اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

88 عامل طلاق زوج‌هاي مرفه از نبود فرزند مشترک تا تب مهاجرت

طلاق، آسيب اجتماعي‌اي که خيلي‌ها گمان مي‌کنند‌ زاده فقر و بيکاري است، اما اين روزها در ميان قشر مرفه يا به‌اصطلاح جامعه، بچه پولدارها، بيشتر از قشر متوسط و حتي فقير شده است.

88 عامل طلاق زوج‌هاي مرفه از نبود فرزند مشترک تا تب مهاجرت

خيليها به شوخي و خنده ميگويند بچه پولدارها در طلاق هم از ديگر اقشار جامعه پيش هستند. حرفهاي معاون اجتماعي وزير کشور در ديدار مردادماه خود با توليت آستان مقدس قم هم مهر تأييدي بر اين گفته و شنيده‌‌هاست. او گفت عدهاي بدون درنظرگرفتن ريشهها و علل اصلي طلاق، فقر و بيکاري را علت اصلي معرفي ميکنند اين در حالي است که بيشترين طلاقها در ميان قشر ثروتمند اتفاق ميافتد. البته اين نخستينباري نيست که آمار بالاي طلاق در ميان قشر مرفه سرزبانها ميافتد. علي مطهري، نايبرئيس مجلس دهم در تاريخ 17ديماه97 يکي از نخستين افرادي بود که پرده از اين موضوع برداشت و در يک سخنراني رسمي در پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي گفت: «آمار طلاق در شمال تهران و مناطق مرفه بيشتر است و همين نشان ميدهد ريشه اصلي طلاق مسائل فرهنگي است نه اقتصادي.» سازمان ثبت احوال کشور هم در همان سال اعلام کرد بررسي جغرافياي شهري در ميزان طلاقها نشان ميدهد منطقه شميرانات تهران رتبه يک طلاق را دارد.

اين روزها که مشکلات اقتصادي عرصه زندگي را بر بخش عظيمي از جامعه تنگ کرده، باعث شده تا برخي کارشناسان حوزه اجتماعي زنگ خطر افزايش طلاق و از هم پاشيدگي کانونهاي خانواده را در سايه اين مشکلات به صدا درآورند. اين در حالي است که آمارهاي موجود حکايت از آن دارد که شايد مشکلات اقتصادي يکي از علل وقوع طلاق در جامعه باشد، اما علت اصلي نيست؛ چراکه بيشترين طلاقهاي ثبتشده در قشر مرفه بهدور از هرگونه مشکلات اقتصادي به ثبت رسيده است. براساس گزارشي که مرکز ملي آمار ايران در سال1398 منتشر کرد، درحاليکه بيش از 530هزار ازدواج در يک سال ثبت شد، بيش از 174هزار طلاق نيز ثبت شد. بنابراين ميتوان دريافت که 3سال قبل، طبق اين آمار به ازاي هر 3ازدواج در ايران يک طلاق ثبت شد. با اين حال، اين موضوع زماني چالشبرانگيزتر ميشود که طبق آخرين آمارهاي ازدواج و طلاقها در سال گذشته از هر 3 ازدواج در سال1400 يک مورد به طلاق منجر شده است. مجموع ازدواج کشور در تابستان 1400، به ميزان 134هزارو 208 مورد بوده است.

طبق بررسيهاي انجامشده اگرچه از يک طرف بيمسئوليتي، بياحترامي و بيتوجهي 3 عامل عمده طلاق در سال گذشته اعلام شد، اما طبق آنچه آمارها نشان ميدهد و مسئولان نيز درباره اين معضل هشدار ميدهند، ظاهرا طلاق در محلههاي مرفهنشين بيشتر به چشم ميخورد.

