فوتبال در دنياي مدرن به يک صنعت جهاني تبديل شده است که نه تنها بر اساس رقابتهاي فني بلکه به واسطه تحولهاي استراتژيک و مديريتي پيش ميرود. يکي از تحولاتي که در سالهاي اخير در اکثر باشگاهها و تيمهاي ملي مشاهده ميشود، توجه ويژه به جوانگرايي در ترکيب تيمها است.
اين استراتژي نه تنها به تيمها کمک ميکند تا در رقابتهاي مختلف موفق باشند، بلکه پايهگذار آيندهاي پايدار و پررونق در فوتبال خواهد بود.
جوانگرايي به معناي بهرهبرداري از بازيکنان کمسن و سال، اما با استعداد و پتانسيل بالا، در ترکيب اصلي تيمها است. اين حرکت به تيمها کمک ميکند که استعدادهاي جوان را شناسايي کرده و آنها را در محيطي حمايتي پرورش دهند تا در آينده ستارگان بزرگ فوتبال شوند. اين روند به ويژه در تيمهاي ملي که نياز به نسل جديدي از بازيکنان براي ادامه مسير دارند، اهميت ويژهاي پيدا ميکند.
مزاياي جوان گرايي در فوتبال
بازيکنان جوان با انرژي و انگيزه بالايي وارد زمين ميشوند. اين انگيزه نه تنها براي خود آنها مفيد است، بلکه باعث ايجاد يک فضاي رقابتي در تيم ميشود که به افزايش سطح عملکرد ساير بازيکنان نيز کمک ميکند. استفاده از بازيکنان جوان فرصتي براي آنها بهوجود ميآورد تا در مواجهه با فشارهاي مسابقات حرفهاي، تجربيات ارزشمندي کسب کنند. آنها با قرار گرفتن در محيطهاي پرچالشتر، به سرعت رشد ميکنند و به بازيکناني حرفهاي و با تجربه تبديل
ميشوند.
سرمايهگذاري در جوانان به تيمها اين امکان را ميدهد که بهطور بلندمدت براي موفقيتهاي آينده برنامهريزي کنند. بازيکنان جوان ميتوانند در سالهاي آينده هسته اصلي تيم را تشکيل دهند و ديگر بازيکنان را براي رسيدن به اهداف تيمي همراهي کنند. بازيکنان جوان معمولاً ايدهها و نگرشهاي جديدي به بازي وارد ميکنند. اين تنوع در ديدگاهها و استراتژيها ميتواند به نوآوري در شيوههاي بازي تيمها کمک کند. وقتي يک تيم به بازيکنان جوان فرصت ميدهد تا نظرات و سبک بازي خود را معرفي کنند، ميتواند به تاکتيکهاي جديدي برسد که در رقابتهاي بزرگ به نفع آن تيم باشد. از نظر اقتصادي نيز، جوانگرايي به تيمها اين امکان را ميدهد که از هزينههاي بالاي انتقال بازيکنان بزرگ بکاهند. با پرورش و استفاده از بازيکنان جوان، باشگاهها ميتوانند هزينههاي ناشي از خريد بازيکنان گرانقيمت را کاهش دهند و در عين حال سطح رقابتپذيري تيم را بالا نگه دارند.
در فوتبال ايران امنيت شغلي وجود ندارد
سيد سيروس پورموسوي کارشناس فوتبال در رابطه با جوان گرايي اظهار کرد: در فوتبال ايران به دليل عدم وجود امنيت شغلي، مربيان کمتر به سمت جوانگرايي ميروند و اين موضوع باعث محدوديت در تعداد مربياني شده که به اين روش اعتماد دارند. تعداد مربياني که جوانگرايي ميکنند در ليگ ايران انگشتشمار است.
بهطور مثال، برخي مربيان را ديدهام که ميانگين سني تيمشان 24 يا 25 سال بوده و مرتباً مصاحبه ميکردند که تيم جواني دارند. از سوي ديگر، برخي مربيان تنها زماني که تيمشان در دقيقه 90 عقب است و بازي را واگذار کرده، چند بازيکن جوان را وارد زمين ميکنند تا شکستهايشان را توجيه کنند.
