مشاور حوزه رياست مرکز مطالعات و برنامهريزي شهر تهران به در يادداشتي به ابعاد جنگ شناختي هيبريدي و ترکيبي پرداخت.
بيژن ياور مشاور حوزه رياست مرکز مطالعات و برنامهريزي شهر تهران و استاد دانشگاه طي يادداشتي که در اختيار مهر گذاشت، به موضوع جنگ هيبريدي پرداخت که جزئيات آن به شرح ذيل است:
به زبان ساده، جنگ هيبريدي (Hybrid warfare) به نوعي از جنگ گفته ميشود که ترکيبي از روشهاي نظامي و غيرنظامي، متعارف و نامتعارف را به کار ميگيرد.
هدف اصلي اين نوع جنگ، اعمال فشار، تضعيف و شکست دشمن بدون درگيري تمامعيار نظامي است. به عبارت ديگر جنگ هيبريدي يا ترکيبي (Hybrid warfare) به راهبرد نظامي پيچيدهاي گفته ميشود که در آن از ترکيبي از روشهاي نظامي متعارف و نامتعارف، جنگ سايبري، جنگ رواني، و حملات اطلاعاتي براي تضعيف و بيثبات کردن يک کشور يا گروه استفاده ميشود. به عبارت ديگر، اين نوع جنگ ترکيبي از ابزارهاي مختلف نظامي و غيرنظامي به صورت هماهنگ و همزمان براي رسيدن به اهداف خود استفاده ميکند.
به زباني ديگر، جنگ ترکيبي به راهبرد نظامي پيچيدهاي اطلاق ميشود که ترکيبي از نبردهاي متعارف، نامتعارف، سايبري، رواني و اطلاعاتي را در خود جاي ميدهد. جنگ اقتصادي، حمله سايبري، جنگ با نيروهاي کلاسيک نظامي، جنگهاي نامنظم و چريکي، نيروهاي ويژه، جنگ اطلاعاتي و تبليغاتي، حمايت از نابسامانيها و شورشهاي محلي و ديپلماسي، به عنوان هشت مؤلفه يا ابزار جنگ ترکيبي هستند.
در جنگ هيبريدي (Hybrid warfare) از ابزارهاي مختلفي استفاده ميشود، از جمله: جنگ اطلاعاتي، شامل انتشار اخبار جعلي، پروپاگاندا و تبليغات براي تأثيرگذاري بر افکار عمومي و ايجاد تفرقه. جنگ سايبري، حمله به زيرساختهاي حياتي و سيستمهاي اطلاعاتي دشمن از طريق فضاي مجازي. جنگ اقتصادي، استفاده از تحريمها، دستکاري در بازارها و ساير ابزارهاي اقتصادي براي آسيب زدن به اقتصاد دشمن. جنگ ديپلماتيک: استفاده از ديپلماسي براي انزوا و تحت فشار قرار دادن دشمن. جنگ نامنظم، حمايت از گروههاي شورشي، شبهنظاميان و ساير نيروهاي غيردولتي براي ايجاد بيثباتي. اقدامات نظامي، استفاده از نيروهاي منظم و نامنظم براي ايجاد فشار نظامي و تهديد.
بنابراين، جنگ هيبريدي يک استراتژي پيچيده است که از ترکيب ابزارهاي مختلف براي دستيابي به اهداف سياسي و نظامي استفاده ميکند. اين نوع جنگ به دنبال ايجاد عدم قطعيت و پيچيدگي براي دشمن و جلوگيري از درگيري مستقيم است. هدف اصلي جنگ ترکيبي يا هيبريدي، نهادينه کردن نارضايتي در کشور هدف و زنده نگه داشتن آشوب و ناامني است و در اين مسير حتي از غيرانسانيترين روشها مثل تحريم دارويي و اقدامات تروريستي استفاده ميشود.
