اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

زمانه امام سجاد(ع) سخت‌ترين دوره تاريخ اسلام براي اهل بيت است

- بخش اول

دوازدهم محرم الحرام سالروز شهادت جانسوز امام علي بن الحسين السجاد (ع) است. بر همين اساس براي بررسي فعاليت‌هاي سياسي و فرهنگي امام سجاد عليه السلام با حجت الاسلام امير علي حسنلو استاد حوزه و مدير گروه تاريخ و سيره مرکز مطالعات و پاسخ گويي به شبهات حوزه‌هاي علميه به گفت و گو پرداختيم که حاصل آن در ادامه تقديم مخاطبان مي‌شود:

زمانه امام سجاد(ع) سخت‌ترين دوره تاريخ اسلام براي اهل بيت است

*وضع اجتماعي و فرهنگي حجاز در دوره امامت امام سجاد عليه السّلام چگونه بود؟

از آنجايي که فساد سياست حساب شده فرهنگي بني اميّه بود براي بسط قدرت و غافل کردن و سرگرم کردن مردم از امور سياسي، بديهي است که معاويه و فرزندش يزيد مظاهر فساد و فحشاء را که در جاهليت رايج بود دوباره احيا کنند، خلفاي اموي خوانندگان و مغنّيه ها (زنان آوازه خوان) را وارد دستگاه خلافت کردند و در اين زمان غنا، قمار بازي و.. رواج يافت و فرهنگ مردم به شدّت متزلزل و منحط شد و اين ياد آور دوران جاهليّت کور بود. اگر گفته شود دوره امويان از نظر فرهنگ از دوره جاهليت بد تر بود گزاف نيست؛ اباهي گري و ترويج انواع فساد از دربار امويان به جامعه رواج يافت.

بعد از سال شصت و پنج هجري قمري، حجاز و خصوصاً شهر مدينه و شهرهاي ديگر قلمرو اسلام گرفتار تباهي اخلاق و فساد عمومي گشت که مقدّمات آن از سالهاي قبل از شام و کاخ معاويه آغاز شده بود، برخي از خانوادههاي اشراف قريش که از بخششهاي خلفا بهره مند بودند و از خزانه دولت در آمد کلاني داشتند به ثروت اندوزي پرداختند، بالا رفتن رقم ثروت و خريد ملکها و مستغلات، آنان را به زندگاني پر تجمل و اشرافي کشاند، و در اين باره با يکديگر به رقابت و به هم چشمي برخاستند، کنيزان و غلامان بسيار خريدند بخصوص کنيزکاني که از موسيقي و خوانندگي آگاه باشند، اندک اندک بقيه مردم نيز در اين کارها به آنان اقتدا کردند، تا اينکه قتل عام مردم مدينه توسط يزيد در واقعه حرّه رخ داد. (اين واقعه در سال 63 هجري بود که جنگ سختي بين سپاه يزيد و مردم منطقه حرّه درگرفت و سپاه شام پس از پيروزي به قتل عام و غارت مردم در شهر مدينه پرداختند و....) اين قتل عام، مردم شهر مدينه را دگرگون ساخت و ثروتمندان، بي اعتنا به مقرّرات ديني و اخلاقي به ميگساري و شنيدن آواز مغنيهها روي آوردند. آنها ميخواستند خود را از رنج درون و يا آنچه پيرامونشان ميگذرد بي خبر نگه دارند و اين قتل عام فجيع را فراموش کنند. لذا غنا، خنياگري و لهو در مدينه مورد توجّه قرار گرفت. هنگامي که جميله يکي از مغنيّه ها از محل خود سنج که نزديک مدينه بود به قصد حج بيرون شد از بزرگان مغنيّه ها عده زيادي او را مشايعت کردند.

جميله مغنيّه در مدينه براي تعليم غنا مينشست و مردم بويژه دختران به خانه اش هجوم ميآوردند و آوازهاي او را ميآموختند او در همسايگي ابوجعفر سائب خاثر بود. سائب نغمههاي او را شنيده و از بر ميکرد تا اينکه آواز خوان مشهوري در مدينه شد.

