فوتسال ايران مثل نگيني پنهان يا نوري خاموش ميان موجهاي بزرگ فوتبال در دل تاريخ خود ميسوزد با خورجيني از عناوين و جامهاي طلايي اما با صدايي نحيف و کمرمق در دنياي بيرحم نامهاي بزرگ و جامهاي کوچک(فوتبال). وقتش رسيده اين نور ناديده گرفته شده، آسمان خودش را روشن کند.
به گزارش تابناک ورزشي، فوتسال ايران امروز بيش از هر زمان ديگري به استقلال نياز دارد؛ به فدراسيوني مستقل نياز دارد که در آن نفس بکشد؛ رشد کند و بالهاي آزادي خود را بر گسترهي تمام ايران بگشايد. گسترهي هر سالني که جواناني رعنا توپي تنبل را به رقص و جشن گل مهمان کردهاند. فدراسيوني که در سايه آن تمامي استعدادها، پتانسيلها و آرزوهاي عاشقان اين ورزش شکوفا شود که دستيابي به اين آرمان يک گام يا تصميم شجاعانه ميخواهد: «جدايي فوتسال و کميتهاش از فوتبال و فدراسيونش و ايجاد فدراسيوني مستقل».
فوتسال ايران با تمام سابقه درخشان و سالها و بارها حکمراني بر قاره کهن و فراواني استعدادهاي ناب و ليگي پويا با مدعياني جاهطلب و قدرتمند، در دل فدراسيون فوتبال چونان سايهاي بزرگ زندگي ميکند که يا به چشم نميآيد يا در دل تاريکيها اسير شبزدگي نامهاي آشنا و ناآشنا شده است.
راه فوتسال را جدا کنيد!
اگرچه اجرايي شدن اصلاحات در کميته فوتسال به کمتر شدن حاشيهها، حرفهايتر شدن ليگ و پرورش استعدادها خواهد انجاميد اما فوتسال ايران به عنوان قدرت اول آسيا با بيشترين عنوان قهرماني در قاره کهن گزينههاي بهتري هم روي ميز دارد. يکي از اين گزينهها جدا کردن مسير فوتسال از فوتبال و فدراسيون فوتبال است. فوتسال ايران ظرفيت و پتانسيل جهاني شدن را دارد اما ضعف مديريت، زير مجموعه بودن در ساختار فدراسيون فوتبال، نبود قوانين سختگيرانه و بيبرنامگي باعث شده درگير حاشيهها بماند.
تقلب از روي دست برزيليها
اگر ميخواهيم فوتسال ايران در مسير جهاني پيشرفت قرار بگيرد بايد ساختار کميته فوتسال را هم از نو نوشت. جدايي فوتسال از فوتبال شايد بهترين گزينه ممکن باشد؛ همانطور که برزيل قدرت اول فوتسال دنيا، ساختار فوتسالش را جدا و کنفدراسيون فوتسال برزيل را تاسيس کرد تا با ديگر به قدرت اول جهان بدل شود. آنها بعد از يکدههي پر فراز و نشيب و ناکاميهاي سريالي در تاشکند بر بام جام جهاني ايستادند و تاج و تخت را از رقيبان پس گرفتند تا رنکينگ نخست دنيا را هم در اختيار بگيرند. چرا در ايران نتوانيم با الگوبرداري درست از روي دست برزيليها چنين نقشه راهي را دنبال کنيم؟ اين تصميم بزرگ را هر وقت اجرايي کنيم بهترين راهکار ممکن را انتخاب کردهايم.
فرار فوتساليها از سايه
فوتسال ايران بايد از سايه فوتبال بيرون بيايد و پرچم مستقل خود را علم کند. فوتسال دنياي سرعت، تکنيک، تاکتيک و زيبايي است. دنيايي پيچيده و عميق که به يک ساختار ويژه، شجاعانه و آزاد براي شکوفايي بيشتر نياز دارد. اين ورزش بينظير بايد از سايه و قيد محدوديتهاي بيپايان رها شود و افسانه پر افتخار خود را به داستانهايي جذاب براي آيندگان بدل کند. فوتسال ايران با تمام استعدادها و افتخارات در دل فدراسيون فوتبال در سايهاي بزرگ زندگي ميکند و با همه افتخارات و قهرمانيها در دل فوتبال نميتواند طعم اين لذت باشکوه را ببرد. اين جواهر درخشان نياز به آسماني جدا و پرچم خاص خود دارد.
