اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

در هواي خراسان

شعر از جلال محمدی

15:31
در هواي خراسان

همه عالم تن است و قلب عالم نيز ايرانت

ندارد قبلهاي اين قلب عاشق جز خراسانت

 

خراسان قلب ايران است يعني اينکه تهران نيز

چنان تبريز دارد از دل و جان سر به فرمانت

 

تو هستي در حقيقت قلب هستي، قبلة عالم

تو روحِ روح و جانِ جاني اي جانم به قربانت

 

در اين قحط کرامت، هر درختي را که ميبينم

نشان ديگري ميباشد از اعجاز بارانت

 

گرفت الهام از چشم تو دريا مهرباني را

شکفتن را بهار آموخت از لبهاي خندانت

 

در اين عالم عجب رسميست مرغان مهاجر را

که پر وا ميکنند از هر کجا سمت گلستانت

 

کيام من تا بگويم؛ آرزومندم به ديدارت

کيام من تا بگويم؛ سوختم از درد هجرانت

 

جهاني را به سوي خويش ميخواني به مهماني

چه خواهدشد که باشم يک دو شب من نيز مهمانت

 

فراوان آمدند از فقر و غم گريان به درگاهت

که برگشتند خندان با عطاياي فراوانت

 

اگر چه در حصار خشکسالي زيستيم اما

نشد يک روز حتي سفرة ما خالي از نانت

 

نمک پروردهام، البته ميدانم که ميبخشي

اگر وقتي شکستم از سر غفلت نمکدانت

 

«طعام حضرتي» خاص بزرگان است ميدانم

مرا بس، آب سقاخانه از درياي احسانت

 

خوشا آيينه را سير جمالستان ديدارت

که من هم شادم از گلگشت صحن و پاي ايوانت

 

کيام تا از گلستان تماشاي تو گل چينم؟

خوشم من هم که بويي بشنوم از باغ عرفانت

 

کشم تا کي غم بيماري و ناز طبيبان را

حبيب من، نگاهي کن که محتاجم به درمانت

 

نبوسيدم به عمر خويش دست اهل دولت را

ولي دارم هواي بوسهاي از پاي دربانت

 

چو ماهي در ميان آب ميجويم نشان از آب

از آن غافل که غرقم در زلال لطف پنهانت

 

به درگاه تو من هم شعرکي آوردم و ديدم

که در اينجا هزارانند مداح و ثناخوانت

 

پريشان است اگر اين بيتها هم، عذر ميخواهم

خدا داند پريشانم، پريشانم، پريشانت

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.