امام علي بن الحسين عليه السّلام نيمه دوّم زندگاني خود را در چنين محيطي گذرانده است محيطي که به شدت تحت مراقبت مأموران حکومت بني اميه بود تا مبادا اهل بيت (ع) و معارف ايشان ترويج شود. آنان چنان در اين کار سخت ميگرفتند که مردم ميکوشيدند خود را از چشم آنها دور نگه دارند مبادا متهم شوند. تا آنجا که امام سجاد عليه السّلام در تنگناي شديد قرار گرفتند و ناچار شدند غير مستقيم عمل کنند امام در قالب دعا و مناجات به اصلاح جامعه پرداخت نيايشهاي امام آينهاي است که تصوير اجتماع آن روز مخصوصاً مدينه را در آن ميتوان ديد مانند بيزاري از گفتار و کردار زشت مردم آن روز، پناه بردن به خدا از آنچه مي بيند و ميشنود، روشن نمودن راه درست در پرتو تربيت دين و قرآن و پاکيزه ساختن جانها از آلايش. گوئي امام ميخواهد تا آنجا که ممکن است، با زبان دعا مردم را از شيطان جدا کرده و به خدا پيوند دهد.

امام سجاد عليه السّلام ميفرمودند: «در تمام مکّه و مدينه محبين واقعي اهل بيت به بيست نفر نمي رسند. نمي دانم با اين مردم چه کنم، اگر آنچه از پيامبر شنيدم بگويم ميخندند و اگر در مقابل پرسش آنها سکوت کنم پذيرا نيستند.»

دوراني که امام در آن زندگي ميکرد دوراني بود که مردم از ترس، امام را رها کرده بودند و ارزشهاي ديني و اخلاقي دستخوش تحريف امويان قرار گرفته بوده و ميگساري غنا و فساد و فحشاء جامعه را فرا گرفته بود، به گونهاي که در دو شهر مکّه و مدينه برخي از فقيهان و زاهدان به سر وقت خنياگران ميرفتند. انگار که اين دو شهر را براي خنياگران ساخته اند. آري زماني که احکام اسلامي بازيچه افرادي چون معاويه و يزيد و ابن زياد، حجاج و عبدالملک بن مروان باشد نبايد توقعي غير از اين داشت و اينچنين بود که امام قدرتي نداشت و چارهاي نميديد جز اينکه به صورت غير مستقيم و با استفاده از سپر تقيّه و با عبادت و دعا و نيايش و با رفتار خويش مردم را به اسلام و اهل بيت فرا خواند و از انحراف و ابتذال جدا سازد تا موجبات تداوم و حفظ و بقاي تشيع را فراهم سازد.

 

*با توجه به مطالب بيان شده مواضع سياسي امام چه بود؟

ميتوان گفت زمانه امام سجاد (ع) سختترين دوره تاريخ اسلام براي اهل بيت نبوت است حتي از زمان جاهليت حجاز هم بد تراست؛ امام خود در سخني فرمود که دوستان ما از شمار انگشتان دست تجاوز نميکند؛ زماني حاکم و حاکميت در اصلاح و پيشرفت فرهنگ تأثير بسزايي دارد؛ از آن رو که حاکمان اين دوره بيشتر فاسقين و متجاهرين به فسق و انسانهاي سفاک و و امويان قدرت طلب بودند؛ لذا وضع فرهنگ ديني و ارزشهاي اسلامي در اين دوره چندان تعريفي نداشت، حاکمان از بني اميه و غير آن افرادي چون ابن زبير و عبدالملک مروان و حجاج ابن يوسف ثقفي و..که حاکميت سياسي در دست آنان بود که هيچ دغدغهاي براي حفظ فرهنگ دين و سيره و سنت پيامبر (ص) در آنها نبود که هيچ، بلکه خودشان با ميگساري و عيش و عشرت و خوشگذراني زندگي ميکردند و دغدغه فرهنگي نداشتند تا فرهنگ وضع تکاملي داشته باشد.

در اين دوران وضع شيعه بسيار اسفناک و در اختناق کامل سياسي بود؛ شيخ طوسي به نقل از روايتي گفته است که حجاج، دست و پاي يحيي بن ام طويل را به جرم پيروي از امام سجاد عليه السلام بريد و او را به شهادت رساند. به هر حال، دوران امام سجاد عليه السلام از چنان وضعيتي برخوردار است که مسعودي مينويسد علي بن الحسين عليه السلام امامت را به طور پنهاني و با تقيه شديد و به دوراني بس دشوار عهده دار شد. در عصر آن حضرت، علاوه بر شکنجه، کشتار و اختناق، ارزشهاي اسلامي نيز به نازلترين حد خود رسيده و تنها نام اسلام باقي مانده بود، که آن هم به جهت جلب قدرت و نان، نام برده ميشد و کسي را رغبت بر دانستن دستورات آن نبود.

