جزئيات قتل آتشين اعضاي خانواده توسط دختر نوجوان

به گزارش رکنا، آيسا وقوع اين حادثه تلخ را اينگونه توضيح مي دهد: من داراي يک خواهر دوقلو و 2 برادر کوچکتر از خودم هستم و پدرم به شيشه اعتياد دارد. او هميشه خشمگين و عصباني بود و با من، مادر، خواهر و برادرهايم هميشه دعوا مي کرد و ما را کتک مي زد.

حدود يک سال پيش با پسري که در کوچه پايين تر از ما زندگي مي کرد آشنا شدم. او خيلي به من ابراز علاقه مي کرد و من هم او را دوست داشتم.

پس از مدتي گفت من به تو علاقمند هستم و مي خواهم با تو ازدواج کنم. من هم موضوع را به مادرم گفتم و او به پدرم انتقال داد، ولي آنها به شدت مخالفت کردند.

خيلي از اين موضوع ناراحت بودم. علاوه بر اين موضوع پدر و مادرم اصلا مرا درک نمي کردند. چندين بار مادرم به من گفت زنده بودن تو چه فايده اي براي ما دارد. خيلي از اين حرف او ناراحت شده بودم.

در خانواده احساس بي ارزشي مي کردم و به همين دليل بود که به آن پسر پناه بردم، او دوستم داشت و هر کاري مي گفتم، برايم انجام مي داد. او واقعاً مرا درک مي کرد.

از طرفي از دست پدر و مادرم خسته شده بودم و خيلي از اين وضعيت ناراحت بودم. با خودم فکر کردم، اگر خانه را آتش بزنم و آنها را بکشم، مي توانم از دستشان راحت شوم و با پسر مورد علاقه خودم ازدواج کنم.

شب حادثه موقعي که همه خوابيده بودند، به آن پسر پيام دادم و جريان را به او گفتم. او هم آمد که به من کمک کند. من به سمت ظرف نفتي که در منزل بود، رفتم و آن را برداشتم و به اطراف رختخواب ها و همه جاي خانه ريختم.

چون خيلي برادر کوچکم را دوست داشتم، او را بغل کردم و با خود به بيرون آوردم و تمام درها را قفل کردم، کمي ترسيده بودم و به همين خاطر آتش را من روشن نکردم، پسر مورد علاقه ام به من گفت من مي روم و کار را تمام مي کنم. بعد هم تکه کارتني را روشن کرد و به داخل خانه انداخت و با هم فرار کرديم و به سمت باغي در اطراف شهر شيراز رفتيم؛ ولي پليس پس از يک روز ما را دستگير کرد.