت هستند.

يک تحول جهاني با نداي آسماني داريم. يعني جهان به زبانهاي مختلف مي‌شنود که يا اهل الارض کفاکم ظلماً جائکم المهدي، اي اهل عالم، ظلم کافي است و مهدي آمد و با او بيعت کنيد. وقتي اين ندا به زبانهاي مختلف دنيا شنيده مي‌شود، اينجا موجي در جهان ايجاد مي‌شود. اين موج در مصر هم هست، لذا رواياتي داريم که وقتي حضرت مهدي به عراق مي‌رسند و براي جنگ با سفياني در بيت‌المقدس حرکت مي‌کند، هيأتي از مردم مصر مي‌آيند که پرچم سبز دارند و با امام بيعت مي‌کنند و يک حکومت موافق امام تشکيل مي‌دهند و در خصوص ترکيه هم همينطور است که از حضرت مي‌خواهند کسي را بفرستند تا بين توده مردم در ترکيه، صلح برقرار کند که حضرت وفد و نمايندگاني را مي‌فرستند.

پادشاه اردن، آيا کانديداي سفياني است؟

از پادشاه اردن به‌عنوان کانديد سفياني ياد مي‌شود؛ نظر صريح‌تان را بفرمائيد.

ابداً، اينطور نيست. امام علي ميگويد: پسر تو از ذريه معاويه است و حاکم سوريه و طرفداران او حاکم اردن را سرنگون مي‌کنند و اردن را به سفياني ملحق مي‌کنند در فلسطين هم همينطور است.

هرچند فلسطين قبل از سفياني، به دست ايرانيون آزاد مي‌شود و با هم متحد مي‌شوند، اما بعد از خروج سفياني، تحت تأثير او قرار ميگرند ولي بخشي از فلسطيني‌ها با سفياني متحد مي‌شوند. فتنه سفياني زود تمام مي‌شود و حدود پانزده ماه طول مي‌کشد اما اردن و سوريه و فلسطين به دست او مي‌افتد.

 پادشاه اردن، مادرش يهودي است و خودش موردحمايت غربي‌ها و سالها آمريکا در مرز اردن و سوريه، مانو نظامي برگزار مي‌کنند و جنوب سوريه در اشغال غربي‌ها است. و نسب پادشاه اردن که گفته مي‌شود به پيامبر ميرسد، دروغين و جعلي است.

پادشاه اردن، نمي‌تواند سفياني باشد. سفياني اموي و از فرزندان منصوص معاويه است. اما پادشاه اردن، سيد و نسبش، حسني است و به فرزندان امام حسن مي‌رسد.

نابودي اسرائيل، قبل يا بعد از ظهور؟

سخن از فلسطين شد، به نظر شما، نابودي اسرائيل در چه موقع خواهد بود؟

مرحله اول نابودي اسرائيل، قبل از ظهور است. يعني جنگي ميان ايران و اسرائيل صورت مي‌گيرد که مدتي نمي‌گذرد در حاليکه اسرائيل درخواست آتش‌بس مي‌کند و با خواسته هاي ايران موافقت مي‌کنند و رفراندمي برگزار مي‌شود که يهود و عرب، دولت دموکراتيک عربي تشکيل بدهند، اين دولت بدست فلسطينيان تشکيل مي‌شود ولي غربي‌ها، رها نمي‌کنند تا کار را به سفياني مي‌رسانند.

ورود نظاميان غربي به ايران؟

آيا ورود نيروهاي نظامي غربي به ايران در تراث مهدوي ذکر شده است؟

من چنين چيزي نديده ام. جنگ استخر، روايت ابن حماد است که مرسله است و اعتباري ندارد و از ائمه(ع) هم روايتي نداريم که به خراسانيان حمله اي بشود. بلکه خراسانيان جهان را تهديد مي‌کنند که مي‌فرمايد «حملوا سيوفهم علي عواتقهم»، اين روايت استخر ابن حماد، شاذ است، حتي اينکه گفته ارتش سفياني، کوفه و نجف را مي‌گيرد هم ثابت نيست و احتمال بداء است. لذا در روايات اشاره اي نسبت به حمله خارجي به ايران نديده ام.

موت ابيض و موت احمر دوسوم جمعيت دنيا قبل از ظهور

آيا احاديث مرگ و قتل بيش از نيم از مردم جهان، باورپذير است؟ يا در دسته روايات جعلي، قلمداد مي‌شود؟

حوادثي در سال ظهور و بعد از ظهور حضرت ايجاد خواهد شد. شما حساب کنيد که چنانچه جنگي ميان چين و هند اتفاق بيفتد آيا امکان ندارد که چنين جمعيتي از بين بروند؟ البته اين جنگ، دور از مسلمين بيان شده و ارتباطي با مناطق اسلامي ندارد.

