اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

خيانت به کشور و آموزش فرار از مسئوليت به سياستمداران غربي

روزنامه کيهان در ستون خبر ويژه خود نوشت:

خيانت به کشور و آموزش فرار از مسئوليت به سياستمداران غربي

اين تحليل را روزنامه جوان در واکنش به مقاله ظريف در نشريه فارنافرز منتشر کرد و نوشت: جواد ظريف با قبول اينکه امنيتيشدن ايران در چند دهه اخير «محصول روايتسازي اسرائيل و آمريکا» است، تلويحاً ميپذيرد که برخي رفتارها و گفتارهاي مقامات ايراني و نظام ايران به بازتوليد امنيتيسازي کمک کرده است! و يک نتيجه ضمني هم گرفته است که معيشت و اينترنت و هرچه بر سرمان ميآيد از پيامدهاي مستقيم يا غيرمستقيم همان روايتسازيهاست! اين رويکردي است که روحاني، اصلاحطلبان تندرو، و روزنامههايشان سالهاست به عنوان خيانت آشکار دنبال ميکنند. ظاهر اين نوشتهها و حرفها آن است که «ما از يک حقيقت پرده برميداريم و نميتوانيم بدون ارزيابي رفتار و گفتار خودمان در گذشته، به حقيقت واکنشهاي جهاني عليه ايران برسيم». اما آيا آن سخنان ايرانيها که به زعم ظريف، نسنجيده است، عامل دشمني ايدئولوژيک، ذاتي و آخرالزماني صهيونيستها و آمريکا با ايران شده است؟! نوشته ظريف را حتي پمپئو يا هر آمريکايي يا انگليسي ديگر هم ميتوانست بنويسد و از ايرانيان بخواهد در کنشهاي خودشان تغيير بدهند تا در امان باشند!

ظريف که در اين مقاله عجيب ميخواهد گناه حملات صهيونيستها و آمريکا را بر گردن روايتسازيهاي داخلي بيندازد، مينويسد: «امنيتيسازي ايران يک ذهنيت محاصره ايجاد کرده است؛ ذهنيتي که اغلب به کنترلهاي اجتماعي شديدتر ميانجامد. اين کنترلها شامل محدوديتهاي اينترنت و شبکههاي اجتماعي، و تدابير نظارتي با هدف شناسايي جاسوسان و خرابکاران است. چنين اقداماتي در پرداختن به سرچشمههاي نارضايتي داخلي يعني سختيهاي اقتصادي، فرسايش سرمايه اجتماعي، و شکاف فزاينده ميان دولت و جامعه ناکام هستند. اما اين همان چيزي است که وقتي يک ذهنيت محاصره براي دههها بر کشوري تحميل ميشود، رخ ميدهد».

فقط يک وطنفروش چنين مقدماتي را ميبافد و از آن، چنين نتايجي ميتواند بگيرد. عبارت «ذهنيت محاصره» در مقاله ظريف به اين معنا است که ايرانيها وقتي احساس ميکنند تهديدهاي خارجي يا داخلي زيادي وجود دارد (که آن تهديدها هم نتيجه روايت امنيتي يک عده افراد غيرمسئول در کشور است!)، حالتي از ترس، بدبيني و احساس تهديد دائمي پيدا ميکنند که موجب ميشود تصميمگيرندگان يا مردم رفتارهاي دفاعي و کنترلي از خود نشان دهند، حتي وقتي تهديد واقعي ممکن است کمتر از آن چيزي باشد که تصور ميشود! پس در کل هر خاکي که به سرمان ميشود، خودمان ميکنيم و بايد جلوي دهانمان را بگيريم و بچههاي خوبي باشيم تا اين همه بدبختي به سراغ ما نيايد!

اين وزير خارجه همان رئيسجمهوري است که در تحليلي نتيجه گرفته اگر بخواهيم آمريکا دوباره به ما حمله نکند، بايد تغيير کنيم. چه تغييري؟! همانگونه شويم که آمريکا نيازي به حمله به ما نداشته باشد. پس آمريکا و اسرائيل تقصيري ندارند و اين ما هستيم که تغيير نميکنيم.

ظريف مينويسد: «بايد از روايت ساختن يک ايران قوي که ميتواند يکجانبه و تهديدآميز به نظر برسد به روايت ساختن يک منطقه قوي تغيير جهت دهد»! آيا واقعاً ظريف ميخواهد با امارات و اردن و عربستان و... همهچيز خود را در اختيار آمريکا گذاشتهاند، منطقه قوي تشکيل دهد و بزدلانه ميگويد بايد دست از «ايران قوي» برداريم؟!

اين نگاه به سياست و امنيت، نگاه سياستمدار پخته نيست. يا بايد فرض کرد که اتفاقي وارد سياست شده و بهرهاي از حداقلهاي فهم سياسي ندارد و ذهني فرسوده و «در محاصره» دارد، يا اينکه بوي خيانت استشمام ميکنيم. مقاله ظريف در يک مجله سياسي خارجي به سياستمداران غربي آموزش ميدهد که نيازي نيست چيزي را بر گردن بگيريد، همين روايت را دست بگيريد که «ايرانيها خودشان کشورشان را امنيتي کردند و چوبش را هم ميخورند».

 

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.