ابراهيم سحرخيز، معاون پيشين وزارت آموزش و پرورش گفت: پس از صندوق بيمه تامين اجتماعي ، صندوق بازنشستگي کشوري، دومين صندوق بزرگ بيمه اي است که 28/64 درصد از جمعيت يک ميليون و 758 هزار نفري آن را ، معلمان به خود اختصاص داده اند.
صندوقي که با افتادن در چاه ناترازي ها، به چالشي بزرگ براي دولت تبديل شده است که با نقش آفريني در افزايش تورم ، کاهش ارزش پول ملي و کم شدن توان خريد مردم، آتش آن، علاوه بر بازنشستگان، دامن خيلي ها را گرفته است.
به گزارش رکنا، وي در ادامه افزود: صندوقي که خرجش به دخلش چربيده، گفته مي شود «با به حساب آوردن سهم کارفرما، امروز 90 درصد هزينه هاي آن از جيب دولت پرداخت مي شود.» دولتي که مجبور است دوباره همان را در چرخه اي ديگر به صورت تورم يا گرفتن انواع مختلفي از ماليات ها بر مردم و بازنشستگان تحميل کرده تا اين بازي دو سر باخت، پيوسته براي بازنشستگان تکرار شود. صندوقي ورشکسته به تقصير، که بخشي از گرفتاري هاي آن، برخاسته از عواملي مثل «افزايش سن اميد به زندگي در ايران، کاهش نرخ باروري، پايين آمدن نسبت نيروي کار به سالمندان در جامعه، بازنشستگي پيش از موعد، اشتغال غير رسمي، پايين بودن سن بازنشستگي در کشور، پوشش حمايتي کمتر از نصف (46/0) در ازاي هر بازنشسته» است که سبب شده است دخل اندکش، پاسخگوي خرج 9 برابري آن نباشد.
معاون پيشين وزارت آموزش و پرورش تاکيد کرد: اينکه چگونه مي توان امروز، اين نامعادله را به تعادل رسانده، بين منابع و مصارف به توازن يا تسويه رسيد؟ بر کسي معلوم نيست. ظاهراً پيچيدن نسخه براي آن ، کاري سخت و دشوار است تا جايي که دولت بي ميل نيست با انحلال يا ادغام آن، براي مدتي هم که شده صورت مسأله را پاک کرده از شر آن ساختار نسبتاً عريض و طويل خلاص شود. صندوقي که به جاي بيمه بازنشستگي، حالا تبديل به يک صندوق بودجهاي شده است که يک کارمند به جاي 30 يا 35 سال، بايد 60 تا 70 سالي را نون خور جيب دولت باشد.
ابراهيم سحرخيز همچنين افزود: قبول داريم که صندوق بازنشستگي کشوري، هر ازگاهي با تبديل شدن به حيات خلوت يا ملک طلق برخي از سياست مداران، براي يک رقمي شدن نرخ بيکاري يا دستاورد سازي در حوزه اشتغال و کارآفريني، با دستورهاي ناگهاني و بخشنامه هاي يک روزه مثل بازنشستگي پيش از موعد، آن هم، همراه با احترامات فائقه يعني دادن سنوات ارفاقي، ميانگين سن بازنشستگان را در زنان، از 65 سال به 6/51 کاهش داده است اما اين تمام ماجرا نيست.
اگر امروز اغلب صندوق هاي بازنشستگي ناخوش احوالند و به درجه بحراني افلاس و انحلال رسيده اند بخشي از تقصير ها ناشي از اکوسيستم يا محيطي است که از 40 سال گذشته تا کنون ،اقتصاد کلان کشور را احاطه کرده است. اتمسفر يا «محيطي که متوسط رشد اقتصادي در آن هيچگاه از 2 درصد بالا نرفته است.» پس ما کسورات را در جاهايي سرمايه گذاري کرده ايم که خيلي بازدهي به دنبال نداشته است.