علي اسماعيلي، متخصص روانشناسي و زوجدرمانگري که سابقه فعاليتش در اين حوزه به 27سال ميرسد، ميگويد: بخش اعظم مشاورههاي ما اختلافات خانوادگي زوجين مرفه و ثروتمندي است که راهي جز طلاق برايشان باقي نمانده است؛ «برخلاف آنچه همه گمان ميکنند اعتياد و اقتصاد علت اصلي طلاق در بين قشر مرفه نيست که امروز بيشترين آمار طلاقها را بهخود اختصاص ميدهند.»

آنچه او امروز در ميان پرونده مراجعانش بهعنوان عامل اصلي اختلاف و جدايي با آن روبهروست، مسئله خيانت يا تصور خيانت است که به اعتقاد اين روانشناس ريشه در آگاهي نداشتن زوجها از مهارتهاي زناشويي دارد: «عمده اختلافات زوجين در قشر مرفه يا بهاصطلاح بالاشهرنشين تناسب نداشتن سبکهاي زندگي خانوادهها و تفاوتهاي فرهنگي آنهاست. همين مسئله باعث ميشود تا آنها در رابطههاي زناشويي خود نيز با اختلافنظرهاي فراوان روبهرو بوده و اين اختلافها زندگيشان را از مسير عادي خارج کند.»

بهگفته او، تسلط نداشتن به مديريت شرايط زندگي در سايه آموزشنديدن مهارتهاي زندگي باعث قطع ارتباط عاطفي، شکستهشدن تعهدها و در نهايت خيانت آنها به همديگر ميشود.

 

روشنفکري پوچ؛ عامل اصلي طلاق

 

برخلاف اين روانشناس، يکي از قضات دادگستري معتقد است با توجه به تغييرات سبک زندگي و فرهنگ زندگي زوجها در مناطق بالاي شهر يا همان طبقه مرفه که در ميان خودشان به نوعي روشنفکري هم تعبير ميشود، خيانت عامل اصلي جدايي افراد نيست: «امروز ما در جامعه با پديدههايي روبهرو هستيم کهگاه چارچوبهاي فرهنگي و اعتقاديمان مانع از حتي نام بردن آنها ميشود. از ازدواجهاي سفيد گرفته تا سوئيچپارتيهايي که در سايه بهاصطلاح روشنفکري پوچ قشر مرفه بهراحتي در ميان جوانها پذيرفته شده است. در بين اين به اصطلاح روشنفکران مرفه نه ارتباط مرد با زنان ديگر زشت و دور از اخلاق است نه معاشرت زن با مردان ديگر و زوجين اين مسئله را بهراحتي در بين خود پذيرفتهاند و تعصبي نسبت به هم ندارند. در نتيجه بهخاطر اين شرايط نمي‌‌توان ادعا کرد عامل اصلي طلاقهاي قشر مرفه خيانت است.»

به اعتقاد محمدي، که سابقه رويارويي با بسياري از اين زوجها را در دادگاههاي قضايي داشته، 8عامل در طلاق قشر مرفه و بالابودن آمار جداييها در اين بخش مؤثر است: «يکي از علل مؤثر در جداييهاي قشر مرفه عامل حقوقي است که ازجمله آن مي‌‌توان به واگذاري وکالتنامههاي اعمال حق طلاق به زنان اشاره کرد؛ موضوعي که متأسفانه در مناطق مرفهنشين باب شده و بهراحتي در دفاتر اسناد رسمي انجام ميشود لذا زوجه با در دست داشتن اين وکالتنامه بدون حضور همسر در زماني کوتاه و با در اختيار گرفتن يک وکيل بهراحتي ميتواند مراحل طلاق را بيدردسر طي کند.»

