اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

دالان توراني ناتو و منطق معيوب روسيه

بدنبال سفر ولاديمير پوتين رئيس‌جمهوري روسيه به باکو ، سرگئي لاوروف وزير امور خارجه اين کشور در مصاحبه با کانال يک روسيه، بدون کاربرد واژه کريدور تاکيد کرد: “ما طرفدار انعقاد سريع يک معاهده صلح ميان باکو و ايروان و رفع انسداد ارتباطات هستيم.

دالان توراني ناتو و منطق معيوب روسيه

متأسفانه، با توجه به جلوگيري از ارتباطات از منطقه سيونيک ، ارمنستان در حال نقض توافق نامه اي است که توسط پاشينيان امضا شده است و درک چنين رويکردي دشوار است”.

به دنبال اين اظهارات لاوروف موجي از گمانهزنيها و تحليلها درباره کريدور جعلي زنگزور و مواضع روسيه مطرح شده است که در اين خصوص هشت نکته قابل طرح هست:

نکته اول، لاوروف در اظهارات خود عامدانه بر بازگشايي خطوط مواصلاتي منطقهاي تاکيد کرده است نه بر کريدور،  که مورد تاکيد باکو و آنکاراست. بازگشايي خطوط مواصلاتي منطقهاي موضوعي است که هم ايران و هم ارمنستان با ارائه کريدور ارس و تقاطع صلح بر آن تاکيد دارند و معتقدند اين بازگشايي ها، بايد با رعايت حاکميت و تماميت ارضي کشورها و بدون تغيير مرزهاي بين المللي صورت بگيرد. از اين منظر لاوروف در اظهارات خود آگاهانه از کاربرد واژه کريدور خودداري کرده است کما اينکه مقامات روسيه از جمله  معاون نخست وزير روسيه و مسئول در مذاکرات سه جانبه روسيه ، ارمنستان و جمهوري آذربايجان، پيش از اين بر مخالفت با هر نوع کريدور تاکيد کرده اند. با وجود اين جمهوري آذربايجان سرخورده از اجراي کريدور با تهديد نظامي  و لابيها و ترول هاي اينترنتي آن تلاش ميکنند اين موضع روسيه را به معناي موافقت مسکو با کريدور جعلي زنگزور القا و فشار رواني را عليه ارمنستان و ايران در آستانه فعاليت دولت چهاردهم افزايش دهند.

 نکته دوم، اگرچه بازگشايي خطوط مواصلاتي بشکل عادي بين جمهوري آذربايجان  و ارمنستان براي توسعه همکاريها و همگرايي منطقهاي مفيد هست با وجود اين از منظر حقوقي،  استناد روسيه به  توافقنامه 2020 براي بازگشايي خطوط مواصلاتي مشروعيت ندارد.  به دليل آنکه با حمله جمهوري آذربايجان به قراباغ در سپتامبر 2023 و همچنين پاکسازي قومي ارامنه قراباغ  و از بين رفتن کريدور لاچين که در توافقنامه مذکور اشاره شده است توافقنامه 2020 عملاً منسوخ شده است کما اينکه ماه گذشته جمهوري آذربايجان و ارمنستان در اقدامي مهم توافق کردند که بند مربوط به گشايش خطوط مواصلاتي منطقهاي را از پيش نويس پيمان صلح حذف نمايند. اين بدان معناست ايروان و باکو توافقنامه را پايان يافته ميدانند.

نکته سوم، بعيد است که روسيه به عنوان يکي از قدرت هاي جهاني، از طرح ناتو با محوريت انگلستان براي ايجاد باصطلاح جهان ترک در قالب پان تورانيسم انگليسي به عنوان ابزار جديد غرب در گذار به نظم نوين منطقه و جهاني بيخبر باشد؛ بويژه اينکه جهان توراني مد نظر ناتو عملکرد خودش را در تحولات منطقه اي و جهاني اخير از جمله حمايت از جنايت رژيم صهيونيستي در فلسطين و تقويت دولت زلنسکي در اوکراين از طريق ارسال سوخت ، ارزاق ، تجهيزات، سلاح و نيروي مزدور نشان داده است . کريدور جعلي زنگزور سنگ بناي اصلي پي ريزي باصطلاح جهان ترک و توراني مد نظر نظم آنگلوساکسوني ميباشد. از اينرو  روسيه با آگاهي از اين موضوع،  اما با يک برآورد اشتباه ، خوشبينانه و معيوب پس از جنگ 2020 تلاش کرد مسئله کنترل و نظارت بر کريدور جعلي زنگزور را عهدهدار شود تا بتواند از آن به عنوان ابزاري در مقابل ناتو و کنترل آن بر تنگههاي دريايي بسفر و داردانل استفاده نمايد اما بدليل نارضايتي ارمنستان از سياستهاي يک جانبه مسکو، رويکرد غربگرايانه پاشينيان و هماهنگي باکو و آنکارا براي اخراج روسيه از قفقاز در اين خصوص موفق نشد. به طوري که باکو با پيشنهاد مدل کالينينگراد براي ارتباط جمهوري آذربايجان با نخجوان عملاً نشان داد که به دنبال کريدوري بدون  روسيه  است. اکنون نيز مسکو با همان رويکرد اشتباه و تحت تاثير تنگناهاي جنگ اوکراين و با  رجحان منافع کوتاه مدت بر منافع بلند مدت ، مسيري را مي پيمايد که منتهي به تقويت حضور ناتو در قفقاز و آسياي مرکزي مي شود.