جنگ شناختي
از طرف ديگر، جنگ شناختي به انگليسي (Cognitive warfare) است. اين اصطلاح به نوعي از جنگ اشاره دارد که هدف آن تأثيرگذاري بر ذهن و افکار افراد و جوامع است. به جاي استفاده از زور فيزيکي، در جنگ شناختي از روشهايي مانند اطلاعات غلط، تبليغات، و دستکاري احساسات براي تغيير باورها، ارزشها، و رفتارها استفاده ميشود.
سه محور اصلي که جنگ شناختي بر روي آن متمرکز است
جنگ شناختي يک رويکرد استراتژيک و راهبردي است که از طريق دستکاري ادراکات، احساسات، و باورهاي يک جمعيت، سعي در تأثيرگذاري بر تصميمگيريها و رفتارهاي آنها دارد. اين نوع جنگ بر روي سه محور اصلي تمرکز دارد: ايدهها و ارزشها: تغيير باورها و ارزشهاي اصلي يک جامعه، ساختارها: ايجاد شکاف و تفرقه در ساختارهاي اجتماعي و سياسي، عملکرد: کاستن از کارآمدي و مشروعيت نهادهاي حکومتي.
اهداف جنگ شناختي
تضعيف انسجام اجتماعي: ايجاد تفرقه و شکاف بين مردم و دولت.
تغيير رفتارها: وادار کردن افراد به انجام رفتارهايي که به نفع مهاجم است.
ايجاد بيثباتي سياسي: برهم زدن نظم و ثبات سياسي.
کاهش کارآمدي دولت: زير سوال بردن عملکرد دولت و کاهش اعتماد عمومي.
در خصوص جنگ شناختي (Cognitive warfare) ميتوان مثالهايي به شرح زير ارائه کرد:
انتشار اخبار جعلي و اطلاعات نادرست در شبکههاي اجتماعي براي ايجاد ناآرامي.
استفاده از تبليغات براي تغيير افکار عمومي در مورد يک موضوع خاص.
تحريک احساسات و ايجاد تفرقه بين گروههاي مختلف جامعه.
در نهايت، جنگ شناختي نوعي از جنگ است که در آن ذهن انسانها به صحنه نبرد تبديل ميشود و هدف آن تأثيرگذاري بر تفکر، احساسات، و رفتار افراد براي رسيدن به اهداف سياسي و نظامي است.
از طرف ديگر به زبان ساده، جنگ شناختي (Cognitive warfare) به معناي هدف قرار دادن قوه شناخت و تشخيص عموم مردم و نخبگان جامعه هدف، به منظور تغيير ارزشها، باورها، نگرشها و رفتارها از طريق مديريت ادراک و هيجانات است. به طور خاص، هيجانات راههايي براي مقابله و سازگاري با موقعيتهاي اجتماعي هستند که زندگي ارائه ميدهد.
فرآيند و عملياتي که شناخت افراد يک جامعه و قابليت تشخيص مناسب و متناسب آنها را دچار مشکل و اختلال نمايد به زبان بسيار ساده جنگ شناختي گويند. در جنگ شناختي روند تصميمگيري را مختل نموده يا آن را کند ميکند. اين مورد ميتواند از طريق مستقيم يعني خودش، متحدانش، نفوذيها يا ستون پنجم آموزش ديدهاش انجام شود. توجه داشته باشيم که وقتي شناخت درست و کامل انجام نشود قطعاً تصميمگيري نيز به طور مناسب انجام نخواهد شد. عدم تصميمگيري مناسب و تعلل در تصميمگيري يا بي تصميمي منجر به چند دستگي در جامعه شده و روحيه همه را تضعيف ميکند.
بايد توجه داشت که بي ترديد حوزه شناختي، مجموعه جديدي از مهارتها و تخصصهاي چند بعدي نوين را طلبيده و نياز دارد. جنگجويان و مبارزان اين حوزه و قلمرو حتماً بايد در مباحث فجازي يا همان فضاي مجازي، روان شناسي، علوم سايبري و علوم سايبري و فناوريهاي نوين ماهر بوده و تخصص داشته باشند.