او ادامه داد: در ابتداي فصل، مربيان براي تعداد سهميههاي بزرگسالان در ليست تيم، رقابت شديدي دارند. اين موضوع نشاندهنده اين است که فوتبال ما به دليل عدم امنيت شغلي، رويکردي نتيجهگرا دارد. اگر مربيان به جوانگرايي اعتقاد داشتند، ليستي متوازنتر از بازيکنان جوان و بزرگسال ميخواستند. بازيکن جوان واقعي در فوتبال ما کسي است که زير 18 يا 19 سال سن دارد، در حالي که بازيکناني با سن زير 23 سال نيز بهسختي در تيمها ديده ميشوند. تيمهايي که بهاجبار به دليل بودجه پايين از بازيکنان جوان استفاده ميکنند، معمولاً فرصت کافي براي بهرهگيري از اين بازيکنان ندارند.
نتيجه گرايي عامل ناديده گرفتن جوان گرايي
سرمربي سابق تيم فوتبال جوانان تصريح کرد: مديران باشگاهها نيز شرايط مشابهي دارند؛ آنها براي کسب نتيجه در يک فصل تلاش ميکنند، زيرا تمديد قرارداد و ادامه کارشان وابسته به نتايج است. در چنين شرايطي، جوانگرايي در اولويت قرار نميگيرد. بهعنوان نمونه، چند سال پيش که سرمربي يک تيم بودم، مديرعامل و هيئت مديره به من گفتند که از جوانان استفاده کنم و حمايتشان تا آخر فصل را تضمين کردند.
آن سال تيم صنعت نفت آبادان جوانترين تيم ليگ بود و حتي در زمان شکست نيز هواداران حمايت ميکردند، زيرا ميدانستند هدف اصلي، ساختن پشتوانهاي براي آينده باشگاه است. باشگاههايي که وضعيت مالي خوبي ندارند، ناچار به جوانگرايي ميشوند، اما اين روند بايد با برنامهريزي بلندمدت همراه باشد. هواداران نيز بايد اين روند را بپذيرند و از باشگاه حمايت کنند. نمونههايي از اين قبيل را در سالهاي گذشته ديدهايم که تيمهايي مانند سايپا به سمت جوانگرايي رفتند، اما به دليل عدم برنامهريزي صحيح، سقوط کردند.
پورموسوي خاطرنشان کرد: يکي از مشکلات ديگر، عدم امکان جذب بازيکنان جوان خارجي در ليگ ايران است. اين مسئله در کشورهاي ديگر نيز وجود دارد؛ بازيکنان جوان ايراني نميتوانند بهراحتي در ليگهاي سطح اول آن کشورها بازي کنند و معمولاً بايد مدتي در تيمهاي دوم يا آکادميهاي آنجا فعاليت کنند. ايران از نظر استعدادهاي فوتبالي بسيار غني است. من بهعنوان کسي که سالها در تيمهاي پايه کار کردهام، اين موضوع را به چشم ديدهام. سالي که سرمربي تيم ملي جوانان بودم، اطلاعات 1400 بازيکن را با جزئيات بررسي کردم؛ من مسابقات ليگ برتر جوانان و ليگ يک مناطق را بهطور کامل پيگيري ميکردم. حتي مسابقات آموزشگاهي را يک هفته از نزديک در بندرعباس ديدم و بازيکنان تمام استانها را بررسي کردم. واقعاً ايران پر از استعداد است، اما متأسفانه اين استعدادها بهخوبي محافظت نميشوند. بسياري از اين بازيکنان در مسير فوتبال زده ميشوند و خداحافظي ميکنند.
