اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

پژوهشگر قرآني مطرح کرد؛

ضرورت توبه براي آنان که مسووليت اجتماعي دارند بيشتر است

عصمت علي آبادي: تزکيه و تهذيب از مهم‌ترين اهداف انبياي الهي و همه مصلحان آسماني است و قلمرو آن در تمام ابعاد حيات فردي، حرفه‌اي، اجتماعي و سياسي بشر گسترده شده و بسياري از ناهنجاري‌ها، گناهان، و مفاسد در گستره حرفه‌اي، اجتماعي و سياسي، محصول بي‌توجهي به تهذيب و تزکيه بشر است. تزکيه و تهذيب البته مراحلي دارد که با رويکرد اجتماعي و سياسي مي‌توان جامعه اسلامي را به آن توجه داد.

ضرورت توبه براي آنان که مسووليت اجتماعي دارند بيشتر است

حضرت آيتالله خامنهاي در ديدار اخير با سران قوا، جمعي از مسئولان و کارگزاران نظام و چهرههاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي رمضان را در پرتو احسان و نيکوکاري و ياري ديگران، ماهي اجتماعي نيز برشمردند و افزودند: رمضان براي ترميم جراحتهايي که در طول سال بر اثر گناهان بر روح و جان انسان وارد ميشود، فرصتي فوقالعاده است که البته اين ترميم بواسطه استغفار و توبه امکانپذير است.

ايشان توبه را مفهومي فردي و اجتماعي برشمردند و افزودند: معناي حقيقي توبه، بازگشت از گناه و خطا، و اصلاح آثار و تبعات آن است؛ بنابراين، هر فردي به هر علتي از جمله غفلت، تنبلي يا بيتوجهي باعث شده که در زمينهي اجتماعي، سياسي، فرهنگي و زمينههاي ديگر گناهي، زخمي و مشکلي بوجود آيد بايد ضمن استغفار و توبه، آثار آن مشکل را جبران و آن زخم را ترميم کند.

رهبر انقلاب، تأثير خطاهاي مسئولان را بيشتر از مردم عادي دانستند و تأکيد کردند: اگر به علت رفتار، گفتار، تصميمات و مواضع ما مسئولان، مشکل و خطايي در کشور و در جامعه ايجاد شود، بايد خطا را بشناسيم، مسئوليت آن را قبول کنيم و آثار و تبعات آن را جبران کنيم.

بر همين اساس با حجت الاسلام والمسلمين محمد عابدي عضو هيأت علمي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي به گفتوگو پرداختيم که حاصل آن در ادامه تقديم مخاطبان ميشود:

 

*آيا بيداري و توجه را مرحله آغازين تزکيه و تهذيب بايد دانست؟

 

رهايي از غفلت و کسب هوشياري و بيداري، مقدمه تهذيب نفس است، از طرف ديگر ميدانيم که غفلت زدايي و هوشياري جايگاه مهمي در تصميم بر تهذيب و تزکيه دارد و براي توبه و استغفار نيز لازم است، از اين جهت ميتوان بيداري و توجه را مرحله آغازين تزکيه و تهذيب دانست. از اينروي يقظه و بيداري اول منزل انسانيت معرفي شده است: به اين جملات از امام خميني (ره) توجه بفرمائيد: «اوّل شرط مجاهده با نفس و حرکت به جانب حق تعالي، تفکر است و تفکر در اين مقام عبارت است از آنکه انسان لااقل در هر شب و روزي مقداري فکر کند در اينکه آيا مولاي او که او را در اين دنيا آورده و تمام اسباب آسايش و راحتي را از براي او فراهم کرده آيا وظيفه ما با اين مولاي مالک الملوک چيست؟». «انسان تا تنبُّه پيدا نکند که مسافر است و لازم است از براي او سير و داراي مقصد است و بايد به طرف آن مقصد ناچار حرکت کند و حصول مقصد ممکن است، عزم براي او حاصل نشود و داراي اراده نگردد».

*غفلت از خداوند، و توجه نداشتن به مسافر بودن و ناديده گرفتن لزوم پاسخگويي و مسؤول بودن انسان، عوامل متعددي دارد و در برخي مشاغل ميتوان بيتوجهي و غفلت را بيشتر انتظار داشت؛ حرفههايي که متناسب با ماهيتشان، کارگزاران را بيشتر با مظاهر مختلف دنيايي درگير ميکنند، همچون: قدرت، برخورداري از نفوذ، رانتهاي مختلف، مانند آگاهي به اسرار پنهان و مؤثر مردم؛ توان تأثيرگذاري بر ديگران، داشتن مصونيت در کار و حرفه، در معرض بازخواست نبودن و ؛ البته ممارست و تداوم در اين حرفهها (بدون رو آوردن به عوامل بيداري و هوشياري) نيز زمينه نهادينه شدن فضاي غفلت را فراهمتر ميسازد، بدين جهت «هوشياري، بيداري و يقظه» توصيهاي بسيار مهم در مسير تهذيب نفس و تزکيه براي اين گروه از افراد، بهشمار ميآيد؛ لطفاً در اين زمينه توضيحاتي بفرمائيد:

از اين منظر لازم است اين دست از کارگزاران چه در بخش حکومتي و چه بخشهاي خصوصي از ياد خدا غافل نشوند و خدا را حاضر و ناظر بر کار خود ببينند. چنين درجهاي از بيداري ميتواند مانع ارتکاب بسياري از گناهان فردي و اجتماعي و تضييع حقوق الهي و حقالناس شود.

راه دستيابي به استغفار، را بايد دوري از غفلت، در کنار پرهيز از غرور دانست. مهم است بدانيم که انسان غافل و مجموعه و سازمان غافل از خداوند، هرگز به فکر استغفار نميافتد، در هياهوي جهان مادي و مناسبات اين جهاني، به يادش نميآيد که بر مسير خلاف خواست خداوند حرکت ميکند و گناه ميکند. فرد و سازمان غرق در گناه و مست در غفلت است، براي همين لذا اهل سلوک اخلاقي، منزلي را که انسان ميخواهد از غفلت خارج شود، منزل «يقظه ‏»، يعني بيداري مينامند.

 

*نقطه مقابل آن چيست؟

 

نقطه‏ مقابل اين غفلت تقوا قرار دارد. «إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ»، «براستي کساني که پرهيزگار شدند، زماني که پنداري شيطاني با آنها برخورد کند، خدا را ياد ميکنند و همان دم بصيرت مييابند». تقوا هم در يک عبارت کوتاه به معناي خدا لحاظي است؛ يعني بههوش بودن و دائم از خود مراقبت کردن.

 

*بعد از ايجاد تصميم بر تهذيب و تزکيه و رهايي از غفلت، قدم اول کدام است؟

 

توبه است. توبه‏ به معناي برگشت از گناه است که در مرحله‏ ايمان و مرحله‏ عمل و رفتار مطرح است و بشر بايد در هر دو بعد به اصلاح خود بپردازد. قرآن، پيامبران، و ائمه عليهمالسّلام بارها بندگان خدا را به توبه امر ميکنند و آيات زيادي بر توبه و وجوب آن اشاره دارند، از جمله:  يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَي اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسي‏ رَبُّکُمْ أَنْ يُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَيِّئاتِکُمْ وَ يُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهار؛ «اي کساني که ايمان آوردهايد به سوي خدا باز گرديد توبه کنيد، توبهاي خالص و بيشائبه، اميد است (با اين کار) پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغهايي از بهشت که نهرها از زير درختانش جاري است، داخل کند.»

از نخستين گامهاي همه انبيا در مسير هدايت امتهاي منحرف، دعوت به توبه بود، «وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيهِ»؛ «اي قوم من از پروردگارتان طلب آمرزش کنيد، سپس به سوي او باز گرديد و توبه نمائيد». علتش اين است که بدون توبه و شستن جان از گناه، جايي براي نقش توحيد و فضائل نيست. رسول‏ خدا صلّي‏ اللّه‏ عليه‏ وآله فرمود: لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَحَبَّ إِلَي اللَّهِ مِنْ مُؤْمِنٍ تَائِبٍ أَوْ مُؤْمِنَةٍ تَائِبَةٍ»؛ ابن بابويه، محمد بن علي (صدوق)، عيون أخبار الرضا عليهالسّلام، «چيزي نزد خدا محبوبتر از مرد يا زن با ايماني که توبه کند، نيست».

از منظر علماي اخلاق، توبه و بازگشت ‏به سوي خدا، آغاز راه سالکان، نخستين گام مريدان و انتخاب مقربان است و کسي که هنگام ارتکاب گناه و انجام شر، به خير باز گردد، انسان حقيقي است و دين و مذهب نيز انسان را به جدايي از بديها و بازگشت ‏به خيرات فراميخواند. خداوند به انسانهاي گناهکار اعلام ميکند راه توبه و اصلاح و تهذيب نفس را باز گذاشته است و انسان نبايد دچار نااميدي از توبه و اصلاح و رحمت خدا شود:  «اي بندگان من که بر خود ستم و اسراف کردهايد، از رحمت خداوند نااميد نشويد که خدا همه گناهان را ميآمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است».

