اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

شاعران سعي کنند در پرتو انوار الهي قرار بگيرند

- بخش سوم

گزارشي از گردهمايي شاعران آييني تبريز در شب شعر علوي

شاعران سعي کنند در پرتو انوار الهي قرار بگيرند

 معارف ساساني از شعراي مراغه نيز در محفل شب شعر علوي حضور داشت. مراغه از شهرهاي بزرگ ايران جان است که داراي سابقة تاريخي و فرهنگي درخشاني است و نام اين شهر با نام دانشمند بزرگ جهان اسلام و نظريهپرداز نظام امامت، سياستمدار دورانديش، پرچمدار پيشرفت ايران، خواجه نصيرالدين طوسي پيوند خورده است. همچنين شاعران بزرگي مانند اوحدي مراغهاي، دخيل، شکوهي و... از اين شهر برخاستهاند که نامشان شهرة آفاق است. آخرين شاعر شهير مراغه، مرحوم کريمي مراغهاي است که چندي پيش دار فاني را وداع گفت و بيگمان تشييع جنازة اين شاعر اهل بيت (ع)، از لحاظ کثرت حصور مردم در تشييع پيکر يک شاعر پديدهاي شگفتانگيز بود. عارف ساساني از چنين شهري در شب شعر علوي حضور يافته بود. او شاعري متعهد است که اشعار فراواني در مدح و ثناي اهل بيت ع و دربارة انقلاب و دفاع مقدس سروده است.

 

عارف، شعري به زبان شيواي آذري در ستايش حضرت اميرالمومنين عليهالسلام قرائت کرد:

 

يا علي! عشقيوه غوغا دئمهييم، پس نه دئييم

شأنيوى عالى و اعلا دئمهييم، پس نه دئييم؟

 

«لحمك لحمى» دئدى چون کي نبي شأنينده

من عزيز ايكى دونيا دئمهييم، پس نه دئييم؟

 

كعبه آچميش قوجاغين باغرينا باسميش سني آه...

بئله بير حالتى زيبا دئمهييم پس نه دئييم؟

 

عشقين امواجى تلاطم ياراديب قلبيمده

اؤزومو غرق بو دريا دئمه‌‌ييم پس نه دئييم؟

 

سيزى هر كيم سئوه دوزخ اودونا دوشمويهجک

آديوي شافع عقبي دئمهييم پس نه دئييم؟

 

خبير و خندق اؤزو شاهدايدى قدرتينه

يد حقسن، سنه مولا دئمهييم، پس نه دئييم؟

 

درگهين تورپاغيني انس و ملائك اؤپهجک

بئله درگاهه مصلا دئمهييم پس نه دئييم؟

 

ائشيديلسهيدي غدير، اولمازايدي عاشورا

بو غمي بير غم عظما دئمهييم، پس نه دئييم؟

 

يا على! عالم امكان سنه خاطر يارانيب

من سنى علت دونيا دئمهييم، پس نه دئييم؟

 

روحالله اسماعيلي (منادي) از شاعران آييني تبريز است که به رسم بسياري از شاعران آييني آذربايجان دو زبان فارسي و آذري شعر ميگويد. او شاعر خوش استعدادي است که بارها سرودههايش جزو اشعار برگزيدة همايشهاي ادبي تبريز بوده است. از اين شاعر ارجمند اشعار خوبي شنيدهايم و خواندهايم. اين بار مثنوي کوتاهي را در مديح حضرت اميرالمومنين عليهالسلام خواند که چند بيت آن چنين است:

 

هر آن کس عشق بر  مولا ندارد

يقيناً نزد حق هم جا ندارد...

 

بگو بر خلق اي سِرِّ لَدُنّي

عرب يا که عجم، شيعي و سنّي

 

اگر که طالب درمان دردند

بيايند و به دورِ تو بگردند

 

علي شهودي که اجراي جلسه را بر عهده دارد، از شعراي شناخته شدة تبريز است. او شاعري است اهل بيتي و انقلابي و اغلب سرودههايش دربارة اهل بيت و انقلاب اسلامي است. او نيز به رسم بسياري از بزرگان شعر آييني آذربايجان به دو زبان يعني زبان ملي (فارسي) و زبان آذري شعر ميسرايد.

