اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

دو برداشت متفاوت از واقعه غدير

دربين وقايع بيست وسه ساله ازبعثت رسول گرامي اسلام در جزيره العرب، يکي ازکليدي ترين و جريان ساز، واقعه نصب علي )عليه السلام( به عنوان امام و خليفه در غدير خم بعد از بازگشت ازحجه الوداع درجحفه است؛ معرفت و شناخت همه جانبه به پيام الهي وسياسي اين واقعه، درصورتي امکان پذير است که چند نکته کليدي تبيين وتوضيح داده شود.

دو برداشت متفاوت از واقعه غدير

گزارش اجمالي واقعه غدير

 

پيامبر(ص) در ذيقعده سال دهم هجري همراه هزاران نفر براي اداي مناسک حج از مدينه به طرف مکه حرکت کرد. اين سفر رسول خدا (ص)، حجة الوداع، حجة الاسلام و حجة البلاغ ناميده ميشود. در آن ماه امام علي(ع) براي تبليغ اسلام در يمن بود و هنگامي که از تصميم پيامبر(ص) براي سفر حج آگاه شد، همراه عدهاي به سمت مکه نمود و پيش از آغاز مناسک، به رسول خدا(ص) پيوست. مسلمانان حجگزار پنج شنبه 18 ذي الحجه به غدير خم رسيدند و پيش از جدايي اهالي شام، مصر و عراق از جمعيت، جبرئيل آيه تبليغ را بر پيامبر(ص) نازل کرد و از جانب خداوند، به رسول خدا(ص) امر نمود تا علي(ع) را به عنوان ولي و وصي بعد از خود به مردم معرفي کند پس از نزول اين آيه، پيامبر(ص) دستور توقف کاروان را صادر نمود و گفت آناني که پيشاپيش حرکت ميکنند، به محل غدير بازگردند و کساني که عقب ماندهاند، به کاروان در غدير خم، ملحق شوند.پس از اجتماع حج گزاران کنار برکه غدير و آماده کردن منبر از جهاز شتران، رسول خدا (ص) پس از اداي نماز ظهر، خطبهاي ايراد کرد که به خطبه غديريه مشهور شد، درادامه خطبه دست علي(ع) را بلند نمود تا مردم او را ببينند و فرمود:

اي مردم، آيا من از خود شما، به ولايت [سرپرستي] شما سزاوارتر نيستم؟ مردم پاسخ دادند: آري، اي رسول خدا. حضرت فرمود: خداوند ولي من است و من ولي مؤمنينام و من به خود شما، به ولايت [سرپرستي] شما سزاوار ترم. پس هر کس که من مولاي اويم، علي مولاي اوست. رسول خدا(ص) سه بار اين جمله را تکرار کرد و فرمود: «خداوندا، دوست بدار و سرپرستي کن هر کسي را که علي را دوست دارد و او را مولاي خود بداند و دشمن بدار هر کسي را که او را دشمن ميدارد و ياري نما هر کسي را که او را ياري مينمايد و به حال خود رها کن هر کس را که او را وا ميگذارد.» سپس خطاب به مردم فرمود: «حاضران اين پيام را به غايبان برسانند. (الاحتجاج، ج 1،ص56،تاريخ طبري، ج3، ص247، السيره الحلبيه، ج3، ص369(

 

ميزان اعتبار سند و روايت گزارش واقعه

 

 واقعه غدير ازنظر سند و اعتبار آنچنان قوي و متواتراست که انکار آن به منزله انکار وجود آفتاب در روز است، چراکه گزارش واقعه نه تنها در منابع تفسيري و دروايي شيعه متواتر است بلکه بزرگان اهل سنت نيزبه طريق مختلف حديث غدير خم را نقل کرده اند.

با نقل واقعه دراين منابع اهل سنت به نتيجه مهمي دست پيدامي کنيم وان اينکه واقعه غدير نه نتها براي شعيان متواتر وغير قابل انکا راست بلکه ازنظر بزرگان اهل سنت نيز متواتر وغير قابل انکار است.

 

 دو برداشت متفاوت در فهم از غدير

 

هرچند شيعه وسني در واقعه غدير ازنظر تاريخي اتفاق نظر دارند، واين فراز خطبه غديريه (من کنت مولاه فهذا علي مولاه) را متواتر مي دانند، ولي ازنظر کلامي وفهم ازاين حديث  برداشت متفاوت دارند.

