در طول تاريخ بشري، نقشهاي برجسته زنان، در بردارنده برگهاي زريني از تاريخ بوده است که همواره چشم و دست و دامان زنان فرهيخته و بزرگ، نگهبان ارزشها و آرمانهاي بلند بشر بوده و هست و هرگز نميتوان اين واقعيت را انکار نموده و يا به ديدهاي ناچيز از آن ياد کرد.
واقعهي کربلا يکي از مهمترين اتفاقاتي است که تاثير بسيار شگرفي در تاريخ داشته است، روزي که فريادهاي خونين صحراي عشق به اوج آسمان ميرسد و پس از آن روزهاي اسارت زناني که در کاروان امام حسين (ع) حضور داشتند، آغاز ميشود.
در واقعهي عاشورا، همواره نام مردان دلاور عاشورايي ورد زبان بوده، در حالي که از شير زنان عرصهي عشق و شهادت کمتر نام برده شده است و ياد مبارک برخي از آن دلاور زنان در پستوي تاريخ مانده است.
زناني که کاري حسيني کردند و رسالتي بزرگ را بر دوش کشيدند اما کمتر ديدهشده و دربارهشان نوشته شده است، آنها انگار در نسيان تاريخي بشر کمرنگ و کمرنگتر شده و حتي گاه فراموششدهاند.
بهتر است همانگونه که آن زنان نمونه در دشت خون و عطش همراه مردان، حماسه عاشورا را آفريدند، اينک نيز نام زيبايشان همانند مردان در تاريخ عاشورا آورده شود تا الگوهايي تابنده براي بانوان باشند.
پس از شهادت امام حسين(ع) وظيفه قافله سالاري بر عهدهي حضرت زينب بود
يک استاد حوزه در گفتوگو با ايسنا در اين خصوص، اظهار کرد: موثرترينِ زنان در صحنههاي کربلا حضرت زينب(س) بوده است که بارزترين بعد زندگي وي، نقش ويژه او در واقعه کربلا و دوران اسارت پس از آن است که با صبر و پايداري در واقعه عاشورا علي رغم از دست دادن عزيزترين کسانش، موجب شد که به عنوان اسوه صبر جاودان شود.
مريم يوسفي ادامه داد: خطبههاي کوبنده آن حضرت در بند اسارت در کوفه و شام، باعث پرده برداري از چهره ظالمانه حکومت اموي شد، حضرت زينب(س) در کوفه به زنان، تفسير قرآن آموزش ميداد، و او از جدش رسول خدا و پدرش اميرالمؤمنين و مادرش فاطمه زهرا حديث روايت ميکرد.
وي با بيان اينکه يکي از وظايف اصلي حضرت زينب (س) در جريان واقعه کربلا پيام رساني بود، بيان کرد: آن حضرت و امام سجاد عليه السلام موظف بودند که پيام خون شهداي کربلا را به گوش همگان برسانند، تا اين قيام براي هميشه ماندگار شده و درس آموز باشد و يزيد و يزيديان رسوا شوند که حضرت زينب (س) به خوبي از عهده اين وظيفه برآمد.
وي افزود: حضرت زينب سلام الله عليها دم دروازه کوفه (وقتي که اسراي کربلا را به اين شهر ميبردند)، خطبه خواند، او به مردم که براي تماشاي اسرا آمده بودند، اشاره کرد که ساکت باشند.
يوسفي گفت: در مجلس ابن زياد زماني که وي دستور قتل حضرت سجاد عليه السلام را صادر کرد، حضرت زينب سلام الله عليها خود را به برادرزاده خويش چسباند و فرمود: اي پسر زياد بس است... به خدا قسم از او جدا نميشوم اگر خواستي او را بکشي مرا هم با او بکش، نقش ارزنده ايشان علاوه بر محافظت از امام سجاد عليه السلام و اطفال و اسراي کربلا، تلاش در رساندن پيام امام حسين عليه السلام بوده است.
وي عنوان کرد: چون حضرت زين العابدين عليه السلام در اين وقت به شدت مريض بود، حضرت زينب سلام الله عليها علاوه بر حفاظت از جان امام سجاد ميبايست از اطفال و فرزندان قافله اسيران نيز محافظت کند، آن بانوي گرامي از همان عصر عاشورا به دستور امام سجاد(ع) مامور شد تا زنان و کودکان آواره را در خيمهاي جمع کند.
