اردوغان در راه تهران است؛ در روزهايي که اوضاع در منطقه چندان بر وفق مراد آنکارا نيست. ترکيه شايد حالا با تبعات جاهطلبيهاي منطقهاي خود و گشودن در جعبه پاندوراي سوريه روبهرو شده است.
سال گذشته در چنين روزهايي اردوغان و فيدان سرمست از چيزي بودند که خيال ميکردند يک پيروزي راهبردي در شامات است. آرزوي ديرينه رهبر «آکپارتي» براي تصاحب سوريه محقق شده بود و ترکيه از فضاي آشفته پساهفت اکتبر استفاده و با سقوط دولت بشار اسد معماري امنيتي منطقه را به طور بيسابقهاي دگرگون کرد.
اما دستاوردهاي اين زلزله سياسي در سوريهاي که همواره مثل سدي در برابر رژيم صهيونيستي عمل ميکرد، در سبد دولت اردوغان نرفت و در عوض انرژي اسرائيل و نتانياهو براي تغيير چهره خاورميانه را آزاد کرد. از فرداي سوريه به اصطلاح آزاد، اين ارتش اسرائيل بود که در اين کشور مانور داد با يک پيغام روشن براي ترکيه: اسرائيل اجازه ترکتازي آنکارا را در شام نخواهد داد.
با گذشت يک سال، رجب طيب اردوغان که احتمالا کشورش را در خلأ موقتي حضور ايران در منطقه، حاکم بلامنازع خاورميانه ميديد، خود را در محاصره رژيم صهيونيستي ميبيند و اسرائيل راهبرد «مهار ترکيه» را با آرايش تهاجمي در اطراف آنکارا در پيش گرفته است.
اين رهبر اخواني در شرايطي راهي تهران ميشود که در يک تنگناي راهبردي قرار گرفته است. اردوغان که همواره ايران را در عين همکاري، يک رقيب بالقوه منطقهاي ديده و تلاش کرده مساله فلسطين را به نفع خود مصادره کند و ايران را از دمشق بيرون براند، حالا به زمين سفت واقعيت برخورد کرده است؛ سوريه بيثباتتر و چندپارهتر از هر زماني است، دولت احمد الشرع به عنوان دولت دستنشانده، يک دولت فرومانده و متزلزل است، ترکيه توان مقابله با سياستهاي تهاجمي و تجزيهطلبانه اسرائيل در سوريه را ندارد و حتي کردهاي سوريه تحت عنوان نيروهاي دموکراتيک سوريه (قسد) در ارتش ادغام نشدهاند.
در کنار اين موارد، کشته شدن رئيس ستاد کل ارتش ليبي و 4 نظامي ارشد ديگر اين کشور در سقوط هواپيماي آنها پس از برخاستن از آنکارا و پيمان سهجانبه اسرائيل، يونان و قبرس از ديگر نشانههاي بسامان نبودن اوضاع منطقهاي آنکاراست.
رابطه ترکيه و رژيم صهيونيستي به طور بيسابقهاي در حال عزيمت به نقطه اوج خصومت است. تحولات دو سال گذشته الگوي روابط آنکارا- تلآويو را از همکاري پنهاني به رقابت و سپس به دشمني تغيير داده است. اگر پس از سقوط دولت اسد، سوريه به ميداني براي تقابل فزاينده اردوغان و نتانياهو تبديل شد، مديترانه شرقي حالا آوردگاه ديگري از زمين جديد درگيري است که نتانياهو براي ترکيه تدارک ديده است؛ جايي که رهبران کشورهاي رقيب ترکيه در شرق مديترانه يعني يونان و قبرس روز دوشنبه در بيتالمقدس اشغالي تشکيل جلسه دادند و نخستوزير رژيم صهيونيستي از اين فرصت براي هشدار به ترکيه و رجب طيب اردوغان استفاده کرد. نتانياهو که در کنار کنستانتين ميتسوتاکيس، نخستوزير يونان و نيکوس کريستودوليدس، رئيسجمهور قبرس ايستاده بود، با کنايه به اردوغان گفت: «کساني که خيال ميکنند ميتوانند امپراتوريها و سلطه خود را بر سرزمينهاي ما دوباره برقرار کنند، بايد اين را فراموش کنند».
انديشکده دست راستي بنياد دفاع از دموکراسيها (FDD) نيز تحليل کرد: «اين نشست سهجانبه بايد زنگ خطري براي آنکارا باشد... اين يک تهديد نيست، بلکه فرصتي براي ترکيه است تا در موضع خود تجديدنظر کند!»
هر حرکت ترکيه در تلآويو به عنوان يک تهديد تفسير ميشود. خريد هواپيما، ساخت کشتيهاي جنگي، توليد موشک، حضور در غزه، روابط با حماس، يا حتي مانور در درياي مديترانه، همگي به عنوان يک خطر وجودي براي اسرائيل تلقي ميشوند. تحرکات اخير با قبرس و يونان بخشي از اين روند است.
در واقع، آن چيزي که وزير خارجه و رئيسجمهور ترکيه را در کمتر از يک ماه به تهران ميکشاند، سيلي واقعيت در تحولات اخير است. در چنين شرايطي، آنکارا نياز به همراهي تهران دارد، زيرا تنها بازيگري که اثبات کرده که توانايي برهمزدن راهبردهاي اسرائيل را داراست، ايران است. عضويت ناتو براي ترکيه براي هر درگيري احتمالي براي اين کشور فاقد اهميت خواهد بود. اگر ترکيه اردوغان خواهان بازيگري مؤثر ايران در تثبيت نظام جديد سوريه است، اين اقدام بايد با ارائه تضمينهاي امنيتي واقعي به ايران و جبران آسيبهايي که کنش اشتباه ترکيه در يک سال اخير به محور مقاومت وارد آورده، باشد. شايد رجب طيب اردوغان فکر نميکرد به اين زودي گذرش به ايران بيفتد؛ مولود چاوش اوغلو، وزير وقت خارجه ترکيه سال 1400 وقتي به ايران آمد با گريز به يکي از اشعار سهراب سپهري، تهران را «خانه دوست» خواند. حالا آنکارا دوباره براي عبور از بحران به خانه دوست رجوع کرده است.
* عليرضا حقيقت
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.