با اين اوضاع امام سجاد عليهالسّلام در دوران 34 ساله امامتشان در امور سياسي و فرهنگي به حفظ اصل دين که در معرض نابودي کامل بود توجه خاص داشت و با تقيه کامل برنامههاي خاص فرهنگي و سياسي داشت که شامل موضع آن حضرت پس از واقعه عاشورا تا بازگشت از سفر کربلا و موضع آن حضرت پس از بازگشت از سفر کربلا به مدينه ميشود. در اين برهه از زمان روش مبارزاتي امام فرق کرد، حضرت در حالي به مدينه بازگشت که مردم شهر به خاطر مشغول شدن به امور دنيايي و عيش و نوش و غوطهور شدن در انحرافات اخلاقي و فساد اجتماعي، به اهلبيت پيامبر صلي الله عليه و آله گرايش ضعيفي داشتند. در اين شرايط با توجّه به اختناق شديدي که در اثر فاجعه کربلا ايجاد شده بود، زمينه براي فعّاليت آشکار امام عليهالسّلام از بين رفته بود و در نتيجه، کسي جرأت برقراري ارتباط با حضرت، به عنوان بازمانده اهلبيت را نداشت، بنابراين امام عليهالسّلام چارهاي جز تغيير روش نديد، از اين رو در بقيه دوره حکومت يزيد، امام عليهالسّلام از مردم کناره گرفت و حتي بنابر بعضي نقلها، در خارج از شهر مدينه، زير خيمه و چادر زندگي کرد.

در اين برهه از دوران امام سجاد عليهالسّلام قيامها و شورشهايي عليه امويان به وجود آمد که هر کدام از اينها داراي نقاط مثبت و منفي بود که حضرت بخاطر آن نقاط منفي و شرايط خاص حضرت و شيعيان، از شرکت و حمايت مستقيم از آنها خودداري کردند، و لکن امام عليهالسّلام تلويحاً بعضي از آن قيامها را تأييد کردند.

قيام مختار (6667 ه ق). مختار، فرزند ابو عبيده ثقفي، از کساني بود که به خاطر قيام عليه قاتلان امام حسين عليهالسّلام شهرتي تاريخي يافت. او قبل از قيام امام حسين عليهالسّلام از شيعيان معروف کوفه بود و وقتي مسلم بن عقيل، فرستاده امام حسين عليهالسّلام به کوفه رفت در منزل او اقامت کرد. مختار همچون توابين در صدد خونخواهي امام حسين (ع) و جنگ با قاتلان او بود ولي سليمان را شايسته رهبري توابين نميدانست و لذا به صراحت اظهار ميکرد: سليمان آشنايي با جنگ و سياست ندارد.

مختار پس از آنکه موفق شد در کوفه شيعياني را به سوي خود جذب کند براي پيشرفت قيامش، به امام سجاد نامهاي نوشت و از آن حضرت ياري جست. ولي حضرت پاسخ مثبت ندادند، سپس نامهاي به محمد بن حنفيه نوشت و همان درخواست را کرد، محمد درخواست مختار را پذيرفت و مختار به عنوان نماينده او، مردم را به خويش دعوت ميکرد.

چنين موضعي از جانب امام عليهالسّلام با توجّه به اوضاع سياسي عصر آن حضرت، کاملاً منطقي و درست بود زيرا امام سجاد عليهالسّلام در آن شرايط خاص نبايد، اقدام به کاري ميکرد که نابودي شيعه را در پي داشته باشد. بنابراين امام رابطه مستقيم با اين حرکت را به مصلحت نديد، بلکه با تأييد کلّي اين نهضت، رهبري آن را به محمد بن حنفيه واگذار کرده و در اينباره او را جانشين خود ساخت. چنانکه حضرت فرمود: «اي عمو! اگر بردهاي زنگي به پشتيباني از ما اهلبيت عليهمالسّلام خروج کند حمايت او بر مردم لازم است و در اين مورد شما را ولايت دادم، هرگونه صلاح ميداني عمل کن.» علت واگذاري رهبري نهضت به محمّد اين بود که او از طرف دستگاه حاکم به مخالفت متّهم نبود. از اين موضعگيري درست امام عليهالسّلام که بگذريم ايشان در مواقعي نيز قيام مختار را تأييد کردند. چنانکه زماني که سر عبيدالله بن زياد و ديگر قاتلان امام حسين عليهالسّلام را براي ايشان آوردند، حضرت سجده شکر بهجا آورد و براي مختار دعا کرده و طلب خير نمود و فرمود خدا مختار را پاداشي نيک دهد.

