اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

قطر چگونه حلقه محاصره ايران را تنگ‌تر مي‌کند؟!

قطري‌ها همزمان که حلقه محاصره ژئوپلتيک بر گِرد ايران را قدم به قدم و بتدريج محکم مي‌کردند، از تحبيب قلوب سياستمداران ايراني نيز غافل نبودند.

قطر چگونه حلقه محاصره ايران را تنگ‌تر مي‌کند؟!

قطريها به ازاء هر تله بزرگي که در جناحين ايران کار ميگذاشتند، يک شکلات هم به سياستمداران ايراني هديه ميدادند تا بندهاي اخوت و برادري از هم نگسلد. در ادبيات سياسي و رسانهاي ايران کشورهاي عرب حاشيه خليج فارس با نامهايي، چون «کشورهاي مرتجع عرب» يا «شيوخ دست نشانده غرب» معرفي شدهاند. در جهان بيني سياسي کهنه و بسته ما معمولاً نسبت به اين قبيل کشورها نگاهي از بالا به پايين وجود داشته و ما خود را همواره برتر از آنها پنداشتهايم. گاهي تاريخ و تمدن 2500 ساله مان را به رخ شان کشيديم و گاهي هم که دعوا بالا گرفته شعار داديم: اي مگس عرصه سيمرغ نه جولانگه توست

معمولاً کشورهايي که اسير «کليشههاي مفهومي منسوخ» در عرصه سياست بين الملل هستند دچار چنين اشتباهاتي ميشوند. اين کليشهها مثل يک «عينک تيره» عمل ميکنند که شايد از بيرون صاحب شان را خوشتيپ و خفن نشان دهد، اما از درون مانع از ديدن واقعيتها به شکل واضح ميگردد. در چنين وضعيت مبهم و آشفتهاي که افق شناختي يک بازيگر بين المللي غبارآلود است امکان رؤيت واقعيتهاي حياتي از او سلب ميشود، به نحوي که قادر نيست به درستي دستهاي چُدنياي را که با دستکش مخملين در حال مهندسي «کانونهاي بحران» در مجاورت او هستند، تشخيص دهد. قطر يکي از همان کشورهايي است که درست پيش چشم دستگاه ديپلماسي ما، افغانستان و سوريه را به دو کانون بحران دائمي براي ايران بدل نمود.

26 مرداد 1400 (يک روز پس از سقوط دولت اشرف غني احمدزي در کابل) يک فروند هواپيماي ترابري بوئينگ متعلق به ارتش قطر در فرودگاه قندهار به زمين نشست. تعداد زيادي افسر ارشد اطلاعاتي عرب، خبرنگاران شبکه الجزيره، ديپلماتها و دهها فرمانده و سياستمدار ارشد طالبان که از زندان گوانتانامو آزاد شده بودند با اين پرواز از دوحه وارد افغانستان شدند. ميهمان ويژه اين پرواز، اما ملا «عبدالغني برادر» بود.

ملا برادر با وساطت قطريها سال 2018 پس از هشت سال اسارت، از زنداني در پاکستان آزاد و مستقيماً به دوحه منتقل شد تا نمايندگي تنها دفتر سياسي طالبان را در خارج از افغانستان برعهده گيرد. قطريها به طالبان کمک کردند تا از طريق تاسيس يک دفتر نمايندگي در دوحه (و نصب پرچم خاص خودشان بر فراز آن) با نظام بين الملل ارتباط بگيرند و رسماً وارد چانه زنيهاي ديپلماتيک با امريکا، اروپا، روسيه و چين شوند.

طالبان که سال 2001 کاملاً فروپاشيده بودند طي دو دهه با کمک برخي کشورهاي منطقه موفق شدند شبکه نيرومند ارتش 30 هزارنفري خودشان را در سراسر افغانستان تثبيت کنند. اين رستاخيز دوباره هرگز بدون کمکهاي مالي، سياسي و اطلاعاتي کشور قطر امکان پذير نميبود، موضوعي که وزير دفاع طالبان (محمديعقوب مجاهد، فرزند ملاعمر) طي سفر رسمي اش به دوحه در اسفند سال گذشته (1402) نيز به آن اشاره کرد و رسماً از حمايتهاي قطر براي به قدرت رسيدن دوباره طالبان تشکر کرد!

