اظهار نظر 0

روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.

  • برگزیده خوانندگان
  • همه
مرتب کردن بر اساس : قدیمی تر

تغيير الگوي مهاجرت ايراني‌ها از غرب به منطقه خليج فارس

همان‌قدر که زندگي در خارج از کشور دشوار است، ميل به رفتن در ميان ايرانيان همچنان پرقدرت است. آمارها هم اين تب را تأييد مي‌کنند.

تغيير الگوي مهاجرت ايراني‌ها از غرب به منطقه خليج فارس

بر اساس دادههاي Iran Open Data، در ميانه سالهاي 2020 تا 2021 تعداد ايرانياني که به کشورهاي ثروتمند مهاجرت کردهاند از 48 هزار نفر به 115 هزار نفر رسيد؛ رشدي 141 درصدي در يک سال. همچنين بر اساس يک نظرسنجي که سال گذشته توسط دو جامعه شناس معروف (محمد فاضلي و بهرام صلواتي) و بر اساس تحليل 11157 پرسشنامه انجام شده بود تنها 16.7 درصد از پاسخگويان گفته بودند اصلاً به مهاجرت فکر نميکنند و 15.1 درصد نيز نهتنها به مهاجرت فکر ميکنند بلکه براي آن اقدام عملي هم انجام دادهاند. همچنين حدود 46.5 درصد گفته بودند به مهاجرت فکر ميکنند و تمايل دارند اما اقدام عملي انجام ندادهاند و 2.5 درصد عنوان کرده بودند مهاجرتشان قطعي شده و بهزودي ايران را ترک ميکنند. حتي در نظرسنجي ديگري چند ماه پيش 93 درصد ايرانيان گفتهاند که حداقل يکبار «به طور جدي» به مهاجرت فکر کردهاند. در اين ميان يک اتفاق مهم اما از ديدها پنهان مانده ست؛ روند مهاجرت ايرانيان از دنياي غرب به دنياي عرب تغيير مسير داده و آمارهاي مختلف و رصد شبکههاي اجتماعي نشان ميدهند که در حال حاضر مهاجرت به کشورهاي حوزه خليج فارس در صدر جدول جغرافياي مهاجران ايراني قرار گرفته است. اما به راستي چرا؟

 

تغيير الگوي مهاجرت از غرب به منطقه خليج فارس

 

در سالهاي اخير، شاهد پديدهاي قابل توجه در الگوي مهاجرت ايرانيان بودهايم: افزايش چشمگير تمايل به مهاجرت به کشورهاي عربي منطقه، به ويژه امارات متحده عربي، عمان و قطر. اين روند که در يک تا دو سال اخير شدت يافته نشاندهنده يک تغيير پارادايم در مقايسه با دهههاي گذشته است که در آن، کشورهاي غربي (مانند کانادا، آمريکا، استراليا و کشورهاي اروپايي) مقصد اصلي بسياري از مهاجران ايراني محسوب ميشدند. اين پديده صرفاً يک جابجايي جغرافيايي نيست، بلکه پيامدهايي عميق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي براي ايران و منطقه در پي دارد. از يک سو، خروج سرمايه انساني و مالي از ايران ميتواند فشار بر اقتصاد داخلي را افزايش داده و شکاف مهارتي را تشديد کند. از سوي ديگر، اين مهاجرتها فرصتهايي را براي کشورهاي مقصد فراهم ميآورد و ميتواند به تغييرات جمعيتي و فرهنگي در اين کشورها نيز منجر شود. اهميت اين گزارش در تحليل ريشهاي دلايل اين مهاجرتها و درک روندهاي آتي است. درک عوامل دافعه در ايران و عوامل جاذبه در کشورهاي عربي، امکان پيشبيني سياستگذاريهاي لازم براي مديريت اين پديده را فراهم ميآورد.

 

نقش موانع اجتماعي در تصميم مهاجرت

 

علاوه بر مشکلات اقتصادي، موانع اجتماعي و سياسي نيز در تصميمگيري براي مهاجرت نقش دارند؛ برخي از ايرانيان، به ويژه جوانان و زنان، با محدوديتهاي اجتماعي در فعاليتهاي فرهنگي و آزاديهاي فردي مواجه هستند. اين محدوديتها ميتواند انگيزه براي جستجوي محيطي بازتر و آزادتر را افزايش دهد. همچنين برخي از مهاجران معتقدند سيستم اداري و بوروکراتيک در ايران، گاهي اوقات مانع از پيشرفت حرفهاي بر اساس شايستگي و توانمندي ميشود. فساد اداري، روابط سالاري و عدم شفافيت در فرآيندها، ميتواند باعث سرخوردگي نخبگان و متخصصان شود و آنها را به سمت کشورهايي سوق دهد که فرصتهاي پيشرفت بر اساس تواناييهاي فردي فراهم است. مجموع اين عوامل، منجر به احساس نااميدي و آينده مبهم در ميان بخش قابل توجهي از جامعه، به ويژه نسل جوان، شده است. اين احساس، تصميم به مهاجرت را از يک گزينه به يک ضرورت تبديل ميکند.