 

*آيا ميتوان گفت نيايشهاي امام سجاد در صحيفه سجاديه با جهت گيري اصلاح فرهنگ جامعه بود؟

بله.

امام سجاد عليه السلام با زبان روايتگري نيايش و دعا و با مرام عرفان نهضت حسيني را جاودانه نمود به همان روشي که امام خميني نيز از آن در پيروزي انقلاب اسلامي بهره برد، اين مساله و انحراف از ارزشهاي ديني و گرايش به ثروت اندوزي با راههاي حرام و احتکار و گران فروشي مشکلي است که امروز نيز گريبانگير جامعه ما شده است و فرمايشات رهبر معظم انقلاب در رابطه با سبک زندگي ناظر بر همين موضوع است.

سبک زندگي مسلمانان در دوره امام سجاد (ع) با رفتار منحرفان به ويژه امويان و شخصيتهاي دست ساخته آن در معرض دگر گوني کامل بود که جامعه را به سمت و سويي ميبرد که عدهاي امام زمان را مي کشند و عدهاي نيز بي تفاوت اين واقعه را مينگرند چنين فاجعهاي حاصل انحراف در سبک زندگي اسلامي بود که امام تشخيص داد که بايد براي اصلاح آن هرچه سريعتر اقدام کرد؛ به هر روشي که در اين شرايط سخت ممکن است بايد عمل کرد. يکي از روشها اين بود که با نيايش و دعا بايد اين آسيبها را شناخت و درمانها را معرفي کرد لذا رفتار امام با درباريان اموي به گونهاي بود که آنان را وادار به تعظيم در برابر امام ميکرد.

 

*از راهبرد فرهنگي امام سجاد (ع) بفرماييد:

امام علي بن الحسين (ع) نيمه دوّم زندگاني خود را در محيطي گذرانده است که به شدت ‏تحت ‏مراقبت مأموران حکومت بني اميه بود تا مبادا اهل بيت (ع) و معارف ايشان ترويج شود. آنان چنان در ‏اين کار سخت ‏مي ‏گرفتند که مردم ميکوشيدند خود را از چشم آنها دور نگه دارند مبادا متهم شوند.‏ ‏ تا آنجا که امام سجاد (ع) ‏در تنگناي شديد قرار گرفتند و ناچار شدند غير مستقيم عمل کنند.

امام در قالب دعا و مناجات به اصلاح جامعه پرداخت نيايشهاي امام آينهاي است که تصوير اجتماع آن روز مخصوصاً مدينه را در ‏آن ميتوان ديد مانند بيزاري از گفتار و کردار ‏زشت ‏مردم آن روز، پناه بردن به خدا از آنچه مي بيند و ميشنود، ‏روشن نمودن راه درست در پرتو تربيت دين و قرآن و ‏پاکيزه ‏ساختن جانها از آلايش. گوئي امام ميخواهد تا آنجا که ممکن است، با زبان دعا مردم را از شيطان جدا کرده و به خدا ‏پيوند دهد چون عيناً سقوط اخلاقي چهره جامعه اسلامي را کاملاً دگر گون ساخته بود.

امام سجاد (ع) ميفرمودند: «در تمام مکّه و مدينه محبين واقعي اهل بيت به بيست نفر نمي رسند. ‏نمي دانم ‏با ‏اين مردم چه کنم، اگر آنچه از پيامبر شنيدم بگويم ميخندند و اگر در مقابل پرسش آنها سکوت کنم پذيرا نيستند.»‏ ‏ ‏

 

*حضرت در زمينه احياي ارزشهاي دين چه اقداماتي انجام داد؟

دوراني که امام در آن زندگي ميکرد دوراني بود که مردم از ترس، امام را رها کرده بودند و ارزشهاي ديني ‏و ‏اخلاقي ‏دستخوش تحريف امويان قرار گرفته بوده و ميگساري غنا و فساد و فحشاء جامعه را فرا گرفته بود، به گونهاي که در ‏دو شهر ‏مکّه و مدينه برخي از فقيهان و زاهدان به سر وقت خنياگران ميرفتند. ‏انگار که اين دو شهر را براي خنياگران ساخته اند.‏