 

*از لزوم جبران و اصلاح گناهان چه بايد کرد؟

 

توبه، بازگشت از نافرماني خدا، به سوي اطاعت اوست. توبه خود ناشي از پشيماني و ندامت نسبت ‏به اعمال گذشته ميباشد و لازمه اين پشيماني و علم به اينکه گناه، فاصل بين انسان و خداست، تصميم بر ترک آن و جبران آثار سو گناهان گذشته است، لذا قرآن بارها توبه را با اصلاح و جبران همراه ميسازد: ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذينَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحيمٌ؛ «سپس پروردگارت نسبت‏ به آنها که از روي جهالت‏ بدي کرده‏، سپس توبه نموده و اصلاح کردهاند، پروردگارت بعد از آن، قطعاً آمرزنده و مهربان است».

 

*توبه حقيقي چه ويژگيهاي دارد؟

 

براي اينکه توبه حقيقي باشد علاوه بر اظهار در قالب «گفتن استغفار و اظهار ندامت و تصميم بر ترک»، بايد کوتاهيها و مفاسدي را که در روح و جان انسان و يا ديگران و جامعه در پي داشته است، تا حدّ توان، جبران کرد و البته اين اصلاح و جبران خود ابعاد بسيار وسيعي دارد. ماموري که با حقالناس سرکار دارد و ميخواهد توبه کند، بايد حقوقي را که از مردم پايمال کرده است‏ به آنها بازگرداند؛ اگر حيثيت کسي را به خاطر غيبت، اهانت، پيشداوري، اتهام، قضاوت جانب دارانه و لکه‏ دار کرده باشد بايد از او حلاليت ‏بطلبد و به نحو مقتضي جبران نمايد؛ اگر به بهانه کار (و بدون عذر شرعي موجه) عباداتي از دست رفته، بايد، قضا نمايد و اگر کفاره دارد بايد بپردازد و چون گناه، قلب را تاريک ميسازد، بايد آنقدر بندگي کند که تاريکي دل را با نور اطاعت ‏برطرف سازد. اميرمومنان علي عليهالسّلام در شرح استغفار در برابر کسي که فقط به ظاهر استغفار، توجه داشت و از حقيقت آن بيخبر بود، فرمود: «آيا ميداني استغفار چيست؟ استغفار مقام بلند مرتبگان است. استغفار يک کلمه است اما شش معني (و مرحله) دارد. نخست، پشيماني از گذشته. دوم، تصميم بر ترک آن براي هميشه. سوم، حقوقي را که از مردم ضايع کردهاي به آنها بازگرداني، بهگونهاي که هنگام ملاقات پروردگار حق کسي بر تو نباشد. چهارم هر واجبي که از تو فوت شده حق آن را بهجا آوري (و قضا يا کفاره آن را انجام دهي). پنجم گوشتهايي که به واسطه حرام براندامت روييده، با اندوه برگناه آب کني، تا چيزي از آن باقي نماند، و گوشت تازه به جاي آن برويد. ششم به همان اندازه که لذت و شيريني گناه را چشيدهاي درد و رنج طاعت را نيز بچشي، و پس از طي اين مراحل بگو استغفر اللّه!».

رسول‏ خدا صلّي‏ اللّه‏ عليه‏ وآله فرمود: «أَمَّا عَلَامَةُ التَّائِبِ فَأَرْبَعَةٌ النَّصِيحَةُ لِلَّهِ فِي عَمَلِهِ وَ تَرْک الْبَاطِلِ وَ لُزُومُ الْحَقِّ وَ الْحِرْصُ عَلَي الْخَير» «علامت انسان توبه کار چهار چيز است: نخست ‏خير خواهي براي خدا در عملش، و ترک باطل و التزام به حق و تلاش فراوان براي انجام کار خير».

 

*توبه براي کارگزاران حکومتي چقدر ضروري است؟

 

ضرورت توبه و استغفار براي کارگزاران، بيش از مردم عادي جامعه اسلامي است، زيرا آنان مسؤوليت و تأثير اجتماعي بيشتري دارند و به همين نسبت احتمال خطا و گناه و تقصير در کارهاي آنان بيشتر از شهروندان عادي است. اگر شهروندان عادي تنها در مقابل اعمال خود مسؤوليت دارند، مأموران و کارگزاران حتي درباره تخلفات و گناهان ناشي از کوتاهي در مديريت و برخورد با تخلفات، زير مجموعه خود مسؤول هستند. بنابراين استغفار براي کارگزاران لازمتر و سازنده تر است. مسوولاني که در کارهاي کشوري مسؤوليت يا حتي اثرگذاري دارند، به همان ميزان داراي نفوذ هستند و تکليف سنگينتري براي استغفار و توبه‏ و انابه‏ الي اللَّه دارند؛ آنان بايد بسيار مراقب باشند. آنان بايد متوجه باشند که تخلفات و گناهان در زيرمجموعه‏ آنها نيز مستند به آنهاست و آنان مسؤوليت دارند. اگر مسؤولي در قانون گذاري، گزينش، ابلاغ، نظارت در برخورد با تخلفات کوتاهي کرد، موجب ميشود تخلفي به وجود بيايد و از اينجاست که مخاطب آيه ميشود که ميفرمايد قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِيکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ.