يکم: برداشت بزرگان اهل سنت  ازواقعه غدير به ويژه فراز (من کنت مولاه فهذا علي مولاه) آنست که «مولاه» درکلام رسول الله (صلي الله عليه عليه وآله) به معناي  دوستي ومحبت است ومقصود آن حضرت اين است مسلمين امام علي عليه السلام را دوست بدارند، چراکه در بازگشت  ازيمن بين امام علي عليه السلام وعده اي ازاصحاب کدورتي به ميان آمده بود پيامبر براي رفع اين کدورت حج گزاران را در حجفه جمع کرد وفرمود (من کنت مولاه فهذا علي مولاه).

دوم: برداشت شيعيان ازواقعه غدير وخطبه غديريه به ويژه فراز ((من کنت مولاه فهذا علي مولاه)) امامت، ولايت و سرپرستي مسلمين است، براي صحت اين تفسير و در بطلان برداشت اهل سنت دلايل متعددي دارند.

دليل اول؛ اين است ازنظر اهل لغت کلمه ((مولا)) به معناي اولاي درتصرف است (مفردات راغب، ص 570،النهآيه ابن اثير، ج5، ص3227، صحاح اللغهه، ج6، ص،252) ودر اينجا به قرينه صدر خطبه که پيامبر فرمود((الست اولي بکم من انفسکم)) بايست نتيجه بگيريم تناسب صدر و ذيل خطبه اقتضاي اين را دارد که مولي در خطبه غديريه به معناي سرپرستي باشد نه دوستي ومحبت.

دليل دوم؛ اين است بر فرض اين که کلمه مولا درجاي ديگر به معناي دوستي ومحبت باشد، دراينجا به خصوص به معناي دوستي ومحبت نيست بلکه به معناي امامت و لايت است، چرا که هيج عقل سليمي نمي پذيرد که پيامبر سه روز مردم را دربيان گرم جحفه معطل کند وسپس به صدهزار جمعيت بگويد غرض من ازاين همه معطلي دراين بيابان ان بوده است که به شما بگويم«من علي را دوست مي دارم پس شماهم دوست بداريد»

دليل سوم، بيعت در فرهنگ جزيره العرب تنها درجايي انجام مي گرفت که بخواهند رهبري را انتخاب نمايند، در واقعه غدير پس ازمعرفي امام علي عليه السلام، پيامبر دستور دادند که مردان وزنان با آن حضرت بيعت کنند و اين بيعت در راستاي پذيرش رهبري وامامت آن حضرت معنا پيدا مي کند نه دوستي ومحبت.

دليل چهارم؛ پس ازمعرفي علي عليه السلام توسط پيامبر بيعت کنندگان ازجمله خليفه اول با اين جمله (بخ بخ لک يابن ابي طالب اصبحت وامسيت مولاي ومولاي کل مومن ومؤمنه) که مرحوم بحراني درکتاب غآيه المرام با 89  سند ازاهل سنت و43 سند ازشيعه آن را نقل کرده است به شادباش وتبريک آن حضرت پرداختند وکسي نمي تواند باورکند چنين عکس العملي در راستاي دوستي ومحبت باشد بلکه مسله زعامت ورهبري بوده است.

دليل پنجم؛ اين است پيش ازآنکه پيامبر فراز (من کنت مولاه) رابيان کنند سي دو بار دراين خطبه غديريه واژه امام، خليفه، وصي، وزير در توصيف علي عليه السلام تکرارنمودند ودرپايان فراز(من کنت مولاه فهذا علي مولاه) رابيان نمودند.