برخلاف تفکر همه که معتقدند عوامل اقتصادي نقشي در طلاق زوجين مرفه جامعه ندارد، اين کارشناس حقوقي معتقد است اتفاقا عوامل اقتصادي يکي از عوامل مؤثر بر جداييها در قشر مرفه است با شکل و شمايلي متفاوت! در ميان اين قشر زنان به واسطه فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي رده بالا از استقلال مالي خوبي برخوردارند و زندگي وابسته به همسر ندارند، بنابراين راحتتر ميتوانند نسبت به جدايي تصميم گرفته و در اين مسير پيش روند. از سوي ديگر ورشکستگيهاي اقتصادي سرمايهداران و بههمريختن سبک زندگي خانواده‌‌هاي آنهاست که در نهايت کانون خانواده را به سمت جدايي رهنمون ميسازد.

 

تب مهاجرت و طلاق

 

در ميان علل و عواملي که سيدمحمود محمدي برميشمارد، عوامل جامعهشناختي هم سهمي براي خود در طلاق قشر مرفه دارند: «يکي از عوامل جامعهشناختي مؤثر در طلاق زوجين مرفه، تب مهاجرت و مخالفت يکي از زوجين است. مرد و زن هم ندارد و ممکن است از سوي هرکدام از زوجين مطرح و باعث ازهمپاشيدگي کانون خانوادهشان شود.»

او البته با اشاره به تنوعنژادي که در جوامع شهري بهخصوص تهران وجود دارد، ميگويد اختلاف نژادي و فرهنگي هم از ديگر عوامل جامعهشناختي مؤثر در طلاق زوجين قشر مرفه است: «بيتوجهي به اختلاف نژادي و فرهنگي در هنگام ازدواج در ميان اقشار مرفه باعث شده بهرغم نداشتن مشکلات اقتصادي، ادامه زندگي براي زوجين ممکن نباشد. ضمن اينکه در کنار اين عوامل جامعهشناختي نميتوان از بيبندوباري و بياعتمادي عمومي هم حرفي نزد.»

اين کارشناس حقوقي در ادامه به عوامل روانشناختي مؤثر در جدايي زوجين قشر مرفه اشاره ميکند و معتقد است چيزي که ما امروز از آن بهعنوان لجامگسيختگي اميال ياد ميکنيم و قديميها به آن چشم و همچشمي ميگفتند، يکي از عوامل مؤثر بر گشايش پروندههاي طلاق در بين قشر مرفه است: «رقابت براي داشتن زندگي لوکستر در قياس با ديگران يکي از مهمترين عوامل جداييها در مناطق ثروتمندنشين است؛ موضوعي که همواره باعث دورشدن زوجين از همديگر و جلب توجه آنها به حاشيههاي زندگي ميشود.» محمدي نبود قناعت و اختلالات خلقي را از ديگر مصداقهاي علل روانشناختي طلاقهاي قشر مرفه برميشمارد و ميگويد: «نبود قناعت بهخاطر برخورداري از ثروت کافي همواره مورد اختلاف زوجيني است که ما آنها را در دادگاههاي خانوادههاي مرفه شهر ملاقات ميکنيم.»

 

تکنولوژي بيتقصير نيست

 

از همه علل و عوامل مؤثر بر طلاق زوجين مرفه که بگذريم، نميتوان چشم روي تأثير عامل تکنولوژي بر ثبت طلاق پولدارها بست. شايد بپرسيد چگونه؟ محمدي با تعبير سوءاستفاده از فضاي مجازي از آن ياد ميکند و ميگويد: «متأسفانه فضاي مجازي و استفاده از آن در بين اقشار مرفه گاه بسترساز اغلب عواملي است که تا به اينجا به آنها اشاره کرديم؛ از مد و مدگرايي گرفته تا چشم و همچشميهايي که متأسفانه هر روز به شکل و شمايلي در صفحات مجازي پولدارها تبليغ ميشوند.»

شايد باورتان نشود اما حتي زيستبوم هم در طلاق پولدارها مؤثر است. همين برجهاي بلندبالايي که مثل قارچ در گوشه و کنار مناطق مرفهنشين رشد کردهاند، يکي از علل طلاق‌‌هاي اين گروه است. محمدي با تأييد اين مطلب ميگويد: «برجنشيني و علاقه به اين سبک زندگي از سوي يک طرف از زوجين در خيلي از پروندههاي طلاق عامل ثبت طلاقهاي قشر مرفه است.»

