اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

رحيم‌پورازغدي از «الگوي اداره اسلامي از منظر اميرالمومنين (ع)» مي‌گويد:

عقلانيت؛ هنرِ اقتصاد توحيدي و ديني است

نشست «الگوي اداره اسلامي از منظر اميرالمومنين (ع)» از سلسله نشست هاي «مردم‌سالاري ديني در منظومه فکري امام علي عليه‌السلام» به همت دانشکده مديريت و برنامه‌ريزي دانشگاه جامع امام حسين(ع) با همکاري انديشکده مجاهد در محل دانشکده و پژوهشکده مديريت اين دانشگاه برگزار شد.

عقلانيت؛ هنرِ اقتصاد توحيدي و ديني است

در اين نشست «حسن رحيمپور ازغدي» عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي با موضوع «الگوي اداره اسلامي از منظر اميرالمومنين (ع)» سخنراني کرد که در ادامه ميخوانيد:

 

بهترين سندها را نوشتيم اما فقط حرف زديم و مابه ازاي کمتري در عمل ديديم

 

رحيمپور ازغدي، در ابتداي مباحث خود با بيان اينکه در مورد مباني مديريت اسلامي به اندازه کل تاريخ در طول اين چهل سال صحبت کردهايم، گفت: بهترين اسناد دنيا در طول اين چهار دهه در ايران نوشته شده است و در طول تاريخ نيز به نظرم اين همه سندهاي خوب نوشته نشده که ما نوشتيم اما واقعيت اين است که به درد نميخورند؛ بهترين حرفها را مي زنيم اما مساله اين است که ما به ازاي کمتر در عمل ميبينيم.

عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي افزود: در اين ميان اولين خطا که نتيجهاش مثل خيانت است؛ تفکيک معنويت و کارآمدي است؛ يک شرط مشروعيتِ مدير، کارآمدي اوست، کسي که کارآمد نيست مديريت او نيز مشروع نيست، کسي که نامشروع است اما مديريت کارآمد دارد، تفاوت دارد؛ الان فرد حزباللهي بيتجربه را مديريت يک مرکز ميگذارند البته همهجا اينطور نيست اما مساله آن است که حزباللهي متخصص الان با اول انقلاب قابل مقايسه نيست. معنويت و کارآمدي دو مقوله جداگانه است؛ اين مثل کسي است که بگويد خلباني بلد نيستم اما بسيار انسان متعهد و خوبي هستم و برود در کابين خلبان بشيند و توکل بر خدا برود! اين شخص خائن است؛ امام صادق (ع) فرمودند: «مَا أُبَالِي ائْتَمَنْتُ خَائِناً أَوْ مُضَيِّعاً» (تفاوتي در آن نميبينم که کار را به «خائن» بسپارم يا به «ضايع کننده»).

 

هنر اقتصاد توحيدي و ولايت ديني؛ عقلانيت است

 

وي ادامه داد: حضرت يوسف (ع) وزير اقتصاد بزرگترين امپراطوري جهان شد و کشور را در هفت سال خشکسالي به گونهاي مديريت کرد که بعد از آن دوران غير از آنکه مشکل گرسنگي حل شد بلکه نظام طبقاتي را در هم شکست و عدالت اجتماعي را همزمان اجرا کرد و در آن دورانِ قحطي از سرمايهداران ماليات ميگرفت؛ يعني عدالت و توسعه را با هم ايجاد کرد؛ هنر اقتصاد توحيدي و ولايت ديني؛ عقلانيت است. مديريت ديني يعني مديريت عقلاني و علمي؛ اخلاقي و معنوي و نهايتا عدالت؛ اين سه ويژگي اسلامي است؛ اين نوع مديريت در برخي کشورهاي غيراسلامي بيش از ما که اسلامي هستيم، وجود دارد.

