«تلاشهاي علمي براي جلوگيري از شيوع افکار ضد اسلامي»
اين رياست به معناي پست و مقام نيست چرا که پست و مقام دنيوي از بين ميرود اما وقتي که به امام صادق (ع) گفته ميشود رييس مکتب تشيع مقصود مجاهدت علمي و تربيت شاگرداني است که پرچمدار شکوفايي انديشه اسلامي و ولايت علوي و احياگر مکتب تشيع ميباشند.
امام صادق (ع) در طول 34 سال امامت خود با مجاهدتهاي علمي و ديني، مکتب جعفري را پايهگذاري کرد. ايشان شريعت محمد (ص) و مکتب تشيع را احيا کرد و مانع از نابودي شيعه و فراموشي اسلام ناب محمدي شد. چيزي که دنياي امروز ما شديدا به يادآوري آموزههاي ولايي و علوي ائمه معصومين نيازمند است. امام صادق (ع) در طول حيات پربرکت خود بيش از 4 هزار شاگرد را در مکتب معارف ديني و انديشههاي اسلامي خود تربيت کرد و آنها را در جهت پاسداري از مکتب ديني و علمي و نگهداري از تشيع راستين به جهان اسلام فرستاد. بيشک گنجينه علوم ديني اين امام همام در سالها زندگي در محضر امام سجاد (ع) و پدر بزرگوارش امام باقر (ع) به دست آمد و همگان ايشان را با نفوذ کلام، حکمت وسيع و قدرت بيان ميشناختند.
در روزگاري که افکار ضداسلامي و ويرانگر خطري بزرگ در مسير اسلام ناب محمدي بود، امام صادق (ع) رييس مذهب جعفري با مجاهدتهاي علمي خود مانع از شيوع اين افکار ضد اسلامي شد. خرافه و بدعت در دين مانند بيماري است که تن سالم را از درون پوسيده ميکند. اما اين امام همام جهادگر ميدان علم در راه تاسيس مکتب تشيع، مشقتهاي فراواني را متحمل شد تا نهضتي بزرگ بر اساس پايههاي حقيقت اسلام و عقلانيت ديني بنيان گذارد. گفتوگوها و مناظرات امام صادق (ع) با قدرت منطق و استدلال وي و پاسخگويي به شبهات ديني نقش بسيار مهمي در احياي مکتب تشيع داشته است.
برخورد امام صادق با خلفا :
امام جعفربن محمد عليهم السلام در مواجهه با خلفاي جور مخصوصا منصور عباسي دو نوع برخورد داشت که کاملا در مقابل هم بنظر مي رسد.
1- گاهي با لحن نرم و بطور ملايم با وي سخن گفته و در مقام تبرئه خويش برآمده.
2- گاهي هم بي آنکه اقرار و اعترافي کند با شدت و تندي با آنان برخورد کرده است.
« امام در عين حاليکه در برخي موارد خيلي ملايم صحبت مي کند؛ مثلا آنجا که به منصور مي فرمايد: به خدا سوگند من اين کار را نکرده ام ؛ من پير شده و ضعيف و ناتوان گشته ام؛ مي خواهي مرا در برخي از زندانهايت باز داشت کن تا مرگ من فرا رسد که چندان دور نيست.
در مورد ديگر به منصور پيغام مي فرستد: اگر دست از اذيت و آزار ما نکشي هر روز پنج نوبت تو را نفرين مي کنم. ...» .
حقيقت اين برخورد دوگانه آن هم از سوي امام معصوم با منصور چيست؟ و وظيفه امروزِ شيعيان امام صادق بايد کدام شيوه رفتاري از اين دو باشد؟
در اين بحث به قدر توان و فرصت به اين نکته پرداخته شده است؛ هر چند براي پاسخ اين سئوال مجالي بيش از اين نياز است[12]
الف. اصل تقيه
يکي از اصول مهم عقيدتي شيعه تقيه است.
