اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

زيست اخلاقي علي بن موسي الرضا (ع) چگونه بود؟

امام هشتم شيعيان حضرت علي بن موسي الرضا (ع) روز يازدهم ذيقعده سال 148 هـ. ق در مدينه ديده به جهان گشود. دوران امامت آن حضرت 20 سال بود که با سه تن از حکمرانان مستبدّ عباسي، يعني هارون، امين و مأمون معاصر بود. ايشان علاوه بر رويکرد مداراگونه‌اي که براي حفظ تشيع در پيش گرفت، در سبک زندگي نيز درس‌هاي فراواني براي شيعيان بر جاي گذاشت.

زيست اخلاقي علي بن موسي الرضا (ع) چگونه بود؟

به گزارش «تابناک»؛ امامان پاک ما در ميان مردم و با مردم ميزيستند و عملا به مردم درس زندگي و پاکي و فضيلت ميآموختند. آنان الگو و سرمشق ديگران بودند و با آنکه مقام رفيع امامت آنان را از مردم ممتاز ميساخت و برگزيده خدا و حجت او در زمين بودند در عين حال در جامعه حريمي نميگرفتند و خود را از مردم جدا نميکردند و به روش جباران انحصار و اختصاصي براي خود قائل نميشدند و هرگز مردم را به بردگي و پستي نميکشاندند و تحقير نميکردند... . 

«ابراهيم بن عباس» ميگويد: «هيچگاه نديدم که امام رضا عليه السلام در سخن بر کسي جفا ورزد، و نيز نديدم که سخن کسي را پيش از تمام شدن قطع کند. هرگز نيازمندي را که ميتوانست نيازش را بر آورده سازد رد نميکرد. در حضور ديگري پايش را دراز نميفرمود. هرگز نديدم به کسي از خدمتکاران و غلامانشان بدگوئي کند. خنده  او قهقهه نبود بلکه تبسم بود. چون سفره غذا به ميان ميآمد همه افراد خانه حتي دربان و مهتر را نيز بر سفره خويش مينشاند و آنان همراه با امام غذا ميخوردند. شبها کم ميخوابيد و بيشتر بيدار بود، و بسياري از شبها تا صبح بيدار ميماند و به عبادت ميگذراند، بسيار روزه ميداشت و روزه سه روز در هر ماه را ترک نميکرد [1]، کار خير و انفاق پنهان بسيار داشت، وبيشتر در شبهاي تاريک مخفيانه به فقرا کمک ميکرد. [2]

«محمد بن ابي عباد» ميگويد:فرش آن حضرت در تابستان حصير و در زمستان پلاسي بود لباس او-در خانه-درشت و خشن بود، اما هنگاميکه در مجالس عمومي شرکت ميکرد (لباسهاي خوب و متعارف ميپوشيد) و خود را ميآراست. [3]شبي امام ميهمان داشت، در ميان صحبت چراغ نقصي پيدا کرد، ميهمان امام دست پيش آورد تا چراغ را درست کند، امام نگذاشت و خود اين کار را انجام داد و فرمود:ما گروهي هستيم که ميهمانان خود را بکار نميگيريم. [4]يکبار شخصي که امام را نميشناخت در حمام از امام خواست تا او را کيسه بکشد، امام عليه السلام پذيرفت و مشغول شد، ديگران امام را بدان شخص معرفي کردند، و او با شرمندگي به عذرخواهي پرداخت، ولي امام بي توجه به عذر خواهي او همچنان او را کيسه ميکشيد و او را دلداري ميداد که طوري نشده است. [5]شخصي به امام عرض کرد:به خدا سوگند هيچکس در روي زمين از جهت برتري و شرافت پدران به شما نميرسد.

امام فرمود: تقوي به آنان شرافت داد و اطاعت پروردگارآنان را بزرگوار ساخت. [6]

مردي از اهالي بلخ مي گويد:در سفر خراسان با امام رضا عليه السلام همراه بودم،روزي سفره گسترده بودند و امام همه ي خدمتگزاران و غلامان حتي سياهان را بر آن سفره نشاند تا همراه او غذا بخورند.

من به امام عرض کردم: فدايتان شوم. بهتر است اينان بر سفره يي جداگانه بنشينند. فرمود: ساکت باش، پروردگار همه يکي است، پدر و مادر همه يکي است، و پاداش هم باعمال است. [7]«ياسر» خادم امام ميگويد:امام رضا عليه السلام به ما فرموده بود اگر بالاي سرتان ايستادم (و شما را براي کاري طلبيدم) و شما به غذا خوردن مشغول بوديد برنخيزيد تا غذايتان تمام شود. بهمين جهت بسيار اتفاق ميافتاد که امام ما را صدا ميکرد، و در پاسخ او ميگفتند به غذا خوردن مشغولند و آن گرامي ميفرمود بگذاريد غذايشان تمام شود. [8]يک بار غريبي خدمت امام رسيد و سلام کرد و گفت:من از دوستداران شما و پدران و اجدادتان هستم، از حج باز گشته ام و خرجي راه تمام کرده ام، اگر مايليد مبلغي به من مرحمت کنيد تا خود را بوطنم برسانم، و در آنجا از جانب شما معادل همان مبلغ را به مستمندان صدقه خواهم داد، زيرا من در شهر خويش فقير نيستم و اينک در سفر نيازمند مانده ام.