وي با بيان اينکه سعي و تلاش زينب (س) در محافظت از اسرا به حدي بود که به لقب «امينة الله» ملقب شد، خاطرنشان کرد: حضرت زينب(س)، اسرا را امانتهايي ميديد که به دست آن حضرت سپرده شده بودند، آن حضرت در مجلس يزيد اجازه نداد فاطمه دختر امام حسين عليه السلام را به کنيزي ببرند و با جديت جلوي اين کار را گرفت.
امِّ وَهَبْ
وي ادامه داد: امِّ وَهَبْ با همسرش در يکي از محلّههاي کوفه سکونت داشت، هنگامي که عبدالله از حرکت مردم به سوي کربلا براي جنگ با امام حسين عليه السلام آگاه شد، تصميم گرفت به ياري امام حسين بشتابد و همسرش را نيز از نيّت خود آگاه کرد، او نيز شادمان شد و با وي همراه شد و آن دو شبانه خود را به کربلا رساندند و به کاروان حسيني پيوستند.
وي بيان کرد: روز عاشورا هنگام ورود عبدالله به ميدان، ام وهب، گرزي به دست گرفت و به او گفت، پدر و مادرم به فدايت، از پاکان و از باقي ماندگان محمد صلي الله عليه وآله وسلم دفاع کن سپس، عبدالله به طرف دشمن حمله ور شد، و زن نيز در پي او رفت.
وي افزود: عبدالله از او خواست که پيش زنان برود اما ام وهب جامهاش را گرفت و گفت، رهايت نمي کنم، بايد من هم با تو بميرم، در اين هنگام امام حسين عليه السلام صدا زد، خدا شما خاندان را پاداش نيک دهد، اي زن، خدايت رحمت کند پيش زنان بازگرد و با آنها بنشين که بر زنان پيکار نيست و او نيز بازگشت.
استاد حوزه اضافه کرد: بنا به نقلي امِ وهب پس از شهادت همسرش کنار او آمد، خاک و خون از چهره او برگرفت و گفت، بهشت گوارايت باد، در همين لحظه غلام شمر که رستم نام داشت به دستور وي با زدن عمودي آهنين بر فرق زن، او را به شهادت رساند.
وي با اشاره به زنان نقش آفرين پيش از واقعه عاشورا، بيان کرد: از نقش آفرينان پيش از واقعهي عاشورا ميتوان به ماريه بنت سعد، طوعه، دلهم و بانويي از قبيله بکر بن وائل اشاره کرد، اگر چه بانوان ديگري نيز در اين زمينه حضور داشتهاند .
ماريه بنت سعد
يوسفي افزود: ماريه بنت سعد بانويي شجاع و فداکار و از شيعيان مخلص بصره بود، منزل اين بانوي با شهامت، محل تجمع شيعيان بصره بود و به عنوان يک پايگاه فرهنگي براي انتشار فرهنگ شيعي و فضايل اهل بيت(ع) از آن استفاده ميشد و در جريان کربلا بسياري از افرادي که در اين منزل رفت و آمد داشتند، به ياري امام حسين عليه السلام شتافته و به سوي کوفه رهسپار شدند .
وي عنوان کرد: قيام امام حسين يک حرکت فرهنگي براي احياي سنت خدا و رسول گرامي او بود که تنها يک حماسه احساسي و سياسي نبوده و ميتوان به نقش مهم چنين پايگاههاي مردمي پي برد، زيرا هميشه بسترسازي فرهنگي و پي ريزي مباني و اصول، جهت قيام هاي جهاني، از مکانهاي کوچک آغاز ميشود، همان گونه که نقطه آغازين اسلام از منزل زيدبن ارقم بود و بعدها گسترش جهاني يافت.
طوعه
وي اظهار کرد: طوعه از دوستداران اهل بيت و بانويي متدين در کوفه بود، او همسر اسيد حضرمي بود و آن هنگام که سفير و پسرعموي امام حسين عليه السلام، مسلم بن عقيل، در کوفه تنها و بي پناه مانده بود، وي را به خانه خود برد و با احترام و اکرام از او پذيرايي کرد تا ارادت خويش را به خاندان عصمت و طهارت نشان دهد، در کتب تاريخي آمده است که اسيد حضرمي و پسرش بلال، از حضور مسلم بن عقيل آگاه شدند و به ماموران ابن زياد اطلاع دادند و او سرانجام در روز هشتم ذي الحجه، همراه با هاني بن عروه که از ياران مخلص امام حسين عليه السلام بود، به شهادت رسيد .
دلهم
وي ادامه داد: دلهم دختر عمر و همسر زهير بن قين که از شخصيتهاي برجسته کوفه بود، با سخنان منطقي و تاثير گذار خود، همسر خويش را به ياري امام حسين عليه السلام تشويق کرده و در واقع، زمينهي سعادت در سايه شهادت را براي او فراهم کرد.