بسياري از باشگاه زير يک درصد از بودجه را صرف جوان گرايي ميکنند
او افزود: طبق آئيننامه، تيمهايي که مجوز حرفهاي دريافت ميکنند بايد 10 درصد از بودجهشان را صرف آکادميهايشان کنند. اما به جز سپاهان و يکي دو باشگاه ديگر، اين قانون در ايران اجرايي نميشود. بسياري از باشگاهها زير يک درصد بودجه خود را صرف تيمهاي پايه ميکنند. آيا ممکن است يک باشگاه با بودجه خوب آکادمي مناسب نداشته باشد؟ من در بسياري از تيمهاي ليگ برتر ديدهام که زمين تمرين مناسب، توپ يا وسايل آموزشي کافي ندارند. بهجز يکي دو باشگاه، بقيه فقط شعار ميدهند که آکادمي دارند و استعداد پرورش ميدهند. من 30 سال است که در فوتبال ايران حضور دارم و ديدهام بازيکنان آکادميها در چه شرايطي قرار ميگيرند. حتي گاهي کفش مناسب براي تمرين يا مسابقات رسمي ندارند.
سرمربي سابق استقلال خوزستان ادامه داد: به جرأت ميتوانم بگويم که وضعيت آکادميهاي ما بسيار اسفناک است. همين حالا ميتوانم اسم بيش از 10 باشگاه را بياورم که توجهي به تيمهاي پايه خود ندارند. همه ما ميدانيم تيمهاي پايه با مشکلات زيادي دستوپنجه نرم ميکنند. بسياري از بازيکنان از فوتبال خسته ميشوند و کنارهگيري ميکنند. اگر به بازيکناني که مصدوم ميشوند نگاه کنيم، ميبينيم که چطور به فراموشي سپرده ميشوند. در ردههاي پايه، سالانه بازيکناني داريم که رباط يا مينيسک پاره ميکنند و فوتبالشان تمام ميشود. باشگاهها بايد براي حمايت از بازيکنان جوان و استعدادهاي آيندهدار، برنامهريزي بهتري داشته باشند و اين مسير را با جديت بيشتري دنبال کنند.
نبود زير ساخت مشکلات زيادي را در فوتبال پايه به وجود آورده است
پورموسوي توضيح داد: به دليل نبود امکانات مناسب، زمينهاي غير استاندارد و مربيان کمتجربه، مشکلات زيادي در فوتبال پايه ايران وجود دارد. برخي باشگاهها صرفاً براي کاهش هزينهها از مربياني با مدارک پايين استفاده ميکنند که نتيجه آن، عدم تربيت بازيکنان حرفهاي است. اين مسائل باعث ميشود هر سال تعداد زيادي بازيکن به دليل آسيبهايي مثل پارگي رباط از فوتبال کنارهگيري کنند. ميتوان گفت جوانگرايي در فوتبال ايران بيشتر يک شعار است. وقتي بر سر ليست بزرگسالان اينهمه سروصدا ميشود و باشگاهها و مربيان اعتراض ميکنند، مشخص است که اعتقادي به جوانگرايي وجود ندارد. البته مربيان و مديران عامل هم بيتقصير نيستند؛ چون امنيت شغلي ندارند.
او در پايان خاطر نشان کرد: در فوتبال ايران، اگر تيمي نتيجه نگيرد، اولين کساني که قرباني ميشوند، مربيان و مديران هستند. حتي هواداران نيز بهجاي حمايت، فشار زيادي به تيم وارد ميکنند. درحاليکه هواداران بايد با فلسفه و اهداف باشگاه کنار بيايند و از آن حمايت کنند. باشگاههايي که بودجه خوبي دارند، بهراحتي بازيکنان خارجي و باتجربه جذب ميکنند. اما بسياري از باشگاهها اين توانايي را ندارند و مجبورند به سمت جوانگرايي بروند. مربيان هم تلاش ميکنند که اين روند را مديريت کنند، اما موفقيت در اين مسير زمان ميبرد. متأسفانه اين فرصت به مربيان داده نميشود و خيلي زود کنار گذاشته ميشوند.
منبع: مهر
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.