امام برخاست و به اطاقي ديگر رفت، و دويست دينار آورد و از بالاي در دست خويش را فراز آورد، و آن شخص را خواند و فرمود:اين دويست دينار را بگير و توشهي راه کن، و به آن تبرک بجوي، و لازم نيست که از جانب من معادل آن صدقه بدهي... .

آن شخص دينارها را گرفت و رفت،امام از آن اطاق به جاي اول بازگشت،از ايشان پرسيدند چرا چنين کرديد که شما را هنگام گرفتن دينارها نبيند؟

فرمود:تا شرمندگي نياز و سؤال را در او نبينم... [9] امامان معصوم و گرامي ما در تربيت پيروان و راهنمائي ايشان تنها به گفتار اکتفا نميکردند، و در مورد اعمال آنان توجه و مراقبت ويژه يي مبذول ميداشتند، و در مسير زندگي اشتباهاتشان را گوشزد ميفرمودند تا هم آنان از بيراهه به راه آيند، و هم ديگران و آيندگان بياموزند.

«سليمان جعفري» از ياران امام رضا عليه السلام ميگويد: براي برخي کارها خدمت امام بودم، چون کارم انجام شد خواستم مرخص شوم، امام فرمود: امشب نزد ما بمان.

همراه امام به خانهي او رفتم، هنگام غروب بود، غلامان حضرت مشغول بنايي بودند امام در ميان آنها غريبه يي ديد، پرسيد: اين کيست؟ عرض کردند:به ما کمک ميکند و به او چيزي خواهيم داد.

فرمود: مزدش را تعيين کرده ايد؟

گفتند: نه! هر چه بدهيم ميپذيرد.

امام بر آشفت و خشمگين شد. من به حضرت عرض کردم: فدايتان شوم خود را ناراحت نکنيد...

فرمود:من بارها به اينها گفته ام که هيچکس را براي کاري نياوريد مگر آنکه قبلا مزدش را تعيين کنيد و قرار داد ببنديد. کسي که بدون قرار داد و تعيين مزد کاري انجام دهد اگر سه برابر مزدش را بدهي باز گمان ميکند مزدش را کم داده يي، ولي اگر قرار داد ببندي و به مقدار معين شده بپردازي از تو خشنود خواهد بود که طبق قرار عمل کرده يي، و در اينصورت اگر بيش از مقدار تعيين شده چيزي به او بدهي هر چند کم و ناچيز باشد ميفهمد که بيشتر پرداخته يي و سپاسگزار خواهد بود. [10]«احمد بن محمد بن ابي نصر بزنطي» که از بزرگان اصحاب امام رضا عليه السلام محسوب ميشود نقل ميکند. من با سه تن ديگر از ياران امام خدمتش شرفياب شديم، و ساعتي نزد امام نشستيم، چون خواستيم بازگرديم امام به من فرمود:اي احمد! تو بنشين. همراهان من رفتند و من خدمت امام ماندم، و سؤالاتي داشتم بعرض رساندم و امام پاسخ ميفرمودند، تا پاسي از شب گذشت، خواستم مرخص شوم، فرمود: ميروي يا نزد ما ميماني؟

عرض کردم: هر چه شما بفرمائيد، اگر بفرمائيد بمان ميمانم و اگر بفرمائيد برو ميروم.

فرمود:بمان، و اين هم رختخواب (و به لحافي اشاره فرمود). آن گاه امام برخاست و به اطاق خود رفت. من از شوق به سجده افتادم و گفتم: سپاس خداي را که حجت خدا و وارث علوم پيامبران در ميان ما چند نفر که خدمتش شرفياب شديم تا اين حد به من محبت فرمود.

هنوز در سجده بودم که متوجه شدم امام به اطاق من باز گشته است، برخاستم. حضرت دست مرا گرفت و فشرد و فرمود:اي احمد! امير مؤمنان عليه السلام به عيادت «صعصعة بن صوحان» (که از ياران ويژهي آن حضرت بود) رفت، و، چون خواست برخيزد فرمود: «اي صعصعه! از اينکه به عيادت تو آمده ام به برادران خود افتخار مکن-عيادت من باعث نشود که خود را از آنان برتر بداني-از خدا بترس و پرهيزگار باش، براي خدا تواضع و فروتني کن خدا ترا رفعت ميبخشد» [11]امام عليه السلام با اين عمل و سخن خويش هشدار داده است که هيچ عاملي جاي خود سازي و تربيت نفس و عمل صالح را نميگيرد، و به هيچ امتيازي نبايد مغرور شد، حتي نزديکي به امام و عنايت و لطف آن بزرگوار نيز نبايد وسيلهي فخر و مباهات و احساس برتري بر ديگران گردد.

پي نوشت:

[1]گويا منظور روزه پنجشنبه اول ماه و چهارشنبه وسط ماه و پنجشنبه آخر ماه است که پيشوايان معصوم فرمودهاند کسي که اضافه بر روزه ماه مبارک رمضان در هر ماه اين سه روز را روزه بگيرد مانند آن است که همه سال روزه باشد.

[2]اعلام الوري ص 314

[3]اعلام الوري ص 315

تبليغاتالي گشت

[4]کافي ج 6 ص 283

[5]مناقب ج 4 ص 362

[6]عيون اخبار الرضا ج 2 ص 174

[7]کافي ج 8 ص 230

[8]کافي ج 6 ص 298

[9]مناقب ج 4 ص 360

[10]کافي ج 5 ص 288

[11]معجم رجال الحديث ج 2 ص 237- رجال کشي ص 588

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.