علي شهودي، شاعر جهادي است و شعر او نيز شعر جهادي است يعني گونهاي از شعر که در حوزههاي مختلف جهاد قلمي و فرهنگي از حمله جهاد تبيين کارآمد است. شعر جهادي ممکن است در پيوند با اهل بيت (ع)، انقلاب و مسايل اجتماعي سروده شود، چنانکه علي شهودي اين کار را انجام ميدهد.

کدام شعر جهادي است؟ اين سوال را رهبر معظم انقلاب اسلامي در کتاب همرزمان حسين عليهالسلام پاسخ داده است:

«کُمِيت ميآيد در مقابل امام صادق(عليهالسّلام) يک قصيدهاي ميخواند. شعر کُمِيت جهاد است، شعر دِعبِل جهاد است؛ امّا شعر بسياري از شعرايي که در مدح رسولالله(صلّىاللهعليهوآله) شعر ميگفتند، در توحيد خدا شعر ميگفتند -به شعرهايي که در مدح عبدالملک ميگفتند، کاري نداريم- جهاد نيست. چرا؟ چون براي عبدالملک اشکالي ندارد که در مدح رسولالله (صلّىاللهعليهوآله) شعر بگويند. کاري نداريم که اگر عبدالملک در زمان رسولالله (صلّىاللهعليهوآله) بود، به جاي جدّش يا سَلَفش ابوسفيان، او هم با رسولالله (صلّىاللهعليهوآله) ميجنگيد؛ اما حالا که رسولالله (صلّىاللهعليهوآله) نيست، هرچه ميخواهند براي رسولالله (صلّىاللهعليهوآله) شعر بگويند؛ براي او اهمّيّتي ندارد.

او ميگويد من جانشين رسولاللهم. براي او اهمّيّت دارد که کسي دربارة فرزند رسولالله(صلّىاللهعليهوآله)، يعني عليبنالحسينالسجاد(عليهالسّلام) شعر نگويد. کُميت که ميآيد دربارة عليبنالحسين(عليهالسّلام) شعر ميگويد، شعرش جهاد است؛ چرا؟ چون مضمونش درگيري با هشامبنعبدالملک و با خود عبدالملک -خليفة زمان- است. همان روز خيليها بودند که براي رسولالله(صلّىاللهعليهوآله) شعر ميگفتند، در توحيد شعر ميگفتند، اما هيچگونه مبارزهاي محسوب نميشد، درگيري محسوب نميشد؛ لذاست که جهاد هم نبود. بنابراين شعر گفتن فرق ميکند. دعبل خزاعي شعرش جهاد است، کميت شعرش جهاد است.»

 

غزل زير، شعري است که علي شهودي در شب شعر علوي قرائت کرد:

 

اي دوشن درگاهووه مهر و مه و اختر دخيل

الدخيل اي شاه مردان، خواجة قنبر دخيل

 

من غلامم اول شهنشاه فلک درگاهه کي

آستانيندا دوشوبدور کهتر و مهتر دخيل

 

بارگاهيندا چکيبدير صف سلاطين جهان

خاک کوينده اولوب تاج سر و افسر دخيل

 

سلسبيل و زمزم و آب حيات آخديقجا باخ

جملگي سسلر ديير؛ اي ساقي کوثر دخيل

 

ايستيير هر پهلوان کي مکتبيندن فيض آلا

باغلايار اول درگهه چون مالک اشتر دخيل

 

جان عالملر فدا اول رهبر والايه کي

عالم آرا نورينه اولموش پيمبرلر دخيل

 

موسي و عيسي  و نوح و صالح و يعقوب و هود

يوسف و الياس و ابراهيم پيغمبر دخيل

 

موجلي درياده تاپدي بطن ماهيده قرار

اولدي نام پاکينه چون يونس مضطر دخيل

 

ذوالفقارين اويناداندا صفحة هيجاده چون

موج وحشتدن دوشردي توپراغا لشکر دخيل

 

شاه گئتميش سجدهيه،محرابي دولموش قانيلان

پارچالانميش فرقه دوشموش مسجد و منبر دخيل

 

روز و شب سسلر «شهودي» حال زاريلن ديير

دوشموشم درگاهينا يا حضرت حيدر دخيل

 

قربان زارعي «اديب»، شاعر و خوشنويس هنرمند که اشعار زيبايي در ستايش اهل بيت ع و دربارة موضوعات مختلف انقلابي و سياسي سروده است، در شب شعر علوي سرودة خود را قرائت کرد.