 نکته چهارم، در شرايطي که جمهوري آذربايجان و ارمنستان براي حذف موضوع خطوط مواصلاتي منطقهاي در پيشنويس توافقنامه صلح توافق کردند، انتقاد لاوروف از موضع ارمنستان در خصوص جلوگيري از گشايش خطوط مواصلاتي از سيونيک که بيشتر بر ارتباط ريلي اشاره دارد، ناشي از سه دليل عمده ميباشد: 1. رئيس جمهور روسيه در سفر به جمهوري آذربايجان امتيازات کلان و جديدي در حوزه انرژي و انتقال آن از الهام عليف دريافت کرده است،  از جمله اين امتيازات حضور بيشتر روسيه در حوزههاي نفت و گاز جمهوري آذربايجان و افزايش حجم انتقال گاز روسيه با استفاده از خطوط لوله جمهوري آذربايجان به بازارهاي اروپايي بدون عنوان گازپروم ميباشد؛ بنابراين تاکيد لاوروف بر بازگشايي خطوط مواصلاتي بدون کاربرد عنوان کريدور نوعي “قدرداني شکلاتي” در قبال امتيازدهي باکو ميباشد. 2. تحت تاثير جنگ اوکراين و تشديد وخامت در جبهههاي جنگ و ضربه حيثيتي ناتو و اوکراين به  مسکو در کورسک، روسيه هرچه بيشتر در تنگناي ژئوپليتيکي و ترانزيتي در منطقه قرار گرفته است. در اين وضعيت علي رغم وجود راههاي آلترناتيو مانند دالان شمال -جنوب به ويژه از مسير آسياي مرکزي و کاسپين، به دليل عوامل مختلفي نظير امتيازدهي هاي باکو و نفوذ لابيهاي غربي در وزارت خارجه روسيه،  مقامات مسکو بر گشايش خطوط مواصلاتي منطقهاي  از طريق سيونيک تاکيد مي کنند و  تصور ميکنند ميتوانند در موقع لازم از تبديل اين خطوط  مواصلاتي به دالان توراني ناتو جلوگيري کنند. 3. لاوروف با اين موضعگيري تلاش کرده است با تحت فشار گذاشتن ارمنستان بار ديگر ناخرسندي روسيه را سياستهاي غربگرايانه پاشينيان و اقدامات دولت ايروان در دوري از پيمان امنيت دسته جمعي و عضويت آن در ديوان بينالمللي کيفري و افزايش همکاري با فرانسه و آمريکا بموازات اخراج مرزبانان روسي را نشان دهد. اين در شرايطي است که با توجه به عملکرد مسکو و پيمان امنيت دسته جمعي در زمان جنگ دوم و سوم  قرا باغ، اين رويکرد باعث دوري هرچه بيشتر ايروان از روسيه و توجيهات جديد دولت پاشينيان براي روسيه گريزي خواهد شد.

 نکته پنجم،  مقامات روسيه به خوبي بر اهميت کريدور ارس در برقراري ارتباط مواصلاتي جمهوري آذربايجان به نخجوان که در ادامه نقش سه دهه اي ايران در اين خصوص ميباشد، واقف هستند. کريدور ارس نه تنها باعث گشايش خطوط مواصلاتي در دو طرف قفقاز ميشود بلکه بهانه پيگيري فتنه هاي ژئوپليتيکي و اميال تاريخي و قومي را از باکو و آنکارا که به عنوان پيمانکاران نظم آنگلوساکسوني عمل ميکنند، از بين ميبرد. بنابراين منافع روسيه در حمايت آشکار از کريدور ارس ميباشد . در اين خصوص نگاه آسيب شناسانه روسها به برخي از اشتباهات خود در قفقاز و آسياي مرکزي که منجر به افزايش نفوذ آمريکا،  ناتو، انگلستان و رژيم صهيونيستي در دو سوي کاسپين شده است، موثر خواهد بود. با توجه به منافع مشترک ايران و روسيه در بسياري از حوزهها در قفقاز، مقامات مسکو نبايد اين تصور را ايجاد بکنند که همچنان از عينک انحصارگرايي به معادلات قفقاز نگاه مي کنند.  کريدور ارس ظرفيت بزرگ همکاريهاي ايران و روسيه براي تغيير معادلات در قفقاز در فرايند گذار به نظم نوين ميباشد.