با آمدن ملا برادر به قطر در سال 2018، دفتر طالبان در دوحه بتدريج ميزبان ساير رهبران ارشد اين گروه شد که از زندان گوانتانامو آزاد ميشدند. در نهايت پس از يک دوره مذاکرات فشرده بين زلمي خليل زاد (نماينده امريکا در دولت اول ترامپ) و ملا برادر «توافق نامه صلح دوحه» با حضور مايک پومپئو در 29 فوريه 2020 منعقد گرديد که يک سال بعد زمينه خروج کامل امريکا و ناتو را از افغانستان فراهم ساخت، خروجي که به فروپاشي ناگهاني دولت اشرف غني منجر شد.

با سقوط «جمهوري اسلامي» افغانستان و ظهور «امارت اسلامي» طالبان، نيروهايي که همسويي فرهنگي (زباني يا مذهبي) با ايران داشتند از ساختار قدرت سياسي رانده شدند و يک دولت اسلام گراي افراطي تک-قومي در کابل به قدرت رسيد، دولتي که اکنون بدل به يک کانون بالفعل بحران در طول مرزهاي شرقي ايران شده است. انحراف مسير رودخانههاي هريرود و هيرمند، ساختن سد بر منابع حقابه ايران که از قضا با وامهاي هنگفت قطريها و عمليات شرکتهاي مهندسي آذربايجان و ترکيه صورت ميگيرد، کمترين اقدام خصمانه ايست که طالبان در زمان صلح انجام ميدهند!

 

- غول کُشي در صفحه شطرنج سوريه!

 

سال 2012 که اختلافات روسيه و قطر بر سر بحران سوريه اوج گرفته بود سرگئي لاوروف (وزير امور خارجه مادام العمر پوتين) در شوراي امنيت سازمان ملل رسماً قطر را تهديد به حمله اتمي و محو شدن از روي نقشه زمين کرد! لاوروف با غرور خطاب به نماينده قطر که به حمايت روسها از رژيم اسد انتقاد داشت، اعلام کرد: «بهتر است به اندازه مساحت کشورت صحبت کني»! طعنهاي که اشاره به مساحت اندک قطر (حدود 11 هزار کيلومتر مربع) داشت. در روابط بين الملل به اين قبيل کشورها به دليل مساحت بسيار اندک شان به طنز «کشورهاي پونزي» يا قدرتهاي ذرهاي نيز ميگويند.

قطري ها، اما با گذشت زمان نشان دادند که هوش ديپلماتيک، شبکه روابط گسترده، شناخت منطق نظام بين الملل، سرمايه گذاري عقلاني، انعطاف پذيري و شجاعت در دست گرفتن ابتکار عمل چگونه ميتواند نقطه ضعف جغرافيايي و فقدان عمق استراتژيک را جبران کند.

ده سال قبل، زماني که ملک عبدالله پادشاه اردن براي نخستين بار از عبارت «هلال شيعي» استفاده کرد و اکثر کشورهاي سُني منطقه را نگران ساخت، ائتلاف قطر-ترکيه در ابتدا براي مهار محور روسيه-ايران در عراق و شام از گروه داعش حمايت کرد، اما اين حمايت ديري نپاييد. داعش که مثل هيولاي فرانکشتاين حتي حاميان خودش را نيز به وحشت انداخته بود، مدتي بعد کنار گذاشته شد و پس از آن تجربه ناموفق، اينبار جبهه النصره و بعدتر هيئت تحرير الشام به نوک حمله برنامه پيچيده قطر و ترکيه در بازي سوريه تبديل شدند.