رحيمپور ازغدي با اشاره به اينکه مردم ما به مديريت و وزارتخانهها اعتماد ندارند، گفت: بخشي به درستي اعتماد ندارند و بخشي بدون دليل و به قول معروف همينطوري اعتماد ندارند و اين نشان ميدهد که ما حتي مديريت در افکار عمومي را درست نميکنيم، يعني مشکل در مديريت افکار عمومي داريم. اين همه ساختار و نيروي انساني و منابع در خدمت شخص هست اما عمل کجاست؟ پولِ مفتِ نفت ضعفِ مديريتهاي ما را پوشانده است، اخيرا هم اين ضعفها را يا تقصير خدا مياندازيم يا تقصير آمريکا؛ اگر اين نفت نبود اينقدر کارمند نداشتيم، ما چهار ميليون و خردهاي کارمند داريم، ما جزو چند کشور اول دنيا در اين زمينه هستيم، يکسوم ملت ايران حقوقبگير دولت هستند ولي مديريت کارآمد کجاست؟ البته در برخي موارد مديريت کارآمد را ديديم از جمله در دوران جنگ چون مجبور بوديم و کسي سَر رياست دعوا نميکرد؛ چون هر کسي رئيس ميشد زودتر شهيد ميشد در نتيجه با کمترين امکانات بيشترين کار را ميکردند و يک مسابقه واقعي بود؛ آدم ناصالح نميتوانست فرمانده شود و نهايتا بعد از يک عمليات او را کنار ميگذاشتند.

وي تصريح کرد: البته طي 10 تا 20 سال اخير نيز دو سه نمونه داشتيم که مديريت بهتر شد که آن هم به نظرم به خاطر ورود مقام معظم رهبري بود؛ يکي در مساله نظامي و امنيت و ديگري در برخي پروژههاي علمي که در اين دو جهت جهان روي ما حساب ميکند؛ در هر صورت مساله آن است که ما هم با معضل فساد در مديريت مواجهيم مثل همه جاي جهان و البته که متاسفانه ما جزو کمفسادها نيستيم؛ از سوي ديگر مساله ضعف نظارت داريم به اين معنا که نظارت دقيق و واقعي با ضمانت اجرا نيست، ما اگر هنري داريم بايد برويم ببينيم چگونه ميتوان اين مسائل را حل کرد و کجا موانع ساختاري و قانوني داريم و کجا آدم حسابي تربيت ميکنيم؟ افرادي که چند جلدکتاب ميخوانند و فوق ليسانس فلان رشته را ميگيرند اما هيچ سرشان نميشود چه فايده دارد؟ ما جامعهشناساني را تحويل ميدهيم که خانواده و محله خودشان را نميشناسند، روانشناسي را تربيت ميکنيم که خودش مشکلات روحي است؛ مديراني را تربيت ميکنيم که يک کارگاه کوچک را نميتوانند مديريت کنند؛ مهندس کشاورزي را تربيت ميکنيم که اگر يک زمين و آب به او بدهيد از يک فرد دهاتي زودتر ورشکست ميشود؛ بعد از سوي ديگر استعدادها، علايق و انگيزههاي خوب رها و يا حتي سرکوب ميشوند.

عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي در ادامه گفت: همه نهادها اين مشکلات را دارند؛ نظام مالياتي ما مشکل دارد و نَه عاقلانه است نَه عادلانه؛ هزاران ميلياد تومان پول در اين کشور مشخص نيست چه ميشود، البته در بسياري از کشورها همين مشکلات هست و اصلا نمي دانند چه مقدار پول از کجا به کجا ميرود، نظام مالياتي ما مشکل دارد؛ نظام گمرگ، واردات و صادرات با مشکل مواجه است، بيش از نيمي از قاچاق از همين مسيرهاي رسمي است، اين يعني مديريت فلج، يعني يا مدير خائن هستي يا بي عرضه يا هر دو هستي. کجاست آن نظارت؟ چرا آن نهادهاي نظارتي نميفهمند يا دير ميفهمند؟ به اين شکل جمهوري اسلامي نميماند، يا سقوط ميکند يا فاسد مي شود؛ ما از حکومت پيامبر اکرم(ص) که اسلاميتر نيستيم، 20 سال از زمان رحلت رسول خدا(ص) نگذشته بود که حکومت اسلامي فاسد شد و رشوهخواري، رانتخواري، قبيلهبازي راه افتاد و انقلاب عليه خليفه سوم راه افتاد. خانهاش را محاصره کرده و از مصر و يمن کوفه آمدند، ميشود گفت يک انقلاب مخملي راه افتاد و گفتند نميرويم تا اين افراد را عزل کنيد؛ خليفه آمد و استغفار کرد و در آخر نيز عثمان کشته شد و جنازهاش سه روز کف کوچهها در مدينه بود؛ بعد از سه روز طرفدارانش مخفيانه آمدند تا او را در بقيع دفن کنند اما نشد و اجازه ندادند و گفتند اينجا قبرستان مسلمين است تا اينکه نهايتا او را در باغ يک فرد يهودي دفن کردند و بعدها که معاويه آن محل را تصاحب کرد آنجا را نيز به بقيع اضافه و ملحق کرد؛ مساله در اين ماجرا مديريت و عزل و نصبهاي حکومتي بود.