وي خاطرنشان کرد: بنابرآن چه تاريخ نگاران نگاشتهاند، زهير و همسرش و چند تن از خويشان او، هنگام بازگشت از مکه و مراسم حج، به گونهاي حرکت ميکردند که هميشه يک منزل از کاروان امام حسين عليه السلام عقبتر بودند، در آخرين منزل به علت نيافتن آب، ناچار شدند در همان منزلي که حضرت خيمه زده بودند، با فاصله اندک، شب را به سر برند.
يوسفي گفت: امام حسين (ع) پيکي به سوي زهير فرستاد و او را به ياري طلبيد، اما زهير نپذيرفت و از اين دعوت آشفته و نگران شد دلهم که بانويي با درايت و وارسته بود، نزد همسر خود رفت و گفت، آيا فرزند دختر رسول خدا تو را ميخواند و پاسخ نميدهي؟ بهتر نيست نزد او بروي و بعد از ديدار و ملاقاتش تصميم بگيري؟
وي اضافه کرد: سخنان او در زهير اثر کرد و به همراه پيک امام به سوي خيمه ابا عبدالله حرکت کرد، هنگام بازگشت، نور ولايت قلب او را روشن نمود و نام او در بين ياران عاشورايي امام حسين (عليه السلام) ثبت شد.
استاد حوزه تشريح کرد: اين بانوي وارسته و تقوا پيشه در آخرين لحظات گفت، همسرم! از تو يک تقاضا دارم و آن اين است که روز قيامت در پيشگاه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله، جد بزرگوار امام حسين عليه السلام، از من ياد کني.
وي اظهار کرد: زهير پذيرفت و از او جدا شده و به خيل جاودانگان تاريخ و شهداي کربلا پيوست، اثر گذاري و بينش بلند و همت والاي اين بانوي بزرگ را در کلام و رفتار او ميتوان مشاهده نمود آن گاه که براي قيامت خود، شفاعت پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله را درخواست ميکند.
حضرت رقيه (س)
وي در ادامه گفت: زماني که اسيران کربلا به شام رفتند، حضرت رقيه (س) يکي از کساني بودند که اتفاقات را به سود قيام امام حسين (ع) و شيعه برگرداند، حقيقتا ايشان پرچم مظلوميت اباعبدالله الحسين (ع) هستند و اگر نبودند انگار که ماجراي کربلا و تاثير آن بر بشريت ناقص ميشد، به همين دليل ايشان باب الحوائج هستند.
وي خاطرنشان کرد: نقل شده است، يزيد از شخصي که در کاروان اسيران حضور داشت، پرسيد، اين کاروان را چطور ديدي؟ آن شخص گفت «در زمان استراحت وقتي کاروان را نگه ميداشتيم، بچههايشان نماز و قرآن ميخواندند و مناجات ميکردند، با اين وجود که ما آنها را سوار بر شتر بدون جهاز ميکرديم که سختيهاي فراواني داشت.» آنقدر اين کاروان تربيت شده بود، که سختيها باعث نميشد، حتي کودکان رابطهشان با خدا تضعيف شود، به اين دليل خدا آنقدر به حضرت رقيه (س) قدرت داد که بتوانند باب الحوائجي کنند، اين باب الحوائج بودن حضرت رقيه (س) تسکيني است براي ما که به وجود ايشان ايمان داشته باشيم.
علامه شهيد مطهري در کتاب حماسه حسيني مي فرمايد: «تاريخ کربلا، يک حادثه و تاريخ مؤنث است، يعني يک حادثه مذکر - مؤنث است . حادثه اي که مرد در آن نقش دارد، زن نقش دارد، ولي مرد در مدار خودش، و زن در مدار خودش .» و همانگونه که ساير بزرگان نيز اذعان ميکنند زنان در واقعه عاشورا تاريخ ساز شدند، همانگونه که زنان ايران زمين در دوران هشت سال دفاع مقدس يا پس از آنها در ميادين مختلف دفاع از اسلام و انقلاب نيز تاريخ ساز شدند و چه بسيار زناني که همسر و فرزندان خود را با اشتياق راهي جبهه هاي جنگ کردند و وقتي خبر شهادت آنها رسيد با رضايت گفتند که «فرزندانم را تقديم مکتب امام حسين(ع) کردم». نقش زنان در چنين رويدادهايي نبايد فراموش شود و زنان امروز بايد الگوهاي خود را به درستي از بين اين زنان بيابند.
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.