 

عوامل دافعه در ايران

 

تحولات داخلي ايران در يک تا دو سال اخير، مجموعهاي از عوامل دافعه را تشديد کرده که انگيزه اصلي بسياري از ايرانيان براي ترک وطن را فراهم آورده است. اين عوامل عمدتاً به شرايط بي ثبات سياسي، احتمال وقوع جنگ، وضعيت اقتصادي، امنيت شغلي و فرصتهاي پيشرفت فردي مربوط ميشوند. بحران اقتصادي در ايران به ويژه در يک تا دو سال اخير، شديدترين عامل دافعه محسوب ميشود. نرخ ارز به ويژه دلار و يورو در اقتصاد ايران نقش محوري دارد. نوسانات شديد و غيرقابل پيشبيني نرخ ارز، علاوه بر تشديد تورم باعث از بين رفتن ارزش داراييهاي ريالي و عدم اطمينان براي کسب و کارها ميشود. اين موضوع، سرمايهگذاري بلندمدت را دشوار کرده و انگيزهها را براي حفظ سرمايه در بازارهاي جهاني يا تبديل آن به ارزهاي باثبات افزايش ميدهد. در نتيجه تورم و نوسانات ارزي، ارزش پول ملي به شدت کاهش يافته است. اين کاهش ارزش، به معناي کاهش قدرت خريد ايرانيان در بازارهاي جهاني و همچنين کاهش ارزش حقوق و دستمزد در مقايسه با ارزهاي خارجي است. اين امر، به خصوص براي کساني که به دنبال فرصتهاي شغلي بينالمللي يا سرمايهگذاري در خارج از کشور هستند، يک عامل دافعه قوي محسوب ميشود.

 

عوامل جاذبه در کشورهاي منطقه خليج فارس

 

کشورهاي عربي منطقه (امارات متحده عربي، عمان و قطر) مجموعهاي از عوامل جاذبه را ارائه ميدهند که مهاجرت ايرانيان به اين کشورها را جذابتر کرده است. اين کشورها در سالهاي اخير شاهد رشد اقتصادي قابل توجهي بودهاند که منجر به ايجاد فرصتهاي شغلي فراوان، به خصوص براي نيروهاي ماهر شده است. کشورهاي حاشيه خليج فارس، سرمايهگذاري عظيمي در پروژههاي زيرساختي بزرگ انجام دادهاند. اين پروژهها نياز مبرمي به مهندسان، پيمانکاران، مديران پروژه و کارگران ماهر در رشتههاي مختلف دارند. اين کشورها تلاش زيادي براي تبديل شدن به مقاصد جهاني گردشگري انجام دادهاند که اين امر منجر به رشد صنعت هتلداري، رستورانداري، خدمات تفريحي و گردشگري شده و تقاضا براي نيروي کار در اين بخشها را افزايش داده است.. اين کشورها در تلاشند تا وابستگي خود را به درآمدهاي نفتي کاهش داده و اقتصاد خود را متنوع کنند. اين تنوع اقتصادي، طيف وسيعي از فرصتهاي شغلي را در بخشهاي مختلف ايجاد ميکند.

 

مزاياي مالي

 

مزاياي مالي يکي از مهمترين عوامل جاذبه براي مهاجران ايراني است؛ حقوق و دستمزد در اين کشورها، به خصوص براي مشاغل تخصصي و مديريتي، به طور قابل توجهي بالاتر از ايران است. اين حقوق معمولاً به ارزهاي با ثبات (مانند دلار يا يورو) پرداخت ميشود. دريافت حقوق به صورت دلار يا ساير ارزهاي باثبات، از نوسانات نرخ ارز در ايران در امان است. اين امر ثبات مالي بيشتري را براي مهاجران فراهم ميآورد و از کاهش ارزش داراييهايشان جلوگيري ميکند. در بسياري از اين کشورها، ماليات بر درآمد شخصي وجود ندارد يا بسيار پايين است. اين بدان معناست که بخش بيشتري از درآمد کسب شده، مستقيماً در دسترس فرد قرار ميگيرد. در حالي که برخي هزينهها مانند اجاره مسکن در شهرهاي بزرگ اين کشورها ممکن است بالا باشد، اما با توجه به سطح درآمد، هزينه زندگي براي بسياري از مهاجران قابل تحمل است.

 

نتيجهگيري

مهاجرت فزاينده ايرانيان به کشورهاي عربي منطقه، پديدهاي چندوجهي و ناشي از تعامل پيچيدهاي از عوامل دافعه داخلي و جاذبه خارجي است. احتمال وقوع جنگ با اسرائيل، بحران اقتصادي عميق، تورم افسارگسيخته، کاهش ارزش پول ملي، عدم امنيت شغلي و احساس نااميدي از آينده در ايران، محرکهاي اصلي اين مهاجرتها بودهاند. در مقابل، رونق اقتصادي، تقاضاي بالاي نيروي کار ماهر، مزاياي مالي قابل توجه و تسهيلات اقامتي و سرمايهگذاري در کشورهايي مانند امارات متحده عربي، قطر و عمان، عوامل جاذبه قدرتمندي براي مهاجران ايراني ايجاد کردهاند. براي مديريت اين پديده و کاهش پيامدهاي منفي آن براي ايران، نياز به اتخاذ سياستهاي داخلي قاطع و ريشهاي است. اولويت دادن به ديپلماسي، ثبات اقتصادي، کنترل تورم، ايجاد فرصتهاي شغلي پايدار، بهبود محيط کسب و کار و احترام به حقوق شهروندي و فرصتهاي پيشرفت حرفهاي، ميتواند به حفظ سرمايههاي انساني و مالي در داخل کشور کمک کند. در غير اين صورت، مهاجرت ايرانيان به کشورهاي عربي منطقه، نه تنها متوقف نخواهد شد بلکه به يک واقعيت بلندمدت و چالشبرانگيزتر براي آينده ايران تبديل خواهد شد.

 

اطلاعاتی برای نمایش وجود ندارد.