قتل فجيع يک دختر به دست برادرش

وي در تشريح ماجرا به مأموران گفت: صبح روز گذشته خواهرم براي خريد از خانه خارج شد و قرار بود تا عصر برگردد اما برنگشت. با او تماس گرفتيم اما تلفن همراهش هم خاموش بود. همه جا را گشتيم اما او را پيدا نکرديم و حالا هم من و پدرم نگرانش هستيم.

پس از ثبت شکايت، رديابي دختر جوان در دستور کار مأموران قرار گرفت اما پليس در تحقيقات تخصصي به خاطر تناقض گويي‌هاي مرد جوان به او ظنين شد. وي پس از بازداشت سرانجام دربازجويي‌ها به ناچار لب به اعتراف گشود و از راز قتل هولناک خواهرش پرده برداشت.

متهم در تشريح ماجرا گفت: بعد از فوت مادرم، پدر و خواهرم با هم زندگي مي‌کردند. پدرم از صبح تا شب کار مي‌کرد تا محتاج کسي نباشد، به همين خاطر اغلب مواقع خانه نبود. چند وقت قبل متوجه رفتارهاي مشکوک خواهرم شدم. وقتي او را زير نظر گرفتم ديدم با مردي دوست شده و از همسايه‌ها هم شنيدم در غياب ما دوستانش را به خانه مي‌آورد. او شب‌ها دير به خانه مي‌آمد و به تذکرات پدرم و ما توجهي نمي‌کرد. کم‌کم احساس کردم نگاه همسايه‌ها به ما تغيير کرده و اين براي من و پدرم ناراحت‌کننده بود. پدرم هم از رفتارهاي او خسته شده بود.

وي افزود: روز حادثه با ماشينم به دنبال خواهرم رفتم و به بهانه تفريح از او خواستم چند ساعتي را باهم باشيم. بعد به حوالي فيروزآباد رفتيم و وقتي به يک بيابان رسيديم و مطمئن شدم که کسي ما را نمي‌بيند ماشين را متوقف کردم و در ابتدا با شال دهانش را بستم تا بي‌سر و صدا خفه‌اش کنم، اما او با دندانش شال را باز کرد.

متهم گفت: بعد هم يک گالن 4 ليتري بنزين را که از قبل تهيه کرده بودم آوردم و روي او ريختم و آتشش زدم. چند دقيقه‌اي صبر کردم تا مطمئن شوم مرده است. بعد او را خاموش کردم و داخل يک گودال کم‌عمق انداختم و به خانه برگشتم. فرداي آن روز هم به اداره آگاهي رفتم و با اعلام مفقودي سعي کردم مسير تحقيقات را منحرف کنم که دستگير شدم.

پس از اظهارات متهم، پليس به نشاني اعلام‌شده رفت. از آنجا که بخش زيادي از بدن سوخته دختر جوان را حيوانات وحشي خورده بودند، فقط بخشي از استخوان‌ها و اعضاي بدنش کشف و به دستور مقام قضايي براي روشن شدن علت تامه مرگ به پزشکي قانوني منتقل شد. با تکميل تحقيقات پرونده متهم براي رسيدگي به شعبه 2 دادگاه کيفري يک استان تهران فرستاده شد.

اعلام گذشت پدر

در حالي که چند هفته تا جلسه رسيدگي به اتهام مرد جوان مانده بود، پدرش با حضور در دادسرا گذشت بدون قيد و شرط خود را اعلام کرد و گفت: از مرگ دخترم ناراحت هستم، اما پسرم مي‌خواست مانع رفتارهاي او و پايان دادن به شايعاتي شود که در محله پشت سر دخترم وجود داشت.

وي افزود: ما هر چقدر با او صحبت مي‌کرديم که دست از کارهايش بردارد، به حرف‌هايمان توجه نمي‌کرد. حالا هم مي‌خواهم رضايت دهم تا پسرم قصاص نشود.

به اين ترتيب متهم بزودي از جنبه عمومي جرم محاکمه مي‌شود.