اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

قتل پسرعمو با 14 ضربه چاقو به خاطر ناموس

مهر سال 1402 گزارش يک قتل در کيوسک نگهباني يک ساختمان به مرکز فوريت‌هاي پليسي اعلام شد. پس از آن مأموران به محل که ساختماني نيمه‌ساز در محدوده خيابان نيروهوايي بود، رفتند.

قتل پسرعمو با 14 ضربه چاقو به خاطر ناموس

بررسيهاي اوليه حاکي از آن بود که مقتول مردي حدودا 30 ساله به نام اکبر بوده که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسيده است. جسد به دستور قضايي به پزشکي قانوني منتقل شد. در ادامه، شناسايي عامل قتل در دستور کار پليس قرار گرفت.

شواهد نشان ميداد مقتول نگهبان ساختمان نيمهساز بوده و اين فرضيه که عامل يا عاملان قتل به قصد سرقت وارد ساختمان شده و با مقاومت او دست به جنايت زده باشند مورد بررسي قرار گرفت. اما وقتي اين فرضيه منتفي شد کارآگاهان احتمال دادند وي قرباني يک تسويه حساب شخصي شده باشد.

با توجه به اينکه رد خون روي زمين نشان ميداد قرباني پيش از مرگ قصد فرار از صحنه را داشته، تحقيقات ادامه يافت و در اين ميان پزشکي قانوني نيز در گزارشي علت مرگ را ضربه با جسم نوک تيز و برنده به اعضاي بدن قرباني و خونريزي شديد اعلام و تأکيد کرد در بدن مقتول جاي 14 ضربه پارگي با جسم برنده وجود داشت.

با اطلاعاتي که مأموران به دست آوردند فرضيه انتقام قوت گرفت و در نخستين گام تيم جنايي به سراغ خانواده قرباني رفت.

برادر اکبر به مأموران گفت: از يک سال قبل متوجه شديم که اکبر با پسرعمويم هاشم اختلاف پيدا کردهاند. هاشم مدام برادرم را تهديد ميکرد و ميگفت به محض اينکه به ايران بيايم تو را ميکشم. تا اينکه هاشم هفته قبل از افغانستان به ايران آمد. فکر ميکنم او تهديدش را عملي کرده است. من نميدانم او کجا زندگي ميکند يا او برادرم را کشته يا نقشي در اين ماجرا داشته است.

با اظهارات برادر مقتول، پليس به رديابي هاشم پرداخت تا اينکه چند روز بعد او با حضور در پليس آگاهي خودش را تسليم و به قتل اکبر اعتراف کرد.

وي در تشريح ماجرا به مأموران گفت: حدود يک سال قبل به رفتارهاي همسرم مشکوک شده بودم. بعد از اينکه او را زير نظر گرفتم، فهميدم همسرم با اکبر از طريق اينترنت ارتباط دارد. چند بار از زنم توضيح خواستم، اما جواب سربالا داد. آنقدر پيگير شدم تا اينکه فهميدم اکبر چند سال قبل همسرم را آزار داده و حالا ميخواهد از او اخاذي کند و حقالسکوت بگيرد. همسرم هم از ترس چيزي نگفته بود.

وي افزود: من چند بار تلفني با اکبر صحبت کردم و به او گفتم که وقتي به ايران بيايم حتما تو را خواهم کشت، اما اکبر حرفهايم را جدي نميگرفت تا اينکه تقريبا 2 هفته قبل غيرقانوني از افغانستان به ايران آمدم.

ابتدا به همسرم زنگ زدم و گفتم که به ايران آمدهام تا تکليف اکبر را روشن کنم و از او براي آخرين بار خواستم علت ترسش از پسرعمويم را بگويد که زنم راز چندسالهاي را برملا کرد و گفت اکبر 2 سال قبل او را آزار داده و از همان زمان هم دست از سرش برنميدارد. همانجا بود که اطمينان پيدا کردم بايد اکبر را بکشم چون او مستحق مرگ بود.

هاشم درباره روز حادثه نيز توضيح داد: از آنجا که ميدانستم اگر تنها به سراغ اکبر بروم او از دستم فرار ميکند، با يکي از دوستانم به محل کار اکبر رفتيم. او در زد و وقتي پسرعمويم در را باز کرد، من وارد شدم و با چاقو به جانش افتادم. خودش را روي زمين ميکشيد تا فرار کند، ولي دوستم مانعش شد و من هم او را زدم. وقتي مطمئن شدم مرده است، فرار کرديم.

پس از اعتراف صريح متهم، همدستش هم بازداشت شد و به همکاري با هاشم اعتراف کرد. با تکميل تحقيقات و بازسازي صحنه جرم، پرونده با صدور کيفرخواست براي دو متهم به شعبه 2 دادگاه کيفري يک استان تهران فرستاده شد تا متهمان بهزودي محاکمه شوند.

اولياي دم مقتول نيز درخواست قصاص کردند.

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.