شيخ مفيد رحمه الله گويد:
«تقيّه، پنهان کردن حق و پوشاندن اعتقاد به حق و پنهانکاري با مخالفان حق و پشتيباني کردن از آنان در آنچه ضرر دين و دنيا را در پي دارد. هرگاه به «ضرورت تقيّه» ظنّ قوي پيدا کنيم، تقيّه واجب است و هرگاه ندانيم يا ظنّ قوي نداشته باشيم که آشکار گرديدن و نمودن حق ضروري است، تقيّه واجب نيست[13]
«شيعه در مورد تقيه به ادله چهارگانه استناد دارد.
از قرآن به عنوان نمونه:
لا يتخذالمومنون الکافرين أولياء... إلّا أن تتقوا منهم تقه...
افراد با ايمان نبايد بجاي مومنان کافران رادوست و سرپرست خود انتخاب کنند؛و هر کس چنين کند، هيچ رابطه اي با خدا ندارد؛ مگر اينکه از آنها تقيه کنيد( و بخاطر هدف هاي مهم تري کتمان نمائيد.
خداي تعالي مطابق اين آيه اجازه مي دهد که مومنان به هنگام خوف بر جان خود و در مورد تقيه و ترس از شر و آسيب کافران تظاهر به دوستي آنان کنند تا بدين وسيله از خطر برهند... عقل هم بطور قطع حکم مي کند که انسان در مواقع خطر تا اندازه که مي تواند بايد جان و مالش را از خطر نابودي حفظ کند و خويشتن را از مهلکه نيندازد[14]
امام جعفر صادق عليه السلام چون در فشار سياسي عجيبي قرار داشتند و زير ذره بين مأمورين حکومتي بسر مي بردند در بسياري از زمانها مجبور به تقيه مي شدند. «تقيه در عصر امام جعفر صادق عليه السلام شروع نشده بلکه در روزگاران پيشتر هم وجود داشته است. حضرت اميرالمومنين عليه السلام بخش اعظم عمر خود را در تقيه گذرانده است.
امام نه تنها عملا خود اين سيره را داشتند که به شيعيان نيز توصيه مي نمودند تا در برابر دستگاه جور تقيه نمايند. ايشان به ياران سفارش اکيد داشتند که نه در گفتار و نه در رفتار عقيده خود را ابراز ننمايند.
فقه جعفري :
دوران امامت امام صادق عليه السلام همزمان شده بود با اغتشاشات و هرجومرجهاي زيادي در دستگاه حکومت. تغيير مداوم خليفه، غصب حکومت ميان برادران و برادرزادههاي اموي، ضعف و براندازي حکومت امويان و انتقال حکومت به بنيعباس گوشهاي از اين هرجومرجها بود و امام صادق عليه السلام در چنين شرايطي، اوضاع را به درستي رصد کرده، موقعيت را مغتنم دانسته و به بهترين نحو ممکن در ترويج و تبليغ شيعه استفاده کردند. به اين صورت بود که تلاطمهاي حکومتي فرصتي براي استواري پايههاي حکومت اسلامي توسط صادق آل محمد عليه السلام شد و مذهب شيعه با عنوان شيعه جعفري نه در همان برهه تاريخي، بلکه در طول سالها و قرنها پايدار و استوار ماند و در دنيا شناخته شد.
آنچه امروز به عنوان اسلام حقيقي در دسترس ماست، حاصل تلاشها و آموزههاي نبي مکرم اسلام و ائمه اطهار عليهم السلام به ويژه تلاشهاي امام صادق عليه السلام است که به تربيت شاگردان زيادي در سراسر حکومت اسلامي و خارج از آن همت کردند.
