اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

روايتي از برف بازي «حاج قاسم» در جريان يک عمليات مهم

بياييم در اين روزهاي سرد اواخر پاييز، که خيل عظيمي را خانه‌نشين کرده، يک خاطره متفاوت از سردار سليماني را مرور کنيم

روايتي از برف بازي «حاج قاسم» در جريان يک عمليات مهم

از خصوصيات حاج قاسم بسيار شنيده و خواندهايم، اما گاهي در لابهلاي صفحات و ميان نوشتههاي خوش عطر و بوي دوران دفاع مقدس به لايههاي پنهاني ميرسيم و مطالبي را ميبينيم که حال خوش آن براي دقايقي ما را از زمين و زمان جدا ميکند و ياد و ذهنمان را به روزهاي کودکي ميبرد.

ميدانستم که در مرام و معرفت حاج قاسم، سرباز و فرمانده فرقي نداشت اما فکرش را هم نميکردم که او در سوز و سرماي زمستان بساط يک برف بازي جانانه را فراهم کند و نيروهايش را براي آن فرا بخواند.

انگار نه انگار که دارند براي انجام يک عمليات برونمرزي به حلبچه ميروند.

اما ماجرا از چه قرار بود؟ در اسفند ماه 1366، قرار شد يک عمليات برونمرزي در غرب کشور و در منطقه حلبچه در خاک عراق انجام شود.

جمعي از فرماندهان و مسؤولان لشکر ثارالله، از جمله حاج قاسم، براي شناسايي به منطقه ميروند.

در مسير برف سنگيني باريده بود، پوششي عجيب و زيبا همهجا را پوشانده و منظرهاي چشمنواز پديد آورده بود، در مرحله اول اين تيم خود را با هزار سختي به بالاي ارتفاعات ميرسانند و از آنجا به محل اصلي منطقهي عملياتي لشکر 41 ثارالله ميروند.

هوا سوز عجيبي دارد اما حاج قاسم و همراهانش نميتوانند از خير برفبازي بگذرند، وسط راه ميايستند و حاج قاسم باني برف بازي ميشود! مثل بچههايي که تازه چشمشان به برف خورده شروع ميکنند به برف بازي! گلولههاي برف يکي پس از ديگري به سر و صورتشان فرود ميآيد.

اللهدادي چون ورزشکار زورخانهاي بود خيلي برف به سمت بچهها ميزد و گلوله برفيهايش هم به هدف ميخورد.

غروب به سنگر اطلاعات لشکر در بالاي ارتفاع ميرسند و قبل از نماز شيطنت نجيبزاده که برف زيادي از اللهدادي خورده بود، گل ميکند و به حاج قاسم پيشنهاد ميدهد حال او را بگيرند، حاج قاسم هم قبول ميکند ...

در مسير وضوخانه يک چاله بزرگ در برف ميکَنند، روي آن را پلاستيک ميگذارند و با برف آن را ميپوشانند، حاج قاسم اول از همه به اللهدادي ميگويد، محمدعلي اول تو برو وضو بگير.

اللهدادي ميرود، پايش در چاله گير ميکند و روي زمين ميافتد، اينجا بود که همه دورش را ميگيرند و تا ميتوانند برف به سر و صورتش ميکوبند. تا يادش بماند گلوله برفي را آن قدر دقيق نزند. / برگرفته از کتاب بچههاي حاج قاسم

محمدعلي اللهدادي هم شهيد دي ماه کرماني است، او يکي از نيروهاي مستشاري ايران بود که در سال 93 و در سوريه به شهادت رسيد، ياد ياران بخير باد.

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.