تصميمات فوتباليها ممنوع!
با جدايي فوتسال از فوتبال و اتخاذ تصميمهاي تخصصيتر توسط تيمي مجرب از کارشناسان، پيشکسوتان و مربيان فوتسالي ديگر نيازي نيست که فوتسال منتظر تصميمات فدراسيون فوتبال باشد و اولويتهاي خودش را خواهد داشت. از سوي ديگر با ايجاد ساختار مديريت مالي جداگانه اين امکان فراهم شود که با تخصيص و اعتبار و جاري شدن چشمههاي مالي جديد، سرعت توسعه اين ورزش در کشور چند برابر شود و شاهد رشد چشمگيري در اين ورزش باشيم. همچنين مديران فوتسال ميتوانند با جذب اسپانسرهاي جديد و آوردن برندهاي تجاري و انعقاد قراردادهاي مستقل منابع مالي بهتري جذب اين ورزش کنند که به شکوفاتر شدن فوتسال کمک کند.
نکته ديگر اينکه ليگ برتر فوتسال ايران، تيمهاي ملي و فوتسال پايه همگي با برنامهريزي جديد و بدون وابستگي به فوتبال اداره خواهند شد که بدونشک به پيشرفت بينالمللي هم منجر ميشود، اتفاقي که در کشورهاي موفق فوتسال دنيا مانند برزيل، اسپانيا و حتي پرتغال رخ داده و با تغيير ساختار دروني، عناوين جهاني و قارهاي را به ويترين افتخاراتشان اضافه کردهاند.
اداي دين به نسلهاي طلايي
تصور کنيد روزي را که فوتسال ايران با فدراسيون مستقل خود با تصميمگيراني که قلبشان براي اين رشته ميتپد، برنامههاي جديد را بدون وابستگي به فوتبال و مديران فوتبالي طراحي کند؛ آن روز است که بايد منتظر پرورش نسلهاي تازهاي از ستارهها بود؛ ستارههايي که روزگاري نه چندان دور جامهاي طلايي را براي فوتسال ايران به ارمغان آوردند. اين اتفاق اگر اجرايي شود، اداي ديني خواهد بود به نسلهاي طلايي و درخشان فوتسال ايران که با کمترين امکانات و کمبودهاي عجيب و غريب، ويتريني پر افتخار براي فدراسيوننشينها ساختند تا کارنامه آنها پربارتر شود.
فوتسال پرچمدار ايران
سري به ويترين افتخارات نسل طلايي فوتسال ايران بزنيد. جامهايي که ستارههاي درخشان ايران در دو دهه اخير کسب کردند را مروري دوباره کنيد. فوتسال هميشه پرچمدار ميادين آسيايي بوده است. در تاريخ هر سرزميني نسلهايي ظهور ميکنند که مانند ستارگان دنبالهدار، فقط يکبار از آسمان عبور ميکنند و رد نوري از خود بر جاي ميگذارند. فوتسال ايران نيز چنين نسلهايي داشته؛ نسلهايي که نه فقط روي کفپوشهاي رنگي فوتسال بلکه در قلبها و خاطرات ميليونها ايراني جاودانه شدند.
جاي خالي معماران فوتسال!
فوتسال ايران از دهه 90 ميلادي وارد گود جهاني شد. علي پروين، ناصر ابراهيمي و محمد مايليکهن، سه معمار و پرچمدار فوتسال ايران بودند. آنها شعلهاي را روشن کردند که هرگز خاموش نميشود. جاي آنها در سالنهاي فوتسال خالي نيست؟ فدراسيون فوتبال و کميته فوتسال آن مردان روزهاي سخت را از ياد برده؟ آنها پدران فوتسال ايران هستند و هزاران بار شکر که هنوز چشم و چراغ دل و خانهشان روشن است. اين رشته در ايران با خون دلهاي آنها جان گرفت و جهاني شد اما سالهاست اهالي فوتسال فراموش کردهاند فوتسال در ايران چگونه اتفاق افتاد!
