اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

غدير؛خط بطلان جدايي دين از سياست

همواره در عالم تسنن و عالم تشيع دو گروه وجود داشته که يکي بر وجوه باطني و معنوي دين و ديگري فقط بر وجوه اجتماعي و سياسي دين تاکيد و توجه داشته اند.

غدير؛خط بطلان جدايي دين از سياست

اين دو گروه تفاسير خاص خود را از ماجراي غدير و حديث پيامبر ارائه دادهاند. امام خميني اما در اين ميان تفسير ويژه و متمايزي از غدير دارد نظرات دکتر داود مهدوي زادگان، عضو هيات علمي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي در اين باره بسيار جالب است.

 

*وقتي صحبت از واقعه غدير ميشود ممکن است وجوه تاريخي و کلامي ماجرا، بحث اختلافات مذهبي را به ميان بياورد. آيا غدير اين ظرفيت را دارد که به جاي اختلاف باعث وحدت ميان مسلمانان شود؟

هر موضوعي که پاسخگوي مساله مشترک باشد، وحدتبخش است . وقتي پرسش، مشترک ميان افراد و گروههاي مختلف باشد. پاسخي که به آن پرسش داده ميشود، خود به خود موجب اتحاد نظري يا عملي ميشود. بنا نيست با عيد غدير همچون حاکمان بيدغدغه؛ تشريفاتي عمل شود. غدير براي حاکم اسلامي جدي است و هرگز نبايد آن را تا حد بزرگداشت تشريفاتي فرو کاست. غدير، فلسفه حکومت اسلامي است که ارزش آن از طريق توجه به انحراف مشترک اساسي ميان مسلمانان، معلوم ميگردد انحراف بزرگتري براي ملتهاي مسلمان، خصوصاً براي شيعيان اتفاق افتاده است. جهان اسلام، انحرافات زيادي را شاهد بوده است، لکن انحراف بزرگ و اساسي همان انديشه جدايي دين از سياست است. امام خميني؟ره؟ ميفرمايند: اعوجاج زياد پيدا شده، اما بزرگترينش اين است که دستهايي از زمان سابق از زمان خلفاي اموي و عباسي از آن زمان دستهايي پيدا شده است که بگويند که دين، علي حده از مسائل است و سياست، عليحده از حکومت است.

 

*چگونه جدايي دين از سياست ميان اهل تشيع و تسنن يک مساله يا يک انحراف فراگير است؟

ممکن است تصور شود که تأثير باور انحرافي جدايي دين از سياست، منحصر در شيعيان است؛ زيرا شيعيان از همان آغاز تا کنون با حکومتها فاصله داشتند. تشيع تنها در پارهاي از مقاطع تاريخ به حکومت نزديک شده است. اين امر، زمينه فکري براي باور به درستي جدايي دين از سياست را پديد آورده است اما چنين زمينهاي براي نهادينه شدن اين باور در ميان اهل سنت موجود نبوده است؛ چون غالباً حکومتها، سني بودند لذا، هيچگاه فاصلهاي ميان خلفا و اهل سنت پديد نيامده بود تا زمينه فکري براي جزم به جدايي دين از سياست شکل بگيرد بنابراين، چگونه ميتوان گفت که چنين باور غلطي، مساله اساسي و مشترک ميان شيعه و سني است؟! امام خميني در توضيح عام و فراگير بودن باور انحرافي جدايي دين از سياست، همگان را به نظريه سياسي رأي ميان اهل سنت، توجه داده است. به عقيده ايشان، مهمترين دليل بر سلطه اين انحراف در ميان اهل تسنن، سيطره نظريه سياسي «غلبه» است. آن کس که جدايي دين از سياست را باور ندارد هرگز نميتواند نظريه «الحکم لمن غلب»(حکومت و حکم با کسي است که غلبه کند!) را بپذيرد. اگر اسلام درباره سياست و شرايط حاکم، دستوراتي را ابراز کرده است، نميتوان پذيرفت که شخص غالب با هر گونه ويژگي حق حاکميت دارد از اين رو امام خميني مساله جدايي دين از سياست را مساله مشترک ميان بلاد اسلامي دانسته است: «الان در سر تا سر کشورهاي اسلامي داريم ميبينيم، در همه جا اين مسائل هست. باور کردند علماي اهل سنت به اينکه اطاعت از هر قلدري بايد کرد اين هم به دست اشخاص قلدر پيدا شده است. امکان دارد يک همچون چيزي که پيغمبر اسلام احکام بفرستد و بگويد از آتاتورک که احکام ما را محو ميکند اطاعت کنيد!اين را کدام عقل ميپذيرد؟»

 

*حال سؤال اينجاست که واقعه غدير و تفسيري که از آن ميشود چگونه بهعنوان ردي بر جدايي دين از سياست فرض ميشود؟ مثلاً برخي معتقدند که پيامبر در غدير مقام و منزلت معنوي امام علي؟ع؟ و لزوم دوستي و محبت را يادآور شدهاند. نظر امام خميني؟ره؟در اينباره چيست؟

