اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

قتلي هولناک به دست دو نوجوان 17 ساله

مهرماه سال 1402 مرد 50 ساله‌اي به نام اکبر که از ناحيه گردن به‌شدت خونريزي داشت، از سوي تکنيسين‌هاي اورژانس به بيمارستاني در جنوب تهران منتقل شد. پزشکان پس از معاينه اوليه مصدوم تشخيص دادند شاهرگش پاره شده و بايد سريع عمل شود، اما ساعتي بعد مرد ميانسال جان باخت.

قتلي هولناک به دست دو نوجوان 17 ساله

با مرگ اکبر، پليس شناسايي عامل قتل را در دستور کارش قرار داد. در نخستين گام از تحقيقات و اظهارات تکنيسينهاي اورژانس مشخص شد که اکبر در يکي از بوستانهاي جنوب تهران هدف ضرب و جرح قرار گرفته بود و مأموران با حضور در بوستان محل حادثه و تحقيق از شاهدان دريافتند که عاملان درگيري مرگبار 2 پسر نوجوان به نامهاي شهرام و خسرو بودهاند.

با شناسايي عاملان قتل، هر دو متهم رديابي و بازداشت شدند و شهرام 17 ساله در بازجوييهاي اوليه به قتل اعتراف کرد و پرونده او به اتهام قتل عمد و براي خسرو به اتهام معاونت در قتل براي رسيدگي به شعبه 5 دادگاه کيفري يک استان تهران فرستاده شد.

 

فکر کرديم مامور پليس است

در ابتداي جلسه 2 متهم که زير سن قانوني بودند و از کانون اصلاح و تربيت به دادگاه منتقل شده بودند، در جايگاه قرار گرفتند. سپس پدر و مادر مقتول به عنوان ولي دم درخواست قصاص کردند.

پس از آن شهرام به عنوان متهم رديف اول به جايگاه رفت و گفت: آن شب من و دوستم در پارک در حال مصرف مواد مخدر بوديم که به يکباره اکبر بالاي سرمان آمد و با فحاشي به ما گفت که بساطمان را جمع کنيم. ابتدا خواستيم فرار کنيم اما چون وسط مصرف بوديم، ترسيديم.

وي ادامه داد: من چاقويي را که براي برش مواد در جيبم ميگذاشتم بيرون آوردم و به سمت صورتش گرفتم و تکان ميدادم تا او بترسد و دست از سر ما بردارد اما او عصبانيتر شد و بيشتر فحاشي کرد و در يک لحظه نميدانم چه شد که چاقو به گردنش خورد و خونريزي شديدي کرد. من و خسرو شوکه شديم و به سرعت فرار کرديم. باور کنيد قصدم کشتن قرباني نبود. ما اصلا او را نميشناختيم.

بعد از آن خسرو به جايگاه رفت و اتهام معاونت در قتل را نپذيرفت و عنوان کرد: همانطوري که دوستم گفت، ما داشتيم مواد مصرف ميکرديم. مقتول با عصبانيت آمد و گفت با اين سن کم خجالت نميکشيد مواد مصرف ميکنيد. ما اول فکر کرديم مأمور پليس است و ميخواستيم فرار کنيم. چند لحظه بعد شهرام چاقويش را درآورد و به سمتش گرفت تا بتوانيم فرار کنيم که چاقو به او خورد. من هيچ نقشي در قتل نداشتم و فقط در آنجا حضور داشتم.با پايان اظهارات متهمان، قضات براي صدور رأي وارد شور شدند.

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.