امام صادق عليه السلام بر اساس فرصت و موقعيتي که در اثر اغتشاشات داخلي دستگاه حکومت پيدا کردند، حداکثر بهره را از اين فرصت بردند تا بتوانند مذهب شيعه را در جايگاه حقيقي خود به مردم نشان بدهند و آموزههاي اصيل اسلامي را به افراد مشتاق تعليم دهند. در اين زمان بود که تکليف شيعيان در موضوعات و احکام شرعي مشخص و اصول کلامي آنها در رابطه با ولايت و امامت تعيين شد. در نتيجه به اين علت که اکثريت تعداد احاديث شيعيان به امام جعفر صادق عليه السلام برميگردد و متکلمان و راويان بزرگ شيعه از شاگردان آن حضرت بودهاند، به مذهب ما مذهب شيعه جعفري گفته ميشود.
پايهگذاري شيعه جعفري
چرا مذهب شيعه را شيعه جعفري مينامند؟ و آيا لفظ شيعه در زمان امام صادق عليه السلام به وجود آمده است؟
کلمه «شيعه» در لغت به معناي تابع و پيرو است. داشته باشيد که مدتها طول کشيد تا اين کلمه به طور اختصاصي در مورد پيروان حضرت اميرالمؤمنين امام علي عليه السلام و اهل بيت عليهم السلام استفاده شود. درواقع از آنجا که شيعه به هر نوع پيروي گفته ميشود و هر کسي که از ديگري تبعيت کند به عنوان شيعه شناخته ميشود، در طول تاريخ مدت زمان زيادي گذشت تا اين لفظ مفهوم اختصاصي به خود پيدا کند.
اولين بار چه زماني از عنوان «شيعه» استفاده شد؟
اولين بار پيغمبر اکرم صليالله عليه و آله چنين مفهومي را به کار بردند، آنجا که خطاب به امام علي عليه السلام فرمودند: «يا علي انت و شيعتک هم الفائزون؛ اي علي! تو و شيعيان و پيروان تو پيروز و رستگار هستيد.» البته همين مفهوم و روايت اصيل و مستند را برادران اهل تسنن در کتابها و منابع خود نقل کردهاند. درواقع رسول گرامي اسلام مفهوم شيعه را در مورد پيروان امام علي عليه السلام استفاده کردند ولي همين مفهوم مدتها زمان برد تا در ميان مردم و در انديشهها نقش بسته و به کار برود.
تا مدتها عبارت شيعه در مورد گروهها و توابع مختلف استفاده ميشد. به عنوان مثال با عبارتهايي مثل شيعيان اموي يا شيعيان عثمان در تاريخ مواجه ميشويم که به مفهوم پيروان اموي و عثمان هستند. حتي در تاريخ نوشته شده که امام حسين عليه السلام در روز عاشورا گروه دشمن را خطاب قرار داده و فرمودند: «يا شيعه آل ابي سفيان؛ اي پيروان خاندان ابوسفيان.» اين سخن نشان ميدهد که در آن زمان شيعه هنوز براي پيروان اهل بيت عليهم السلام اسم خاص نشده بود.
اما در دوران امام صادق عليه السلام بود که عنوان «شيعه» به عنوان اسم خاص مورد استفاده قرار گرفت که اين هم به دليل تلاشها و زحمات بسيار آن حضرت در ترويج و تبليغ مکتب حقيقي اسلام بوده است.
بر اساس زحماتي که امام جعفر صادق عليه السلام در ترويج و تبليغ معارف شيعي کشيدند و سختيهايي که در اين راه متحمل شدند، به فقه و مذهب ما جعفري گفته ميشود. در زمان آن حضرت بود که مذهب شيعه در کلام و فقه از عامه و اهل سنت متمايز شد و جايگاه حقيقي خود را پيدا کرد. در حالي که تا دوران ايشان تفاوت چنداني ميان شيعه و اهل تسنن وجود نداشت و افتراق مذهبي ميان آن دو چندان نمودار نبود.
امام صادق عليه السلام بر اساس فرصت و موقعيتي که در اثر اغتشاشات داخلي دستگاه حکومت پيدا کردند، حداکثر بهره را از اين فرصت بردند تا بتوانند مذهب شيعه را در جايگاه حقيقي خود به مردم نشان بدهند و آموزههاي اصيل اسلامي را به افراد مشتاق تعليم دهند. در اين زمان بود که تکليف شيعيان در موضوعات و احکام شرعي مشخص و اصول کلامي آنها در رابطه با ولايت و امامت تعيين شد.