سحرخيز افزود: اما بخشي از قيل و قال ها نيز در مسئله پايداري يا ناپداري صندوق هاي بيمه، امروز بر اين نقطه متمرکز است که مي گويند «ارزش پولي که بازنشسته آورده با ارزش آنچه که خود يا بازماندگان او قرار است در حال و آينده از صندوق دريافت کنند بايد تقريباً برابر باشد اما اين نسبت در ايران در برخي از صندوق ها حتي 9 برابر پولي است که باز بازنشسته با خود آورده است.»
اگرچه موضوع ناترازي در صندوق هاي بيمه بازنشستگي، امروز در خيلي از کشورهاي توسعه يافته نيز از جمله فرانسه، آلمان، ايتاليا، کانادا و حتي آمريکا، مسئله روز دنياست اما راستش را بخواهيد فارغ از توجه به راستي آزمايي يا کاربست يافته هاي دانش «آکچوئري» يا بيمه سنجي، اين ابهام براي نگارنده همچنان محل پرسش و تامل است که اگر بازنشستگان به جاي پرداخت کسورات به اين صندوق بازنشستگي، با طلا فروش سر کوچه يا صرافي شهر خود وارد معامله شده، خرد، خرد با همين کسورات اندک هرماهه، طلا و دلار مي خريدند، بازهم طرفين معامله امروز ناخشنود بودند؟ گذشته از اين ماجرا ، چرا در مديريت يا
اکوسيستم خود صندوق يا شرکت ها در ايران، نياز به بازنگري احساس نمي شود؟
معاون پيشين وزارت آموزش و پرورش گفت: کدام «آکچويتور» به ما توصيه مي کند هرساله ميليارد ها تومان از سپرده مردم يا فرهنگيان در صندوق هايي مثل بازنشستگي يا ذخيره فرهنگيان صرف پرداخت حقوق يا پاداش هاي هنگفت و نجومي به کساني شود که نبودشان بهتر از بودن آنهاست. کدام محاسبات علمي به ما مي گويد با سپردن کار موسسات مالي يا صندوق ها به آدم هاي سياسي و سفارش شده از سوي ستادهاي انتخاباتي مي توان ريسک سرمايهگذاري را پايين آورده، بازدهي را بالا برد؟ چندي پيش، يکي از همين دست اندرکاران صندوق هاي بازنشستگي به درستي گفته بود که اگر «اين صندوق را با همين مختصات به هر کجاي دنيا که ببريد دير يا زود محکوم به زوال و سقوط است.»
اما اي کاش اين نکته هم را اضافه مي کرد اگر موفق ترين آنها يعني صندوق کشور ژاپن را هم به خيلي از همين مديراني بسپاريد که اکنون بر صندوق ها يا موسسات مالي ما به عنوان هيات امنا ، هيات مديره يا... مديريت مي کنند، به يک سال نرسيده، آن را به سقوط مي کشانند.
وي در پايان گفت: آنچه شوربختانه بر سر صندوق هاي بازنشستگي يا ديگر صندوق ها و موسسات مالي متعلق به فرهنگيان مثل صندوق ذخيره مي آيد حاصل ماتريس يا معجوني از دلايل يا عوامل در هم تنيده اي است که بايد در يک تحليل چند وجهي يا چند عاملي پيچيده ،به واکاوي آن پرداخت. حرف براي گفتن کم نيست! بايد ديد آيا
صندوق بازنشستگي کارکنان وزارت نفت نيز به همين نقيصه گرفتار است يا خير ؟ بايد منتظر نشست و ديد بالا رفتن سن بازنشستگي تا چه اندازه مي تواند اين ناپداري را به تأخير بيندازد؟ ساختار جذب و پذيرش نيروي انساني در ادارات و سازمان هاي دولتي ، نوع قرار دادهاي استخدامي يا مسايل اين چنيني چقدر مي توانند در تاب آوري و پايداري دوباره صندوق ها موثرباشند؟
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.