آن نامهاي خاطرهساز اگرچه فوتبالي بودند اما چراغ خانه فوتسال ايران را روشن کردند و اين چيز کمي نبود و نيست. اگر نيم ملي فوتسال ايران 13 جام طلايي و قهرماني را به خانه آورده، اگر شش بازيکن ايراني مرد سال فوتسال آسيا شدهاند، اگر 7 جايزه تيم برتر آسيا به تيمهاي ملي فوتسال ايران اهدا شده، آغازش را مديون مردان بزرگي است که فداسيون فوتبال و حتي کميته فوتسال شايد فراموش کردهاند و حافظه تاريخيشان به آن سالها آنتن نميدهد! آنها هنوز ميتوانند الهامبخش آيندهسازان فوتسال ايران باشند.
فوتسال هنوز بوي آن را در مشام دارد. سالنها هنوز صداي قدمهاي آنها را ميشناسند. فقط کافيست در بزنيد و معماران را به خانهشان دعوت کنيد تا با کمک آنها برگي نو در تاريخ اين ورزش مظلوم نوشته شود. بعد از آنها مردان بزرگ ديگري وارد گود شدند و کميته فوتسال را شکل تازهاي دادند. مرداني مانند عباس ترابيان، صادق درودگر و حتي علي کفاشيان! همه اين نامها ميتوانند بار ديگر براي فوتسال وارد گود شوند و فوتسال را از زير چتر فوتبال خارج کنند. فوتسال حيف است اينگونه تلف شود.
سلاطين فوتسال براي فوتسال قيام کنند!
تاثيرگذاري بزرگان فوتسال در گرفتن حق اين رشته وصفناپذير است. همه فوتسال بايد براي احقاق حقشان قدمي بردارند. همه آنها بايد پاي کار بيايند و به احترام فوتسال قيام کنند. فوتسال بايد راهش را جدا کند و چه زماني بهتر از اکنون.
از وحيد شمسايي سلطان بيچونوچراي گلزنها که نامش در تاريخ فوتسال جهان جاودانه شده و اکنون سکاندار تيم ملي فوتسال است تا محمدرضا حيدريان، هنرمندي در قالب يک بازيکن که توپ را مانند شعري موزون به حرکت درميآورد. انگار زمين براي او کوچک بود، ديوارها را ميشکست، بازيکنان حريف را چون برگهاي پاييزي از مسيرش کنار ميزد و به زيبايي بازي را رهبري ميکرد. يا رضا ناصري سنگرباني که روزهاي سخت قامتش از دروازه فراتر ميرفت و مانند کوهي استوار ضربات حريف را يکي پس از ديگري مهار ميکرد.
مصطفي نظري، محمد کشاورز، محمد طاهري و... جنگجوياني که با قلبهايشان براي ايران ميجنگيدند. آنها از نسل بازيکناني بودند که هرگز نااميد نميشدند و نميگذاشتند ميدان به حريف واگذار شود. آنها نه فقط بازيکن که ستونهاي افتخار فوتسال ايران بودند. فوتسال دوباره به اراده هاي شما نياز دارد. فوتسال نياز به تکثير دوباره شجاعت و دلاورمردي دارد. فوتسال بايد بتواند روي پاي خودش بايستد بدون اينکه منتظر چرخيدن چرخ فوتبال باشد! حيف است از بابک معصومي کاپيتاني که قلبش براي فوتسال ايران ميتپيد و ديگر در ميان ما نيست نامي برده نشود. او سالها در زمينها درخشيد و روزي که از ميان ما رفت انگار بخشي از قلب فوتسال ايران هم با او رفت. همچنين کاظم محمدي دلاورمردي که ديگر نيست تا روزهاي طلايياش را جشن بگيريم. البته که نام و خاطرهي بازيهايش و تصويري که از او در ذهنها مانده هرگز از ميان نميرود. از کنار نام مربيان نامداري که فوتسال ايران را پرچمدار آسيا کردند هم نبايد به سادگي گذشت. از مرحوم پورحيدري و مايليکهن گرفته تا محمدحسن انصاريفرد و حسين شمس و ناظم الشريعه. فوتسال ايران با اين نامها ستاره دار شد.
تغيير دستفرمان با دستور زمان!