در نتيجه به اين علت که اکثريت تعداد احاديث شيعيان به امام جعفر صادق عليه السلام برميگردد و متکلمان و راويان بزرگ شيعه از شاگردان آن حضرت بودهاند، به مذهب ما مذهب شيعه جعفري گفته ميشود.
همه اين اتفاقات در فاصله زمانهاي کوتاهي اتفاق ميافتاد و همين شورشهاي داخلي در حکومت موجب شده بود خلفا به جاي اينکه متوجه امور مردم باشند، همه هم و غم خود را بر سر کسب قدرت و حفظ آن بگذارند. اين افراد در مدت زمان تولد امام صادق عليه السلام تا زمان امامت آن حضرت حکومت کرده بودند.
در نهايت هشام بن عبدالملک، در نهايت گستاخي و حماقت امام محمد باقر عليه السلام را به شهادت رساند و امام صادق عليه السلام در زمان همين حاکم ملعون به امامت رسيدند. سپس امامت آن حضرت در دوران وليد بن يزيد بن عبدالملک و بعد از او يزيد بن وليد، ابراهيم بن وليد و مروان بن محمد بن مروان همعصر شد. مروان مشهور به «مروان حمار» بود که آخرين خليفه غاصب اموي محسوب ميشود که حکومت او توسط عباسيان از بين رفت.
بعد از آن دوران، عباسيان بر سر کار آمدند و امام صادق عليه السلام با خليفه اول عباسي يعني ابوالعباس سفاح همعصر شده بودند. آن حضرت در دوران حکومت دومين خليفه عباسي به نام منصور دوانيقي و توسط اين حاکم ظالم به شهادت رسيدند.
امام صادق عليه السلام در دوران زندگي و امامت خود از فرصت اغتشاشات داخلي حکومت به نفع اسلام و مسلمانان استفاده کردند و چون فشار دستگاه حکومت بر امام کمتر شده بود، موقعيت را براي ترويج آموزههاي شيعي مغتنم دانستند.
گستردگي دامنه علوم و معارف در مکتب امام صادق عليه السلام
در ميان شاگردان امام صادق عليه السلام شاهد حضور چهرههاي علمي و دانشمند بسياري هستيم. در اين دوران آن حضرت چه علومي را به مردم آموزش ميدادند که در بين شاگردان ايشان دانشمنداني در علوم کلام، فقه، معرفت و حتي کيمياگر و شيميدان هم وجود دارد؟
مهمترين و اصليترين آموزهها در مکتب اهل بيت عليهم السلام آموزههاي اسلامي و فقهي است که راه و رسم درست زندگي کردن را به مردم تعليم ميدهد. دوران امامت امام صادق عليه السلام به گونهاي بود که فرصت براي تعليم چنين درسهايي وجود داشت. چون از يک سو در دوران امامت ائمه پيشين چنين فرصتي کمتر دست داده بود و امامان اولي ما بيشتر در معرض فشار و ظلم دستگاه حکومت بودند.
از طرف ديگر نياز مردم به يادگيري سبک زندگي اسلامي به شدت احساس ميشد. چون دستگاه حکومت به نام اسلام مرتکب انواع گناه و کشتار و ظلم ميشد و مردم نياز داشتند تا آموزههاي اصيل و حقيقي اسلام را از زبان امام معصوم شنيده و درک کنند. بر همين اساس بود که امام صادق عليه السلام مانند پدر بزرگوار خود از هرجومرج حکومت و کم شدن فشار بر اهل بيت عليهم السلام بهره برده و مذهب شيعه را در قالب اصول اعتقادي، فروع عملي و اخلاق تبيين و تدوين کردند.