قطر همچنين کانون مذاکرات بازيگران سوريه را با هوشياري از حياط خلوت روسها (آستانه قزاقستان) به دوحه منتقل کرد (کاري که قبلاً درباره بحرانهاي افغانستان و فلسطين هم انجام داده بود و در آن تبحر داشت) تا بدين ترتيب ريش و قيچي ديپلماسي سوريه دست خودش باشد و قابليت اعمال نفوذ بيشتري بر تصميم سازان بحران داشته باشد. جهان به ساعت صفر سوريه نزديک ميشد و لاوروف که جنگ اوکراين برايش دل و دماغي باقي نگذاشته بود هنوز هم ميغرّيد، اما ديگر چنگ و دنداني براي گاز گرفتن نداشت. آخرين بار درست 24 ساعت قبل از سقوط بشار اسد بار ديگر در دوحه تهديد کرد که «اجازه نميدهيم تروريستها در سوريه پيروز شوند، حتي با تغيير چهره»! شايد ميخواست به در بگويد تا ديوار بشنود، اما ديگر دير شده بود و کار از تهديد و حتي تطميع نيز گذشته بود. با سقوط بشار اسد در پايان يک ماراتن خونين 13 ساله، قطر نهايتاً نشان داد که يک کشور پونزي (با مساحتي کمتر از استان تهران) ميتواند پشت بزرگترين کشور جهان (روسيه با بيش از 17 ميليون کيلومتر مربع) را در يک بحران مهم بين المللي به خاک بمالد.

 

- همه اينها چگونه پيش چشم ايران اتفاق افتاد؟!

 

قطريها همزمان که حلقه محاصره ژئوپلتيک بر گِرد ايران را قدم به قدم و بتدريج محکم ميکردند، از تحبيب قلوب سياستمداران ايراني نيز غافل نبودند. قطريها به ازاء هر تله بزرگي که در جناحين ايران کار ميگذاشتند، يک شکلات هم به سياستمداران ايراني هديه ميدادند تا بندهاي اخوت و برادري از هم نگسلد.

سال 1391 در دوره رياست جمهوري احمدي نژاد که جنگ داخلي سوريه تازه آغاز شده بود، يک راننده اتوبوس نفوذي سوري 57 مسافر ايراني را که بايد به حرم حضرت زينب ميرساند، مستقيماً تحويل نيروهاي معارض سوريه داد. تروريستهاي سوري با انتشار تصاوير اسراء (که تعدادي از فرماندهان ارشد سپاه مثل سردار زين العابدين خرم رضوي نيز در ميان آنها بودند) تقاضاي مبلغ 57 ميليون دلار باج کردند، يک ميليون دلار به ازاء هر اسير! احمدي نژاد طي تماسي با حاکم وقت قطر (شيخ حمد بن خليفه، پدر حاکم فعلي) تقاضاي کمک ميکند و پادشاه قطر شخصاً مبلغ درخواستي را به معارضين سوري ميپردازد تا اسراي ايراني پس از 158 روز آزاد شوند.

وقتي سفير ايران در قطر قصد بازپرداخت بدهي را دارد، امير قطر چک 57 ميليون دلاري را با اين پيام بازمي گرداند: «من اين کار را براي دوستي دو ملت و براي برادرانم انجام دادهام»! اين اقدام بشردوستانه قطريها آنقدر احمدي نژاد را متاثر ساخته بود که بارها در سخنراني هايش با اشاره به سخاوت امير قطر ميگفت «وقتي مسلماني به برادرش کمک ميکند در ازاء آن چيزي نميخواهد»، او، اما نميدانست چيزي که قطريها طلب ميکنند خيلي خيلي بيشتر از 57 ميليون دلار است! علاوه بر سخاوت مالي بي پيشينه، ميزباني از حماس و جهاد اسلامي و وساطت براي آزادسازي پولهاي بلوکه شده ايران نيز باعث شد نقش اين کشور در بازيهاي ژئوپلتيک پيچيده منطقهاي هرگز به اندازه نقش عربستان يا امارات به چشم مقامات ايراني نيايد.