 طول عمر امام زمان

آيا مي‌شود کسي بيش از هزار سال عمر کند؟ اين مسئله را چطور براي جوانان تبيين کنيم؟

شخصي آلماني گفته است اگر کسي روش زندگي و غذايي اميرالمؤمنين را انتخاب کند مي‌تواند بيش از هزار سال عمر کند. اين تحقيقات علمي است. ضمن اينکه بايد بدانيم که خداوند مي‌تواند راحت‌تر از تمديد يک گذر نامه عمر شخصي را تمديد کند. در خصوص حضرت خضر چه مي‌گوييم که به اتفاق همه مسلمين ايشان هم زنده هستند. الآن جناب خضر سه هزار سال دارند. در حاليکه امام زمان حدود 1200 سال دارند.

اصالت رومي مادر امام زمان

وهابيون تلاش دارند اندک پيوند ميان مسلمانان و مسيحيان را که بواسطه نفي رومي بودن مادر امام زمان وجود دارد را از بين ببرند و از برخي احاديث که مي‌گويد مادر امام زمان، کنيزي از  کشور ديگري بوده يا در ميان خاندان اهلبيت زندگي ميکرده است. نظرتان را بفرمائيد.

روايات صحيح السند که قابل انکار نيست اينطور است که فضل بن شاذان نقل مي‌کند از شخصي که موثق است از امام عسکري که سؤال کرده است يابن رسول الله لک ولد؟ فرمود سيکون لي ولد، آلان فرزندي ندارم، من من؟ قال من أبنتي ابن قيصر، ابن قيصر يشوعا و ابنتي ابن قيصر يعني مليکة که مادر امام زمان هستند و روايات صحيح السندي داريم و حتي رواياتي از دفن ايشان هست که بعد از تولد امام زمان بود که امام حسن عسکري مسائل آينده را بيان کردند و ايشان عرض کردند يابن رسول الله من طاقت اين مسائل را ندارم و دعا کنيد که در زمان حيات شما از دنيا بروم و شما من را غسل بدهيد و امام هم همين کار را کردند و ايشان را در کنار امام هادي دفن کردند و ايشان خواسته بودند که بر سنگ مزارشان بنويسند هذا قبر امّ محمد.

 مکان ظهور: مکه يا کوفه؟

برخي احتمال مي‌دهند که چون امام زمان در سرزمين حجاز ياوري ندارند بنابراين از کوفه و نجف قيام مي‌کنند.

اجماع مسلمين در برابر اين احتمالات، بسيار محکم است. شيعه و سني معتقدند قيام حضرت از مکه و از کنار کعبه است و ايشان از مکه به مدينه حرکت مي‌کنند و بعد دمشق و بعد قدس و به سمت آزادي فلسطين است. اين روايات بسيار محکم است و مطالبي که به غير از اين گفته مي‌شود شذوذات است که اعتباري ندارند.

 برائت از امام علي در کوفه و بصره، قبل ظهور

در الغيبة نعماني گفته شده است ظهور رخ نمي‌دهد جز اينکه دو برائت نامه از کوفه و بصره در برائت از امام علي صادر مي‌شود، با اينکه بافت عراق، بافت شيعي است. چگونه بپذيريم؟

وقتي امام زمان وارد کوفه مي‌شوند در کوفه سه پرچم وجود دارد. در حاليکه امروز در کوفه تنها يک پرچم است و آن هم پرچم عراق است. مردم بصره در زمان معاويه، عثماني بودند و چندين برائت نامه نسبت به اميرالمؤمنين نوشته اند.

 بتريه، تولّي دارند و مي‌گويند ما هم محبّ اهلبيت و هم محبّ صحابه هستيم. اما برائت از اميرالمؤمنين، خيلي جدي است و اگر کسي چنين برائتي نداشته باشد او را مي‌کشند. در تاريخ آ مده است که نامه‌هاي بسياري از معاويه به والي بصره نوشته شد که از افراد برائت نامه نسبت به اميرالمؤمنين بگيريد و در غير اين صورت او را بکشيد. بنابراين، تعجبي ندارد.

شيصباني عراق: صدام يا شخصيت شيعي؟

در زمره حوادث عراق، از شيصباني ياد شده است. مي‌گويند همان صدام است. اما برخي بر شخصيت شيعي در عراق که فتنه به پا خواهد کرد، تحليل مي‌کنند. نظر شما چيست؟

اين تحليل دوستان عراق است. روايت مرسل است. شيصباني، به معناي شيطاني است. روايت مي‌گويد او قبل از سفياني است و از صفات او گفته مي‌شود که «يقتل وفدکم». يعني خوبان شما را مي‌کشد و به غير از صدام شخص ديگري را به اين صورت نداريم و منطبق بر صدام مي‌شود.