اديب حدود 40 سال است که شعر ميسرايد. محتوا و مضامين اشعار او منشأ اعتقادي دارد. او از اعضاي انجمن شاعران اهل بيت عليهمالسلام است و فعالانه در جلسات اين انجمن شرکت ميکند.

اديب، اشعار زيبايي نيز در پاسخ به ياوهگوياني که در باکو نسبت به ايران، مراتب ادب را رعايت نميکنند، سروده است که برخي از اين سرودهها در مطبوعات منتشر شده است.

شعري که اديب در شب شعر علوي قرائت کرد، چنين است:

 

بيزه سرور ايکي دنياده شه بطحادي 

شافع روز جزا فاطمهي زهرادي

 

ايلک دفعه آنام اورگتدي بو اسماني منه

دئدي کيم بيلمهسه بونلاري يقين اعمادي

 

سويله يردي عربيجه کي «عليُ مع حق»

حق علينندي، علي حق دي، علي والادي

 

 «ها عليُ بشرُ کيف بشر» درسينده

سويلهديم؛ آي آنا، کشف ايله بو نه معنادي؟

 

حوصله خرجه وئريب ائيلهدي تشريح بيان

بودي معناسي دئدي گؤر نه قدر زيبادي

 

بير ايشژقلي آيا بنزردي قارانليقدا علي

يا گونوز وقتي چيخان مهر سپهر آرادي

 

نصب اولوب گوشوارا تک ايندي قولاغيمدا منيم

که علي مظهر حق ، آينهي تقوادي 

 

بوني سويلردي آنام علم لدُنّي ده علي

بير دنيزديرکي اونون ساحلي ناپيدادي 

 

حک اولوب سينهده اؤلسمده علي آدي يقين

 ايکي دنيا پوزولوب گئتميهجاق پايادي

 

ايندي ده درسي قولاغيمده دي سويلردي مدام

واجب الطاعهدي ولله علي اولادي

 

واريوخوم آل عليدندي علي عاشقييم

زندگانليقدا منه فخر، آنام زهرادي

 

 تک نه من بلکه سئوردي بو آدي اوغلي حسين

بو علي آدي خدايا نه قدر شيوادي

 

اوچ اوغول هر اوچونون آدين علي قويموشدي

باخ «اديب» آدلاراي دا اوزلري تک اعلادي

 

حسين حسني افشرد که در شعر «حسني» تخلص ميکند، از شعراي پيشکسوت آييني تبريز است که تاکنون بخشي از سرودههاي وي در قالب چند کتاب منتشر شده است. ديوان «خزان در بهار» عنوان يکي از مجموعه شعرهاي اين شاعر آييني است.

حسني افشرد از جمله شعراي پيشکسوت شهر تبريز است که براي گسترش شعر آييني تلاش ميکند. او سالهاست که در جلسات انجمن شاعران اهل بيت عليهمالسلام به صورت مستمر حضور مييابد و شعراي جوان را تشويق و راهنمايي ميکند. وي که به رسم سالهاي پيش، دعوت بنياد غدير را اجابت کرده و در شب شعر علوي حضور يافته بود، مثنوي زيبايي از سرودههاي خود را در مدح اميرالمومنين عليهالسلام قرائت کرد.

