اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

دختري با 18 ضربه چاقو پدر خود را کشت

2 شهريور ماه حدود ساعت 8 شب گزارشي مبني بر يک فقره قتل در خيابان «تهرانپارس» به پليس آگاهي اطلاع داده شد.

دختري با 18 ضربه چاقو پدر خود را کشت

به گزارش روزنامه اعتماد، در بررسيهاي بيشتر مشخص شد همسر مقتول دقايقي قبل از ارتکاب جنايت خانه را ترک کرده است. بنابراين ماموران براي تحقيقات بيشتر سه عضو خانواده مقتول را به اداره آگاهي بردند. در اين ميان موضوعي که براي ماموران و بازپرس جنايي عجيب به نظر ميرسيد، اين بود که دختر مقتول حين رفتن به اداره آگاهي هيچ ناراحتي نسبت به مرگ پدرش از خود نشان نميداد و فقط نگران گربههايش که در خانه تنها ميماندند، بود.

دختر مقتول در تحقيقات به بازپرس جنايي گفت: «آن روز به همراه برادر معلول و پدرم در خانه تنها بوديم که ناگهان يک مرد درشت هيکل و نقابداري از پشت بام وارد حياط و خانه ما شد. او در لحظات اوليه با تهديد قتل برادرم مدعي شد، ساکت شويم و فرياد نزنيم. مرد نقابدار ابتدا چاقوي خود را از جيبش بيرون آورد و سپس به سمت پدرم که جلوي تلويزيون خوابش برده بود، رفت و با خونسردي و خندههاي عصبي، ضربات چاقو را بيامان به دست و پهلوي پدرم وارد کرد. پس از ارتکاب جنايت، او دستکشهاي خود را که خوني شده بود، عوض کرد و روي مبل نشست و گفت با پدرم به دلايل شخصي در توييتر مشاجره پيدا کرده و به همين دليل تصميم گرفته او را جلوي چشمان فرزندانش زجرکش کند. سپس قاتل از همان مسيري که آمده بود، فرار کرد.»

پس از اظهارات عجيب اين دختر، ماموران همسر مقتول را مورد بازجويي قرار دادند. او هم در اعترافات خود عنوان کرد: «طبق روال روزانه، همسرم از سر کار بازگشت. من نيز برايش ناهار، چاي و هندوانه آماده کردم. مشغول تميز کردن آشپزخانه بودم که ناگهان دخترم از من درخواست کرد براي گربههايش، گردن مرغ تهيه کنم. به همين خاطر از خانه بيرون رفتم. پس از اينکه به خانه بازگشتم، دخترم هراسان به سمت من آمد و مدعي شد مرد ناشناس و چهارشانهاي پدرش را به قتل رسانده و متواري شده است. من با همسرم گاهي اوقات به دليل مشکلات مالي درگيري داشتم، اما انگيزهاي براي ارتکاب قتل او نداشتم.»

اما اعترافات ضد و نقيض دختر مقتول ادامه داشت تا اينکه روز پنجم شهريور ماه پسر معلول خانواده پرده از اين جنايت برداشت و به ماموران گفت که خواهرش مرتکب قتل پدرشان شده است.

 

قاتل نجاتبخش!

او را از بازداشت ميآورند. 22 سال دارد. چهرهاش معصوم جلوه ميکند. انگار نه انگار که مرتکب قتل پدرش شده است و از اينکه دست به اين جنايت زده ناراحت به نظر نميرسد. او در مورد روز حادثه و انگيزهاش به «اعتماد» ميگويد: «چند هفته قبل از قتل به اين فکر ميکردم که پدرمان را بکشم. راننده بود و مسافرکشي ميکرد. مرتب ما را آزار ميداد. بعد از اينکه ديپلم گرفتم، نگذاشت دانشگاه شرکت کنم. حتي نميگذاشت سرکار بروم. مادرم زن مظلومي است. پدرم مرتب به مادرم و من و برادرم فحاشي ميکرد. برادرم 20 سال دارد و معلول جسمي است. روي ويلچر مينشيند. پزشک برادرم ميگفت اگر او کاردرماني شود وضعيت جسمانياش بهبود پيدا ميکند. من هر روز آب شدن برادرم را جلوي چشمانم ميديدم. ميديدم که بايد دوا و درمان شود، اما پدرم عين خيالش نبود. او فقط فکر خودش بود. پولدار نبوديم، ولي پدرم به ما همان مبلغي هم که داشت، نميداد.

مثلا ميوه ميخريد و ميرفت پشتبام تنهايي ميخورد. غذا تهيه ميکرد و تنهايي روي پشتبام ميخورد، بعد پايين ميآمد. مرتب با ما دعوا ميکرد. صداي دعواهاي ما را کل همسايهها ميشنيدند. از اين وضعيت خسته شده بودم. چند بار خواستم خودم را بکشم، اما به خاطر برادر و مادرم اين کار را انجام ندادم. آنها غير از من کسي را نداشتند. اينطوري تنهاتر از هميشه ميشدند. به همين جهت تصميم گرفتم عامل اصلي بدبختيهايمان را بکشم. تا اينکه روز حادثه پدرم کمي زودتر به خانه آمد. مادرم مشغول کار خانه بود که از او خواستم به مغازهاي برود و براي گربههايم غذا تهيه کند. مادرم که از خانه بيرون رفت دو چاقو از آشپزخانه برداشتم و ديگر نفهميدم چه شد. پدرم جلوي تلويزيون خوابيده بود. به سمتش رفتم و چاقو را به چند ناحيه از بدن او فرو کردم. از آن لحظه هيچي يادم نميآيد. فکر ميکنم سه، چهار ضربه با چاقو به بدن پدرم وارد کردم، اما ماموران به من ميگويند که 18 ضربه چاقو به بدن پدرت زدي!»

اين دختر جوان توضيح ميدهد که پس از قتل با خانواده پدرياش تماس گرفته و گفته فردي غريبه به خانه آنها آمده و پدرشان را به قتل رسانده است.

بازپرس پرونده در ادامه توضيح ميدهد: «اين قتل در محله تهرانپارس اتفاق افتاده است. روز حادثه وقتي براي بررسي صحنه جرم به خانه آنها رفتيم، ديديم دختر و پسر مقتول در خانه تنها بودند و مادرشان هم براي خريد از خانه خارج شده بود.

دختر و پسر مقتول گفتند که مردي وارد خانه آنها شده و با چاقو آنها را تهديد کرده و سپس سراغ پدرشان رفته و به او گفته ديدي بالاخره آمدم! سپس با چاقو به پدرشان حمله کرده و او را به قتل رسانده و متواري شده است! دختر مقتول دو تا از انگشتان دستش زخمي شده بود. وقتي از او پرسيديم اين زخمها چيست؟ گفت وقتي خواسته از پدرش دفاع کند آن مرد او را با چاقو زده است! همه چيز عجيب به نظر ميرسيد! حتي موقع انتقالشان به آگاهي واکنش اين دختر برايمان خيلي عجيب بود. فقط نگران گربههايش بود که بيغذا نمانند و اصلا مرگ پدرشان برايش مهم نبود. او در اعترافات اوليه خود مرتب عنوان ميکرد که پدرش در توييتر با فردي اختلاف داشته و به او فحاشي ميکرده. ميگفت او بوده که پدرش را به قتل رسانده، اما در نهايت با اظهارات پسر مقتول، دختر جوان هم به جرم خود اعتراف کرد.»

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.