اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

حجاب و چند گره شناختي مهم

درباره حجاب سوالات و گره‌هاي ذهني بسياري در طول اين سال‌ها به ذهن جامعه توسط رسانه‌ها و تهاجم فرهنگي دشمن وارد شده که در اين نوشتار قصد داريم در مورد برخي از آن‌ها بحث کنيم.

حجاب و چند گره شناختي مهم

گره اول: حجاب مانع ورود زنان به جامعه يکي از مسائل و چالشهايي که پيرامون حجاب در ذهن مردم به ويژه جوانان ايجاد شده اين است که ميگويند حجاب با پرده نشين کردن زنان مانع حضور و فعاليت اجتماعي آنان ميگردد. 

اين تصور که حجاب باعث ميشود که زنان امکان حضور فعال در جامعه را نداشته باشند با روح حاکم بر اصل حجاب در اسلام تضاد دارد. حجاب در دين اسلام داراي يک سري ضوابط و حدود مشخص است که به هيچ عنوان مانع حضور فعال زن در جامعه نيست. دين اسلام به هيچ وجه نگفته است که زنان بايد در خانه محصور شوند و يا هنگامي که در جامعه حاضر ميشوند طوري خود را بپوشانند که ديگر قادر به انجام هيچ گونه فعاليتي نباشند. در زمان قديم و در اديان و آئينهاي قبل از اسلام اين ادعا صحت داشت که زنان پرده نشين بوده و حق ورود به جامعه را نداشتند، اما در مورد دين اسلام اين ادعا درست نيست زيرا اسلام به شدت مخالف محصور کردن زن در درون خانه است و حتي انجام کارهاي داخل خانه را جزء تکاليف زن نميشمارد و به حجاب زنان نيز صورت تعديل يافتهاي بخشيده است تا زنان در عين حاليکه رعايت تقوا و عفاف را در مواجهه با نامحرم لحاظ ميکنند از انجام وظايف اجتماعي خود نيز باز نمانند.

 

گره دوم: حجاب محدود کننده آزادي زن

چالش و گره ذهني ديگري که درباره حجاب مطرح ميشود اين است که گفته ميشود حجاب اسلامي باعث ايجاد محدوديت براي زنان و سلب آزادي آنها ميباشد.

جمله بالا کاملا صحيح است و حجاب براي زنان ايجاد محدوديت ميکند. اصلا دين براي محدود کردن آمده است و هيچ کدام از دستورات ديني وجود ندارد مگر اينکه در آن محدوديتي براي بشر در نظر گرفته شده است؛ لذا ما نيز دوباره در تائيد جمله بالا ميگوئيم نه تنها حجاب بلکه دين براي محدوديت انسان وضع شده است و در غير اين صورت معنائي نمييافت. بنابراين جمله بالا توضيح واضحات است.

در خصوص مورد دوم بايد مشخص شود منظور از آزادي در اين جمله چيست که رعايت حجاب باعث محدود کردن آن شده است؟ روشن است که اگر مفهوم آزادي را به معناي آزادي مطلق و بي قيد و بند به نحوي که غرب ادعاي آن را دارد در نظر بگيريم و هيچ حدي را براي آن به غير از سلب آزادي ديگران لحاظ نکنيم، نه تنها حجاب، بلکه عقل نيز مخالف آن خواهد بود زيرا اساسا چنين چيزي در واقع اتفاق نخواهد افتاد. اما اگر آزادي را به معناي واقعي و مقدس آن در نظر بگيريم بدين معني که افراد در حيطه اختيارات و حقوقي که از سوي خلقت براي آنها معين گرديده، آزاد باشند و کسي حق مجبور کردن و محدود کردن آنها را نداشته باشد، اين تعريف از آزادي به هيچ وجه با اصل حجاب اسلامي متضاد و متناقض نميباشد زيرا حجاب اسلامي برخلاف تصور نادرست مخالفان به معني گوشه نشيني و در پرده قرار گرفتن زن نيست و اسلام براي حجاب زنان حدودي را مشخص کرده است که نه تنها هيچگونه محدوديتي براي زن در انجام وظايف اجتماعي او ايجاد نميکند بلکه باعث افزايش کارائي زن نيز ميشود زيرا هنگامي که زن خود را از چشم نامحرمان ميپوشاند ديگر نيازي به آرايش و خودآرائي ندارد و لذا به جاي اينکه انرژي خود را صرف دلربائي از مردان نامحرم کند صرف انجام وظايف فردي، خانوادگي و اجتماعي خود خواهد کرد. پايان سخن اينکه درست است که حجاب اسلامي براي زن تعيين حدود ميکند و به او اجازه خروج از حدود مشخصي را نميدهد، اما اين محدوديت نه تنها ناقض ارزش زن تلقي نميشود بلکه حافظ شان و منزلت انساني زن در اجتماع و متناسب با جايگاه طبيعي او در نظام خلقت است.

 

گره سوم: حجاب و ارتجاع

گره ذهني و شبهه مشهور ديگري که ذهن افراد جامعه درباره حجاب را درگير نموده اين است که ميگويند حجاب مقولهاي متعلق به گذشته است و با توجه به شرايط دنياي امروز ديگر موضوعيت نداشته و گرايش به آن نشانه تحجر و ارتجاع است.

اينکه حجاب مقولهاي متعلق به گذشته است اگر به اين معنا باشد که حجاب در زمانهاي گذشته هم وجود داشته و از قدمت تاريخي زيادي برخوردار است کاملا درست و مورد قبول است ولي اين به هيچ وجه بدين معنا نخواهد بود که، چون حجاب در زمان گذشته هم وجود داشته پس الان نميتواند موضوعيت داشته باشد و رعايت آن نشانه تحجر است و اين نوع استدلال کردن کاملا سطحي و ابتدائي به نظر ميرسد زيرا پر واضح است که صرف تاريخي بودن و ريشه در گذشته داشتن چيزي دليل کهنه بودن و بلا موضوعيت بودن آن چيز نميشود به عنوان مثال مقوله ازدواج قدمتي به درازاي تاريخ بشري دارد و از ابتداي ظهور انسان اين مقوله نيز ظهور يافته است، اما آيا ميتوان گفت، چون مقوله ازدواج متعلق به گذشته است اکنون موضوعيتي ندارد و کسي که ازدواج کند متحجر است؟ خير. زيرا ازدواج يکي از نيازهاي ثابت و عام بشري است که متناسب با فطرت انسان در وجود او به وديعه گذاشته شده است و هم اکنون هم مانند گذشته اين تمايل و گرايش به ازدواج امري ثابت و فراگير باقي مانده است.

 مقوله حجاب نيز به همين ترتيب است. زن از ابتداي حضورش در کره خاکي به منظور حفظ ارزش و احترام خود همواره گرايش به اين داشته است که خود را از معرض ديد بيگانگان بپوشاند لذا با اندک تاملي ميتوان به اين نتيجه رسيد که حجاب مقولهاي عرفي نيست که با گذشت زمان و تغيير جوامع، آن هم تغيير کند بلکه حجاب يک رفتار منطقي و متناسب با نيازهاي ثابت و لايتغير بشر است که ريشه در فطرت انسان دارد و تا زماني که بشر وجود دارد اين رفتار جنبه عقلاني و فطري دارد.

منبع: ايرنا

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.