دليل ششم؛ شاهدي که اهل سنت در توجيه واقعه غدير براينکه مولا به معناي دوستي است تا رفع کدورت بين امام علي عليه السلام وبعضي از صحاب در بازگشت از يمن به وجود آمده بود شده باشد همانگونه که درمنابع اهل سنت آمده است درسال هشتم هجرت بوده است نه سال دهم، و در مسجدالنبي بوده است نه درحجه الوداع، و هيچ ارتباطي بين واقعه غدير وبازگشت از سفر يمن ندارد تا بتوان آن راشاهد براين توجيه قرار داد. از اين گذشته آيا عقل يک انسان عادي مي پذيرد که پيامبر بزرگ ما که عاقل ترين انسان در آفرينش است، براي رفع کدورت بين اميرالمؤمنين ع و چند نفر ديگر، هزاران نفر را در مسير بازگشت از حج و در هواي گرم، ساعتها معطل کند تا رفع کدورت شود؟ به فرض محال، گيريم که واقعه غدير نه براي ابلاغ پيام الهي و اعلام ولايت و امامت و خلافت اميرالمومنين ع، که براي رفع کدورت بين برخي صحابه و اميرالمومنين ع بوده است، پس چرا کدورت رفع نشد و برخي صحابه بعد از رسول اکرم ص نيز کدورت را بالاتر برده و به دشمني علني پرداختند و به خانه علي ع يورش بردند و يگانه دختر پيامبر و زوجه حيدر، يعني حضرت زهرا س را چنان آزردند که وصيت فرمود از آن صحابي کسي در تشييع جنازه اش شرکت نداشته باشد؟

بنابراين نمي توان باوجود چنين شواهد روشن واقعه به اين عظمت را درحد بيان دوستي پيامبر وامام علي عليه السلام يا رفع کدورت بين برخي صحابي با اميرالمومنين ع تنزل داد.

 

پيام هاي واقعه غدير خم

 

هر چند از سال سوم بعثت وپس از نزول آيه مبارکه (فانذر عشيرتک الاقربين) تا سال دهم هجرت به مدت بيست سال بارها رسول خدا (صلي الله عليه عليه وآله)، امام علي (عليه السلام) را به عنوان وزير، خليفه، امام و وصي معرفي کرده بودند ولي معرفي آن حضرت درغديرخم چند پيام مهمي داشت که حق تعالي پيامبرش را مامور به معرفي امام علي عليه السلام درغدير خم نموده است.

پيام اول؛ واقعه غدير آن بود که در کنگره بزرگي چون حج به صورت رسمي  وعملي نشان داده شود که نظام سياسي اسلام ازجنس سلطنت نيست که يک شخص برجامعه تحميل شود ومردم هيچ کاره باشند، و ازجنس جمهوريت هم نيست که رهبري جامعه وکيل مردم باشد هرزمان خواستند وي راعزل نمايند، ازجنس شيخوخيت نيست که ريش سفيد بودن بتواند وي را برعرصه قدرت بنشاند هرچند صلاحيت نداشته باشد، بلکه رهبري درنظام سياسي ولايي است. يعني انتصابي و انتخابي است که مشروعيتش قدسي وآسماني است ولي اقتدار و فعليت آن به بيعت وانتخاب مردم وابسته است. و اگر مردم رهبري الهي و مشروع را واگذارد و با او بيعت نکند و با ديگران بيعت کند، البته در برابر خدا مسئول است و خود نيز در دنيا دچار ستم حواهد شد و چه بسا که آثار تاريخي رويکرد مردم يا خواص به رهبري نامشروع تا طولاني مدت دامنگير امت اسلامي شود.

پيام دوم؛ واقعه غدير آن است که اين واقعه يک حادثه تاريخي نيست که تاريخ مصرفش همان زمان ومکاني باشد که اين حادثه به وقوع پيوسته است، بلکه واقعه غدير يک جريان سياسي وفکري است که  فراتر از زمان ومکان است، ازهمين رو پيامبر همه مسلمين را مکلف به بازگويي اين واقعه به همه نسل داده وفرمود: فَلْيُبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَالْوالِدُ الْوَلَدَ إِلي يَوْمِ الْقِيامَةِ.

پيام سوم‌‌؛ اين است رابطه امام وامت درنظام سياسي اسلام ازجنس و نوع حزبي و تشريفاتي خشک نيست، بلکه ازنوع مرادي ومريدي، دوستي و محبت است که آنها را به هم گره مي زند، رهبري به دليل علقه دوستي ومحبت است که مي خواهد  قبل از اين که امام و رهبر جامعه باشد خود را خدمت گذار بداند، ومردم هم خود را فدايي وعاشق او مي دانند نه امت، ازهمين رو درخطبه غديريه آمده است: اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ و عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْمَنْ نَصَرَهُ واخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.