 

غزل زير از سرودههاي او در مدح امير بيان است:

 

ساقيا پُر کُن بِده بارِ دِگر ميناي عشق

مدّتِ ديريست من دارم به سَر سُوداي عشق

 

آفتاب از روزهاي قَبل خوشتَر ميدمد

پُرشکوه است اي عَجب اِمروز چون دنياي عشق

 

گُفت پيرِ عَقل بر من کاي جوانِ عشق جُو

عاشقان جَمعند و برپا مَحفلِ شُوراي عشق

 

رو تو مَداحِ على باش و علي را مَدح گُو

آمده در عالمِ هَستي شَه و مُولاي عشق

 

فاطمه گَنجي برِخود داشت در بيتِ خدا

بود آن گَنجش علي يک گُوهرِ لالاي عشق

 

کَعبه از يُمنِ قُدومَش با شَرف شد در جَهان

سَجدهگاهِ عالمِ اِمکان شده هم جاي عشق

 

گر خدا گُويم خَطا گُفتم خدائيّش عَجب

وز چه شد آن خانهي حق بر علي ويلاي عشق

 

کاش مُوسي بودي و ديدي جَلالِ کَعبه را

گشته از يُمنِ علي چون وادي سيناي عشق

 

گُويد الله نيست دستِ او زِ چه مُشگل گُشاست

آري آري کرده ظاهر او يَدِ بيضاي عشق

 

اوّلِ هر اوّلين و آخرِ هر آخرين

اِبتدا و اِنتها و مَبداء و مبناي عشق

 

هم وَصيّ هم کدخداي خَتمِ پيغمبر شده

بَس بُلند است همّتش زان رو شده عنقاي عشق

 

در شَبِ معراجِ خَتمي مَرتبت با ديده ديد

اُوجِ مِقدارِ علي والاتَر از والاي عشق

 

ميهانِ کِبريايي را علي شد ميزبان

چشم بُگشا و نِگه کُن صورت و مَعناي عشق

 

داد اَنگشتَر به سائل گُفت در وَصفِ على

حضرتِ پيغمبر آن دنيا و مافيهاي عشق

 

هديه بر درگاهِ حقّ اَنگشترِ تو شد قَبول

اين همان عَهد است برما ميکند اِيفاي عشق

 

ياعلي گر تو بِه سائل دادهاي اَنگُشتري

پس بيا بر کربلا بين آن شَهِ زيباي عشق

 

داد اَنگشتي به اَنگشتَر به بَجدَل اي عَجب

هم دو دستش داده آن سُلطانِ کرّمَناي عشق

 

در رقيمه مَدحِ مُولا را «حسني» زَد رَقم

تا به روزِ حَشر باشد لايقِ اِعطاي عشق

 

پيش از آنکه جلال محمدي، مسئول انجمن شاعران اهل بيت عليهمالسلام به پشت تريبون بيايد، علي شهودي دربارة شعر و شخصيت و فعاليتهاي محمدي در عرصة شعر انقلاب و دفاع مقدس سخن گفت. اينکه جلال محمدي در دهة 70 و ايام جواني، مکرر در جلسات شعر در محضر رهبر معظم انقلاب شرکت داشته و اينکه بيش از 30 جلد از آثار جلال محمدي در حوزة ادبيات و تاريخ منتشر شده است و اينکه بيش از 30 سال در عرصة روزنامهنگاري و سردبيري مطبوعات فعاليت کرده است و...

 جلال محمدي ابتدا دربارة برخي موضوعات فرهنگي سخن گفت. نکته نخست او دربارة روز ملي تبريز بود.

وي با اشاره به بيانية بيش از يک صد تن از شاعران و نويسندگان تبريز در حمايت از انتخاب روز 29 بهمن (قيام شکوهمند مردم تبريز در سال 1356 به مناسبت اربعين شهداي قيام قم در 19 دي 1356) گفت: در تاريخ تبريز، هيچروزي با اهميتتر از 29 بهمن نيست. اين نتيجه حاصل مطالعه در تاريخ تبريز است. به ويژه از زمان تشکيل حکومت شيعه توسط شاه اسماعيل صفوي در ايران از اوايل قرن دهم، هيچ روزي در تاريخ تبريز مهمتر و درخشانتر از روز 29 بهمن نيست. اين روز، روزي است که به تعبير رهبر معظم انقلاب، تاريخ ايران را تغيير داده است.