*استغفار شخصي و عمومي چيست؟

 

استغفار و توبه، گاه شخصي و گاهي عمومي است و در اين ميان استغفار عمومي براي کارگزاران حکومتي بويژه در مشاغلي که بيشتر با حقوق مردم و تمرکز قدرت درگير هستند، اهميت زيادي دارد. اين بخش از سخنان رهبر معظم انقلاب در اين باره بسيار راهگشاست: «شکي نيست که مقامات و مسؤولان بايد در خط مقدم استغفار باشند مخصوصاً در ايام ماه مبارک رمضان بايد متوجه باشند که استغفار مسؤولان فراتر از استغفار اشخاص است. مسؤولان در حکومت و هر فردي که در حکمراني نقشي دارد، علاوه بر استغفار براي گناهان حوزه شخصي خود، و استغفار بين خود و خدا؛ بايد استغفارهاي عمومي هم داشته باشند.

به ديگر بيان ميتوان استغفار را به دو مرحله مقدماتي و فردي، و مرحله اجتماعي تقسيم کرد. مرحله‏ اول که به اصلاح فرد مربوط ميشود، جز بزرگترين وظايف همه انسانهاست، زيرا همه‏ کارها مقدمه‏ اصلاح خود و‏ کسب رضاي الهي از خود است. «عَلَيکمْ أَنْفُسَکمْ لا يضُرُّکمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيتُم‏»؛ مرحله مهم استغفار، ‏ «استغفار و اصلاح اجتماعي» است؛ و لازم است مسؤولان در حوزه‏ قدرت و توانايي خودشان به فکر اصلاح مسير حرکت باشند.

استغفار و توبه عمومي و اجتماعي که بيشتر به مسؤولان و صاحبان جايگاهها و مقامات اجتماعي و سياسي مربوط است، به خاطر کارها و رفتارهايي است که برخي از آنها عبارتند از: «اختلاف و تفرقه»؛ «خودخواهي»؛ «غفلت از خدمت به مردم، ظرفيتها و دشمن؛ غفلت از مباني اقتدار ملي و موجبات پايههاي اصلي اقتدار ملي» و.... بنابراين مسؤولان لازم است از اختلافات قومي و مذهبي و محلي و سياسي و فکري، توبه و استغفار کنند، چون اختلاف به نظام و کشور و مردم ضربه ميزند و مانع بزرگي در مسير کارآمدي نظام پديد ميآورد پس لازم است مسؤولي که خود را منسوب به حکومت الهي ميداند، از اين رويکردها استغفار کند.

همچنين مسؤولان و کارگزاران از خودخواهي نيز بايد استغفار کنند. خودخواهي نقطه‏ مقابل خداخواهي است. شامل حمايت بي استدلال و متعصبانه و حمايت‏ از خود، از حزب خود، از جناح خود، از خويشاوند و وابستگان خود و از دوست و رفيق صميمي خود است. ديگر اجتناب از غفلت از مردم و خدمت به آنهاست. اگر غفلتي در اين مورد داشته‏ است، بايد به خدا پناه ببرد و توبه کند و نگذارد دلش از مردم غافل شود. سرفصل بعدي اينکه، غفلت از مباني اقتدار ملي و موجبات پايههاي اصلي اقتدار ملي است اقتدار ملي با چه چيزي تأمين ميشود؟ با علم و اخلاق. در اخلاق، ما نبايد نمره کم بياوريم. پيغمبر ما معلم اخلاق است. پرچم تهذيب و تکميل اخلاق را ايشان برافراشته و رسالت خويش اعلام کرده است؛  از تواناييها و ظرفيتهاي موجود هم نبايد غفلت کنيم. يکي از پايههاي اقتدار ملي اين است که مسؤولان کشور و آحاد ملت اعتقاد داشته باشند که ميتوانند اين راهها را طي کنند و اين کارها را انجام دهند؛ خود را عاجز، بي دست و پا و در محيط بن بست احساس نکنند. غفلت از قدرت واقعي و حقيقي خودمان نداشته باشيم؛ و آخرين سرفصلي که ذکر ميشود، غفلت از دشمن است. هرچه از دشمن و توطئههاي دشمن غفلت کردهايم، بايستي از آن استغفار و توبه کنيم. اين توبه به معناي توجه دادن خود، تنبّه دادن به خود به معناي آگاهي و هشياري و باز شدن چشم ماست.

منبع: خبرگزاري مهر

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.