شعر از علي شهودي
اي لالهرخان سوخت چمن، زار بگرييد
پامال خزان شد گل و گلزار بگرييد
در اين غم جانسوز که از حدّ فزون است
يکبار نه، ده بار نه، صد بار بگرييد
گاهي ز غم سوسن آزاده بناليد
گاهي به غم سرو نگونسار بگرييد
گاهي بنشينيد به کنجي همه خاموش
گاهي به خروش آمده بسيار بگرييد
تسکين دل سوختگان آتش اشک است
وقت است که چون شمع شرربار بگرييد...
اظهار نظر 0
روزنامه به دیدگاه شما نیازمند است،از نظراتتون روی موضوعات پیشوازی خواهیم کرد.