غدير، معتبرترين و محکمترين نص اسلامي در رد باور غلط جدايي دين از سياست است، اما چگونه ممکن است موضوعي که به ظاهر، ميان فريقين درباره آن اختلاف و نزاع کلامي برقرار است بتواند پاسخگوي اين مساله مشترک باشد؟ قطعاً اگر غدير پاسخگوي مساله مشترک باشد، از سويي، حقيقت وحدت بخش آن آشکار ميشود و از سوي ديگر، باور غلط جدايي دين از سياست را باطل ميکند تبيين امام خميني از غدير خم بر همين اساس استوار است. امام خميني ره ميفرمايد آنچه در غدير خم اتفاق افتاد، انتصاب علي به مقام ولايت سياسي يا همان ولايت تشريعي بود آن حضرت در غدير خم منصوب به ولايت معنوي و تکويني نشدند. اساس ولايت تکويني انتصابي نيست. ولايت معنوي براي امام علي با همان آفرينش آن حضرت ايجاد شده است. هيچ لزومي ندارد که رسولالله ولايت معنوي علي را بر مسلمانان ابلاغ کند؛ زيرا نه آن حضرت به چنين ابلاغي نياز داشت- مردم بدانند يا ندانند، امام علي مظهر اسم اعظمالله، انسان کامل است- و نه بدخواهان از آن جماعت که به ظاهر اسلام آورده بودند در دل باور به اين حقيقت داشتند. پس آنچه لازم بود بر مسلمانان ابلاغ شود مساله جانشيني و استمرار حکومت اسلامي توسط کسي که از سوي خداوند سبحان تعيين شده است. امام ميفرمايد: قضيه غدير، قضيه جعل حکومت است، اين است که قابل نصب است والا مقامات معنوي قابل نصب نيست؛ يک چيزي نيست که با نصب، آن مقام پيدا شود... مساله، مساله حکومت است. مساله، مساله سياست است. حکومت، عِدلِ سياست است؛ تمام معناي سياست است. خداي تبارک و تعالي اين حکومت را و اين سياست را امر کرد که پيغمبر به حضرت امير واگذار کنند، چنانچه خود رسول خدا سياست داشت و حکومت بدون سياست ممکن نيست اين سياست و اين حکومتي که عجين با سياست است، در روز غدير براي حضرت امير ثابت شد.

 

*چرا حکومت براي دين و اولياي دين مهم است که به خاطرش وحي نازل ميشود؟

حکومت براي امام علي(ع)هيچ ارزشي ندارد. آن کس که مظهر اسم عظمالله است و باذنالله قادر به تصرف در عالم کائنات است، چه ارزشي دارد که منصوب به ولايت سياسي شود مگر آنکه به اين واسطه اقامه عدل کند. اساساً اگر مقام ولايت تکويني براي آن حضرت نبود از سوي خداود منصوب به ولايت سياسي نميشد. امام در جايي ميفرمايد: «اينکه در روايات ما و از آن زمان تا حالا اين غدير را آن قدر ارزش و تجليل کردهاند، نه از باب اينکه حکومت يک مساله اي است، حکومت آن است که حضرت امير به ابن عباس ميگويد که «به قدر اين کفش بيقيمت هم پيش من نيست» آنکه [ مهم و اساسي]هست، اقامه عدل است.

 

*آنچه برخي از اهل تسنن و اهل تشيع به آن توجه بيشتري ميدهند دعوا بر سر شخص اميرالمؤمنين است که آيا به حکومت منصوب شده يا خير. پس چگونه غدير حامل پيام وحدت ميشود؟

غدير حامل دو حقيقت و دو پيام اصلي است: نخست آنکه دين از سياست جدا نيست؛ ديانت عين سياست است و سياست عين ديانت. حقيقت دوم آنکه امام علي از سوي خداوند سبحان منصوب به ولايت سياسي شده است. ممکن است پارهاي از گرايشهاي مذهبي به هر دليلي حقيقت دوم را انکار کنند لکن انکار حقيقت دوم موجب نميشود که حقيقت نخست (عدم جدايي دين از سياست) را نيز انکار نمايند. امام خميني؟ره؟ با تکيه بر احتمال غدير بر حقيقت اول، به عموم مسلمانان- اعم از شيعه و سني- خطاب کرده است. اختلافات عقيدتي نبايد موجب اختلاف در سياست شود: «عقايد مختلف اسباب اختلافات خارجي چرا بشود؟ چرا در اين امري که همه مشترک هستيم با هم نباشيم.»

بدين ترتيب، از منظر ايشان، غدير، نه تنها ابطالي بر باور غلط جدايي دين از سياست است، بلکه پيامآور وحدت ميان مسلمين نيز هست. بر اين اساس، هر مسلماني؛ اعم از شيعه و سني که دل نگران رواج سکولاريسم سياسي و انديشه جدايي دين از سياست در جهان اسلام را دارد، بايد به حقيقت پيام غدير تسمک کند و بر مبناي آن ميتواند با مسلمانان معتقد به سکولاريسم سياسي احتجاج کند. نبايد عالم شيعي حقيقت غدير را به ولايت تکويني تأويل ببرد و همچنين نبايد عالم سني به دليل اختلافات عقيدتي غدير را از اساس انکار کند. همه مسلمانان معتقد به ضرورت ولايت سياسي در اسلام، براي احتجاجهاي سياسي، محتاج استناد به غديرند.

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.