اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

بانوي تازه مسلمان دانمارکي:

حجاب عزتي به بانوان مي‌دهد که در هيچ ديني يافت نمي‌شود

بخش دوم

* لطفا از زماني که حجاب نداشتيد برايمان بگوئيد و اينکه بعد از مسلمان شدن، چه مشکلاتي برايتان پيش آمد؟ واکنش پدر و مادرتان چه بود؟

حجاب عزتي به بانوان مي‌دهد که در هيچ ديني يافت نمي‌شود

راستش من وقتي حجاب نداشتم، حجاب مسئلهي مهمّي برايم نبود؛ اما وقتي دوستانم را ديدم و دربارهي اسلام به من گفتند، تازه برايم جلب توجه کرد. حدود سه سال بعد از مسلمان شدنم، من حجاب نداشتم و از اين بابت خيلي ناراحت بودم؛ چون دين من براي خانوادهام مخفي بود و صرفا بعضي از کارهاي مسلمانان مثل عبادت و ... را دور از چشم والدينم انجام ميدادم؛ اما انگار يک خلا بزرگ در زندگي داشتم و آن چيزي نبود جز مسئله حجاب.

به نظر من حجاب يک نشانه و علامت براي بانوي مسلمان است؛ وگرنه اگر هر چه نماز بخوانيم، روزه بگيريم و عبادات فردي را انجام بدهيم؛ ولي حجاب نداشته باشيم، اصلا مشخص نيست که مسلمان هستيم.

يادم هست روزي که ميخواستم حجاب بپوشم و مسلمان شوم، والدينم فهميدند که ميخواهم مسلمان شوم. از طريق سايتها و خبرگزاريهاي مختلف که ضدّ اسلام و قرآن کار ميکردند، به تحقيق در رابطه با اسلام پرداختند، بعد به من گفتند: «اسلامي که تو ميخواهي پيرو آن شوي، ميخواهد آزادي خانمها را محدود کند و اصلا نميگذارد خانمها درس بخوانند». ميگفتند: «اگر وارد اين دين شَوي، در حقيقت براي خودت ظلم را انتخاب کردهاي. چرا ميخواهي واردِ يک دين عقب افتاده که حجاب دارند و آزادي زنان را محدود ميکنند شوي؟!» خلاصه آنقدر مرا ترساندند که من چندين سال است نتوانستهام هيچگونه ارتباطي با خانواده و بستگانم ايجاد کنم.

والدينم به من ميگفتند: «اگر تو حجاب بپوشي، ديگر آزادي نداري!» در حالي که در حقيقت، آزاديِ واقعي را الآن دارم. خلاصه، پس از سه سال اسلامِ مخفيانه، به پايتخت دانمارک رفتم و آنجا توانستم حجاب بپوشم و از اين بابت، خيلي خوشحال بودم؛  اگرچه که به خاطر پذيرفتن دين اسلام و استفاده از حجاب، پدرم ارتباطش را با من قطع و مرا از ارث محروم کرد.

به عقيدهي من، «حجاب» آزادي واقعيِ زني است که ميخواهد زندگياش، عزّتمندانه و با کرامتِ انساني همراه باشد؛ حتي به نظر من اگر خانمي، خدا را هم قبول نداشته باشد؛ اما داراي حجاب باشد، حجاب، آن زن را، هم از روبرو شدن با مشکلات و خطرات جنسي حفظ ميکند و هم به او جايگاه اجتماعي ميدهد.

 

 *از نظر شما حجاب اسلامي تا چه اندازه ميتواند به کاهش جُرم و جنايت و تجاوز در جامعه بينجامد؟ 

 

 جواب اين سوال، کاملا واضح است: «خيلي زياد». اين سوال شما در حقيقت، مسئلهي بسياري از جوانان امروز جامعه هم هست. در حقيقت حجاب، بحثي کاملا فلسفي و منطقي است. به نظر من، قطعا نسخهي شفابخش حجاب اسلامي، تا اندازهي بسيار زيادي ميتواند به کاهش جُرم و جنايت و تجاوز در جامعه، کمک
کند.

در يک مثال ساده، ضرورت حفظ عفاف و حجاب را اينگونه مطرح ميکنم. خُب همه ميدانيم که پول در همه جاي دنيا باارزش است؛ اما عليرغم با ارزش بودنِ پول، يک نفر مثل رئيس بانک مرکزي، مثلا 10 ميليارد تومان براي سيستم امنيتي هزينه ميکند و البته هيچکس هم عيب نميگيرد و اعتراض نميکند؛ زيرا اين کار در حقيقت يک نوع بيمه کردن اموال است. حجاب هم در حقيقت، زن را بيمه ميکند تا براي او اتفاقي رُخ ندهد. در مقابل خانمي که بي حجاب باشد، معمولا در معرض اذيّت و آزار و همچنين تجاوز جنسي قرار ميگيرد.