نسلها به اجبار عوض ميشوند و اسطورهها و ستارهها چهار گوشه زمين را با وداعي باشکوه ميبوسند تا نوبت به نسلهاي بعد برسد. با رفتن حيدريانها و شمساييها از تيم ملي، اين تيم به فرماندهاي تازه نياز داشت. علياصغر حسنزاده بار مسئوليت را بر دوش گرفت. او از جنس نبوغ بود؛ بازيکني که تکنيک در خونش جريان دارد. کاپيتاني که نشان داد نسل طلايي پايان ندارد. از قلب همين نسل ستارههايي ديگر برخاستند.
حسين طيبي، ستارهاي درخشان شد که از فوتسال ايران به اوج فوتسال اروپا رسيد و بر بام ليگ قهرمانان ايستاد. افتخاري که نه فقط براي خودش بلکه براي تمام فوتسال ايران بود. در کنار او مهدي جاويد يکي از مرگبارترين گلزنان تاريخ فوتسال ايران نقش و نقشه هميشگياش گشودن دروازهي حريفان بود. و بسيار ستارههاي ديگري که بارها در ميادين ملي و باشگاهي درخشيدند تا فوتسال ايران همچنان در آسيا آقايي کند و حتي موفق به کسب عنوان سومي جام جهاني فوتسال شوند. تاريخسازي بزرگي که شايد تا سالها و دههها اگر با همين دست فرمان کنوني جلو برويم تکرارناشدني باشد. زمان تغيير دست فرمان است. اين را زمان به ما دستور ميدهد که مسير کنوني به سمت موفقيتهاي جهاني نيست. زمان دستور ميدهد که نبايد ايستاد و درجا زد. نبايد به قهرماني آسيا دلخوش بود و آن را موفقيت بزرگ دانست. زمان خيلي وقت است که دستور حرکت داده است!
سهم فوتساليستها کجاست؟
نسلهاي جديد در راهاند. آنها ميآيند تا رد پاي خود را در تاريخ فوتسال ايران بهجا بگذارند. اين شيرهاي پارسي که ميدانهاي جهاني را براي برافراشتن پرچم ايران در پيش دارند نبايد مانند نسلهاي گذشته در آتش «ندانمکاري و نداري و کمبودها» بسوزند. بايد براي اين نسل جديد قدمي برداشت که ماندگار باشد چراکه لياقتش را دارند. فوتساليستها نبايد زير سايه فوتباليها ناديده بمانند. قراردادهاي ميلياردي فوتبال را ببينيد. نوش جانشان. اما سهم فوتساليستها کجاست؟ اهالي فدراسيون و بخصوص کميته فوتسالاش قراردادهاي بازيکنان ليگ برتر بيست و چهارم را ورق بزنند. سهم فوتساليستهاي ليگهاي پايينتر که هيچ است!
براي فدراسيوني که جهاني نيست
بايد اعتراف کنيم فدراسيون فوتبال ايران سالهاست که نشان داده توان رسيدگي به فوتسال در سطح جهاني را ندارد. جام جهاني گذشته در ازبکستان و کمبودهايي که مربيان و بازيکنان تيم ملي آن را بارها فرياد زدند اين را به خوبي ثابت کرد. فدراسيون نشينها، کميته فوتسال و مشاوران رئيس، نتايج اوکراين، فرانسه، مراکش و ... در جام جهاني را به دقت بررسي کنند تا بياموزند تجهيز جهاني يک تيم براي جامي جهاني چگونه تعريف ميشود و چه معنا و مفهومي دارد. فدراسيونهاي سالهاي اخير در حد و اندازههاي جهاني نبودهاند. اما حالا زمان تغيير است. زمان درمان است؛ درمان زخمهاي گذشته براي بهبود آينده. اين نسل جديد به حمايت بيشتر نياز دارد چراکه لياقتش را دارند.
آينده را حالا بسازيد
در آستانه انتخابات فدراسيون فوتبال پيشنهاد ميشود مراجع تصميمگير بخصوص وزارت ورزش با برگزاري جلسات کارشناسي با پيشکسوتان و اهالي فوتسال به بررسي دقيقتر طرح جداسازي فوتسال از فوتبال بپردازند و نقاط ضعف و قوت آن را به بوته آزمايش بگذارند. بدون شک فوتسال ايران از مواهب آن بهرهمند خواهند شد و نسلهاي آينده به چنين تصميمي افتخار خواهند کرد.
گزارش: مهدي شمشيري
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.