وي با تشکر از تصويب 29 بهمن در شوراي فرهنگ عمومي آذربايجانشرقي که با عنايت نمايندة محترم ولي فقيه در استان انجام شد، گفت: اميدواريم با پيگيريها روز 29 بهمن به عنوان روز تبريز توسط شوراي فرهنگ عمومي در تقويم کشور ثبت شود و مصوبة شوراي فرهنگ عمومي استان که رياست آن با نمايندة ولي فقيه است، به فراموشي سپرده نشود.

جلال محمدي افزود: شاعران آييني تبريز در مواقع مختلف نسبت به رويدادها با صدور بيانيه اعلام موضع ميکنند. گاهي نيز اين اعلام موضع به وسيلة شعر انجام ميشود و جمعي از شاعران با سرودن يک مشترک، موضع خود را بيان ميکنند. در موضوع بيادبي الهام علياف رئيس جمهور باکو به آيتالله عاملي نماينده محترم ولي فقيه در اردبيل، شعراي آييني تبريز با سرودن شعر بلندي پاسخ دادند.

عجيب است که رئيس جمهور باکو با يک جوان اردبيلي که در همايش مردمي گراميداشت شهداي جنگ چالدران از ميان جمعيت برخاسته و سخناني گفته شده، وارد يک چالش رسمي شده و از تلويزيون دولتي باکو شخصا به پاسخگويي پرداخته است!

جلال محمدي در ادامة سخنان خود موضوع هويت ملي را مورد توجه قرار داد و گفت: موضوع هويت ملي و تقويت وتحکيم آن و نيز بحث زبان ملي از موضوعات مهم است که متاسفانه در استان نسبت به آن اهتمام شايستهاي ديده نميشود، در حالي که رهبر معظم انقلاب اسلامي دهها بار در ديدارهاي مختلف نسبت به اهميت هويت ملي و زبان ملي تاکيد کردهاند.

وي در پايان سخنان خود فرازهايي از بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي را دربارة هويت و زبان ملي قرائت کرد:

«يکي از چيزهايي که از معلّمين عزيز و محترم انتظار ميرود اين است که احساس هويّت ايراني و اسلامي و شخصيّت ملّي را در کودکان اين کشور بايد زنده کنيد. مسئلهي زبان مهم است، مسئلهي ملّيّت مهم است، مسئلهي پرچم مهم است؛ دلبسته بايد باشد؛ اينها چيزهاي لازمي است، اينها اساسي است. بايستي اين شناخت را، اين هويّتشناسي ملّي و شخصي را در دانشآموز زنده کنيد؛ [دانشآموز] بايد به ايراني بودنِ خودش افتخار کند. البتّه افتخار هم دارد (1402/2/13).

 برادران و خواهران عزيز!

اهميت زبان ملي يك كشور براي خيليها هنوز دانسته و شناخته نيست. زبان فارسي بايد گسترش پيدا كند. بايد نفوذ فرهنگيِ زبان فارسي در سطح جهان روزبهروز بيشتر شود.(1392/5/15)»

پايانبخش سخنان جلال محمدي غزلي بود که در اينجا ميآوريم:

صداي کيست اين صدا که ميکند صدا مرا

همين صدا که ميکشد به سوي کربلا مرا

 

مدار بر حذر مرا ز تيغهاي خونچکان

که زخمهاست بر تن از قتال اشقيا مرا

 

به نام صلح، چون کنم نهان ز تيغ جنگ سر

حسين بيسر است اگر امام و مقتدا مرا

 

به دام عنکبوت اگر عقاب اسير ميشود

تواند افکند زمان به دام فتنهها مرا

 

نه مطرب و مغنّيام که دولتم کشد به بر

گرفته در ميان خود ز هر طرف بلا مرا

 

در اين زمان که مطربان مقرّبان دولتاند

نشانده عزت هنر به تخت انزوا مرا

 

هراس نيست در دلم ز خشم و کين گرگها

گرفته در پناه خود چو شير لافتي مرا

 

غبارم و رسيدهام بر آستان بوتراب

از آستان او کسي چه سان کند جدا مرا

 