جنگ شناختي هيبريدي يا جنگ ترکيبي شناختي
در چنين شرايطي که شاهد حمله و تجاوز ناجوانمردانه رژيم ددمنش صهيوني هستيم در يک جنگ ناخواسته شناختي هيبريدي درگير شدهايم که در آن از انواع روشهاي مختلف از جمله ايجاد شبهه، دروغ پردازي، تکثير اطلاعات نادرست، اطلاعات درست در زمان نادرست، روشهاي عملياتي رواني، جنگ اطلاعاتي، جنگ سايبري، جنگ اقتصادي، جنگ متعارف و غير متعارف و نمونههاي مشابه استفاده شده است که در اصطلاح به آن جنگ شناختي هيبريدي يا ترکيبي گويند.
در اين نوع جنگ، از ترکيب جنگ شناختي و جنگ هيبريدي استفاده ميشود تا تأثيرگذاري بر جامعه هدف را به حداکثر برسانند. به عنوان مثال، ممکن است يک کشور از طريق رسانهها و شبکههاي اجتماعي، اخبار جعلي منتشر کند و با استفاده از جنگ سايبري، سيستمهاي حياتي کشور هدف را مختل کند و در عين حال، با حمايت از گروههاي شورشي و ايجاد ناآراميهاي داخلي، سعي در براندازي حکومت داشته باشد.
در چنين شرايطي که جنگي ناعادلانه به کشور عزيزمان، ايران اسلامي توسط رژيم کودک کش و ددمنش صهيوني تحميل شده و مورد تهاجم و تجاوز قرار گرفته است شاهد جنگي از نوع شناختي هيبريدي هستيم که همانطوري که در اين چند روزه شاهد آن هستيم داراي ابعاد پيچيدهاي است لذا در صورت آشنايي با ابعاد اين جنگ نوين، مردم ميتوانند راحتتر با آن مقابله کرده و از تأثيرات آن بکاهند.
با ترکيب دو واژه شناختي و هيبريدي با واژه جنگ و ايجاد عبارت جنگ شناختي هيبريدي تعريفي جامع به دست ميآيد که عبارتست از: جنگ شناختي هيبريدي، راهبردي پيچيده است که ترکيبي از جنگهاي متعارف، نامتعارف، سايبري، رواني و اطلاعاتي است. در اين نوع جنگ، دشمن تلاش ميکند با تأثيرگذاري بر ادراکات، باورها و ارزشهاي جامعه هدف، اراده و رفتار آن را تغيير دهد. به عبارت ديگر، جنگ شناختي هيبريدي به دنبال تسلط بر ذهن و افکار عمومي است، نه صرفاً تسلط بر سرزمين.
هدف کلي جنگ شناختي هيبريدي
هدف اصلي اين نوع جنگ، ايجاد تغيير در نگرشها، باورها و رفتارهاي جامعه هدف است، به گونهاي که در نهايت، اراده و خواست دشمن را برآورده سازد. اين نوع جنگ به دنبال تسلط بر ذهن و افکار عمومي است و از اين طريق، بدون نياز به درگيري نظامي گسترده، به اهداف خود دست مييابد.
نتيجه اينکه هر چه آگاهي مردم در خصوص جنگ شناختي هيبريدي يا جنگ هيبريدي شناختي بيشتر باشد بهتر ميتوانند احساسات خود را کنترل نموده و تصميمگيري نمايند و از اين طريق نه تنها ناخواسته در زمين دشمن بازي نکنند بلکه همه چيزي را تحت کنترل و پايش خود داشته باشند و عاقلانه تصميمگيري مناسب داشته باشند. اين نمونه به مديريت ريسک کمک مينمايد. نکته مهم تغيير نگرش منجر به تغيير رفتار از مديريت صرف مقابله يا پاسخ در شرايط اضطراري جنگ به سمت مديريت ريسک انواع مخاطرات در چنين شرايطي است. متفاوت بينديشيم.
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.