البته به اين نکته هم بايد توجه شود که هرچند آموزش اصول ديني رأس آموزههاي امام صادق عليه السلام و ساير ائمه اطهار عليهم السلام بوده ولي اگر از محضر آن بزرگان پرسشهايي در زمينههاي علوم ديگر مانند پزشکي، گياهشناسي، اصول و قواعد حرکت، زمينشناسي و ساير علوم ميشد به آن پاسخ ميدادند. چراکه آن بزرگان به علم الهي آراسته و داناي علومي بودند که انسانها در دوران بعدي موفق به کشف آن ميشدند.
آتش زدن منزل امام صادق توسط خليفه عباسي منصور دوانيقي
منصور دوانيقي دومين طاغوت عباسي در 12 ذيحجه سال 136 هـ . ق بر مسند خلافت نشست و در ششم ذيحجه سال 158 هـ . ق از دنيا رفت، بنابراين 22 سال خلافت کرد. [تتمه المنتهي،133] سالهاي آخر عصر امامت حضرت صادق (ع) (حدود 12 سال) در عصر خلافت منصور دوانيقي بود، و سرانجام به دستور او مسموم شده و به شهادت رسيد.
منصور جنايتکار، طاغوتي بسيار خونخوار بود، براي حفظ حکومت خودمردان و برجستگان بسيار از آل علي (ع) و سادات را کشت، و دستش تا مرفق به خون عزيزان اسلامخواه، آغشته بود. [شرح اين واقعه را در تتمه المنتهي از صفحه 127تا147 بخوانيد].
منصور چندين بار تصميم گرفت امام صادق (ع) را به قتل رساند، ولي موفق نمي شد تا سرانجام آن حضرت را مسموم نمود، در اينجا به نمونه اي از نقشه نافرجام وي اشاره مي کنيم:
سخن حکيمانه امام صادق عليه السلام بعد از آتش گرفتن خانه
مفضل بن عمر مي گويد: منصور دوانيقي براي فرماندار مکه و مدينه حسن بن زيد پيام داد: خانه ي جعفر بن محمد (امام صادق عليه السلام) را بسوزان، او اين دستور را اجرا کرد و خانه ي امام صادق (ع) را سوزانيد که آتش آن تا به راهرو خانه سرايت کرد، امام صادق (ع) بيرون آمد و ميان آتش گام برمي داشت و مي فرمود:
انا بن اعراق الثري، انا بن ابراهيم خليل الله.
منم فرزند اسماعيل، که فرزندانش مانند رگ و ريشه در اطراف زمين پراکنده اند، منم فرزند ابراهيم خليل خدا (که آتش نمرود بر او سرد و سلامت شد). [اصول کافي،جلد 1،ص473.] .
بهرحال هم بني اميه و هم بني عباس ظلم هاي زيادي به اهل بيت پيامبر کردند و حکام غاصب و مستبد بودند.
پي نوشت:
[1] بحارالانوار، ج47، ص56.
[2] بحارالانوار، ج47، ص59 «سبحان الله تحلفون على قوم الا تبيعونهم الابربح الدينار دينارا... ثم قال: يا مصادف! مجالدهالسيوف اهونمن طلب الحلال.»
[3] وسايل الشيعه، ج16، ص 488.
[4] بحارالانوار، ج47، ص 54.
[5]- اعيان الشيعه، ج 1، ص 660
[6] فروع کافى، ج6، ص 268.
[7] - مستدرک الوسايل، ج 2، ص 438.
[8] 1- ارشاد مفيد، ص 254.
[9] منتهى الامال، ج 2، ص139.
[10] الامام الصادق و ابوزهره، ص 224 جامع المسانيد، ص 222.
[11] منتهى الامال، ج 2، ص 140.
[12] 1.صفحاتي از زندگاني امام جعفر صادق عليه السلام، علامه مظفر، ترجمه سيد ابراهيم سيدعلوي،انتشارات قلم، چاپ اول، ص189
[13] 2.شرح عقائد الصدوق، شيخ مفيد، ص 241
[14] صفحاتي از زندگاني امام صادق، مظفر،ص154 و155
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.