 

*نگاه يک غير ايراني مثل شما، به انقلاب اسلامي و مردم ايران، چگونه است؟

 

بنده در حقيقت قبل از آمدن به ايران، اطلاعات بسيار محدودي در مورد انقلاب اسلامي داشتم. اگر بدون تعارف بخواهم بگويم، اصلا براي من، جالب هم نبود که بخواهم اطلاعاتي کسب کنم. حتي در سالهاي اولِ حضور در ايران، نميفهميدم که چرا لازم است ما در مورد تاريخ ايران، از جمله انقلاب اسلامي، بياموزيم و بدانيم؛ اما پس از گذشت سالها، کمکم بيشتر به اين درک و فهم رسيدم که اسلام و سياست، از يکديگر جدا نيستند و بايد از تاريخ سياسي اسلام و انقلاب، درسهايي براي آينده بگيريم.

امروز در اروپا، اعتقاد مردم بر اين است که دين، يک امر خصوصي است و لذا کسي نبايد در کار و امور ديني و مذهبيِ افرادِ ديگر جامعه، دخالت کند. در کنار اين موضوع، به راحتي ميتوان درک کرد که مردم از ديني که داشتهاند، راضي نبودهاند؛ زيرا مسيحيت در زمينهي حاکميت در قرون متمادي، عملکرد ضعيف و بَدي داشته
است.

من به عنوان يک غير ايراني معتقدم که دين اسلام براي نوع انسان، هر آنچه را که نياز دارد، فراهم ميسازد. پس از انقلاب، ايران در عرصهي سياست خارجي، نقش بسزايي در احقاق حقوق بسياري از مردم داشته است. اين نه تنها شامل مسلمانان شيعه، بلکه مسلمانانِ کل دنيا مخاطبِ اين موضوع بودهاند و تابحال هر جا مظلومي وجود داشته، انقلاب اسلامي ايران، از او حمايت کرده و در برابر استبداد، ايستاده است.

من ايران را تنها کشوري ميبينم که ارزش کار کردن را دارد. بله، قبول دارم که نقاط ضعف هم وجود دارد؛ اما بحمدالله پتانسيل براي حل مشکلات، قطعا وجود دارد. دلسوزان انقلاب بايد بدانند هرگونه تضعيف اين انقلاب، خيانت به اسلام و البته زمينهي سوء استفادهي دشمنان را فراهم ميکند.

 

*به نظر شما انقلاب اسلامي ايران تا چه اندازه جامعهي ما را به جامعهي مهدوي نزديک کرده است؟

 

من به هيچ وجه در اين زمينه متخصص نيستم و فکر نميکنم نظرم در اين زمينه، ارزشمند باشد؛ اما بر همگان پُرواضح است که با ايجاد انقلاب اسلامي، زمينه‌‌ها و پتانسيلهاي زيادي در خصوص فعاليتهاي ديني، مذهبي و فرهنگي نه فقط در ايران، بلکه در تمام دنيا ايجاد شد.

بنابر اين وقتي مردم نسبت به انجام امور ديني در سطح جامعهي اسلامي اهتمام و آمادگي داشته باشند، در واقع و به صورت ناخواسته، براي برپاييِ جامعهي مهدوي و ظهور امام عصر ارواحنافداه، تلاش کردهاند. به نظر من براي رسيدن به جامعهي مهدوي، بايد پايگاه فرماندهي براي اين موضوع داشته باشيم و اين پايگاه فرماندهي در عصر حاضر، فقط ايران اسلامي است.

امروز ما شيعيانِ انقلابيِ زيادي در سراسر جهان داريم که براي تسريع ظهور امام مهدي عليهالسلام تلاش ميکنند و به انقلاب اسلامي ايران افتخار ميکنند و ايران را دقيقاً همان پايگاه فرماندهي ميبينند که امام زمان به آن نياز دارد. آنها در هر يک از مناطق خود به زبان خودشان براي گسترش اسلام و پيام امام مهدي (عج) تلاش مي کنند.

اغلب آنها انقلابيتر از بسياري از ايرانيان هستند. شعار ما اين است و به آن اعتقاد داريم که امروز ايران اسلامي، مخصوص ايرانيان نيست؛ بلکه متعلق به همهي مسلمانان مؤمن در سراسر گيتي است.

 

*شما به عنوان يک رهيافته و بانويي که هم در جامعهي غربي زندگي کردهايد و هم طعم زندگي در جامعهي اسلامي را چشيدهايد، چه توصيهاي به دلباختگان فرهنگ غرب داريد؟

 

 من دقيقا نميدانم طرز تفّکر افرادي که به سبک زندگي غربي نگاه ميکنند، چگونه است؟ اما نگران هستم که آنها از چيزي حمايت کنند که اصلا درکي از آن ندارند. کساني که آزادي را در ايران تجربه کردهاند، وقتي به غرب بيآيند، تازه ميفهمند که چقدر محدود ميشوند.