آري زماني که احکام اسلامي ‏بازيچه افرادي چون معاويه و ‏يزيد و ابن ‏زياد، حجاج و عبدالملک بن مروان باشد نبايد توقعي غير از اين داشت و ‏اينچنين بود که امام قدرتي نداشت و چارهاي نميديد جز اينکه به صورت غير مستقيم و با استفاده از سپر تقيّه و با ‏عبادت و دعا و نيايش و با رفتار خويش مردم را به اسلام و اهل ‏بيت فرا خواند و از انحراف و ابتذال جدا سازد تا موجبات تداوم و حفظ و بقاي تشيع را فراهم سازد.‏

با توجه به اين شرايط امام راهبردهاي خاصي در پيش گرفت که يکي از موارد حمايت از قيامهاي مسلحانه بود. روشهاي ديگر امام نيز مهم و بسيار قابل توجه بودند که بلا فاصله پس از شهادت امام حسين (ع) شروع گرديد.

‏يکي از اين روشها خطبههاي آتشين حضرت بود، امام براي روشنگري مردم و تبيين معارف حقه و پردهبرداري از چهره منفور ‏بنياميه خطبههايي ايراد فرمودند که اهمّ آنها خطبه کوفه بود، امام سجاد (ع) به جمعيتي که براي تماشاي اسيران آمده بودند اشاره کرد که ساکت ‏شوند، همه سکوت کردند، آنگاه پس از ستايش خداي متعال خود را معرّفي فرمود و با سخنان کوتاه و جانگداز در آن ‏محيط اختناق و ارعاب، طوفاني به پا ساخت.

خطبه امام چنان در عمق روح و جان مردم نفوذ کرد که ناگهان از هر سو صداي شيون و نداي ندامت بلند شد و مردم همگي از آن حضرت اعلام حمايت نمودند و از ‏دشمنان آنان برائت جستند.‏ ‏ ‏

خطبه شام يکي ديگر از اين روشها بود، مردم شام در اثر تبليغات چهل ساله معاويه شناخت صحيحي از اسلام و خاندان نبوّت نداشتند. امام سجاد (ع) با کلام خود در مجلس يزيد و در مقرّ حکومت اموي غوغايي ايجاد ‏کرد و در ميان اقشار مختلف مردم چنان تحوّلي به وجود آورد که يزيد ترسيد شورش شود و به مؤذن دستور داد ‏اذان بگويد امّا با ادامه سخنان امام فشار افکار عمومي بر يزيد اوج گرفت و او مجبور شد بر خلاف ‏مواضع قاطع قبلي، خود را تبرئه کند و مسئوليت فاجعه کربلا را به گردن ابن زياد اندازد.‏ ‏ ‏

خطبه مدينه نيز يکي ديگر از روشهاي امام سجاد در روشنگري و برحق بودن اهل بيت داشت، هنگامي که کاروان امام به نزديکي مدينه رسيد مردم مطّلع شده و به استقبال آنها آمدند، امام سجاد (ع) در ميان آنها خطبه شور انگيزي ايراد فرمودند و در ضمن آن صحنه جانگداز عاشورا و جنايات بني اميه را بازگو کردند و با بيانات روشنگرانه خود پرده از حکومت جائر يزيد برداشتند. ‏ و اذهان ‏مردم مدينه را نسبت به بنياميه آگاه کردند و اين زمينهاي شد که بسياري از قيامها بر عليه امويان در مدينه شکل ‏بگيرد.

‏‏تبيين معارف حقه و مبارزه در قالب دعا نيز يکي ديگر از روشهاي امام زين العابدين بود، حضرت در محيطي که ارعاب و اختناق ‏حاکم بود مباحث سياسي و اصول اعتقادي را در قالب دعا بيان ميفرمود که مهمترين آنها مسئلة امامت و رهبري ‏حقيقي جامعة اسلامي و غصب و تصاحب آن توسط حکّام جور بود.

‏برخورد و مبارزه با علما درباري، زنده نگه داشتن ياد و خاطره عاشورا و تربيت شاگردان و اصحاب خاصّي که هر يک از آنها حافظ دستاوردهاي مکتب عاشورا و امامت بودند، از ديگر روشهاي حضرت بود، برخي از علماي درباري فکر و ذهن مردم را به سوي بنياميه جهت ميدادند ‏و آنان را با وضعي که بنياميه طالب آن بودند در جامعه حاکم باشد، عادت ميدادند و افکار ناشايست و فرهنگ نادرست اموي را در قالب اسلام به خورد مردم ميدادند به عنوان مثال برخورد شديد امام سجاد (ع) با محمّد ‏بن مسلم زهري محدث برجستة درباري است. ‏

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.