شکوه شاعري نگر در آستان اهل بيت

که هر چه خواهم از کرم علي کند عطا مرا

 

حجهالاسلام والمسلمين احمد مطهري اصل که در پي شهادت مرحوم آيتالله سيدمحمدعلي آلهاشم، به حکم رهبر معظم انقلاب اسلامي به عنوان نمايندة معظمله در آذربايجان شرقي و امامجمعة تبريز تعيين شده است، پس از پايان شعرخواني شاعران که قريب دو ساعت به طول انجاميد، رشتة سخن را در دست گرفت. سخنراني نمايندة رهبر معظم انقلاب در استان که حدود نيم ساعت بود، بسيار جذاب و دلنشين بود. وي به تفسير فلسفي و عرفاني سورة اخلاص پرداخت و در دقايقي که سخن ميگفت، به شيوايي تمام بحث علمي و عرفاني شيريني ارائه داد و سپس تفسير و شرح خود را به خلقت نوري پيامبر عظيمالشان و صديقة طاهره و ائمة اطهار «عليهم صلوات الله» پيوند زد.

واقع اين است که آن سخنراني ارزشمند در اين مقال نميگنجد و تنها به نکتهاي از آن دربارة «هو» در آية شريفة «قل هوالله احد» اشاره ميشود که:

هو يعني: اوست خداي يگانه. کلمه «هو» اشاره است به آن ذات مقدسي که غايب است از حواس ظاهره و باطنه. و آن مرکب است از دو حرف «ها» و «واو». ها تنبيه است به ثبوت ذات مقدس و آن نفي تعطيل است. و واو اشاره به غايب از حواس است و آن نفي تشبيه است. پس آن کلمه شريفه واضح شد که نفي و تعطيل کفر است و تشبيه شرک است. پس آن ذات مقدس ثابت است و قواي ظاهري و باطني به ذات مقدس او راه ندارد، و هر محسوسي و معلومي و معقولي و مفهومي و مدرکي مخلوق است، و ذات مقدس محاط علم و عقل و فهم و شعور و ادراک نمي شود.

حجت الاسلام و المسلمين مطهري اصل در در پايان سخنان خود گفت: پيامبر اکرم(ص) نور خدا است، حضرت علي (ع) نفس پيغمبر اکرم (ص) و حضرت زهرا(س) واسطة اين نور است.

 وي افزود: اگر چه انسانهاي عادي نميتوانند مقامات معصومين را چنانکه هست، بشناسند، ولي شاعران به ويژه شعراي آييني براي درک مفاهيم عالي زحمت بکشند و تلاش کنند که در حد ذوق و استعداد خود نسبت به مقامات حضرات معصومين شناخت پيدا کنند، آن وقت اين فهم و دانش ميتواند در اشعار آنها متجلي شود.

وي افزود: شاعران بايد مطالعة خود را زياد کرده و به ائمه اطهار عميق نگاه کنند در اين صورت با عنايت ايشان ميتوانند شعري در وصف ايشان بگويند که تا هميشه ماندگار خواهد شد. اگر عنايت ائمه عليهمالسلام در کار باشد، اشعاري ماندگار مانند «علي اي هماي رحمت...» استاد شهريار سروده ميشود.

وي با بيان اينکه همه شعرا وظيفه دارند در شعرهايشان از اهل بيت عصمت و طهارت و وصف و رثاي آنها بگويند افزود: بسياري از شاعران با عنايت ائمه به اين درجه از سرودن شعر دست يافتهاند چون عنايت حق تعالي و الهامات الهي همراه آنها بوده است.

 امام جمعه تبريز ادامه داد: تمام شعرا هم جمع شوند و هر قدر در خصوص امام علي (ع) شعر بگويند باز نميتوانند در وصف حقيقت ايشان سخني بگويند چون ايشان اتصال به پروردگار دارد. ولي اگر با مطالعه و علمآموزي و تهذيب نفس سعي کنند در پرتو عنايات معصومين ع قرار بگيرند، بيگمان بهره و عطية خود را خواهند يافت.

پايان

نويسنده: مصطفي محمّدي  

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.