 

نبود فرزند مشترک

 

آمار طلاقهاي ثبتشده در مناطق بالاي شهر را که ورق مي‌‌زنيم، نشان ميدهد عمر خيلي از زندگيها به بيش از 4 تا 5سال نميرسد. سيدمحمود محمدي علت اصلي اين مهم را عوامل جمعيتي مؤثر بر طلاق قشر مرفه ميداند و ميگويد: «نبود فرزند مشترک بين زوجين ثروتمند باعث شده تا اين افراد خيلي راحتتر و بيدغدغه نسبت به جدايي فکر کنند و تلاشي هم براي رفع مشکلاتشان نداشته باشند.» اين کارشناس حقوقي در ادامه با اشاره به ديگر عوامل مؤثر در ثبت طلاق ميان اقشار مرفه و زوجين ثروتمند، ميگويد آخرين عاملي که آمار قابلتوجهي از گشايش پروندههاي طلاق را در محاکم قضايي دارد، مسائل رفتاري هستند: «رويکردهاي فمينيستي زنان يکي از اين عوامل رفتاري است. زناني که دوست دارند در پوشش رفتار و گفتارشان تصميمگيرنده نهايي خودشان باشند و اين رفتار در ميان خيلي از مردان پذيرفته نيست، چراکه معتقدند جايگاه عرفي زن در خانواده چنين اجازهاي به آنها نميدهد. همين تفکرات باعث بروز اختلافات حتي بين زوجهاي مرفه ميشود و فتح بابي است در فصل جدايي آنها.»

 

گسست شبکه خانوادگي

 

محمدي همينطور که عوامل رفتاري مؤثر بر طلاق زوجهاي مرفه را برميشمارد، به گسست شبکه خويشاوندي اشاره ميکند و ميگويد: «اين مسئله باعث شده تا ديگر طلاق بين خانوادهها قبيح نباشد. اگر در گذشته خانوادهها براي حفظ آبرو سعي بر جلوگيري از فروپاشي زندگي فرزندانشان داشتند، حالا به واسطه کاهش صلهرحم و رفتوآمدها، خانوادهها نيز سعي و تلاشي براي حفظ زندگي فرزندان خود نميکنند.»  او در پايان اينگونه جمعبندي ميکند که در ميان تمام عوامل مؤثر بر طلاق زوجين در بين اقشار مرفه، يکي استقلال مالي زنان و دومي رويکردهاي فمينيستي در تقابل با جايگاه عرفي زن بيشترين نقش را در ثبت طلاقهاي ثروتمندان دارند.

 

تقويت بنيانهاي فرهنگي خانواده

 

طلاق در ميان قشر ثروتمند اين روزها بهعنوان يکي از آسيبهاي اجتماعي مهم از سوي کارشناسان اجتماعي و دغدغهمندان اين حوزه مطرح است؛ موضوعي که به اعتقاد خيلي از کارشناسان ريشه در مشکلات فرهنگي دارد و لازم است تا با آسيبشناسي و تحليل علل و عوامل مؤثر بر آن به چارهانديشي درباره آن پرداخت. مسعود کربلاييحسن، از فعالان حوزه خانواده معتقد است تقويت بنيانهاي ارزشي در ميان اقشار مرفه ميتواند نقش مؤثري در کاهش پروندههاي طلاق داشته باشد. در ميان خانوادههايي که مشکلات اقتصادي هيچ نقش و جايگاهي در بروز طلاق ندارد، بايد به تقويت ريشههاي فرهنگي خانواده پرداخت تا بتوان از اين طريق نسبت به تقويت بنيانهاي خانوادهها اقدام کرد.

منبع: روزنامه همشهري

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.