رحيمپور ازغدي با اشاره به اينکه اولين فتنه جهان اسلام قتل عثمان بود، تصريح کرد: از زمان خليفه سوم به بعد بود که بحث شيعه و سني مطرح شد؛ برخي را گفتند شيعه علي(ع) و برخي را گفتند شيعه عثمان؛ اصل مساله سر طرز مديريت بود و اگرنه خلفاي قبلي که با نماز و روزه و حج مشکلي نداشتند؛ به امام علي (ع) گفتند اگر به سبک شيخين حکومت کني خلافت تو را ميپذيريم و حضرت امير(ع) فرمودند: من به سبک قرآن و پيامبر (ص) و روش خود حکومت ميکنم؛ من تابع آنها نيستم.

وي با بيان اينکه امروز مشکل اصلي ما تبديل ايدئولوژي به استراتژي، است، افزود: پرسش اين است که ما اين همه حرفهاي خوب ميزنيم اما عمل کجاست؟ چرا اين حرفها به راهبرد تبديل نميشود؟ نزديک نيمقرن از انقلاب اسلامي ميگذرد، چرا مردم ميگويند اگر در اين وزارتخانه يا ادارات دولتي با پارتي نروي کارت راه نميافتد؟ چرا مردم ميگويند مديران ما دروغ ميگويند، وعده ميدهند اما عمل نميکنند؟ علت غلبه ديگران در جهان به مباني آنها برنميگردد بلکه کارکردشان است که منجر به غلبه آنها شده است.

 

مردم به مباني کاري ندارند؛ وقتي مشکلاتشان حل شد مباني را هم ميپذيرند

 

عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي گفت: برخي خيال ميکنند کانت، جان لاک و هابز نشستند و ايدهاي را طراحي کردند و جامعه هم گفت: بَه بَهَ عجب ايده خوبي! برويم بر اين اساس تمدن بسازيم؛ در حالي که چنين خبرهايي نبود و اتفاقاتي که در جامعه ميافتد بر اساس يک سري نيازها و تعاملات است؛ حق يا باطل، استعمار يا ظلم؛ به هر حال يا با کار و نظم يا با هر دو موفق ميشود و بقيه نگاه ميکنند و ميبينند که آنها (فارغ از اينکه چه مباني داشته باشند) مشکلاتشان را حل ميکنند يا از حل آن عاجز ميمانند؛ من بعد از چهل سال تازه فهميدهام که مردمِ دنيا اغلب به درستي و غلط بودن مفاهيم کاري ندارند و اصلا نميتوانند درست داوري کنند؛ آنها به مفيد و مضر بودن کار دارند؛ يعني مساله بشر حق و باطل نيست بلکه شکست، پيروزي، کاميابي و ناکامي است، شما مساله بشر را حل کنيد وقتي مسالهاش حل شد به سمت و سوي تو ميآيد و ميگويد مبانيات را قبول دارم، هرچه هستي قبول دارم؛ اغلب مردم از عمل است که به سمت نظر ميروند تا اينکه از نظر به عمل بروند.