از سوي ديگر چابکي ديپلماتيک در کنار ايدئولوژي سيّالي که بين اخوانيسم راديکال و وهابيت محافظه کار در رفت و آمد است، مانع از آن ميشود که قطر را در يک دسته بندي مشخص فکري قرار دهيم. قطريها به شکل هوشمندانهاي هميشه خارج از قواعد مرسوم و طبقه بنديهاي کليشهاي سياست خاورميانه بازي کردهاند. شيخ تميم به خوبي ميدانست که اگر بخواهد دل اردوغان را بدست بياورد بايد از ريشههاي سنتي وهابي خودش در شبه جزير عربستان فاصله بگيرد و قرابت معناداري با تفکر اخواني و حماس پيدا کند، از سوي ديگر نزديکي به ايران نيز نيازمند فاصله گرفتن از اتحاد عربي در جنگ عليه حوثيهاي يمن بود.

سرنگوني محمد مرسي در مصر با کودتاي ژنرال عبدالفتاح السيسي که تحت حمايت عربستان در سال 2013 صورت گرفت، يک لحظه طلايي براي شيخ تميم جوان بود تا عليه برادر بزرگتر (عربستان) و کل سنت سياست خارجي عربي اش در شبه جزيره طغيان کند.

قطر وارد يک بازي خطرناک شد و کار تا آنجا بالا گرفت که سال 2017 همه کشورهاي عربي در يک طرف و قطر به تنهايي در طرف مقابل قرار گرفت. عربستان و امارات با کمک مصر کل جهان عرب را عليه قطر شوراندند، تحريم زميني، دريايي و هوايي قطر به شدت اعمال شد. شروطي نيز براي بازگشت به خانواده توسط عربستان تعيين شد که مهمترينش فاصله گرفتن از ترکيه و ايران بود!

شيخ تميم به سختي مقاومت کرد و در ذيلِ يک اتحاد بين المللي تحميلي به رهبري عربستان مستحيل نشد. قطر با اين مانور شگفت انگيز توانست يک پرستيژ منحصربهفرد، مستقل و مدرن در صحنه سياست بين الملل از خودش به نمايش بگذارد. شيخ تميم سرانجام با وساطت امريکا در سال 2021 از مهلکه گريخت و بتدريج روابطش با کشورهاي عربي عادي شد. بن سلمان هم تصميم گرفت به جاي جنگيدن با شيخ تميم، او را الگوي خودش قرار دهد.

قطر از درون يک بحران ديپلماتيک 5 ساله سربلند بيرون آمد، عربستان عقب نشست و محترمانه جاي خودش را در مناسبات منطقهاي به قطر بخشيد. قطر براي نشستن بر جايگاه عربستان مزيتهاي کارآمدي نيز داشت: اين کشور فاقد محدوديتهاي محافظه کارانه عربستان در عرصه سياست خارجي بود، تعلق خاطري به وهابيت زمخت و خرفت سنتي نداشت، عليرغم نزديکي با حماس ديدگاه منعطف تري نسبت به بحران اعراب و اسرائيل داشت، برخلاف عربستان فاقد گذشته خصمانه با کشورهاي مهم منطقه مثل ايران و ترکيه بود و در کنار تمام اين مزيتها، ميزبان بزرگترين پايگاه نظامي امريکا در خاورميانه نيز بود که ضامن روابط نزديکش با غرب است.

سياست خارجي قطر بدون دشمن، بدون تاريخ، بدون ارتش قدرتمند، بدون جمعيت چشمگير، بدون مساحت جغرافيايي، فارغ از سنتهاي دست و پاگير غيرعقلاني، بدون اصطکاک با هيچ مانع مشخصي در ميدان مين خاورميانه با ظرافت تمام به رقص درآمد و کاري را که کشورهاي شوراي همکاري خليج فارس، اتحاديه عرب و نظام بين الملل نتوانسته بودند در سوريه انجام دهند از طريق يک مشارکت پيچيده راهبردي با ترکيه به سرانجام رساند. قطريها در عمل و با رسم شکل نشان دادند که در سياست بين الملل دوستي و دشمني دائمي وجود ندارد، بلکه تنها چيزي که دائمي است منافع ملي است!

منبع: فرارو

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.