نکته ششم،  يک تقسيم کار هماهنگ ميان اقدامات جمهوري آذربايجان و ترکيه با اقدامات ناتو عليه روسيه وجود دارد. ناتو با درگير کردن روسيه در اوکراين و با استفاده ويژه از ظرفيت ترکيه اقدام به انسداد مرزهاي اروپايي روسيه و محاصره آن در درياي سياه کرده است. در تکميل اين موضوع ترکيه و جمهوري آذربايجان ماموريت دارند ظرفيت ترانزيتي روسيه را در مسير مورد نظر نظم آنگلوساکسوني يعني دالان توراني ناتو متمرکز کنند تا از اين طريق کنترل بيشتري بر تحرکات مسکو  داشته باشد. طبيعي است که ترکيه به عنوان نماينده ديرينه ناتو و جمهوري آذربايجان به عنوان يک ساختار ماسوني تحت سيطره انگليس چنانچه انبوه تحولات سياسي، نظامي و اقتصادي سه دهه قفقاز نشان داده است، هيچگاه زمينه تقويت دراز مدت مسکو را در منطقه فراهم نميسازند. اين دو بيشترين نقش را در سالهاي اخير در تضعيف و اخراج روسيه از قفقاز داشتند ، کما اينکه اکنون نيز باکو حتي حاضر به موافقت با گشايش کنسولگري روسيه در قراباغ نيست. از اين رو منطق روسيه براي تاکيد بر گشايش خطوط مواصلاتي چه به دليل تنگناهاي جنگ و چه بغض از ارمنستان، در نگاه دراز مدت، معيوب ميباشد و طبيعتا تبعات منفي بيشتري متوجه روسيه خواهد کرد.

نکته هفتم، در شرايطي که ناتو براي تشديد فشارها بر روسيه به دنبال ايجاد يک کانون جديد درگيري عليه مسکو در قفقاز با محوريت گرجستان و تحرکات جمهوري آذربايجان هست، اظهارات جانبدارانه لاوروف در خصوص خطوط مواصلاتي  نشان ميدهد که مسکو تا چه ميزان از سردرگمي در قفقاز به سر ميبرد، چه اينکه اين نوع اظهارات ميتواند محرکي براي جمهوري آذربايجان و ترکيه براي دور جديد ماجراجويي در قفقاز براي پيگيري دالان توراني ناتو يا حداقل امتناع آنها از صلح و عادي سازي مناسبات با ايروان باشد. بويژه اينکه باکو در حال حاضر شريک اول ،سياست هاي تنش زايانه رژيم کودک کش صهيونيستي در اين منطقه است. اگرچه به دلايل مختلف از جمله قطعيت خطوط قرمز تهران در قفقاز و تصميم براي تأديب رژيم اسرائيل و اذناب اش در هر نقطه ممکن، بعيد مي باشد ولي طبيعي است در صورت تحقق،  روسيه مهمترين متضرر در اين سناريو خواهد بود. روسها در اين خصوص ميتوانند از رويکرد جامع چين در قفقاز پيام بگيرند، پکن با افزايش سرمايهگذاري در خطوط راه آهن و راه هاي گرجستان نشان داد که با آگاهي از تبعات شکلگيري يک دالان قومي به اصطلاح ترانزيتي در منطقه بر استان سين کيانگ،  بر تقويت کريدور مياني به جاي کريدور جعلي زنگزور متمرکز شده است .

نکته هشتم، موضع اصولي ايران در خصوص مباحث مواصلاتي منطقه از همان زمان انعقاد توافقنامه آتش بس 2020 مشخص و بلاتغيبر بوده است. ايران با هرگونه تغييرات ژئوپليتيکي و مرزي  در قفقاز مخالف هست و بيانات مقام معظم رهبري در ديدار 28 تير 1401 با پوتين و اردوغان و همچنين ديدار 2 خرداد 1403 با پاشينيان در اين خصوص گويا هستند. ايران با هر کريدوري که منجر به تغييرات مرزي بشود، مخالف است. همچنين تهران اگرچه با بازگشايي خطوط مواصلاتي عادي منطقهاي به شرط رعايت حاکميت کشورها مخالف نيست اما معتقد است ترکيه و جمهوري آذربايجان به عنوان پيمانکاران نظم آنگلوساکسوني  براي ايجاد به اصطلاح جهان توراني از خطوط مواصلاتي نيز به عنوان زمينه سازي براي پيشبرد فتنه هاي قومي ژئوپليتيکي استفاده خواهند کرد.  از اين منظر از ديدگاه تهران ايروان حتي براي جلوگيري از بازگشايي خطوط مواصلاتي در منطقه در چهارچوب اختيارات حاکميتي خود حق دارد و استناد به توافقنامه منسوخ 2020 اعتبار حقوقي ندارد.

*دکتر احمد کاظمي

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.