وي تصريح کرد: ما فکر ميکنيم افرادي چون کانت، هابز، لاک و ديگران آمدند و حرفي زدند و رفتند در حالي که چنين نبود و اصلا آن دوران کسي به اين سخنان گوش نميداده است، مثل ملاصدرا که در زمان خودش کسي او را نميشناخت و قبولاش نداشت در نتيجه او به يکي از روستاهاي اطراف قم به نام «کهک» رفت و چهارصد سال بعد نظرياتاش به حکمت صدرايي معروف شد در حالي که آن زمان ميگفتند شيخ ديوانهاي است که چرت و پرت ميگويد و به يکي از دهاتهاي قم رفته و آنجا ساکن شده است؛ بعدها صدرالمتالهين شد.

رحيمپور ازغدي افزود: يکبار در دانشگاه يکي از کشورهاي اروپايي سخنراني داشتم و از مباني بحث کردم عليه سکولاريسم گفتم؛ حتي يک نفر جرأت نميکرد از سکولاريسم دفاع کند تا اينکه جلسه تمام شد و چند نفر از ايرانيان آمدند و گفتند که حرفهايت بسيار خوب بود و اگر کسي (از بين افراد خارجي حاضر در نشست) پاسخي براي ارائه داشت حتما مطرح ميکرد؛ با اين حال يکي از همان افراد خطاب به من گفت: بيا دو سال اينجا زندگي کن تا باز هم ببينم آيا حرفي عليه سکولاريسم ميزني؟ من در ايران هم شغل بهتر داشتم هم حقوق بيشتر؛ اينجا که آمدم هم سطح کارم پايين آمده و هم حقوقم کمتر شده اما باز هم مي مانم، اتفاقا من طرفدار انقلابم و مذهبي هستم و دلم براي امام رضا (ع) لک زده است؛ اتفاقا که مدام به من ميگويند برگرد اما آخرش باندبازي و رفيقبازي است و دَم از اين ميزنند که چنين نيست اما در نهايت همان رفيقبازي است.

عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي افزود: آن فرد در ادامه صحبتهايش به من گفت که به چند دليل حاضر نيست که اين کشور را ترک کند حتي با وجودي که مسکن و خورد و خوراکش در ايران بهتر بود؛ او ميگفت که مديريت در اينجا درست است و من ميتوانم امروز براي دو سال و نيم ديگر خودم برنامهريزي کنم، مرخصي بگيرم و براي دو سال و نيم ديگر هتل رزرو کنم اما در ايران حتي براي فردا هم نميتوانم برنامهريزي کنم؛ در ايران به تعهدي که مديرم به من ميدهد نميتوانم اعتماد کنم، اينجا اما همه به من راست ميگويند و صادق هستند؛ اما در همان ادارهاي که در ايران بودم به من بارها دروغ گفتند در حالي که همان اول که به اينجا آمدم مدير تمامي حقوقم را به من گفت، در ايران حقوقام را نميگويند و تازه همان بخش از حقوقي که دريافت ميکنم را توي سرم ميزنند و بعضا بخشي از آن را هم نميدهند؛ اينجا ميگويند که فلان کار را از تو ميخواهيم و پيگير هستند تا کار انجام شود و اگر انجام ندهي حقوق را قطع ميکنند اما در ايران شايد تا 10 سال بگذرد و يک نفر بگويد که فلان کار چه شد؛ در ايران فقط با وراجي کردن کار درست ميشود و اينکه ياد بگيري چهطور با رئيسات صحبت کني؛ من سالها مدير بودم و اينجا سه درجه کارم پايينتر است اما راضي هستم.

هر جا که مديريت بر اساس فکر ولايت و مباني انقلاب اسلامي بود پيروز شديم

 

وي با بيان اينکه همه جاي دنيا مشکلاتي نظير آنچه که اشاره شد وجود دارد، ادامه داد: البته با همه اين اوصاف هرجا که مديريت بر اساس فکر ولايت و مباني انقلاب اسلامي بود پيروز شديم؛ در ايام جنگ با مديريت درست انقلابي با جهان جنگيديم، واقعا جنگ جهاني بود، همين اتفاقي که در سوريه افتاد يک بخش به مساله مديريتي باز ميگردد؛ کاري ندارم هر کسي که مقصر بود مشکل در مديريت بود.