ممکن است که در غرب، دائم بر طبل آزادي بکوبند؛ اما آزادياي که آنها مطرح ميکنند، چارچوبهايي نيز دارد که اين چارچوبها، بر اساس جهانبيني آنها شکل ميگيرد. اين يک جهانبيني است که راه را براي يک ايدئولوژي هموار ميکند که در آن کودکان آماده هستند تا در سن 5 سالگي، در مورد تمايلات جنسي تصميم بگيرند. مردم شريف ايران بدانند که غرب، جايي است که اظهار دين خطرناک تلقي مي شود.

غرب جايي است که در آن، همه چيز به صورت ناشناخته، شيطاني ميشود. جايي است که زن، بر اساس ظاهرش سنجيده مي شود تا هوشش. غرب جايي است که رسانهها با قدرت عظيم خود، هنجارها و ارزشها را مينويسند، جايي که فشار اجتماعي، مردم را به زانو درآورده و ميکُشد. جوانانِ عزيز بدانند که در جوامع غربي، والدين، کمترين تأثير را بر فرزندان خود دارند و درخواستهايي که در همين جامعهي به اصطلاح مُدرن و غربي از زنان ميشود، با سلامتي، رفاه، شادي، تعادل، آرامش، احترام، عزّت و... ناسازگار است.

من به جوانان توصيه ميکنم که زندگي واقعي در غرب را، با دقّت بررسي کنند و به روايتهاي رُمانتيک که به روتوش غرب پرداختهاند و آن را بَزَک کرده و دستکاري شده به مردم معرفي ميکنند، بسنده نکنند. «آزادي» کلمهي بسيار زيبايي است؛ اما سعي کنيد آن را تعريف کنيد و متوجه شويد که آيا «آزاديِ مطرح شده» با تعريف غربي مطابقت دارد يا خير؟

من خودم با ديدن آزاديهاي موجود در دانمارک و مقايسهي آن با ارزشهايي که دارم، ايران را انتخاب کردم و به اينجا نقل مکان کردم؛ چون براي من، هم ارزشهاي ديني و هم ارزشهاي عمومي انساني و هم ارزشهاي سياست خارجي، همه مهم است و ايران را داراي پتانسيلي مي دانم که مي‌‌تواند در سايه حکومت اسلامي، راه ظهور امام زمان (عج) را هموار کند. درست است که اين سيستم هنوز کامل نشده است و هنوز راه زيادي در پيش است؛ اما جهان بيني که ايدهي اين دولت اسلامي است، چيزي است که من از آن حمايت ميکنم و براي آن تلاش خواهم کرد.

 

* شما يک غير ايراني هستيد. خيلي دوست دارم نظر شما را در خصوص شخصيت اول انقلاب اسلامي ايران و رهبري معظم بدانم.

 

در پاسخ به اين سوال بايد بگويم که اي کاش که من در مورد شخصيت والاي امام خامنهاي، بيشتر مطالعه کرده بودم؛ ولي من ايشان را اينگونه ميشناسم که از جواني، ميانسالي و حتي پيري، خودشان را وقف خدمت به اسلام کردند و يک عمر به اسلام خدمت کردند.

من ايشان را يک شخصيت بسيار مقدّس ميدانم و معتقدم که بارها برنامهريزيهاي دشمن را براي نابودي انقلاب اسلامي خنثي کردند و اگر ايشان نبودند تاکنون انقلاب اسلامي هم نابود شده بود. به نظر من بصيرت و حکمت ايشان، نه فقط ايرانيها را بلکه کل امت پيامبر را نجات داد؛ به راستي ايشان نائب امام زمان عليهالسلام هستند و ما موظف به پيروي از ايشان  هستيم. من اگر بخواهم ايشان را با ديگر رهبران دنيا مقايسه کنم، بايد بگويم که هيچ رهبري در دنيا مثل ايشان نيست و در يک جمله يقين دارم که بهترين رهبر دنياست و بعد از معصوم عليهالسلام، ايشان يگانه است.

 

* از اينکه در اين گفتوگو، ما را همراهي کرديد و براي اين مصاحبه وقت گذاشتيد، از شما تشکر ميکنم

 

خواهش ميکنم. من هم خيلي خوشحال شدم که شما چگونگيِ مسلمان شدن من را، سوژهي مصاحبه خودتان قرار داديد. اميدوارم با انتشار اين مصاحبه، زمينهي هدايت و رشد معنويِ افراد ديگر هم، فراهم شود.

پايان

* اعظم رباني       

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.