رحيمپور ازغدي گفت: اگر اصلاح ديوانسالاري را در کشور کليد بزنيم بزرگترين جهاد و خدمت است، بيشتري پول در کشور براي حقوق است، گاهي هم به خاطر نفت است اگر نفت نبود چه ميکرديم؟ وزارتخانههاي ما ميگويند دغدغه اصلي ما اين است که آخر ماه حقوق کارمندان را بدهيم، با اين شرايط شما توقع داريد که اصلاح ساختار کنيم؟ اصلاح ساختار اين است که سر جايمان بمانيم، اگر بتوانيم 10 تا راه حل بدهيم که ديوان سالاري در يک عرصه درست شود اعم از مسکن، مديريت شهري و ... 10 راه حل عيني و واقعي که خرج کمتر باشد و منابع بيشتر شود و در عين حال دقت و سرعت و سلامت افزايش يابد؛ راه حل عملي ارايه شود؛ يعني آيات و روايات و احاديث قبول اما اکنون با ارايه راه حل در مقام عمل به منصه ظهور بگذار.

 

ظالم يعني کسي که به حقالناس ظلم ميکند

 

وي با بيان اينکه ما به علمي نياز داريم که هم آخرت و هم دنيا را تأمين کند، افزود: اين همان علم نافع است؛ اگر بخواهيم مشکل مديريت کشور را حل کنيم بايد بر اساس مباني اسلامي مشکلات دنيايي مردم را رفع کنيم؛ روايتي هست که شخصي نزد امام(ع) ميرسد و سوال ميکند که اگر مديري عادل باشد اما کافر باشد اما با اين وجود ظلم نکند و مشکلات و حقوق را به صاحب حق برساند مورد رحمت است؟ حضرت پاسخ داد که: مورد رحمت قرار مي گيرد. اين پاسخ يعني کافرِ ظالم با کافر عادل مساوي نيست؛ مسلمانِ ظالم جهنمي مي شود ولو اينکه مسلمان است. ظالم يعني کسي که به حقالناس ظلم ميکند.

عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي با اشاره به اينکه ما قويترين و کارآمدترين ايدئولوژي را در مورد مسائل داريم، گفت: علت غلبه غرب در حوزه مديريت به فلسفه و مباني نيست، بلکه آنها رويکردشان اين است که چگونه برنامهريزي کنند که مشکل را حل کنند؛ کارمند دقيقاً بايد بداند که مدير از او چه ميخواهد و متقابلاً به او بگويد که چه تسهيلاتي در قبال خدمات او ارائه خواهد کرد؛ مشکل ما سر اين مسائل ساده است اما باز هم برخي ميگويند چنين نيست؛ در حالي که نسل عوض شد و هفتاد تا هشتاد درصد از کساني که انقلاب کردند از دنيا رفتهاند و اکنون ملت ديگري در کشور است که نَه شاه را ديده؛ نَه امام را ديده و نَه انقلاب و جنگ را به چشم ديده است؛ در عوض قطع شدن آب و برق را ديده است، انتخابات پشت انتخابات را ديده که برگزار ميشود و مشکلي که بوده با وجود تغيير دولتها کمافي السابق هست، او با خود ميگويد هر جناح و دولتي که بيايد مشکلاش حل نميشود پس چرا برود راي بدهد ولو اينکه با انقلاب هم مشکلي ندارد اما معتقد است که اصلا راي دادن او چه فايده دارد.

وي گفت: مساله ديگر ما اين است که تاريخ علم و تمدن را نميدانيم؛ بسياري از آنچه که امروز ارائه ميشود تا 400 سال قبل در اوج تمدن اسلامي دست مسلمانان بود؛ همان چيزي که خودمان داشتيم را امروز به ما ارائه مي کنند؛ غرب همه اين ريزهکاريها را از مسلمين آموخته است و متاسفانه که ما مديريت عقلاني نداريم.

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.